بررسي تأثير عوامل محيطي بر ايجاد و توسعهی مراكز رشد دانشگاهها: رهيافتي نو بر دانشگاه كارآفرين و ارتباط بين صنعت و دانشگاه
الموضوعات :
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرقدس
الکلمات المفتاحية: مراكز رشد, دانشگاه كارآفرين, ارتباط دانشگاه و صنعت, عوامل مؤثر ايجاد مراكز رشد,
ملخص المقالة :
تحولات كسب و كار و ضرورت شكلگيري مراكز علم و فناوري با رويكرد دانشگاههاي كارآفرين، موجب گرديد كه مأموريت دولتها و همچنين مراكز علمي باز مهندسي شود و ايجاد و توسعهی مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري در اولويت برنامهريزي توسعهی علوم و فناوريها قرار گيرد. توسعهی مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري از يك طرف ميتواند در مسير توسعهی و بالندگي دانشگاهها و نزديكي آنها به جامعه و ازطرف ديگر عينيت بخشيدن مصاديق دانشگاه امروزين يعني دانشگاه كارآفرين باشد. مقاله حاضر، نتيجه مطالعه پژوهشي ميداني مبتني بر تحليل SWOT است كه از گروه مخاطب كه متوليان مقوله ايجاد و توسعهی مراكز رشد در دانشگاهها اعم از دولتي و غيردولتي هستند در قالب نظرسنجي، اطلاعات جمعآوري و تحليل شده است. نظر به اهداف مطالعه و روششناسي موردنظر، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهديدات شناسايي گرديد و مهمترين تأثيرات ايجاد و توسعهی مراكز رشد بر موفقيت دانشگاهها در مسير تحقق دانشگاه كارآفرين اولويتبندي شد. نتايج مطالعه، شواهد لازم جهت معرفي مجموعه نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهديدات را تأييد کرد. علاوه بر آن از مهمترين تأثيرات ايجاد مراكز رشد مبتني بر مطالعه عبارتند از: اشتغالزايي، كارآفريني، ارتقای كيفيت آموزشي، رقابتي کردن دانشگاهها، تجاريسازي فعاليتهاي پژوهشي، توسعهی نوآوري و خلاقيت دانشجويان و ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت.
1. ابراهيم زاده، نريمان، نقش دانشگاه كارآفرين در تقويت ارتباط صنعت و دانشگاه، مجموعه مقالات سومين كنگره بين المللي و دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
2. ايماني حسنلوئي، مهدي، دانشگاه، دولت و كارآفريني، مجموعه مقالات سومين كنگره بين المللي و دهمين كنگره سراسري دولت، 1386.
3. بلوچستاني، محمدرضا و محمد شفيعي، محمدرضا، همكاري دانشگاهها و صنايع در ارتقای عملكرد انكوباتورها و نقش آن در كارآفريني، مجموعه مقالات دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
4. رناسي، فاطمه، اينترنشيب چيست؟ ، مجله صنعت و دانشگاه، شماره 1، انتشارات جمعيت ايراني پيشبرد صنعت و دانشگاه، پاييز 1387.
5. سلطان پناه، هيرش و خاكسار، بررسي اثرات ايجاد و گسترش مراكز رشد و پاركهاي علمي و فناوري بر موفقيت واحدهاي صنعتي، مجله مديريت صنعتي، سال سوم، شماره 4، انتشارات دانشكده علوم انساني دانشگاه آزاد اسلامي، واحد سنندج، تابستان 1387.
6. شفيعي، مسعود و يزدانيان، وحيد، توسعهی مفهومي ارتباط بين صنعت و دانشگاه، از رهيافتهاي عملگرا تا رهيافتهاي نهادگرا، مجله صنعت و دانشگاه، شماره 1، انتشارات جمعيت ايراني پيشبرد صنعت و دانشگاه، پاييز 1387.
7. شفیعی، مسعود، ارتباط صنعت و دانشگاه- آیندهای تابناک، پیشینهای تاریک، انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 1384.
8. محمودي، محمود و سادات مقتدايي، زهره، تكوين و توسعهی دانشگاه كارآفرين، بهترين و اثر بخشترين روش تعامل دانشگاه و صنعت، مجموعه مقالات سومين كنگره بين¬المللي و دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
9. ودادي، سميه و ميرزاپور، پوپك، نقش دانشگاه آزاد اسلامي در توسعهی كارآفريني، مجموعه مقالات همايش عملكرد ربع قرن دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه، 1386.
