فهرس المقالات محمدرضا حسینی


  • المقاله

    1 - مسؤولیت دولت‌ها و ساز و كارهای صیانت از حقوق كودك در فضای مجازی
    فصلنامه حقوق کودک , العدد 4 , السنة 1 , زمستان 1398
    توسعه روزافزون فضای سایبر و استفاده از فناوری‌های ارتباطات و اطلاعاتی نقش مؤثری در تولید، انتشار و انتقال اطلاعات داشته و سطح دسترسی به محتوای برخط را برای آحاد جامعه فراهم ساخته است. از این رو فضای مجازی به عنوان یك ابزار توانمندساز قابلیت ترویج آزادی‌های اساسی همچون آ أکثر
    توسعه روزافزون فضای سایبر و استفاده از فناوری‌های ارتباطات و اطلاعاتی نقش مؤثری در تولید، انتشار و انتقال اطلاعات داشته و سطح دسترسی به محتوای برخط را برای آحاد جامعه فراهم ساخته است. از این رو فضای مجازی به عنوان یك ابزار توانمندساز قابلیت ترویج آزادی‌های اساسی همچون آزادی بیان، آزادی دسترسی به اطلاعات را و وسیله مؤثر برای ارتقای حقوق بشر محسوب می‌گردد، اما در عین حال، شرایطی را فراهم می‌سازد تا در آن حقوق افراد نقض یا محدود گردد. در این میان حقوق كودكان به عنوان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه معمولاً مورد تعرض و سوءاستفاده قرار می‌گیرد. در دنیای معاصر کودکان زمان زیادی را برای فعالیت‌های آموزشی، تفریحی و سرگرمی در اینترنت و فضای مجازی سپری می‌کنند. در این فضا با توجه به گستردگی دامنه آن، مخفی‌بودن هویت کاربران، سرعت بالا، فرامرزی‌بودن، فقدان مکانیزم اعمال صلاحیت دولت‌ها می‌تواند بر حوزه شناخت و ادراک کاربران تأثیر عمیقی گذاشته و افراد به خصوص کودکان و نوجوانان را با خطرات خاص مواجه نماید. از این رو حقوق كودك باید از سوی دولت‌ها و سایر نهادهای دولتی و مدنی و سایر متولیان امور كودكان مورد حمایت و صیانت ویژه قرار گیرد. سؤال اصلی تحقیق این است که دولت‌ها به موجب حقوق بین‌الملل عرفی و اسناد معتبر بین‌المللی نسبت به حمایت از کودکان در فضای سایبر چه تعهدات سلبی و ایجابی دارند؟ چه ساز و کارهای فنی، قانونی و ساختاری را برای حمایت از کودکان را در برابر آسیب‌های این فضا در دسترس است؟ رویه دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی و جامعه مدنی در صیانت از حقوق کودک از یکسو و حفظ جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این سؤالات، محقق با استفاده از روش توصیفی به دنبال ارائه چارچوب منسجمی برای حمایت از کودکان در فضای مجازی می‌باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - الگوی برنامه کلان ملی شفافیت و آزادسازی اطلاعات بر مبنای روش نظریه بنیاد
    فصلنامه فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران , العدد 57 , السنة 15 , پاییز-زمستان 1402
    هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی برنامه کلان ملی شفافیت و آزادسازی اطلاعات می‌باشد. پژوهش دارای رویکردی تلفیقی (کیفی و کمی) بوده و از روش نظریه داده‌بنیاد (گراندد تئوری) به‌عنوان روش تحقیق استفاده شده است. در بخش کیفی با بررسی عمیق و اکتشافی قوانین و اسناد بالادستی، ا أکثر
    هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی برنامه کلان ملی شفافیت و آزادسازی اطلاعات می‌باشد. پژوهش دارای رویکردی تلفیقی (کیفی و کمی) بوده و از روش نظریه داده‌بنیاد (گراندد تئوری) به‌عنوان روش تحقیق استفاده شده است. در بخش کیفی با بررسی عمیق و اکتشافی قوانین و اسناد بالادستی، الگوها، نظریه‌ها، برنامه‌ها و اسناد کشورهای مختلف مرتبط با شفافیت و آزادسازی اطلاعات، تحلیل داده‌ها تا حد اشباع نظری، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. به‌منظور دستیابی به ابعاد، مؤلفه‌ها و زیرمؤلفه‌های این الگو، 620 کد اولیه استخراج گردید که با حذف موارد مشترک و تکراری به 593 کد ثانویه تقلیل یافت و در ادامه 129 مفهوم استخراج شد. در نهایت، 24 مقوله فرعی، ذیل 5 مؤلفه اصلی بر اساس الگوی پارادایم قرار گرفتند. در بخش کمی، نتایج حاصل از تحلیل پرسش‌نامه نشان داد که از منظر روایی، ارزش کلی پرسش‌نامه در ابعاد مختلف بین اعداد 0.87 الی 0.92 و میزان ضریب اعتماد بین اعداد 0.73 الی 0.78 گزارش شد. بر اساس تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، ایجاد نهاد فرا قوه‌ای راهبری شفافیت و آزادسازی اطلاعات، تعیین دقیق موارد استثنا، حکمرانی شبکه‌ای، مطالبه‌گری شفافیت، پایبندی به چارچوب‌ها، افشای حداکثری و حمایت از افشاگری مشروع و تأسیس مراکز حکمرانی داده از جمله مقوله‌های مورد تأکید در این الگو بود. تفاصيل المقالة