-
المقاله
1 - تحلیل سیر بازتاب مضامین و روایتهای اسطورهای ایرانی در رمانهای فارسی (از 28 مرداد 1332 تا 1387)پژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 8 , زمستان 1389بروز و ظهور اساطیر در رمانهای فارسی کوششی است جریانساز که رماننويسان برای دستیابی به دو انگیزه اساسی: یکی ارائة تفسیری موافق با دریافت خویش از اوضاع دنیای پیرامون خویش و دیگری بازتاب ارزشهای زیباشناسانه و پرجذبه، از خود نشان دادهاند. پژوهش حاضر، با روش توصیفیـ أکثربروز و ظهور اساطیر در رمانهای فارسی کوششی است جریانساز که رماننويسان برای دستیابی به دو انگیزه اساسی: یکی ارائة تفسیری موافق با دریافت خویش از اوضاع دنیای پیرامون خویش و دیگری بازتاب ارزشهای زیباشناسانه و پرجذبه، از خود نشان دادهاند. پژوهش حاضر، با روش توصیفیـ تحلیلی و مرور بر اسناد ادبی معاصر، در پی تحلیل چگونگی و سیر انعکاس، دلایل بازسازی و بازپردازی مضامین و روایتهای اسطورهای ملی و مذهبی در حوزة رمانهای فارسی است. بنابر نتایج این پژوهش، بیشترین رویکرد رماننویسان به بازسازی و بازآفرینی اسطورهها به دهههای چهل و پنجاه برمیگردد؛ یکی از دلایل اصلی ظهور اين رويكرد، شکست نهضت مردمی ملّيشدن صنعت نفت در اثر کودتای 28 مرداد است. اما پس از انقلاب اسلامي، بیشترین بازآفرینی اسطورهها در رمان، دهههای هفتاد و هشتاد دیده میشود که به دلایلی عمدتاً متفاوت از دلایل پیش از انقلاب چون پیروی گستردة نویسندگان از جریانهای مدرنیستی و پسامدرنیسم، تمایل زیباشناختی، تقویت و احیای جنبههای ملی، بازگشت به سرچشمههای بومی به جای تقلید از غرب است. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - آموزش فعل مركب فارسي به غیرفارسی زبانانپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 8 , بهار 1389مقوله فعل مركب از جالبترين، ظريفترين و در عين حال پيچيدهترين بخشهاي پژوهشهاي نحوي است كه توجه بسياري از زبانشناسان و مدرسان آموزش زبان دوم /خارجی را به خود معطوف كرده است. اين پژوهش سعی دارد با استفاده ازتحليل ساختار فعل مرکب فارسي گفتاري معيار در چارچوب نظریة حاک أکثرمقوله فعل مركب از جالبترين، ظريفترين و در عين حال پيچيدهترين بخشهاي پژوهشهاي نحوي است كه توجه بسياري از زبانشناسان و مدرسان آموزش زبان دوم /خارجی را به خود معطوف كرده است. اين پژوهش سعی دارد با استفاده ازتحليل ساختار فعل مرکب فارسي گفتاري معيار در چارچوب نظریة حاکمیت و مرجعگزینی و نیز با استفاده از شيوههاي نوين و علميآموزش زبان و واژه، راهکار علمي و کارآمدی جهت آموزش فعل مرکب فارسي به غيرفارسيزبانان به دست دهد. بر طبق این پژوهش، فعلهاي مركب فارسي گفتاري معيار را میتوان به لحاظ تعداد موضوعهاي آن به دو دسته يك موضوعي و چند موضوعي تقسيم كرد. براي آموزش فعل مرکب به غير فارسي زبانان، بهتر است در سطح مبتدي از فعلهاي مرکب يک موضوعي و در سطوح بالاتر از فعلهاي مرکب با موضوعهاي بيشتر استفاده کرد. بعلاوه استفاده از متنهاي گفتاري که بهصورت طبيعي و به منظور ايجاد ارتباط تهيه شدهاند مناسبتر به نظرمیرسد. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - دگرديسي نمادها در شعر معاصرپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 7 , پاییز-زمستان 1388نمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش بر أکثرنمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش براي غناي جوهر هنري- ابهام- و همچنين شرکت دادن خواننده در امر خواندن و آفرينش ادبي، جهت لذت بيشتر است. شاعراني که از استقلال فکري و توانايي ابتکار بهره مند هستند نمادها را مواظبت کرده، آنها را از ابتذال و روزمرهگي و حتي مرگ نجات ميدهند. نيما و پيروان نظريه ادبي او با تکيه بر دو واژه «تناسب» و «طبيعي بودن» در به کارگيري نمادها، سعي داشتهاند تا نمادهاي تکراري، کهنه و مرده شعر کلاسيک را در