10. Dietrich, F., Fiedler, H., Nagy, P. The concept of business incubators and innovation centers, ICECE Focus, Vol.1, Berlin, 1996.
11. EIB , EIB financing of science parks, European Investment Bank, 2006.
12. Knopp, Linda , State of the business Incubation Industry, Athens, Ohio: National Business Incbation Association, 2007.
13. Kristensen, P.H. , Spectator communities and Entrepreneurial Districts. Entrepreneurship and Regional Development, 1994.
بررسي تأثير عوامل محيطي بر ايجاد و توسعهی مراكز رشد دانشگاهها:
رهيافتي نو بر دانشگاه كارآفرين و ارتباط بين صنعت و دانشگاه
شادي شاهوردياني
مربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرقدس
s.shahverdiyani@srbiau.ac.ir
تاريخ دريافت : 20/12/88 تاريخ پذيرش: 15/03/89
چكيده: تحولات كسب و كار و ضرورت شكلگيري مراكز علم و فناوري با رويكرد دانشگاههاي كارآفرين، موجب گرديد كه مأموريت دولتها و همچنين مراكز علمي باز مهندسي شود و ايجاد و توسعهی مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري در اولويت برنامهريزي توسعهی علوم و فناوريها قرار گيرد. توسعهی مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري از يك طرف ميتواند در مسير توسعهی و بالندگي دانشگاهها و نزديكي آنها به جامعه و ازطرف ديگر عينيت بخشيدن مصاديق دانشگاه امروزين يعني دانشگاه كارآفرين باشد.
مقاله حاضر، نتيجه مطالعه پژوهشي ميداني مبتني بر تحليل SWOT است كه از گروه مخاطب كه متوليان مقوله ايجاد و توسعهی مراكز رشد در دانشگاهها اعم از دولتي و غيردولتي هستند در قالب نظرسنجي، اطلاعات جمعآوري و تحليل شده است. نظر به اهداف مطالعه و روششناسي موردنظر، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهديدات شناسايي گرديد و مهمترين تأثيرات ايجاد و توسعهی مراكز رشد بر موفقيت دانشگاهها در مسير تحقق دانشگاه كارآفرين اولويتبندي شد. نتايج مطالعه، شواهد لازم جهت معرفي مجموعه نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهديدات را تأييد کرد. علاوه بر آن از مهمترين تأثيرات ايجاد مراكز رشد مبتني بر مطالعه عبارتند از: اشتغالزايي، كارآفريني، ارتقای كيفيت آموزشي، رقابتي کردن دانشگاهها، تجاريسازي فعاليتهاي پژوهشي، توسعهی نوآوري و خلاقيت دانشجويان و ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت.
كليد واژه: مراكز رشد، دانشگاه كارآفرين، ارتباط دانشگاه و صنعت، عوامل مؤثر ايجاد مراكز رشد.
مقدمه
كسب و كار و چالشهاي آن، اشتغال فارغالتحصيلان، پاركهاي علم و فناوري و دانشگاهها، دانشگاهها و كارآفريني، كارآفريني و كسب و كار، پاركهاي علم و فناوري و كارآفريني، مراكز رشد و پاركها، دانشگاهها و مراكز رشد و كارآفريني، ارتباط دانشگاه و صنعت، تجاريسازي فعاليتهاي پژوهشي و... از موضوعات با اهميت زندگي امروزين است كه موجب گرديد، از يك طرف ادبيات مرتبط با جامعه دانايي مورد چالش و بازانگاري قرار گيرد و از منظر ديگر، ضرورت شناخت تعامل اين پديدهها را ضروريتر سازد.
نقش مؤثر مراكز رشد در كارآفريني و ايجاد شركتهاي كوچك و متوسط، موجب گرديد كه اين مراكز به عنوان يكي از زيرساختهاي توسعهی در كشورهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته، همچنین به عنوان يكي از شاخصههاي تحقق اهداف دانشگاههاي كارآفرين در اولويت برنامهريزي و سياستگذاري آموزش عالي تلقي شود.
