در آثار ملاصدرا «بهجت» بعنوان يكي از آثار وجود مطرح ميشود و همانند ساير مؤلفههاي وجودي نميتوان تعريف ماهوي از آن ارائه نمود. به همين منظور، در اين نوشتار تلاش شده با ارزيابي بهجت در يك شبكه معنايي متشكل از «لذت»، «سعادت» و «عشق» به شناخت دقيقتري از معناي وجودي و مصاديق أکثر
در آثار ملاصدرا «بهجت» بعنوان يكي از آثار وجود مطرح ميشود و همانند ساير مؤلفههاي وجودي نميتوان تعريف ماهوي از آن ارائه نمود. به همين منظور، در اين نوشتار تلاش شده با ارزيابي بهجت در يك شبكه معنايي متشكل از «لذت»، «سعادت» و «عشق» به شناخت دقيقتري از معناي وجودي و مصاديق آنها دست يابيم. در اينباره ميتوان گفت كه مرتبة وجودي بهجت، برتر از لذت است و از نظر مصداقي، نسبت عموم و خصوص منوجه دارند. از سوي ديگر سعادت، رسيدن به وجود استقلالي مجرد يا همان، وجود استعلايي است و بهجت، آگاهي نفس به تحقق چنين مرتبة متعالييي ميباشد. پس بهجت و سعادت، معلول دستيابي به بالاترين مراتب وجود هستند و از نظر مصداقي، نسبت عموم و خصوص مطلق ميان آنها برقرار است. عشق و بهجت نيز هر دو، معلول تحقق كمال نفس هستند و از نظر معنايي و مصداقي، نسبت تساوي ميان آنها برقرار است. بنابرين ميتوان گفت در نظام وجودشناسانة ملاصدرا مؤلفههاي بهجت، لذت، عشق و سعادت بسيار درهمتنيده و مرتبط با يكديگر هستند، بنحوي كه تحقق هر يك از آنها زمينهساز دستيابي نفس به ساير آثار و خيرات وجود خواهد شد. در اين ميان بهجت بعنوان شاخص اصلي اين منافع وجودي، نقشي عميق و غيرقابل انكار دارد. پس از روشن شدن اشتراكات و تمايزات آنها، به شناسايي مؤلفههاي اثباتي و ثبوتي بهجت پرداخته و براساس آن به اين نتيجه رسيدهايم كه ميتوان بهجت را مشاهدة بالاترين كمالات وجودي نفس دانست كه از طريق رسيدن به درجه» وجود استقلالي مجرد و هيئت استعلايي محقق ميشود. دستيابي به چنين مرتبهيي براي نفس بواسطه» معرفت خداوند بعنوان علت هستيبخش انسان و شناخت خود، امكانپذير است كه موجبات دريافت بهجت عظيمي را براي نفس فراهم ميكنند. توجه به درجه» وجودي نفس در اين مرتبه و دستاوردهاي بيبديل آنها يعني معرفت به خدا و شناخت خود، جايگاه و تأثير بهجت نزد نفس را بخوبي روشن ميسازد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.