معناهاي نو به کار گيرند تا علاوه بر عمق بخشيدن به شعر، نظريه سبکي خود را نيز غني کنند. تعدادي از نمادها را ميتوان به دليل ماهيت و ارزش ذاتي ناشي از قدمت يا معنا پذيري بيشتر و همچنين عملکرد موثر در سطح انواع هنر، ابر نماد خواند؛ چرا که قرار گرفتن روي مسير درست معنا يابي اثر ادبي در گرو درک و تلقي درست از اين ابرنمادها است. «آب»، «باد»، «شب»، «ديوار»، «آينه» و... از اين گونه هستند که در شعر معاصر فراوان به کار رفتهاند. چگونگي دگـرديسي معـنايي اين ابرنمـادها در حـوزه شعر معاصر سوالي است که در اين مقاله بررسي ميشود. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - مضامين عرفانی در غزليات صائبپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 6 , بهار-تابستان 1387صائب تبريزی شاعر توانمند و اديب هنرمندی است که در روزگار خود در هند، ايران و آسيای ميانه شهرت بسزايی يافته بود، و اين عظمت و افتخار آنگاه برای وی حاصل شده است که در شيوه شاعری طرزی نو و در محتوای سخنش به ايراد نکتههای دقيق اخلاقی، حکمی، اجتماعی و عرفانی پرداخته است که أکثرصائب تبريزی شاعر توانمند و اديب هنرمندی است که در روزگار خود در هند، ايران و آسيای ميانه شهرت بسزايی يافته بود، و اين عظمت و افتخار آنگاه برای وی حاصل شده است که در شيوه شاعری طرزی نو و در محتوای سخنش به ايراد نکتههای دقيق اخلاقی، حکمی، اجتماعی و عرفانی پرداخته است که به اشعار، شکوه و جلال خاصی بخشيده است. سبک شعری صائب به شيوه شاعران عهد صفوی، پر از مضمونهای دقيق و انديشههای باريک و خيالهای ديرياب، به ويژه تمثيلات يا معادلههايی است که مخصوصاً در غزليات به بهترين وجه آمده است. اغلب در بررسی غزليات صائب، تنها به مضامين باريک ادبی و کلام تخيلی و دور از ذهن او توجه کردهاند. اما به مضامين والای عرفانی و صوفيانه صائب نپرداختهاند. هيچ گاه صائب به عنوان شاعر عارف و پايبند به آرا و انديشههای صوفيانه در عهد صفويه مورد نظر نبوده است. نگارنده در صدد است به اين موضوع بپردازد که شعر صائب علاوه بر جنبههای ادبی، اجتماعی، حکمی و اخلاقی، دارای مضامين بلند عرفانی است و به حق میتوان گفت صائب شاعر بیمدعايی بوده است که غزلياتش تبلوری از افکار و انديشههای صوفيانه است. تفاصيل المقالة -
المقاله
5 - واژگان معرب فارسي در فرهنگ ريشهشناختي آكسفوردپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 3 , پاییز-زمستان 1384واژگان زبان فارسي در كنار واژگان بسياري از زبانهاي ديگردر ادوار مختلف به روشهاي متنوع و يا دلايل گوناگون به حوزه زبان انگليسي وارد شدهاند و در فرهنگهاي واژگان يا لغت نامههاي مختلف به فراخور دامنه واژگان، به آنها نيز پرداخته شده است. فرهنگ ريشهشناختي آكسفورد كه به أکثرواژگان زبان فارسي در كنار واژگان بسياري از زبانهاي ديگردر ادوار مختلف به روشهاي متنوع و يا دلايل گوناگون به حوزه زبان انگليسي وارد شدهاند و در فرهنگهاي واژگان يا لغت نامههاي مختلف به فراخور دامنه واژگان، به آنها نيز پرداخته شده است. فرهنگ ريشهشناختي آكسفورد كه به عنوان يكي از معتبرترين فرهنگهاي اختصاصي ريشهشناسي زبان انگليسي شناخته ميشود، به برخي از واژگان دخيل از زبان فارسي نيز پرداخته است. در اين فرهنگ، تعدادي از واژگان فارسي كه به عربي رفته، صورتي معرب يافتهاند و سپس به زبان انگليسي وارد شدهاند، به اشتباه به عنوان واژه عربي ريشهيابي شدهاند. امروزه مراجعه كنندگان به اين فرهنگ معتبر واژگاني، تحت تأثير معرفي نادرست ريشه اين واژگان در اين فرهنگ معتبر چنين ميپندارندكه اين دسته از واژگان در اصل عربي بودهاند، در حالي كه مقاله حاضر نشان خواهد داد كه اين تلقي از ريشهشناسي اين گونه واژگان درست نيست. در انجام این تحقیق مجموعه سی و هشت هزار واژه فرهنگ مذکور بررسی شده و مجموعاً حدود نود واژه باریشه فارسی و حدود یکصد و شصت واژه با ریشه عربی معرفی شده است. با بررسی واژگانی که در این فرهنگ به عنوان واژگانی با ریشه عربی معرفی شدهاند در مییابیم که حدود بیست واژه از این مجموعه نه واژگانی با ریشه عربی که واژگانی معرب با ریشه فارسیاند. برای تایید این ادعا، ده فقره از این واژگان به شیوه تحلیلی ـ توصیفی بررسی شدهاند. تفاصيل المقالة -