دانشگاه كارآفرين ازجمله رهيافت نو در آموزش عالي است كه در سامانه توليد علم و فناوري، زمينهساز تحولات اساسي شده است.
ابراهيم زاده ]1[، موضوع كارآفريني و دانشگاه كارآفرين و تحولات مرتبط با آن را پژوهش کرده و معتقد است، كارآفريني در نظامهاي آموزش عالي جهان ضروري است. در ايالات متحده آمريكا، آموزش كارآفريني در بطن دورههاي دانشگاهي و بوسيله مؤسسات تخصصي مورد توجه بسياري قرار گرفته است. بهطوري كه تنها در اين كشور، بين سالهاي 1960 تا 1978 تعداد 140 دانشگاه كارآفرين ايجاد شده بود. در دهه 1990 شتاب بيشتري يافته و در اين دهه 500 دانشكده كارآفريني شكل گرفته و توسعهی يافته است. مشابه اين امر در كشورهاي ديگر و ازجمله در آسيا، نظير فيليپين، هند، سنگاپور، كره جنوبي، اندونزي و مالزي با ايجاد نهادهاي مستقل آموزشي و منظور کردن دروس كارآفريني در مجموعه دروس آموزشي نيز مورد توجه جدي قرار گرفت. بنابراين اتخاذ رهيافت مبتني بر توسعهی كمي و كيفي برنامههاي درسي از يك طرف و اجتنابناپذيري دانشگاهها در اين مسير نظير ناتواني دانشگاهها در پاسخگويي به تقاضاي اجتماعي روزافزون، مشكلات دانشگاهها در تأمين منابع مالي لازم، تغييرات اساسي در مفاهيم كار، كالا، بازار و درآمد، گسترش مفهوم پاسخگويي در سازمانهاي توليدي و خدماتي و الزام دانشگاه به پاسخگويي در قبال جامعه، ظهور مراكز علمي رسمي و غيررسمي به عنوان رقباي قدرتمند دانشگاهها در تربيت و آموزش نيروهاي انساني از طرف ديگر موجب گرديد كه رويكرد نويني تحت عنوان دانشگاه كارآفرين و موضوع آموزش كارآفريني در دانشگاه، مورد توجه قرار گيرد و در فرايند عينيت بخشي به اين امر، حلقه دانشگاهها و كارآفريني يا مؤلفه سومي بهنام مراكز رشد هويت پيدا كند و عينيت يابد. تعامل دانشگاه با كارآفريني، از مسير ايجاد و توسعهی مراكز رشد عينيت خواهد يافت. زيرا مراكز رشد، ابزاري مناسب براي جذب كارآفرينان محسوب ميشوند.
براين اساس دیتریش1 ]11[ معتقد است، هدف اصلي مراكز رشد كمك به ايجاد شركتها و مؤسسات توسط افراد نوآور و كارآفرين است. به نحوي كه بتوانند با ريسك كمتر به موفقيت دست يافته و در بازار آزاد و بينالمللي به رقابت بپردازند.
مقاله حاضر نتيجه پژوهشي در اين راستا اما با رهيافتي نو بر رقابتي کردن دانشگاهها است.
كارآفريني و دانشگاه كارآفرين
كارآفريني برگردان واژه اينترنشيب است كه در پارهاي از مواقع تحت عنوان كارورزي [3] ترجمه شده است كه در محيط كار به كسب تجربه ميپردازد و از اين منظر، يك فرآيند دوطرفه است. يعني كسب تجربه به همراه انتقال دانش به محيط كار. در عمل اينترنشيب فراتر از يك واژه و دربرگيرنده يك فرهنگ ميباشد. فرهنگي كه براي مواردي چون نيروي كار، دانش، جواني و انگيزه بالاي كار، ارزش قائل است.
