موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داد أکثر
موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داده است. یکی از مقدمات لازم برای بازشناسی کرامات، شیوههای گوناگون طبقهبندی آنها است. طبقهبندیِ پدیدهای که بشر نمیتواند به کشف تامة علل آن پی ببرد، موضوع پیچیدهای است که مورد توجه عرفا، صوفیه و اندیشمندان بوده است. با این حال، در متون عرفانی طبقهبندیهای علمی و جامعی از کرامات گزارش نشده است. بیشتر این متون به برشمردن نمونهها و مصادیقی فهرستوار از کرامات اکتفا کردهاند. کرامات گاه در میان خوارق عادات طبقهبندی شدهاند و گاه در میان خودشان. پژوهش حاضر به طبقهبندی کرامات در میان خودشان اختصاص دارد و بیش از پانزده طبقهبندی قدیم و جدید، از حیثیات مختلف، در آن بررسی شده است؛ طبقهبندی فهرستوار، طبقهبندی کلان، طبقهبندیهای ریختشناسانه و طبقهبندی حسّی و معنوی.
تفاصيل المقالة
درون¬مایة بیشتر حکایات صوفیه، کرامات مشایخ است. این یعنی حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه که همگی را میتوان با عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصة رد و قبولِ گروههای گوناگون از مخاطبانِ خود بوده است. برخی از أکثر
درون¬مایة بیشتر حکایات صوفیه، کرامات مشایخ است. این یعنی حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه که همگی را میتوان با عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصة رد و قبولِ گروههای گوناگون از مخاطبانِ خود بوده است. برخی از کرامتباوران نه-تنها این حکایات را پذیرفتهاند، بلکه کوشیدهاند کراماتی چند در همین قالب برای مشایخ صوفیه جعل کنند. در مقابل، برخی از منکران و کرامتناباوران نیز به نپذیرفتن و انکار قلبی بسنده نکرده، کار را به کرامتستیزی کشاندهاند. برخی از پژوهشگران معاصر نیز به دلایلی همچون کرامتسازی، یا رسماً و علناً به ستیزه با کرامات برخاستهاند، یا به گونهای واقعگراییِ اینگونه حکایات را زیر سؤال بردهاند، و یا برای آن، محدودیتهایی قائل شدهاند. چگونه میتوان در میانة این کرامتسازیها و کرامتستیزیها، کرامات اولیا را به عنوان یک پدیدة عرفانی به طور علمی بازشناسی نمود؟ در این نوشتار پس از بررسی انگیزة کرامتسازان و انکار کرامتستیزان، به شیوة توصیفی و تحلیلی مشخص میشود که کرامتسازیها و کرامتستیزیها مانع از آن نیست که نوع کرامات اولیا را به عنوان واقعیتهایی عرفانی به رسمیت نشناسیم. اهمیت موضوع در باورپذیری و واقعنمایی حکایات کرامات است که حجم بسیاری از تراث ادبی و عرفانی را شامل می¬شود.
تفاصيل المقالة
پدیده معجزه امر خارق عادت که آن را انبیاء الهی به منزله دلیل بر صدق نبوت خود بهئ مخاطبان نشان می دهند گفتنی است که از اعجاز انبیاء یکی از مباحث مهم کلامی است که از دیر باز مورد توجه متکلمان امامیه قرار گرفته ودیدگاه های مختلفی در این مورد وجود دارد.
این مقاله در أکثر
پدیده معجزه امر خارق عادت که آن را انبیاء الهی به منزله دلیل بر صدق نبوت خود بهئ مخاطبان نشان می دهند گفتنی است که از اعجاز انبیاء یکی از مباحث مهم کلامی است که از دیر باز مورد توجه متکلمان امامیه قرار گرفته ودیدگاه های مختلفی در این مورد وجود دارد.
این مقاله در پی آن است تا موضوع اعجازانبیاء را از منظر عبدالرزاق لاهیجی وملا صدرا بطور تطبیقی مورد کنکاش قرار بدهد واشتراکات وافراقات دیدگاه ایشان را درباب اعجاز انبیاء بیان کند. سئوال اصلی در این مقاله این است که معجزه از منظر ملا صدرا ولاهیجی چیست وچه اشتراکات وافتراقاتی بین دیدگاه این دواندیشمند وجود دارد که باستناد به،ادله قرآنی 248سوره بقره، 10 سوره ابراهیم، انعام آیه 37. وبا روش توصیفی وتطبیقی به این سوال پاسخ داده شده است، تفاوت سحر با معجزه، ونیزاهداف معجزه پیامبران ازدیدگاه علامه لاهیجی وملاصدرا از دیگر موضوعاتی است که در این نوشتار به آن اشاره شده است ودلایل هر کدام از آیات قرآن در این باره ارائه گردیده است.
یافته های تحقیق این است که انبیاء دارای اعجاز بودند وبین دیدگاه ملا صدرا و لاهیجی در باب اعجاز انبیا ء اشتراکات وافراقاتی وجود دارد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.