المقاله
6 - تفاوت و تقابل نسلها در آثار سعديپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 3 , بهار-تابستان 1384مناسبات نسلي و تفاوت و تقابل نسلها، از دغدغههاي اصلي همه ملل در طول تاريخ بشر بوده و همواره توجه مصلحان اجتماعي را به خود معطوف كرده است. تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و به طور كلي تكامل جوامع و مخصوصاً پديده صنعتي شدن، تأثيرات محسوسي بر هنجارهاي رفتاري نسلها داشته أکثرمناسبات نسلي و تفاوت و تقابل نسلها، از دغدغههاي اصلي همه ملل در طول تاريخ بشر بوده و همواره توجه مصلحان اجتماعي را به خود معطوف كرده است. تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و به طور كلي تكامل جوامع و مخصوصاً پديده صنعتي شدن، تأثيرات محسوسي بر هنجارهاي رفتاري نسلها داشته است كه از اين ميان، با توجه به اقتضائات خاص دوره جواني، اين تفاوت رفتاري در اين نسل محسوستر و ملموستر جلوه كرده است. سعدي، در ضمن داستانها و حكايات كوتاه با اشاره به پارهاي از اين تفاوتها و تقابلها، آن را امري طبيعي و عادي برشمرده، هرچند درصدد بيان علل و عوامل اين گسست برنيامده است. او ميكوشد با تكيه بر آموزههاي اخلاقي، جوانان را به طاعتپذيري و تجربهاندوزي از پيران دعوت كند و اغلب با دفاع از ارزشها و سنتهاي اجتماعي، پيران را در شيوههاي رفتاري محقتر ميداند. در ادامه مقاله پارهاي اندرزها و نصايح سعدي به دو نسل جوان و پير احصا شده و قضاوت نهايي را به خواننده واگذار كردهايم كه تا چه حد آموزههاي اخلاقي ادبيات تعليمي گذشته، ميتواند امروزيان را در ترميم گسست نسلي ياري نمايد. تفاصيل المقالة -
المقاله
7 - نگاهي به اشعار طبي در ادب پارسيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 3 , بهار-تابستان 1384شعراي پارسي نه تنها بر علوم ادبي كه برخي از آنها در علوم مختلف زمان از قبيل فقه و كلام، عرفان و فلسفه، تاريخ و جغرافيا، طب و نجوم از علما و دانشمندان معاصر خود بوده و با به كارگيري علوم مزبور، به ويژه علم طب، به آثار خويش، روح و لطافتي خاص بخشيدهاند. گروهي از اين بزرگ أکثرشعراي پارسي نه تنها بر علوم ادبي كه برخي از آنها در علوم مختلف زمان از قبيل فقه و كلام، عرفان و فلسفه، تاريخ و جغرافيا، طب و نجوم از علما و دانشمندان معاصر خود بوده و با به كارگيري علوم مزبور، به ويژه علم طب، به آثار خويش، روح و لطافتي خاص بخشيدهاند. گروهي از اين بزرگان نيز گرچه طبيب نبودهاند، با طبيبان حاذق زمان خود مجالست داشته و يا اينكه از نحوة طبابت مرسوم در آن دوران با خبر بودهاند؛ به طوري كه تأثير ژرف اين دانش در اشعار نغزشان به خوبي تجلي كرده است. در اين مقاله رد پاي طب نوين در اشعار شاعران بزرگي چون فردوسي، مولوي، خاقاني، منوچهري و نظامي گنجوي بررسي شده و با يافتههاي دانش پزشكي نوين مقايسه گرديده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
8 - اهميت جاحظ و ديدگاههاي او در نقد و ادب اسلامي ـ ايرانيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383بيترديد، در ميان بينانگذاران فرهنگ و ادب اسلامي، جاحظ چهرهاي ممتاز است. حوزة وسيع اطلاعات، ژرفاي دانش و به ويژه نگاه خاص به ادبيات و فنون ادبي از او شخصيتي كم نظير ساخته است. او علاوه بر زمينههاي عام دانش و تسلط بر غالب علوم اسلامي و ادبي، در حوزه نقد ادبي و به ويژه أکثربيترديد، در ميان بينانگذاران فرهنگ و ادب اسلامي، جاحظ چهرهاي ممتاز است. حوزة وسيع اطلاعات، ژرفاي دانش و به ويژه نگاه خاص به ادبيات و فنون ادبي