كارآفريني موتور محرك اقتصادي كشورهاي پيشرفته و درحال توسعهی است. از اينرو در دنياي رقابتي امروز و مبتني بر دانائي، توجه به كارآفريني يكي از دغدغههاي مهم نهادها و مراكز مختلف ازجمله دانشگاهها در سراسر دنيا است. بطوريكه با تغيير و تحول در قوانين و مقررات و نيازهاي بازار كار با هدف دستيابي به اقتصاد پيشرفته، نظامهاي آموزش عالي نيز تلاش کردند با ايجاد تغييراتي در برنامههاي خود، با توسعهی اقتصادي و بازار كار هماهنگ شوند و با اجراي طرح كارآفريني در دانشگاهها، دانشجوياني تربيت نمايند كه قادر باشند پس از دانش آموختگي، شغل جديدي همراه با نوآوري و خلاقيت ايجاد كنند. اين تحولات مقدمه شكلگيري محتوايي دانشگاههاي آينده در جهان، تحت عنوان دانشگاه كارآفرين شده است.
كريستنسن2 [13]، در تحليل نظريه دانشگاه كارآفرين پژوهش و مطالعه گستردهاي را انجام داده است. وي با تأكيد بر ابعاد سازمان و ويژگيهاي ساختاري دانشگاه، كارآفريني دانشگاه را در نزديكتر شدن دانشگاه به يك سازمان يادگيرنده معرفي كرده است. او با طرح اين استدلال كه دانشگاه كارآفرين سازماني است كه «ياد گرفتن و ياد دادن» دغدغه هميشگي آن بوده است كه دانشگاه را نزديكترين سازمان به سازمان يادگيرنده بهشمار ميآورد.
انديشمندان درخصوص ويژگيهاي دانشگاه كارآفرين مواردي را برشمردند كه ازجمله: به نقل از تراچ تنبرگ [2]:
· در دانشگاه كارآفرين دانشجويان به عنوان مشتري بهشمار ميآيند.
· در دانشگاههای كارآفرين، تشويقهاي سنتي كاهش، اما موقعيت و جايگاه دانشگاه ارتقا مييابد.
· در دانشگاه كارآفرين اعضاي هيأت علمي و مديران بهطور روزافزون به يكديگر نزديك ميشوند.
· دانشگاه كارآفرين ناگزير از ايجاد و كسب درآمد هستند.
· بررسي و تعيين مهمترين و فوريترين نيازهاي اقتصادي و توليدي جامعه كه تأمين تمام يا بخشي از آنها مستلزم برنامههاي آموزشي جديد است.
· برقراري رابطه نزديك با صاحبان و متخصصان صنايع بهمنظور مشاركت آنان در تدوين محتواي آموزشي مناسب و كاربردي در تأمين نيازها.
· هدايت و جهتدهي به فعاليتهاي پژوهشي دانشگاهها در مسير شناسايي نيازها و روشهاي تأمين آنها.
· شناسايي و بكارگيري روشهاي مؤثر آموزشي در برگزاري دورههاي آموزشي موردنياز و پيشبيني شده.
· تدوين نظام جامع ارزيابي آموزشي و محتوايي با توجه به ملاكهاي آموزش كارآفريني.
ودادي و ميرزاپور[9]، دانشگاه كارآفرين، دانشگاهي است كه نه تنها در پاسخگويي به نيازها و انتظارات متنوع محيط خود موفق است، بلكه برنامهها و فرآيندهاي عملياتي آن براي اشاعه فرهنگ كارآفريني و تربيت و پرورش كارآفرينان مورد بازنگري و اصلاح قرار گرفته است. بطوريكه با برنامهريزي و اجراي برنامه اهداف مربوط به شناسايي فرصتهاي شغلي راه اندازي كسب و كار محقق شود.
محمودي و ميرمقتدايي [8] تكوين و توسعهی دانشگاه كارآفرين را بهترين و اثربخشترين روش توسعهی تعامل دانشگاه و صنعت ميدانند كه موجب عملياتي شدن فعاليتهاي دانشگاهها ميشود.
ابراهيم زاده [1] تاريخچه شكلگيري و توسعهی دانشگاههاي كارآفرين را در تبيين ارتباط موضوع كارآفريني و دانشگاه كارآفرين را پژوهش کرده و عنوان ميكند در كشور آمريكا بيش از 100 مركز مطالعات كارآفريني در دانشگاهها تشكيل شده است. از سال 1960 تا 1978 تعداد 140 دانشكده كارآفريني ايجاد شده است و در دهه 1990 شتاب بيشتري يافته است و در اين دهه به 500 دانشكده كارآفريني رسيده است.
