-
حرية الوصول المقاله
1 - طراحی الگوی راهبردی مدیریت دانش در اداره امور فرهنگی و تربیتی
مهدی رحیمی هادی رزقی علی اکبر فرهنگی نادر محققامروزه با توجه به ویژگی و تنوع سازمان های فرهنگی و تربیتی، مؤلفه های مدیریت دانش این سازمان ها بر اساس استراتژی متفاوت است و استراتژی اصلی سازمان به هم افزایی دانش سازمانی کم می کند. توفیق راهبردی یک سازمان فرهنگی و تربیتی مستلزم بهره گیری از الگوی راهبری مناسب مدیریت د أکثرامروزه با توجه به ویژگی و تنوع سازمان های فرهنگی و تربیتی، مؤلفه های مدیریت دانش این سازمان ها بر اساس استراتژی متفاوت است و استراتژی اصلی سازمان به هم افزایی دانش سازمانی کم می کند. توفیق راهبردی یک سازمان فرهنگی و تربیتی مستلزم بهره گیری از الگوی راهبری مناسب مدیریت دانش در اداره آن است.عوامل گوناگونی بر طراحی الگوی راهبردی مدیریت دانش در اداره امور فرهنگی و تربیتی تاثیرگذار هستند که توجه به این عوامل در طراحی موفق الگوی مدیریت دانش حیاتی است.هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل اساسی مدیریت دانش در سازمان زندان های استان تهران بوده که بر طراحی مناسب الگوی راهبردی مدیریت دانش در اداره امور فرهنگی و تربیتی اثر می گذارد. جهت شناسایی و استخراج مولفه های مورد نظر،بنا بر ماهیت اکتشافی و نیز بدلیل پیچیدگی ابعاد مختلف پژوهش، روش کیفی انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات از جامعه مورد نظر این پژوهش شامل رؤسای فرهنگی و کارکنان ادارات فرهنگی از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. از طریق روش نمونه گیری نظری خبرگان مورد نظر انتخاب شدند.تحلیل داده ها نشان داد که پس از نوزده مصاحبه مقولات شکل گرفته به اشباع نظری رسیده اند. یافته ها نشان داده است که 20 مؤلفه شامل تبیین و اشاعه فرهنگ سازمانی، استراتژی و سیاست های دانش محور، الگوبرداری، نقش رهبری، اهمیت منابع انسانی، زیرساخت مناسب فناوری و اطلاعات، فرآیندهای ارزیابی دانش، ساختار سازمانی، شبکه خبرگان، اختصاص پاداش و مشوق ها، برنامه های آموزشی، همکاری و کار تیمی، سهولت در دسترسی به دانش، معماری مدیریت دانش، مهندسی مجدد، شفافیت، اعتماد، ارتباط نظام مند با ذینفعان، راهبردهای دانش، اهمیت ثبت، ذخیره و مستند سازی دانش شناسایی شده است. نتیجه گیری: طراحی الگوی راهبردی مدیریت دانش در اداره امور فرهنگی و تربیتی زندان های استان تهران در صورتی موفقیت آمیز است که این مؤلفه ها شناسایی شده در آن سازمان استقرار و بکار گرفته شوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - نقش سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانشآفرینی کارکنان درمانی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد
ابوالفضل قاسمزاده علیشاهی مهدی کاتب زهرا حیدری زادهبیمارستانها یکی از پرتعاملترین سازمانها هستند. تعاملاتی که میتواند موجب یادگیری و دانشآفرینی نیروی انسانی آن گردد به شرطی که فرهنگ این محیط به سمت سازمان یادگیرنده سمت و سو یابد. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکری بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانشآفرینی با در نظر گ أکثربیمارستانها یکی از پرتعاملترین سازمانها هستند. تعاملاتی که میتواند موجب یادگیری و دانشآفرینی نیروی انسانی آن گردد به شرطی که فرهنگ این محیط به سمت سازمان یادگیرنده سمت و سو یابد. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکری بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانشآفرینی با در نظر گرفتن نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در سازمانهای درمانی است. پژوهش حاضر از نظر روششناسی، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان درمانی بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد شامل 800 نفر میباشد. در این پژوهش از نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی استفاده شد که بر اساس بخشها و نسبتها تعداد نمونه هر یک از بخشها معین شد. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر در نظر گرفته شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد سرمایه فکری بنتیس (2004)، فرهنگ سازمان یادگیرنده یانگ و همکاران (2004)، پرسشنامه داﻧﺶآفرینی ﭼﻮي و ﻟﻲ (2002) و ظرفیت یادگیری سازمانی چیوا (2007) استفاده شد. همچنین، به منظور بررسی روابط متغیرها در الگوی مفهومی مدل معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از بالاترین سطح همبستگی (77/0) میان سرمایه فکری با یادگیری سازمانی و کمترین سطح همبستگی (56/0) میان سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده میباشد. همچنین نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در این پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده با فرایندهای دانشآفرینی و ارتقای ظرفیت یادگیری سازمانی رابطه داشته و میتوانند نقش تبیین کنندهای را ایفا کنند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - طراحی الگوی توانمندسازی کارکنان بانک سپه براساس یادگیری سازمانی
مرضیه دمیرچی رسول حسینی معصومه اولادیانرقابت در دنیای امروزی داشتن دارایی نیست بلکه داشتن دو عنصر سرمایه گذاری بر دانش و یادگیری و آموزش کارکنان توانمند است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توانمند سازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی میباشد. روش تحقیق از نظر ماهیت کیفی-کمی (آمیخته) از نظر نوع کاربردی و از روش ه أکثررقابت در دنیای امروزی داشتن دارایی نیست بلکه داشتن دو عنصر سرمایه گذاری بر دانش و یادگیری و آموزش کارکنان توانمند است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توانمند سازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی میباشد. روش تحقیق از نظر ماهیت کیفی-کمی (آمیخته) از نظر نوع کاربردی و از روش های تحقیق آمیخته، از شیوه اکتشافی، از نوع متوالی استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها، در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان و مطلعین کلیدی منابع انسانی در نظام بانکی و دانشگاه ها می باشند. روش نمونه گیري در بخش کیفی، غیر احتمالی شامل تکنیک هاي هدفمند(زنجیره ای و گلوله برفی) که بر مبناي آن تعداد 18 مصاحبه با اساتید دانشگاه و خبرگان بانکداری صورت گرفته و از بین ایشان، با 10 نفر از طریق گروه کانونی مصاحبه شده است. جهت تجزیه و-تحلیل اطلاعات در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و گزینشی ، و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی، مدیران بانک سپه و تعداد جامعه 322 نفر بوده که نمونه 175 نفری با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کمی، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار پی. ال. اس استفاده شده است. الگوی به دست آمده شامل روابط یادگیری سازمانی و توانمند سازی کارکنان، مولفه-ها، شاخص ها و پیامدهای توانمندسازی بر اساس یادگیری سازمانی است. بر اساس یافته های تحقیق، توانمندسازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی؛ موجب افزایش بهره وری، شایسته سالاری و ... در بانک سپه می شود. تفاصيل المقالة