از او شخصيتي كم نظير ساخته است. او علاوه بر زمينههاي عام دانش و تسلط بر غالب علوم اسلامي و ادبي، در حوزه نقد ادبي و به ويژه در حوزة نقد بلاغي جايگاه ويژهاي دارد. اگر چه چنان كه بايد در تمدن اسلامي و خصوصاً دنياي فارسي زبان، به آراء و آثار او توجه نشده است؛ امّا اكثر نظريهپردازان علوم بلاغي و شاعران و نويسندگاني كه گرايشهاي بلاغي دارند، عميقاً متأثر از نظريات جاحظ هستند. او در حوزة خاستگاه شعر و علل ظهور آن، ويژگيهاي سخن و شعر خوب، تمايزات لفظ و معنا و ويژگيهاي ساخت، بافت و محتوا، روانشناسي شعر و شاعر، دلايل تفاوت رويكردهاي ملتها به سخن منظوم و منثور و عدم اقبال پارهاي از آنها به فرهنگ مكتوب، سخناني تازه و قابل تحليل دارد؛ چنان كه در زمينه ريشهشناسي لغات، آواشناسي تطبيقي، معناشناسي و نظاير آنها نيز نكتههاي فراواني گفته است كه درك و تفسير آنها جان و تواني تازه به ادبيات فارسي و نظريهپردازان جهان اسلام ميبخشد. وي اگر چه بيش از 360 اثر آفريده است، ولي عمده نظريههاي ادبي خود را در دو كتاب «البيان و التبيين» و «الحيوان» گنجانده و برخي رسالههاي مستقل ادبي هم نگاشته است. هدف اين مقاله تبيين دو نكته عمده است: اول بررسي، طبقهبندي، تفسير و تحليل آراء و آثار جاحظ در بارة ادبيات و نقد ادبي و بيان جايگاه او به عنوان پدر علوم بلاغي. دوم تأكيد بر تأثير عظيم و عميق جاحظ بر متفكران ايراني به خصوص شاعران و نويسندگان آن و بالاخص در حيطه نقد ادبي و رويكرد بلاغي آن. چون نويسنده معتقد است كه مهمترين رويكرد نقد ادبي در زبان و ادب فارسي، رويكرد بلاغي بوده است و جاحظ «موسس علوم بلاغي» در جهان ايراني ـ اسلامي است. تفاصيل المقالة -
المقاله
9 - بازتاب تفكّر يوناني، ايراني و اسلامي در تأويل سهروردي از داستان رستم و اسفنديارپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383تفسير و تأويل اساطير در ادبيات كلاسيك ايران به دلايل زيادي از جمله كفرآميز پنداري آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در كنار تأويلات اندك و از هم گسيخته سنايي، شاعر قرن پنجم، شيخ اشراق، عارف و فيلسوف بزرگ قرن ششم يكي از كساني است كه با جدّيت تمام در پي تفسير و تأويل أکثرتفسير و تأويل اساطير در ادبيات كلاسيك ايران به دلايل زيادي از جمله كفرآميز پنداري آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در كنار تأويلات اندك و از هم گسيخته سنايي، شاعر قرن پنجم، شيخ اشراق، عارف و فيلسوف بزرگ قرن ششم يكي از كساني است كه با جدّيت تمام در پي تفسير و تأويل اساطير ايران باستان برآمده است. شيخ اشراق با اين تأويلات ميخواهد پيوندي عميق ميان سه فرهنگ مجزّا از هم؛ يعني فرهنگ اسلامي، حكمت ايران باستان و فلسفه يونان برقرار كند. زيرا وي از يك سو به عنوان مسلمان معتقد، با فرهنگ اسلامي و عناصر فرهنگي آن از جمله تصوّف به خوبي آشناست و از طرف ديگر به عنوان ايراني نژاده و اصيل، ميراثدار تمدن ايران قبل از اسلام است و نيز نميتواند به فلسفه يونان كه محصول با ارزش خرد و عقلانيت بشري است، بياعتنا باشد. سهروردي با ژرفبيني خاص خود پي برده است كلّيت سه فرهنگ به ظاهر مخالف هم نه تنها تضادّي با يكديگر ندارند، بلكه در صورت اتحاد و سازش ميان آنها، مي توان به تجربه اي گرانسنگ براي هدايت و رشد بشريت دست يافت. در اين مقاله سعي شده است تلاش و كوشش اين نابغه بزرگ در ايجاد پيوند و سازش جريانهاي تفكر بشري كه در تأويل وي از داستان اسطورهاي رستم و اسفنديار منعكس شده است، تبيين و دلايل چنين تأويلي ضمن نشان دادن عناصر فرهنگهاي مذكور باز نموده شود. پيداست كه در دوره سهروردي اين داستان و ديگر داستانهاي شاهنامه به اندازهاي مشهور شده بودند كه به راحتي و جز براي اغراض ويژهاي در هم ريختن ساختمان آنها سهل و آسان نبود. اما شيخ اشراق با توجه به ذهنيت خاص خود از عهده اين مهم بر آمده و اين داستان را ساختارشكني كرده است تا بتواند نظرات اشراقي خود را در لابه لاي آن باز گويد. تفاصيل المقالة -