در بيشتر كشورهاي اروپايي مراكز مطالعات و تحقيقات كارآفريني تشكيل شده است. در كشور انگليس، مراكز كارآفريني از ابتداي دهه 70 شكل گرفتند. امروز اصليترين مركز تحقيقاتي كارآفريني در دانشگاه دورهام تشكيل شده و دروس دورههاي كارآفريني را در سه رشته كارشناسي ارشد اجرا ميكند. در آسيا، نيز دانشگاههای کارآفرین در كشورهاي هند و فيليپين در سال 1974 تشكيل شد و كشور مالزي نيز دو دوره گسترده كارآفريني را در سطح ملي اجرا كرد. سنگاپور نيز به اين موضوع توجه کرده است. در ايران تا شروع برنامه سوم توسعهی توجهي به كارآفريني نشده است. اما در دهه 1380، كارآفريني مورد توجه قرار گرفته است و آئين نامه طرح توسعهی كارآفريني در دانشگاههاي كشور تهيه و براي اجرا به دانشگاهها ابلاغ شد.
ايجاد دانشكدههاي كارآفريني و لحاظ کردن درس كارآفريني در همه رشتهها ازجمله مفاد مهم اين ابلاغيه است. تشكيل دانشكده كارآفريني در سال 1382 ازجمله آن است.
بنابراين، فعاليت كارآفريني دانشگاه به مفهوم كلي پديده جديدي نيست. اين موضوع از ديرباز نظير قرن هفدهم در علوم پزشكي آلمان رخ داده بود. در قرن نوزدهم از سوي دانشمندان فعال در انستيتو MIT و دانشگاههاروارد با نگاه متفاوت مورد توجه قرار گرفت و در ساير دانشگاهها ازجمله دانشگاه استنفورد اين الگو باز مهندسي شد و با ورود به هزاره سوم، گسترش يافت و جهاني گرديد [11].
كارآفريني اهداف خاصي را مدنظر دارد كه در طرحهاي توسعهی مدنظر قرار ميگيرد. براساس آئين نامه «طرح توسعهی كارآفريني در دانشگاههاي كشور در سال 1381» كه به اختصار كاراد گفته ميشود، اهدافي به شرح زير مدنظر قرار گرفت:
· ترويج، ترغيب و ارتقاي روحيه و فرهنگ كارآفريني و تلاش در جامعه دانشگاهي
· ترغيب، جذب و ارتقاي روحيه و فرهنگ كارآفريني و تلاش در جامعه دانشگاهي
· ترغيب و جذب جامعه دانشگاهي به آموزش دورههاي كارآفريني.
· گسترش تحقيقات تفصيلي درخصوص كارآفرينان، طرحهاي كارآفريني، محيط و فضاي كارآفرينان و ساير زمينههاي مرتبط با توجه به شرايط و مقتضيات ايران.
· آگاهسازي جامعه دانشگاهي درمورد كارآفريني، كارآفرينان و نقش آنها در رونق اقتصاد و ايجاد اشتغال و رفاه.
مراكز رشد
مراكز رشد، معادل واژه انكوباتور است. انكوباتور از نظر لغوي نام دستگاهي است كه گرماي لازم را براي تبديل تخم به جوجه فراهم آورده و نوزاداني را كه زودتر از موعد مقرر به دنيا آمدهاند، به رشد لازم ميرساند. حال اين سؤال مطرح ميشود كه با توجه به تعريف مذكور، انكوباتور چه ارتباطي با تجارت و كسب و كار ميتواند داشته باشد.
يك انكوباتور يا مركز رشد، مجموعهاي متشكل از يك يا چند ساختمان است كه واحدهاي تحقيقاتي نوپا نظير هستههاي تحقيقاتي دانشگاهي، شركتهاي تحقيقاتي خصوصي و مراكز تحقيق و توسعهی صنايع و سازمانهاي اجرايي بهصورت موقت در آن مستقر و از خدمات پشتيباني داير شده در اين مركز بهرهمند ميشوند. بنابراين، مراكز رشد، مكاني است براي رشد و بلوغ و تبديل به يك بنگاه اقتصادي كه نهاد تجارت و كسب و كار تلقي ميشود.
