-
حرية الوصول المقاله
1 - شناسایی تسهیل کنندههای تجاریسازی دانش در حوزه علوم انسانی (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)
سعید خیاط مقدم سعید خیاط مقدمچکیده با ظهور مفهوم جدیدی در دنیای اقتصاد، تحت عنوان اقتصاد دانش بنیان، شاهد افزایش تولیدات علمی دانشگاهها و موسسات پژوهشی بودیم. اما آنچه که منجر به رشد و اعتلای هرچه بیشتر جامعه میشود بکارگیری نتایج این پژوهشها و فراهم آوری ارزش اقتصادی از آنها و به طور کلی تجاری أکثرچکیده با ظهور مفهوم جدیدی در دنیای اقتصاد، تحت عنوان اقتصاد دانش بنیان، شاهد افزایش تولیدات علمی دانشگاهها و موسسات پژوهشی بودیم. اما آنچه که منجر به رشد و اعتلای هرچه بیشتر جامعه میشود بکارگیری نتایج این پژوهشها و فراهم آوری ارزش اقتصادی از آنها و به طور کلی تجاریسازی این یافتههاست. مطالعات فراوانی چه در داخل و چه در خارج از کشور جهت شناسایی موانع و چالشهای تجاریسازی دانش انجام شده است. اما مطالعه قابل ذکری که راهکارهای تسریع فرایند تجاریسازی را متذکر شود صورت نگرفته است. از این رو هدف اصلی این پژوهش "شناسایی تسهیل کنندههای تجاریسازی دانش در حوزه علوم انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد میباشد". جامعه آماری این پژوهش 290 نفر شامل اساتید حوزه علوم انسانی میباشد که با استفاده از فرمول کوکران 127 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود و تجزیه و تحلیلها نیز با استفاده از نرم افزار IBM SPSS 21.0 و آزمون فریدمن انجام گرفت. با اجرای روش دلفی 29 گویه به عنوان تسهیل کنندههای تجاریسازی دانش مورد شناسایی قرار گرفتند. سپس این گویهها به 4 بعد کلی راهکارهای مدیریتی، راهکارهای محیطی، راهکارهای ساختاری و راهکارهای قانونی طبقه بندی شده و بر اساس آن پرسشنامه محقق ساختهای با پایایی 95% طراحی و در جامعه آماری توزیع شد. نتایج تجزیه و تحلیلها حاکی از آنست که در حوزه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد راهکارهای ساختاری در وضعیت نامناسبتری نسبت به سایر راهکارها قرار دارند و راهکارهای محیطی و مدیریتی به طور مشترک در جایگاه دوم و راهکارهای قانونی در جایگاه سوم قرار دارند. در پایان نیز بر اساس نتایج پژوهش پیشنهاداتی جهت اصلاح وضعیت موجود ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی تبادل معنا در کتابهاي درسی علوم انسانی: در چارچوب دستور نظاممند نقشگرای هلیدی از منظر فرانقش بینافردی* (رویکردی نقشگرا)
مریم اعلايی فردوس آقاگلزاده محمد دبیرمقدم ارسلان گلفامهلیدی در دستور نقشگرای نظاممند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را میسازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی أکثرهلیدی در دستور نقشگرای نظاممند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را میسازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی کتابهای درسی علوم انسانی سازمان سمت در چارچوب دستور نظاممند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینا فردی است. روشی که در این تحقیق بهکار گرفته شد توصیفی- تحلیلی است. نتیجه بدست آمده بیانگر آن است که نویسنده با استفاده از جملات خبری در بسامد بسیار بالا صرفاً به ارائه اطلاعات پرداخته و این امر موجب میشود تعامل دو سویه رخ ندهد و نویسنده به هدف خود که همانا انتقال مفاهیم به طرف مقابل است نرسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - نظامسازی قرآنبنيان (مفاهيم اساسی، راهبردها و فرايندها)