المقاله
10 - بررسي اصطلاحات موسيقي در ديوان خواجوي كرمانيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383شعر و موسيقي ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند. اما امروزه به دليل گسترش فراواني كه هر يك از آنها يافتهاند، از هم جدا شدهاند. با وجود اين، هنوز هم بين شعر و موسيقي پيوندي ديرينه برقرار است؛ به گونهاي كه هر كدام بدون ديگري ناقص و نارسا است. به ويژه، موسيقي كه بدون ش أکثرشعر و موسيقي ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند. اما امروزه به دليل گسترش فراواني كه هر يك از آنها يافتهاند، از هم جدا شدهاند. با وجود اين، هنوز هم بين شعر و موسيقي پيوندي ديرينه برقرار است؛ به گونهاي كه هر كدام بدون ديگري ناقص و نارسا است. به ويژه، موسيقي كه بدون شعر طراوت لازم را ندارد. در اين مقاله سعي شده است اصطلاحات موسيقي مستعمل در ديوان خواجو مورد بررسي قرار گيرد و ارتباط بين نغمات موجود مقامها، شعبهها و آوازها تبيين شود. به اين معنا كه اگر شاعر مثلاً در بيتي به مقام «راست» و «اصفهان» اشاره كرده است، تقارن اين دو اصطلاح در كنار يكديگر از روي تصادف نبوده است، بلكه شاعر به ارتباط موسيقي اين دو مقام و تناسب نغمات بين آنها نظر داشته است. در اين راستا براي اثبات گفته خويش از كتب قديم موسيقي نظير «مقاصدالالحان» و «جامعالالحان» مراغي و «بحورالالحان» فرصتالدوله شيرازي و كتب امروزي موسيقي و مقالات موجود استفاده گرديده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
11 - تحليل درونمايههاي«سووشون» از نظر مكتبهاي ادبي و گفتمانهاي اجتماعيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383در اين جستار رمانهاي سيمين دانشور، بهويژه سووشون كه پرفروشترين رمان فارسي است، تجزيه و تحليل شده است. زاويه ورود مقاله حاضر، تحليل اين اثر از نظر مكتبهاي ادبي است. اما از آنجا كه آثار ادبي فارسي چندان با مباني و ويژگيهاي مكاتب ادبي غربي انطباق ندارند، كوشش شده است أکثردر اين جستار رمانهاي سيمين دانشور، بهويژه سووشون كه پرفروشترين رمان فارسي است، تجزيه و تحليل شده است. زاويه ورود مقاله حاضر، تحليل اين اثر از نظر مكتبهاي ادبي است. اما از آنجا كه آثار ادبي فارسي چندان با مباني و ويژگيهاي مكاتب ادبي غربي انطباق ندارند، كوشش شده است نوآوريها و وجوه مميزه آثار دانشور بازشناسي شود. همچنين، از زاويه نگاه گفتمانهاي اجتماعي نيز درونمايههاي آثار وي تحليل شده و ديدگاههاي نويسنده در مصاحبهها و گفتگوهاي سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. به نظر ميرسد راز اقبال عمومي خوانندگان نسبت به آثار دانشور در اين است كه او با اتكا بر توانايي ممتاز ادبي، دانش زيباييشناسي، فراست در انديشهورزي و صداقت در آفرينش ادبي، آثاري ممتاز آفريده و ضمن بهرهگيري از ميراثهاي اسطورهاي و گنجينههاي عناصر فرهنگي اسلامي ـ ايراني، از قدرت بازآفريني هنري و ادبي خوبي نيز برخوردار بوده است. ظريفتر آنكه او در كنار درگيري با چالشهاي اجتماعي و سياسي، در بيان حقايق مربوط به مصالح ملي و انساني، برنامههاي استعماري و اشغالگري پنهان و آشكار به نحوي جامع، ابتكاري و نوآورانه گفتمانهاي روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبيات داستاني معاصر را با جنبههاي بومي آشتي دهد. در حالي كه تا زمان او اين گفتمانها عمدتاً تقليدي از مسلكهاي وارداتي مادي و ماركسيستي بود و يا از ناحيه ادبيات پوچگراي ناشي از سرگرداني مدرنيسم، به ادبيات معاصر داستاني فارسي راه پيدا كرده بود. بنابراين، راه نويني كه دانشور گشوده است، مبتني بر گفتمان مقاومت با تكيه بر مباني و ميراثهاي اسطورهاي ايراني و اسلامي است. تفاصيل المقالة -
المقاله