شفيعي و يزدانيان [6] در تحقيقي با رويكرد آسيب شناسانه به موضوع توسعهی مفهومي ارتباط بين صنعت و دانشگاه پرداختند كه در اين بررسي به رهيافت عملگرا با محوريت مراكز رشد و نقش آن در ايجاد تعامل بين صنعت و دانشگاه پرداختند. مراكز رشد، ابزاري مناسب بر جذب كارآفرينان محسوب ميشوند و دیتریش معتقد است هدف اصلي مراكز رشد كمك به ايجاد شركتها و مؤسسات توسط افراد نوآور و كارآفرين است به نحوي كه بتوانند با ريسك كمتر به موفقيت دست يافته و در بازار آزاد و بينالمللي به رقابت بپردازند. سلطان پناه و خاكسار [5] با استناد به اساسنامه مراكز رشد و پاركهاي فناوري ابلاغي وزارت علوم و تحقيقات به مهمترين تأثيرات ايجاد و گسترش مراكز رشد پرداختهاند كه در تحليل نتايج به مهمترين آنها اشاره ميشود.
بلوچستاني و محمد شفيعي [3] در تحقيقي با توجه به تعريف كارآفرين كه انجام هر فعاليتي منجر به آفرينش كار و ايجاد ارزش افزوده در سرمايه يا توليد و عرضه هرگونه كالا يا خدمات جديد منجر ميشود، معتقدند انكوباتورها ميتوانند سياستهاي كلي زير را دنبال نمايند:
· ارائه سياستهاي كلي براي موفقيت مؤسسات كارآفرين،
· ارائه خدمات مناسب و كمهزينه به شركتها و مراكز آموزشي جهت شكلگيري موفق هستهها و مراكز كارآفرين آينده،
· ارائه سياستهاي آسان براي جذب كارآفرينان و حمايتهاي لازم از آنان،
· همكاري و هماهنگي با دانشگاه و مراكز آموزشي جهت شكلگيري موفق هستهها و مراكز كارآفرين،
· حمايتهاي لازم از مؤسساتي كه توسط افراد نوآور و كارآفرين اداره ميگردند جهت انجام با ريسك كمتر،
· ارائه خدمات مشاوره و مديريت به مراكز نوپا كارآفرين جهت ورود موفقيتآميز در عرصه رقابت و توسعهی كارآفرين و رسيدن به موفقيت در رقابتهاي بازار.
طبقهبندي انكوباتورها
انكوباتورها را ميتوان به دستههاي زير تقسيمبندي كرد:
الف) انكوباتورهاي صنعتي
اين گروه از انكوباتورها توسط نهادهاي دولتي و مؤسسات غيرانتفاعي حمايت ميشوند و هدف آنها ايجاد كار از طريق حمايت از كارفرمايان است. اين انكوباتورها اغلب در ساختمانهاي بازسازي شده، كارخانههاي متروكه، انبارها، مدارس، ساختمان ادارهها و ساير فضاهايي كه مورد استفاده قرار نميگيرند، راه اندازي ميشوند.
ب) انكوباتورهاي دانشگاهي
اين نوع انكوباتورها بهمنظور تجاري كردن دانش فني، فناوري و مالكيت معنوي ايجاد شده و ازطريق فعاليتهاي پژوهشي دانشگاهها به وجود آمدهاند. انكوباتورهاي دانشگاهي تسهيلاتي همچون آزمايشگاهها، كتابخانهها و همچنين تخصص و مشاوره دانشجويان و اعضاي هيأت علمي را به شركتهاي نوپاي عضو خود ارائه ميكنند. بعضي از اين انكوباتورها بهطور مستقيم به وسيله دانشگاهها حمايت ميشوند، اما اغلب داراي شركايي از ديگر سرمايهگذاران و نقش آفرينان دراين زمينه هستند.
ج) انكوباتورهاي مجازي
انكوباتورهاي مجازي فاقد جا يا مكان خاصي هستند و خدمات و تسهيلات ديگري غير از فضاي كاري را به شركتهاي عضو خود عرضه ميكنند. عمدهترين قسمت اين گروه را انكوباتورهاي اينترنتي تشكيل ميدهند. اين گروه موسوم به شتابدهندههاي تجاري داراي ويژگيهاي خاص خود هستند. ازجمله اينكه دوره فراوري تجاري آنها كوتاهتر، نتايج كار آنها بهسادگي قابل سنجش و اندازهگيري نيست.
