-
حرية الوصول المقاله
1 - تبیین جایگاه رفتار ناقض حق کرامت در جرم انگاری
فاطمه مسرور محمد تقی فخلعی حسین ناصری مقدمتبیین ملاک های مورد پذیرش جرم انگاری در نظامهای حقوقی متفاوت است چرا که در روند جرم انگاری، با یک اصل و ملاک رو به رو نیستیم، بلکه ملاک ها و اصول متعددی به نوبه ی خود در فرآیند جرم انگاری ایفای نقش می نماید. بنابراین در توجیه جرم انگاری یک رفتار، ممکن است چند ملاک، مد أکثرتبیین ملاک های مورد پذیرش جرم انگاری در نظامهای حقوقی متفاوت است چرا که در روند جرم انگاری، با یک اصل و ملاک رو به رو نیستیم، بلکه ملاک ها و اصول متعددی به نوبه ی خود در فرآیند جرم انگاری ایفای نقش می نماید. بنابراین در توجیه جرم انگاری یک رفتار، ممکن است چند ملاک، مد نظر قانونگذار باشد نظیر حفظ کرامت انسانی، حمایت از ارزش های اخلاقی، نفی ضرر، حفظ مصالح اساسی، برقراری نظم اجتماعی و اجرای عدالت کیفری و ... کرامت نه تنها یک ارزش دینی محسوب می گردد بلکه به عنوان یک ارزش انسانی جهان شمول نیز می باشد که به ژرف در آموزه هاي دینی و از جمله قرآن بر آن تأکید شده و در عرصه ي جهانی نیز در نیمه ی نخست قرن بیستم با صدور اعلامیه ي جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. کرامت انسانی اساس شکل گیری دو نگرش اخلاق گرایی و کمال گرایی در مبنای جرم انگاری سیستم های حقوقی می باشد. کرامت نه تنها یک ارزش دینی محسوب می گردد بلکه به عنوان یک ارزش انسانی جهان شمول نیز می باشد. در دیدگاه اخلاق گرایی، نقض ارزش های اجتماعی و در نگرش کمال گرائی علاوه بر آن، نقض ارزش های اخلاقی و رسیدن آسیب به شخصیت و منش انسانی فرد نیز قابل جرم انگاری می باشد که می تواند از طریق الزام های قانونی و ضمانت اجراها در سیاست جنایی حمایت گردد. کرامت انسانی از ارزش هاي فراگیر این جهان است که در فرآیند جرم انگاری و دادرسی کیفری، از مداخله ی غیرضروری حقوق جزا نیز جلوگیری می کند و در واقع با ارائه ی معیارها و ضوابطی مثل منع مجازاتهای ظالمانه و نامتناسب و همچنین منع مجازات مضاعف، شکنجه و استفاده ی ابزاری از انسان، حاکمیت کیفری دولتها را محدود کرده است. در یک سیاست کیفری کرامت مدار، تعامل کرامت ذاتی انسان با مقررات سیاست کیفری در کلیه ی مراحل از مرحله ی جرم انگاری تا اجرای مجازات و اعاده ی حیثیت مشهود و نمایان است. در مقاله ی حاضر کوشش می شود ضمن ایضاح مفهومی کرامت انسانی و تبیین حدود آن، دیدگاه معطوف به جرم انگاری رفتارهای ناقض کرامت، مبانی و مستندات آن مورد تبیین، بررسی و مطالعه قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - افتراقات ابن عربي و ژوزف مورفي پيرامون معجزه
محمد علی وثوقیان نجف آبادی سید محمد امیری عطا محمّد رادمنشبا وجود تشابهاتي که ابن عربي و ژوزف مورفي در باب معجزه دارند ، اختلاف نظرهايي هم بين آنها ديده مي شود . تفاوت در جدول وجودي و تأثير پذيري ، يکي از علل اصلي اختلاف نظر است . ابن عربي قايل است که کرامت مخصوص اوليا و معجزه مخصوص انبياست . اما مورفي تفاوتي بين کرامت و معجزه أکثربا وجود تشابهاتي که ابن عربي و ژوزف مورفي در باب معجزه دارند ، اختلاف نظرهايي هم بين آنها ديده مي شود . تفاوت در جدول وجودي و تأثير پذيري ، يکي از علل اصلي اختلاف نظر است . ابن عربي قايل است که کرامت مخصوص اوليا و معجزه مخصوص انبياست . اما مورفي تفاوتي بين کرامت و معجزه قايل نيست . او معتقد است که تمام انسانها داراي روحي واحد هستند ، بنابراين اين روح هاي بالقوه وقتي شرايطِ بالفعل شدن را پيدا کنند ، تنها به يک صورت بالفعل مي شوند . در اين مقاله به ده مورد اختلاف اشاره شده است که اغلب آنها ريشه در نوع جهانبيني ، جدول وجودي ، تأثيرپذيري و تعريف شخص از «انسان » دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - حکایات کرامات؛ از کرامتسازی تا کرامتستیزی (منابع کرامات مشایخ تا قرن نهم قمری)
محمد رودگردرون¬مایة بیشتر حکایات صوفیه، کرامات مشایخ است. این یعنی حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه که همگی را میتوان با عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصة رد و قبولِ گروههای گوناگون از مخاطبانِ خود بوده است. برخی از أکثردرون¬مایة بیشتر حکایات صوفیه، کرامات مشایخ است. این یعنی حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه که همگی را میتوان با عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصة رد و قبولِ گروههای گوناگون از مخاطبانِ خود بوده است. برخی از کرامتباوران نه-تنها این حکایات را پذیرفتهاند، بلکه کوشیدهاند کراماتی چند در همین قالب برای مشایخ صوفیه جعل کنند. در مقابل، برخی از منکران و کرامتناباوران نیز به نپذیرفتن و انکار قلبی بسنده نکرده، کار را به کرامتستیزی کشاندهاند. برخی از پژوهشگران معاصر نیز به دلایلی همچون کرامتسازی، یا رسماً و علناً به ستیزه با کرامات برخاستهاند، یا به گونهای واقعگراییِ اینگونه حکایات را زیر سؤال بردهاند، و یا برای آن، محدودیتهایی قائل شدهاند. چگونه میتوان در میانة این کرامتسازیها و کرامتستیزیها، کرامات اولیا را به عنوان یک پدیدة عرفانی به طور علمی بازشناسی نمود؟ در این نوشتار پس از بررسی انگیزة کرامتسازان و انکار کرامتستیزان، به شیوة توصیفی و تحلیلی مشخص میشود که کرامتسازیها و کرامتستیزیها مانع از آن نیست که نوع کرامات اولیا را به عنوان واقعیتهایی عرفانی به رسمیت نشناسیم. اهمیت موضوع در باورپذیری و واقعنمایی حکایات کرامات است که حجم بسیاری از تراث ادبی و عرفانی را شامل می¬شود. تفاصيل المقالة