12 - تحليلي بر افسانههاي مندرج در تذكرههاي فارسيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383در كنار «انواع ادبي» جديد، همانند «رمان» و «داستان»، « افسانه»ها (قصهها، سرگذشتها، حكايتها و...) را ميتوان از انواع ادبي گذشته تاريخ ادب فارسي به حساب آورد.« افسانه»ها به آثاري اطلاق ميشود كه از زبان حيوانات يا به صورت اشعار هجايي براي سرگرمي اطفال سروده شده است أکثردر كنار «انواع ادبي» جديد، همانند «رمان» و «داستان»، « افسانه»ها (قصهها، سرگذشتها، حكايتها و...) را ميتوان از انواع ادبي گذشته تاريخ ادب فارسي به حساب آورد.« افسانه»ها به آثاري اطلاق ميشود كه از زبان حيوانات يا به صورت اشعار هجايي براي سرگرمي اطفال سروده شده است. يا متضمّن سرگذشت اشخاص واقعي همچون شاعران، عارفان و ... بوده است كه رفتهرفته، شاخ و برگ گرفته و با نثري آراسته در خلال كتب تذكره و آثار ديگر درج شدهاند و فراز و فرود زندگي شاعران و ابعاد گونهگون ادبي، فكري، روحي و اخلاقي آنها را نشان ميدهند. در اين مقاله، علاوه بر اشاره به تعاريف افسانه، ويژگيهاي اساسي آن از جهات مختلف نقد و تحليل شده است. اين تحقيق در دانشهايي مانند تاريخ ادبيات، سبكشناسي، نقد ادبي، معاني، بيان و بديع كاربرد دارد و نقاط مبهم و تاريك تاريخ ادبيات را روشن و جزئيات علوم مذكور را بيان ميكند. تفاصيل المقالة -
المقاله
13 - تحليل ساختاري حكايت جدال سعدي با مدعي در بيان توانگري و درويشيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383حكايت «جدال سعدي با مدعي» يكي از حكايتهايي است كه تحت تأثير مقامهنويسي در ادبيات عربي و فارسي آفريده شده است. سعدي در خلق حكايت فوق علاوه بر آثار اهل تصوف پيش از خود، از كتاب «احياءعلومالدين» امام محمد غزالي تأثير گرفته و مسأله رايج در نزد صوفيه؛ يعني فقر و غنا و رجح أکثرحكايت «جدال سعدي با مدعي» يكي از حكايتهايي است كه تحت تأثير مقامهنويسي در ادبيات عربي و فارسي آفريده شده است. سعدي در خلق حكايت فوق علاوه بر آثار اهل تصوف پيش از خود، از كتاب «احياءعلومالدين» امام محمد غزالي تأثير گرفته و مسأله رايج در نزد صوفيه؛ يعني فقر و غنا و رجحان يكي بر ديگري را مورد توجه قرار داده است. به نظر ميآيد آنچه اهل تصوف و به ويژه غزالي درباره فقر و غنا گفتهاند، ذهن وقاد سعدي را قانع نكرده و خود با طرحريزي مقامهاي جدلي مي خواهد اصالت و برتري غنا را بر فقر اثبات كند. در اين مقاله بدون توجه به شيوه استدلال و محتواي براهين طرفهاي درگير، عناصر ساختاري متن از نظر شخصيتپردازي، نحوه روايت، ساختار متن در سطوح آوايي، توازن واژگاني، توازن نحوي و انسجام دستوري، واژگاني و پيوندي مورد بررسي قرار گرفته است. هر چند ساختمان حكايت قوي است، ولي در آن اصول اساسي گفتگو يعني؛ رعايت ادب و احترام و دادن فرصت كافي به طرف مقابل، رعايت نشده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
14 - جادوي مكاشفتپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383متون صوفيانه با وجود رمز و رازها و پيچيدگيهاي معنايي و مفهومي و نيز بهرهگيري از زبان نمادين، آهنگين، سحرآميز و تأثيرگذار، از ساير متون (ادبي و غير ادبي) آشكارا ممتاز و متفاوت هستند. عدهاي اين تفاوت را صرفاً در ساختار زباني اين متون ديده و رموز معنايي آن را نيز برخ أکثرمتون صوفيانه با وجود رمز و رازها و پيچيدگيهاي معنايي و مفهومي و نيز بهرهگيري از زبان نمادين، آهنگين، سحرآميز و تأثيرگذار، از ساير متون (ادبي و غير ادبي) آشكارا ممتاز و متفاوت هستند. عدهاي اين تفاوت را صرفاً در ساختار زباني اين متون ديده و رموز معنايي آن را نيز برخاسته از همان زبان ويژه دانستهاند. بر خلاف ديدگاه فوق، در اين نوشته به تقدم مفهوم و معني بر زبان در متون صوفيه تأكيد شده و نشان داده ميشود كه كشف، فهم، تأويل و انشراح معني، مقدم بر الفاظ و تناسبات زباني است. هر چند دريافتهاي تازه مبتني بر شهود معني و مفهوم، خود زبان تازهاي را به وجود ميآورد كه البته با ساير زبانها متفاوت است. بدين منظور فهم و تفسير مفسران عامه از يك آيه قرآن كريم، با فهم و تأويل صوفيان خراساني و پس از آن ابنعربي در فصوص الحكم مورد بررسي قرار گرفته است. حاصل اين نوشته و تحقيق علاوه بر اثبات تقدم معني بر لفظ و انديشه بر زبان در متون صوفيه، نشان دادن سير و تحول تكويني تأويل عرفا از آيات قرآن كريم تا زمان ابنعربي و تأثير و تأثر آنها از يكديگر ميباشد. تفاصيل المقالة -
