فهرس المقالات مقصود  محمدی


  • المقاله

    1 - قاضی کمال الدین حسین بن معین الدین میبدی (زندگی، شخصیت، دیدگاهها)
    تاریخ فلسفه , العدد 28 , السنة 7 , بهار 1396
    حسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقو أکثر
    حسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقول زمان خود، در جوانی به شیراز رفت و در آنجا به شاگردی دوانی درآمد. میبدی حکیمی است مسلمان، بر مذهب شافعی که اهل تولّا است، اوج این تولّا نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و خاندان عصمت و طهارت(ع) تا بدانجاست که برخی وی را از علمای تشیع دانسته اند. او در زمان حکمرانی سلطان یعقوب آق قویونلو، قاضی و متصدی موقوفات یزد و توابع آن گشت. مهمترین آثار معروف وی شرح هدایة الحکمة ابهری و شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین(ع) و منشآت است. او در دوران شاه اسماعیل صفوی هنگامی که محمد کره (حاکم ابرقوه) یزد را تصرف مینمود به سمت وزارت او درآمد و در حدود سالهای 909 تا 911هـ .ق که شاه اسماعیل یزد را دوباره به تصرف خویش درمی آورد به دستور وی به قتل رسید. میبدی مسلک اشراقین و متصوفین (عرفا) را برتر از مسلک متکلمان و مشائین میدانست و طریقه اخیر را ـ که بر پایه دلیل و قیاس عقلی است ـ طریقه یی دارای شک و شبهه فراوان میخواند که قدم عقل در گذر از آنها خسته و درمانده میشود. اگرچه او بنیانگذار مکتب خاصی همچون ابن سینا و سهروردی و ابن عربی نبوده است، ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهار نظرهای خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائین و اشراقین و عرفا در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) توانسته ـ بعنوان حلقه واسط ـ علاوه بر نقش بسزایی که در تطور حکمت اسلامی و نزدیک شدن مشارب مختلف فکری تا زمان خود داشته، الهام بخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - جايگاه و زمانة فخرالدين سماكي در تاريخ فلسفة اسلامي (با تأكيد بر حاشية او بر شرح هداية ميبدي)
    تاریخ فلسفه , العدد 37 , السنة 10 , تابستان 1398
    یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشته‌اند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس مانده‌اند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی أکثر
    یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشته‌اند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس مانده‌اند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی شاگرد غیاث‌الدین منصور دشتکی است. از سماکی آثار قلمی مهمی چون: حاشیه بر شرح تجرید قوشچی و حاشیه بر شرح هداية الحکمة میبدی بجاي مانده است. متن هداية الحکمة تألیف اثیرالدین ابهری، شامل سه قسم منطق، طبیعیات و الهیات است. میبدی بر دو قسم طبیعیات و الهیات آن شرح نگاشته و سماکی تنها بر دو فن اول و دوم از فنون سه گانه طبیعیات شرح هداية الحکمة میبدی حاشیه زده است. سماکی اگرچه مانند ابن‌سینا و سهروردی، بنیانگذار مکتب خاصی نبوده ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهارنظرهاي خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائیان و اشراقیان و عرفا، در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) و با ارائة ديدگاههايي بدیع توانسته ـ بعنوان حلقة واسط ـ نقش مهمی در تطور تفکر فلسفی بطور کلی ایفا کند و الهامبخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. از جملة این ديدگاهها، تقریر متفاوت برهان سلمی و ابداع سه برهان دیگر در باب اثبات تناهی اجسام است که در این نوشتار بدان پرداخته شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - نقدي بر گزارشي انتقادي از رسالة «حشر الاشياء» ملاصدرا
    خردنامه صدرا , العدد 83 , السنة 21 , بهار 1395
    معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمان أکثر
    معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمانيت معاد اظهار ناتواني كرده‌اند ولي ملاصدرا با استفاده از مباني و اصول فلسفي حكمت متعاليه ـ مانند اصالت وجود، حركت جوهري و تجرد خيال و ... ـ آنرا مدلّل نموده است. ملاصدرا نظرية خود دربارة معاد جسماني را علاوه بر اينكه در آثار مبسوط خود بيان كرده، يك رسالة تك نگاره‌يي نيز تحت عنوان «حشر الاشياء» در اينباره تأليف نموده است. مصحح محترم اين رساله برخي از اظهارات ملاصدرا را مورد مناقشه قرار داده كه بنظر بنده بدور از تحقيق است و اين مناقشات، در مقالة‌ حاضر مورد نقد قرار گرفته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - رابطة ‌وجود با ماهيت در حكمت متعاليه
    خردنامه صدرا , العدد 80 , السنة 20 , تابستان 1394
    نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد أکثر
    نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد است، اما از سوي ديگر معتقد است تنها «وجود» تحقق عيني دارد و ماهيت هرگز پا به عرصه وجود نميگذارد و فقط يك امر اعتباري محض است كه عقل از وجود انتزاع ميكند. اين دو تعبير ـ‌ظاهراً‌ـ متباين، موجب سر در گمي پژوهشگران گرديده است. از اينروي برخي او را به تناقضگويي متهم كرده و برخي ديگر كوشش نموده‌اند تا اين تعارض را بگونه‌يي توجيه كنند. با مراجعه به مجموعه آثار ملا‌صدرا روشن ميگردد كه در اين دو تعبير هيچگونه تعارضي وجود ندارد؛ جايي كه ملا‌صدرا ميگويد وجود بالذات و ماهيت بالعرض تحقق دارند منظورش ماهيت موجود است و آنجا كه موجوديت و تحقق ماهيت را نفي ميكند مراد ماهيت جدا از وجود است. ما در اين مقاله كوشش كرده ايم با استناد به آثار خود ملا‌صدرا اين مطلب را مدلّل كنيم. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - زمان از ديدگاه حكما و متكلمان اسلامي
    خردنامه صدرا , العدد 87 , السنة 22 , بهار 1396
    يكي از مهمترين مسائل فلسفي كه هم در طبيعيات و هم در الهيات مورد بحث و تحقيق قرار گرفته، مسئلة زمان است. اندكي از متكلمان، زمان را امري عدمي دانسته و آنرا يك توهم پنداشته‌اند. اما آن دسته از متكلمان و حكما كه زمان را امري وجودي دانسته‌اند در نحوة وجود و حقيقت آن نظريات م أکثر
    يكي از مهمترين مسائل فلسفي كه هم در طبيعيات و هم در الهيات مورد بحث و تحقيق قرار گرفته، مسئلة زمان است. اندكي از متكلمان، زمان را امري عدمي دانسته و آنرا يك توهم پنداشته‌اند. اما آن دسته از متكلمان و حكما كه زمان را امري وجودي دانسته‌اند در نحوة وجود و حقيقت آن نظريات مختلفي ارائه نموده‌اند. بعقيدة گروهي از متكلمان، زمان يك امر موهوم است، يعني در خارج مصداق عيني ندارد اما منشأ انتزاع دارد. اما كساني كه براي زمان وجود عيني قائل هستند، دو گروه هند: برخي آنرا جوهر مجرد از ماده و برخي ديگر، جوهر مادي و جسماني دانسته‌اند. اما نظريّة غالب اينست كه زمان داراي وجود عيني و داخل در مقولة «كم» ميباشد، يعني «كمّ متصل غيرقار است» كه باعتباري مقدار حركت و باعتبار ديگر عدد حركت است. زمان، مقدار حركت را در يك مسافت تعيين ميكند. در واقع نسبت زمان به حركت مانند نسبت جسم تعليمي است به جسم طبيعي. همانگونه كه جسم تعليمي ابعاد مبهم جسم طبيعي را تعيّن ميبخشد، زمان هم مقدار حركت را معيّن ميكند. از اين ميان ملا‌صدرا باريك‌بيني بيشتري به خرج داده و زمان را بُعدچهارم موجودات مادي ميداند. در اين مقاله، نظريات مختلف حكما و متكلمان درباره» زمان مورد تحقيق تحليلي قرار ميگيرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - بررسي ديدگاه دو شارح هداية الحكمۀ در باب صادر نخستين (ميبدي و ملاصدرا‌)
    خردنامه صدرا , العدد 93 , السنة 24 , پاییز 1397
    قاضي كمال‌الدين ميبدي و صدرالمتألهين شيرازي هر دو بر طبيعيات و الهيات هدايةالحكمه‌ ‌ابهري شرح نگاشته‌اند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به ديدگاههاي موجود در باب مسائل مطرح شده پرداخته‌اند. از جملة اين مسائل، مسئلة صادر نخستين است كه ميبدي با تكيه بر «جهات اعتباريه ( أکثر
