-
المقاله
1 - نقش میانجی یادگیری سازمانی در رابطه بین شیوههای مدیریت منابع انسانی و نوآوری سازمانیفصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 2 , السنة 2 , بهار 1394هدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذ أکثرهدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذکور بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای مرحلهای تعداد 201 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه شیوههای مدیریت منابع انسانی (راج و اسریواستاوا، 2013)، نوآوری سازمانی (شوهام و همکاران، 2012) و یادگیری سازمانی (جو و همکاران، 2006) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، در بین نمونههای پژوهش، توزیع و گردآوری شد. آزمون فرضيههاي پژوهش براساس روش مدليابي معادلات ساختاري صورت پذيرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شیوههای مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم بر نوآوری سازمانی اثر ساختاری ندارد؛ اما با واسطه یادگیری سازمانی پیشبینیکننده سطح نوآوری سازمان میباشد. مقاله رهنمودهای ضمنی به مدیران منابع انسانی جهت توجه به فرایند یادگیری سازمانی و اهمیت آن در تحقق نوآوری سازمانی ارایه مینماید تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - واکاوی و اعتباریابی الگوی مدیریت استعداد در ظرفیت سازمانی دانشگاهی: یک رویکرد ترکیبیفصلنامه توسعه استعداد , العدد 1 , السنة 1 , زمستان 1398هدف از انجام این پژوهش، واکاوی و اعتباریابی الگوی مدیریت استعداد در ظرفیت سازمانی دانشگاهی بود. طرح پژوهش، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقه بندی و روش پژوهش در بخش کیفی فراترکیب بود. داده ها بر اساس 63 پژوهش کیفی که از میان 120 پژوهش از پایگاه های معتبر علمی داخلی و خا أکثرهدف از انجام این پژوهش، واکاوی و اعتباریابی الگوی مدیریت استعداد در ظرفیت سازمانی دانشگاهی بود. طرح پژوهش، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقه بندی و روش پژوهش در بخش کیفی فراترکیب بود. داده ها بر اساس 63 پژوهش کیفی که از میان 120 پژوهش از پایگاه های معتبر علمی داخلی و خارجی جستجو و معیارهای شمول مقالات مشخص شده بود استخراج گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، 16 مضمون پایه ی مرتبط با مدیریت استعداد احصاء شد. سپس، 16 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده ی سطح اول شامل مدیریت منابع انسانی؛ شایستگی های منابع انسانی؛ مدیریت دانشجویان و مسئولیت های شغلی اعضای هیأت علمی قرار گرفتند و بر آن اساس، شبکه مضامین، ترسیم شد. در بخش کمّی روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و متغیرهای پژوهش شامل ابعاد مدیریت استعداد بود. جامعه ی آماری در این بخش شامل مدیران و رؤسای بخش های گوناگون دانشگاه های سراسر کشور بودندکه با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری آگاهی دهندگان کلیدی، 60 نفر به عنوان مشارکت کنندگان پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش، مقیاس محقق ساخته ی الگوی مدیریت استعداد است که از یافته های مرحله ی کیفی پژوهش بر گرفته شده است. برای تحلیل سؤال آماری نیز از تحلیل عامل تأییدی، همبستگی هر گویه با نمره ی کل و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که بر مبنای دیدگاه پاسخ دهندگان، مسئولیت های شغلی اعضای هیأت علمی مدیریت منابع انسانی و شایستگیهای منابع انسانی، به ترتیب بیشترین تا کمترین قدرت تبیین را داشته اند. لازم به ذکر است که مدیریت دانشجویان تبیین کننده ی مدیریت استعداد نمی باشد. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - طراحی چارچوب مدل آموزشی ارشادگری برخط مبتنی بر تسهیم دانش برای آموزش مشاغل کلیدی حمل و نقل ریلی کشورفصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 36 , السنة 10 , بهار 1402در دهههای اخیر راهبردهای گوناگونی برای توسعه¬ سرمایه انسانی توسط سازمان¬های پیش رو در پیش گرفته شده است. یکی از بهترین ابزارها از نقطه نظر متخصصان حوزه منابع انسانی برای این منظور، برنامه¬های ارشادگری است. افزون بر این، تحولات فناورانه در محیطهای سازمانی، اهمیّت توجه أکثردر دهههای اخیر راهبردهای گوناگونی برای توسعه¬ سرمایه انسانی توسط سازمان¬های پیش رو در پیش گرفته شده است. یکی از بهترین ابزارها از نقطه نظر متخصصان حوزه منابع انسانی برای این منظور، برنامه¬های ارشادگری است. افزون بر این، تحولات فناورانه در محیطهای سازمانی، اهمیّت توجه به ارشادگری برخط را دو چندان نموده است. هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب مدل آموزشی ارشادگری برخط، مبتنی بر تسهیم یا به اشتراک¬گذاری دانش برای آموزش مشاغل کلیدی صنعت حمل و نقل ریلی کشور بود. پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است که با استفاده از روش فراترکیب و مطالعه موردی کیفی، چارچوب مدل آموزشی طراحی گردید. با کاوش مطالعات مرتبط جهانی در ابتدا با استفاده از روش فراترکیب تعداد 26 مقاله منتخب بعد از مراحل ارزیابی کیفیت که با معیارهای مورد پذیرش منطبق بود، مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد در مطالعه موردی با استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند با 30 نفر از افراد خبره در حوزه صنعت ریلی کشور مصاحبه انجام شد. سپس مضامین حاصل از روش فراترکیب و مضمونهای مصاحبه¬ها مورد تحلیل و جمع¬بندی قرار گرفت. نتایج پژوهش فراترکیب و مطالعه موردی نشان داد که مولفه¬های فرهنگ سازمانی، منابع مالی و بودجه، ارزیابی و کنترل، حمایت و پشتیبانی، ارتباطات، منابع انسانی، برنامهریزی، ساختار سازمانی، شرایط محیطی، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی از ابعاد اصلی مدل آموزشی ارشادگری برخط هستند. همچنین هر یک از این مولفه¬ها در برگیرنده زیر مولفه¬هایی بوده که ارشادگری برخط را تحت تاثیر قرار می¬دهند.بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که توجه به مولفه های شناسایی شده به همراه زیر مولفه های آن نقش مهمی در پیاده سازی ارشادگری برخط با توجه به تسهیم دانش برای آموزش کارکنانی که در مشاغل کلیدی در صنعت حمل و نقل ریلی کشور فعالیت دارند ایفا می نمایند. تفاصيل المقالة