المقاله
15 - درآمدي به معرفتشناسي جديد عرفانپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383نوشتار حاضر، در سه بخش با عناوين عرفان و علم، عرفان و منطق و عرفان و دين، به بررسي نظريههاي معرفتشناختي جديد در باره عرفان مي پردازد. در بخش عرفان و علم سخن بر سر اين اصل است كه معرفتشناسي جديد عرفان، به تبع معرفتشناسي جديد دين، در دامن معرفتشناسي جديد علم پرورش مي أکثرنوشتار حاضر، در سه بخش با عناوين عرفان و علم، عرفان و منطق و عرفان و دين، به بررسي نظريههاي معرفتشناختي جديد در باره عرفان مي پردازد. در بخش عرفان و علم سخن بر سر اين اصل است كه معرفتشناسي جديد عرفان، به تبع معرفتشناسي جديد دين، در دامن معرفتشناسي جديد علم پرورش مييابد. در اين بخش، چندين نظريه با دستهبندي محتوايي مورد مطالعه قرار گرفتهاست؛ نظريههايي كه از مفهوم عينيت، به عنوان قاعده بحث، تلقّّّي تحديدي ارائه ميكند يا تلقّي توسعي قريب و يا تلقّي توسعي بعيد. بخش عرفان و منطق نيز، به مطالعه چندين نظريه ديگر در باره نسبت ميان اين دو پديده مىپردازد تا از اين رهگذر، جنبههاي عقلاني و غير عقلاني تجربه عرفاني را بررسي نمايد. اين بخش با طرح سه دسته نظريه غيرمنطقي، منطقي و فرامنطقي بودن اين نوع تجربه پايان مىپذيرد. در بخش رابطه دين و عرفان نيز دو تلقّي از دين؛ يعني سنت ديني و تجربه ديني مبناي دو نظريه در رد و قبول نسبت ميان آن دو قرار ميگيرد تا در كنار نظريه سوم؛ يعني فرا ديني بودن تجربه عرفاني، نمايانگر تشتت آرا صاحب نظران در اين زمينه باشد. به طور كلى، مي توان گفت درباره نسبت عرفان با علم، منطق و دين سه دسته نظريه قابل شناسايى است: نظريههاى نفيى كه معتقد به غير علمى، غير منطقى و غيردينى بودن تجربه عرفانى هستند. نظريههاى اثباتى كه به علمى، منطقى و دينى بودن اين نوع تجربه باور دارند و نظريههاى تباينى كه آن را فراعلمى، فرامنطقى و فرادينى ميدانند. بىگمان، از اين ميان، نظريههاى دسته سوم كه معرفتشناسى جديد عرفان در واپسين گامهاي پيشرفت بدآنها دست يازيده است، با تجربه عرفانى، همسويى بيشترى دارد. تفاصيل المقالة -
المقاله
16 - مقايسه داستان خسرو و شيرين فردوسي با نظاميپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383هدف از تدوين اين مقاله اين بود كه داستان «خسرو و شيرين» را كه در دو منظومه متفاوت آمده است، به صورت تطبيقي با هم مقايسه كنيم. نخست خلاصهاي از دو منظومه؛ يعني شاهنامه و خسرو و شيرين نظامي فراهم آورديم تا چهارچوب و طرح كلي داستان در دو منظومه پيش چشم خواننده باشد. سپس أکثرهدف از تدوين اين مقاله اين بود كه داستان «خسرو و شيرين» را كه در دو منظومه متفاوت آمده است، به صورت تطبيقي با هم مقايسه كنيم. نخست خلاصهاي از دو منظومه؛ يعني شاهنامه و خسرو و شيرين نظامي فراهم آورديم تا چهارچوب و طرح كلي داستان در دو منظومه پيش چشم خواننده باشد. سپس دو صورت اينداستان را با يك منبع تاريخي مقايسه كردهايم تا معلوم شود كدام يك از سرايندگان به روايات تاريخي پايبندتر بودهاند. مسلماً اين مراجعه ميبايست به منبعي صورت گيرد كه قبل از اين دو منظومه به رشته تحرير در آمده باشد؛ چرا كه احتمال اينكه تاريخهاي بعدي خود تحت تأثير يكي از اين دو منظومه باشند، كم نيست. در ضمن ممكن است در طول زمان شاخ و برگهايي به اين داستان افزوده و وارد تاريخ شود. براي اين كار تاريخ طبري را انتخاب كرديم كه از همه منابع قديميتر است و خلاصهاي هم از روايت تاريخ طبري فراهم كرديم تا دو خلاصه قبلي را با اين يكي محك بزنيم. مواردي نيز بود كه در شاهنامه يا خسرو و شيرين يا هر دو ذكر شده بود، وليدر تاريخ طبري نبود. در چنين مواردي نيز به كتابهاي مجمل التواريخ و تاريخ ثعالبي مراجعه كرديم كه حداقل قبل از نظامي تأليف يافتهاند. تفاصيل المقالة -