د) انكوباتورهاي تجاري
انكوباتورهاي تجاري برنامههايي هستند كه براي تسريع توسعهی موفقيتآميز شركتهاي كارآفرين ازطريق يك سري منابع و خدمات پشتيباني تجاري طراحي گرديدهاند. انكوباتورها در ارائه خدمات، ساختار سازماني و نوع ارباب رجوعي كه به آن ارائه خدمات مينمايند متفاوت ميباشند.
انكوباتورها در گشايش شركتهاي نوپا با پاركهاي فناوري تفاوت دارند. پاركهاي فناوري، به پروژههاي مقياس بزرگ كه شامل همه چيز از شركت، دولت يا آزمايشهاي دانشگاه تا شركتهاي بسيار كوچك را ميپوشاند، تمايل دارد. اكثر پاركهاي فناوري خدمات كمكي تجاري را كه برنامههاي انكوباتورهاي تجاري ارائه ميدهند را ندارند. اكثر پاركهاي فناوري، برنامههاي انكوباتورها را ميپوشانند.
[1] 1. Dietrich
[2] 2. kristensen
شکل 1. طبقهبندي انكوباتورها
شكلگيري انكوباتورها
مروري بر روند شكلگيري مراكز رشد تجاري در كشورهاي مختلف در طول زمان نشاندهنده تغييراتي قابل ملاحظه با گذر زمان در مراكز رشد است (شكل 1). با اين حال مفهوم رشد صنعتي سابقهاي 30 ساله دارد كه نقطه آغاز آن انگلستان است.
در دهه 1970 كه آن را ميتوان دوران شكلگيري مراكز رشد ناميد، مراكزي مانند آژانسها، انجمنها، شهركهاي صنعتي و كارگاههاي آموزشي، از توسعهی شركتها حمايت ميكردند. با گذشت زمان مراكز رشد همراه با پيشرفتها و اصلاحات پي در پي در اروپا گسترش يافت و در دهه 80 با پيدايش مراكز تجاري و پاركهاي علمي، آنها نيز به جمع مجموعه مراكز حمايتكننده پيوستند. با توجه به كاركرد اين مراكز در اواخر دهه 80، رفته، رفته ايده مراكز رشد شكل گرفت. درحال حاضر نزديك به 400 مركز در آمريكاي شمالي درحال فعاليت بوده كه 65 درصد آنها عمري كمتر از پنج سال دارند. در سال 1980 اولين مرکز شد که در كانادا تأسيس گرديد و درحال حاضر 25 مركز رشد در كانادا درحال فعاليت هستند [12].
شکل 2. شكلگيري انكوباتورها
متون علمي و پيشينه بررسي شده شواهد لازم جهت آگاهي از وضعيت مراكز كارآفريني و رشد را با تمركز بر دانشگاههاي كارآفرين فراهم کرده است. تعامل مراكز رشد با فعاليت دانشگاهها و پاركهاي علم و فناوري و ارتباط تنگاتنگ آن با كارآفريني، شرايط و ضرورت لازم جهت بازنگري در مأموريتهاي دانشگاهها را فراهم کرده است. بهطوري كه، در برنامهريزي و سياستگذاري توسعهیاي مراكز رشد به شرايط، موقعيتها و امكانات خاص هر دانشگاه ميبايست توجه کرد و مدلهاي خاص ايجاد و توسعهی مراكز رشد را طراحي و اجرا کرد.
مباني علمي مرتبط با علم و فناوري و دانشگاهها
· توليد علم، فرايندي است كه نگاه واقع بينانه ميطلبد.
· علم، معلول و محصول است كه ثمر آن ارزش و شأن والايي دارد.
· توليد علم و فناوري، موضوع با اهميت سياستگذاري توسعهی علمي است.
· علم سه ويژگي به هم پيوسته، كسب، انتقال و كاربرد دارد به تعبيري توليد، انتقال و اشاعه است.
· توليد علم مصاديق متعدد دارد كه ازجمله ميتوان به كارآفريني و نوآوري اشاره کرد.
· دانشگاهها و مراكز علمي تنها بازيگر توليد علم نيستند اگرچه اصليترين بازيگران توليد علم هستند.
· دانشگاهها با تربيت نيروي انساني متعهد و كارآمد، خلاق محوريت توليد را برعهده دارد.
