• فهرس المقالات خداشناسی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - كاربست رهیافت هستی‌شناسی در تربیت توحيدي از منظر قران كريم
        سیده طاهره  آقامیری محمدرضا  شاهرودی مجید  صالحی محمد  صافحیان
        بر اساس آموزه‌های قرآن كريم که موثّق‌ترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن می‌باشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی می‌شود. هستی‌شناسی توحیدی که از میراث آموزه‌های وحیانی بهره‌ می‌برد رقیب و بدیلی کارآمد، د أکثر
        بر اساس آموزه‌های قرآن كريم که موثّق‌ترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن می‌باشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی می‌شود. هستی‌شناسی توحیدی که از میراث آموزه‌های وحیانی بهره‌ می‌برد رقیب و بدیلی کارآمد، در برابر هستی‌شناسی‌های پوزیتیویستی، مادی‌گرایانه‌ و نیهیلیسمی است. این نوع از هستی‌شناسی‌ها از آن‌جا که حقیقت عالم صغیر و کبیر را به ‌افق طبیعت و عالم مادی تنزّل داده‌اند، هرگز قادر نیستند و نمی‌توانند از تربیت انسان سخن‌بگویند؛ بلکه تربیت انسان موحّد، در صورتی که بر بنیاد هستی‌شناختی توحیدی استوار گردد، آدمی، حیّ متألّه‌ای خواهد بود که صورت و سیرت خود را به گونه‌ای کامل درمی‌یابد. مسأله اصلی این پژوهش که با عنوان «كاربست رهیافت هستی‌شناسی در تربیت توحيدي از منظر قران كريم» آمده است، چگونگی تبیین عناصر هستی‌شناسی‌‌ای است که معطوف به تربیت و هدایت انسان برای رسیدن به کمال و دستیابی به حیات طیّبه موعود قرآن کریم می‌باشد. در این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی، و با استناد به قرآن کریم، در توصيف و ترسيمي واقع‌نگر از هستي، به اهم مبانی هستی‌شناختی توحیدی، در عرصة «خداشناسي و جهان‌شناسي»، که منطقاً مبانی تربیت توحیدی تلقّی می‌شود، پرداخته شده است. در تأييد تناسب و تلائم گزاره‌هاي توصيفي و تجويزي هستي‌شناختي با آموزه‌هاي قرآني، از بيانات تفسيري و تبييني برخي از مفسران و صاحب‌نظران حوزه علوم ديني و متون وحياني وام‌ گرفته شده است. بر اساس یافته‌ای این پژوهش، خداوند به عنوان منبع و مبدأ تمام خيرات، و جهان هستی، به عنوان آیت حق و صحنة مواجهه انسان با حقیقت الهی است، در این افق، نياز و فقر ذاتي انسان در مراتب مختلف توحید ذاتی، صفاتی و افعالی بر وی کشف و آشکار می‌گردد. ثمرة این پژوهش، حصول ادراک و فهم صحيح انسان از موقعيت خود در عالم امكان، به عنوان موجودي وابسته و متعلق به ربّ بي‌نياز، است که در سایة توحید ربوبی، رسيدن وی به مقصد نهايي کمال و قرب الهی تصعيد و تسريع می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - الهیات اعطائی(2)؛ دلالتهای قاعده‌ اعطاء در صفات و افعال واجب
        حسن  محمدی احمدآبادی سعید متقی‌فر
        قاعده‌ «معطی‌الشیئ» یکی از قواعد پرکاربرد در الهیات اسلامی است. این قاعده به دو شیوه در براهین اثبات صفات واجب به کار رفته است. در یک کاربرد در راستای اثبات مطلق صفات کمالیه و در کاربردی دیگر در جهت اثبات تک تک صفات کمالیه از جمله تمام اقسام علم واجب از جمله اثبات علم ح أکثر
        قاعده‌ «معطی‌الشیئ» یکی از قواعد پرکاربرد در الهیات اسلامی است. این قاعده به دو شیوه در براهین اثبات صفات واجب به کار رفته است. در یک کاربرد در راستای اثبات مطلق صفات کمالیه و در کاربردی دیگر در جهت اثبات تک تک صفات کمالیه از جمله تمام اقسام علم واجب از جمله اثبات علم حضوری ذاتی، علم به غیر پیش از ایجاد، علم به غیر پس از ایجاد، علم فعلی و علم حضوری به غیر بهره برده‌اند. همچنانکه در اثبات صفات و ذاتی بودن صفاتی همچون قدرت، حیات، اراده، وجوب، خیریت، حقیت، بساطت، غناء و مالکیت به کار رفته است. این قاعده در اثبات گزاره‌های اساسی مرتبط با حوزه افعال الهی مانند قاعده الواحد، وجود منبسط، عوالم وجود، ابداع عالم و اتقان صنع نیز نقش آفرین است. نوشتار حاضر با اثبات نفوذ این قاعده در عمق مهمترین مسائل الهیات اسلامی، توصیف الهیات اسلامی به «الهیات اعطائی» را امری توجیه‌پذیر می‌داند. تفاصيل المقالة