    قاضي كمال‌الدين ميبدي و صدرالمتألهين شيرازي هر دو بر طبيعيات و الهيات هدايةالحكمه‌ ‌ابهري شرح نگاشته‌اند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به ديدگاههاي موجود در باب مسائل مطرح شده پرداخته‌اند. از جملة اين مسائل، مسئلة صادر نخستين است كه ميبدي با تكيه بر «جهات اعتباريه (سلوب و اضافات) بعنوان منشأ صدور كثرات از واجب تعالي» و نيز «صدور افعال از نفس بدون واسطة بدن»، بر صادر نخستين بودن «عقل» اشكال نموده و معتقد است نفس نيز ميتواند بلاواسطه از مبدا اول صادر شود. ملاصدرا در ردّ مبادي استدلال ميبدي ميگويد: اوّلاً، «تحقق سلوب همچون تحقق اضافات در صدق قضاياي سالبه متأخر از تحقق واجب تعالي است» و ثانياً، «نفس تا زماني كه نفس است با قوه و ضعف همراه است و در افعال و تصرفات خويش نيازمند به بدن است». اين بيان ملاصدرا در باب عدم صلاحيت نفس براي صادر نخستين بودن، بيش از آنكه با رويكرد و مباني حكمت مشائي در باب نفس، يعني «روحانيةالحدوث و روحانيةالبقاء» بودن آن هماهنگ باشد، با رويكرد و مباني حكمت متعاليه، «جسمانية الحدوث و روحانيةالبقاء» بودن نفس، هماهنگ است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - ساختار قضاياي منطقي از ديدگاه فلاسفه و منطقدانان مسلمان
    خردنامه صدرا , العدد 100 , السنة 25 , تابستان 1399
    قضية منطقي حمليه باعتبار كيف تقسيم ميشود به موجبه و سالبه و هر يك از آن دو، باعتبار محمول تقسيم ميشود به محصّلة المحمول، معدولة المحمول و سالبة المحمول. اما در چگونگي ساختار و نيز مفاد آنها ميان فلاسفه و منطقدانان اختلاف نظر جدّي وجود دارد كه قابل تحقيق است. دربارة تعدا أکثر
    قضية منطقي حمليه باعتبار كيف تقسيم ميشود به موجبه و سالبه و هر يك از آن دو، باعتبار محمول تقسيم ميشود به محصّلة المحمول، معدولة المحمول و سالبة المحمول. اما در چگونگي ساختار و نيز مفاد آنها ميان فلاسفه و منطقدانان اختلاف نظر جدّي وجود دارد كه قابل تحقيق است. دربارة تعداد اجزاء مقوّم حقيقت قضيه و اجزاء خارج از حقيقت قضيه كه لازمة تحقق آن هستند نيز نظر واحدي وجود ندارد. تعداد اجزاء قضيه بحسب اختلاف هليّات بسيطه و هليّات مركّبه موجبه و سالبه مشخص ميشود. دربارة نسبت حكميه نيز برخي معتقدند در همة قضايا ـ‌ چه موجبه و چه سالبه ـ نسبت، ثبوتي و وجودي است ولي بعقيدة برخي ديگر، اين نسبت تنها در قضاياي موجبه، ثبوتي است و در قضاياي سالبه، سلبي و عدمي است. افزون بر اين، مشروط يا غير مشروط بودن تحقق موجبة معدوله نيز مطرح شده و قضية سالبة المحمول نيز مورد مناقشه قرار گرفته است. ساختار قضية سالبة المحمول در صورت ملفوظ، همانند قضية سالبة محصّله است اما در مفاد و مدلول، متفاوت است. مفاد قضية سالبة محصّله، رفع و قطع حكم ايجاب است ولي مفاد سالبة المحمول ايجاب سلب است. اين نوع قضيه را خواجه‌نصيرالدين طوسي و از معاصرين، علامه طباطبايي بعنوان يك قضيه» منطقي قبول ندارند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - نگاهی به نسخ و محتوای کتاب «تفرید الاعتماد فی شرح تجرید الاعتقاد»
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , العدد 48 , السنة 12 , زمستان 1401
    «تجرید الاعتقاد» از معروفترین کتاب کلامی جهان اسلام است که به دلیل اهمیّت و جایگاه آن، شروح بسیاری توسط علمای شیعه و اهل سنت بر آن نوشته شده است.اما شرح «ابوالعلاء اسفراینی» بر این کتاب، به نام « تفرید الاعتماد فی شرح تجرید الاعتقاد»علیرغم سبقه تاریخی آن، تاکنون بصورت أکثر
    «تجرید الاعتقاد» از معروفترین کتاب کلامی جهان اسلام است که به دلیل اهمیّت و جایگاه آن، شروح بسیاری توسط علمای شیعه و اهل سنت بر آن نوشته شده است.اما شرح «ابوالعلاء اسفراینی» بر این کتاب، به نام « تفرید الاعتماد فی شرح تجرید الاعتقاد»علیرغم سبقه تاریخی آن، تاکنون بصورت خطی باقی مانده است. با توجه به شیوه شرح مزجی این کتاب که آن را در نوع خود منحصر به فرد نموده، بر آن شدیم تا با نشان دادن اهمیّت آن از نظر تاریخی و معرفی و مقایسه ی آن با سایر نسخه های موجود، به بیان چگونگی شرح و نشان دادن تسلط و تلاش شارح بر افکار و نظریات مؤلّف، بپردازیم و جایگاه و اهمیّت علمی این کتاب را به اندیشمندان و اهل تحقیق در حوزه کلام و فلسفه اسلامی را نشان دهیم. تفاصيل المقالة