المقاله
17 - واج آرايي و تكرار در شعر خاقانيپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 2 , پاییز-زمستان 1383اين جستار بر آن است آن گروه از آرايههاي ادبي در ديوان خاقاني را كه هم بسيار پركاربرد و هم عناصر اصلي سازنده آنها بر تكرار واكها استوار است، واكاوي و بررسي كند. در آغاز مقاله بر اين نكته تأكيد شده است كه تمامي آنچه را كه آرايههاي لفظي خوانده ميشود، در حقيقت گونههاي أکثراين جستار بر آن است آن گروه از آرايههاي ادبي در ديوان خاقاني را كه هم بسيار پركاربرد و هم عناصر اصلي سازنده آنها بر تكرار واكها استوار است، واكاوي و بررسي كند. در آغاز مقاله بر اين نكته تأكيد شده است كه تمامي آنچه را كه آرايههاي لفظي خوانده ميشود، در حقيقت گونههايي از تكرارهاي هنري يا واجآرايي است. زيرا وجه مشترك همه آنها چيزي جز تكرار واك ها نيست كه شاعران با شگردهاي ويژهاي آنها را در گونههاي بسيار متنوع به كار بردهاند. در آرايههاي «توزيع و تكرار» شاعر واكها را با آزادي كامل در هر كجاي مصرع و بيت كه بخواهد تكرار ميكند. اما در جناسها، قلب، اشتقاق، تصدير، تسميط و... واكها را با قانونمندي ويژهاي به گونههاي خاص يا در جاهاي ويژهاي از مصرع و بيت به كار ميبرد. براي نمونه در جناس، واكها در واژههاي قرينه تكرار ميشوند، در اشتقاق و باژگونگي يا قلب با جابهجايي به كار ميروند، در تصدير به صورت واژههايي در جاهاي خاصي از ابيات تكرار ميشوند و در تسميط واك هاي خاص در جاهايي ويژه به صورت واژههايي خاص به كار ميروند. خاقاني با چيرگي شگفتانگيزي كه بر حوزة زبان و واژگان دارد، به شيوهاي بسيار هنرمندانه و با بسامد بالا از همه شيوهها و شگردهاي تكرار، براي آفرينش مضامين و آرايش مظاهر سخن خويش بهره برده است و گفتني است كه هماهنگي بسياري از اين شيوهها با بافت كلي فضاي عاطفي بيت، در خور توجه است و هرچه بيشتر موسيقي دروني و معنوي آن را تقويت ميكند. تفاصيل المقالة -
المقاله
18 - گزارش باستانشناختی اسطورۀ کیومرث به روایت شاهنامهپژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 13 , بهار 1394اسطورهشناسان، رويکردهاي گوناگوني به اسطوره داشتهاند. رويکرد باستانشناختي به اسطوره بيسابقه است. اگر در گذشته کساني مانند اوهمريستها تلاش ميکردهاند تا از راه قداستزدايي، خدايان اسطورهاي را تا حد شخصيتهايي زميني فرو بکاهند، اين کار آنها هيچ ميانهاي با دانش باس أکثراسطورهشناسان، رويکردهاي گوناگوني به اسطوره داشتهاند. رويکرد باستانشناختي به اسطوره بيسابقه است. اگر در گذشته کساني مانند اوهمريستها تلاش ميکردهاند تا از راه قداستزدايي، خدايان اسطورهاي را تا حد شخصيتهايي زميني فرو بکاهند، اين کار آنها هيچ ميانهاي با دانش باستانشناسي که دانش جديدي است نداشته و با آنچه در اين پژوهش دنبال شده نيز اختلاف ژرف دارد. اين تحقيق در پي آن بوده تا اسطورۀ کيومرث را بر مبناي مباحث دانش باستانشناسي گزارش کند. نتيجۀ شگفتانگيزي که به دست آمده، اين است: دورۀ کيومرث مطابق است با دورۀ پارينه سنگي مياني و انسان کيومرثي مطابق است با انسان نئاندرتال (هوموساپين نخستين)؛ فرهنگ او، فرهنگ موسترين و مختصات آب و هوايي زمان او، مختصات آب و هوايي آخرين عصر يخبندان است. روشهايي که در اين تحقيق به کار گرفته شده مأخوذ از باستانشناسي است (لايهنگاري و گونهشناسي). اين تحقيق ميتواند سرآغازي بر شناخت اسطورهها از دريچۀ دانش باستانشناسي باشد. تفاصيل المقالة