سعید بهمنیدر دو دهة اخير پس از انقلاب (1357) ايران شاهد بهکارگيری چهار مفهوم اساسی «اسلامیسازی علوم»، «علوم انسانی قرآنبنيان»، «نظامسازی قرآنبنيان» و «نظريهپردازی قرآنبنيان» در ادبيات علمی کشور بوده است. کاربرد مفهوم «نظامسازی قرآنی» در سند منشور توسعه فرهنگ قرآنی کش أکثردر دو دهة اخير پس از انقلاب (1357) ايران شاهد بهکارگيری چهار مفهوم اساسی «اسلامیسازی علوم»، «علوم انسانی قرآنبنيان»، «نظامسازی قرآنبنيان» و «نظريهپردازی قرآنبنيان» در ادبيات علمی کشور بوده است. کاربرد مفهوم «نظامسازی قرآنی» در سند منشور توسعه فرهنگ قرآنی کشور تا اندازهای به گسترش اين مفهوم دامن زده است. پس از آن، مفهوم «نظريهپردازی قرآنبنيان» نيز در جامعة علمی و برخی اسناد راهبردی مطرح شد؛ زيرا نظامسازی در گِروِ نظريهپردازی است. رواج مفاهيم يادشده علائمی از خيزش برای انقلابی علمی در علوم انسانی است. مسأله کسانی که بر اين مفاهيم تأکيد دارند آن است که علوم برآمده از فلسفه و بنيادهای نظری رایج در دنيا نمیتواند مشکلات جوامع اسلامی را در جهت رسيدن به اهداف الهی حل کند. برخی بزرگان، دانشمندان و پژوهشگران داخل و خارج کشور نظريههایی دربارة اين مفاهيم بيان کردند يا نوشتهاند. سؤال اين است که معنی اين مفاهيم چيست؟ راهبردهای دستيابی به آنها کداماند؟ راهبردهای پيشنهادی با چه فرايندی محقق میشوند؟ مفاهيم يادشده در سطحی از انتزاعی بودن قرار دارند که میتوان آنها را اهداف علمی انقلاب اسلامی به شمار آورد. نسبت ميان اين مفاهيم عام و خاص، مطلق و به ترتيب هر يک اعم از ديگری و بر آن تقدم دارد. مقاله به بيان مفاهيم چهارگانه يادشده، راهبردها و فرايندهای تحقق آنها خواهد پرداخت و نشان میدهدکه نظامسازی، توليد علوم انسانی قرآنبنيان و اسلامیسازی علوم در گرِوِ نظريهپردازی قرآنبنيان است. ما در ايران پس از نزديک به چهار دهه بررسی و پردازش مفاهيم اساسی به ضرورت نظريهپردازی قرآنبنيان رسيديم، در حالی که شهيد سيدمحمدباقر صدر در اين امر پيشتاز بوده و از همان ابتدا بر نظريهپردازی اهتمام ورزيد. اين بدان معنی است که ما از آوردة علمی وی استفاده نکردهايم و هنوز در دورة پيشاصدری بهسرمیبريم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - مبانی حاکم بر ساختار قرآن کریم در نسبت با علوم انسانی قرآنبنیان از منظر آیتالله جوادی آملی
نورالدین زندیه رامین اژدری سید محمد هادی موسوی بیوکیشناخت قرآن، از اینحیث که در مسئلهی تولید علمانسانی قرآنبنیان مؤثر بوده، بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع نگاه ما به قرآن، میزان و نوع انتظار ما از قرآن را مشخص خواهدنمود. شناخت قرآن بر اساس نظام سهگانهی فاعلي، داخلي و نظام غايي قرآن قابل بررسی است. رابطهی بین «قرآن أکثرشناخت قرآن، از اینحیث که در مسئلهی تولید علمانسانی قرآنبنیان مؤثر بوده، بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع نگاه ما به قرآن، میزان و نوع انتظار ما از قرآن را مشخص خواهدنمود. شناخت قرآن بر اساس نظام سهگانهی فاعلي، داخلي و نظام غايي قرآن قابل بررسی است. رابطهی بین «قرآن کریم» و «علم انسانی» بر اساس نظام داخلی قرآن، بهصورت مجموعهای از مبانی حاکم بر «محتوای» قرآن و مجموعهای از مبانی حاکم بر «صورت»، اعم از «زبان» قرآن و «اسلوب» آن قابل ترسیم است. محتوای قرآن کریم متناسب با غایت آن است و برای ارائه این محتوا، زبانی را بهکار گرفته که بتواند چنین هدفی را برآورده کند و همچنین ساختار و سبک، بهگونهای تنظیمشده که قابلیت تحقق چنین کاری را داشته باشد؛ لذا باید نسبت بین این زبان و ساختار را در مواجهه با زبان و ساختارهای علوم انسانی استخراج کرد. در این تحقیق با روش توصیفیـ تحلیلی بر اساس نظرات آیتالله جوادی آملی بیان خواهند شد که قرآن كريم نهتنها در سبک بیانی خود متفاوت عمل کرده است و بهطورکلی شيوههاي رايج در كتب بشري را در پيش نگرفته است، بلکه در ساختار و اسلوب چینش و نظمدهی نیز تفاوتهای اساسی و جدیای با کتب بشری دارد که مسائل مربوط به سیاق و سباق، چگونگی بهکارگیری تمثیلات و ... از مصادیق این ساختار و سبک خاص قرآن کریم است. تفاصيل المقالة