· نقش و سودمندي توليد علم در حل مشكلات بشري نقش برجسته دارد.
· اهميت و نقش كارآفريني و كارآفرينان در روند رشد و توسعهی اقتصادي در دو دهه گذشته، دانشگاهها و آموزش عالي را با چالشي جدي و جديد مواجه کرده است.
· دانشگاههاي آينده در جهان، دانشگاههای كارآفرين هستند و اين امر نيازمند كارآفريني در نظام آموزش عالي است.
· دانشگاه كارآفرين، دانشگاهي است كه ارتباط با مخاطبان و جامعه را درك كرده و در تحولات خود بدان معطوف باشد.
· تكوين و توسعهی دانشگاه كارآفرين، بهترين و اثربخشترين روش توسعهی تعامل دانشگاه صنعت با رويكرد كارآفريني است.
· اهداف آموزش كارآفريني محوريترين آموزش دانشگاهها است.
مباني كارآفريني
· كارآفريني فرايندي است كه منتج به زايش محصول از ايدهها ميشود.
· كارآفريني، ضرورت دستيابي به توسعهی در همه ابعاد را دارد و پايدار است.
· كارآفرينان ويژگيهاي منحصر به فرد دارند.
· آموزشهاي كارآفريني از 1970، در ايالات متحده و در سالهاي 1980 به بعد رشد فزاينده داشته است.
· دانشگاهها، رهبري آموزشهاي كارآفريني را عهدهدار شدهاند.
· ويژگيهاي آموزشهاي كارآفريني منحصر به فرد و با رويكرد خاص طراحي و اجرا ميشود.
· عوامل زيادي نظير ويژگيهاي شغل و شاغل و عناصر تشكيلدهنده كسب و كار بر كارآفريني تأثير قابل ملاحظهاي دارد.
· راهكارهاي متعددي براي توسعهی كارآفريني ارائه شده است كه ازجمله رفتاري زمينهاي، توسعهیاي و ساختاري.
· نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در توسعهی كمي و كيفي كارآفريني قابلتوجه است.
· كارآفرينان، محصول فرآيند كارآفريني است.
مباني پاركهاي علم و فناوري
· پاركهاي علم و فناوري زيرساخت مناسب توسعهی و تعامل دانشگاهها، كارآفرينان و مراكز رشد است.
· هدف اصلي پاركها، افزايش ثروت جامعه ازطريق ارتقای فرهنگ و نوآوري و رقابت در ميان شركتهاي خاص و مؤسسههاي متكي بر علم و دانش است.
· با توجه به اهداف متعدد پاركها، انواع آنها شكل گرفته و اجرايي شدهاند.
· مراكز رشد، نوعي از انواع پاركها و يا در درون پاركها تلقي ميشوند.
· پاركهاي علم و فناوري به عنوان جوامع كنشي، در توسعهی ارتباط دانشگاه و صنعت نقش دارند.
· در نظام ملي نوآوري، نقش و جايگاه خاصي براي پاركهاي فناوري و مراكز رشد تعريف شده است.
· پاركهاي علم و فناوري، نقش و جايگاه خاص در افق چشمانداز بيست ساله كشور در توسعهی استانها متناسب با آمايش آنها دارند.
· اولين پارك علمي كشور در سال 1368 تأسيس گرديد.
مباني كسب و كار
· كسب و كار و توسعهی آن راه برون رفت بيكاري و ايجاد اشتغال در جامعه است.
· كسب و كار، فرصتهاي جديد كاري را ميبايست جستجو نمايد.
· محيط كسب و كار نياز به تحول دارد.
· مراكز رشد و كارآفريني، در توسعهی كسب و كار نقش تعيينكننده دارد.
· شركتهاي كوچك و متوسط، به عنوان شركتهاي زايشي و ازجمله فعالان در مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري، در توسعهی كسب و كار اثرگذار هستند.
مباني مراكز رشد
· مراكز رشد، نوزادان شركتهاي دانش بنيان و كارآفرينان هستند.
· مراكز رشد، با ارائه خدمات موجبات رشد نوزادان اقتصادي ميشوند.
· مراكز رشد، به منزله دستگاهي است كه در بيمارستان براي تكميل نوزادان نارس استفاده ميشود.
· رشد مراكز رشد، بسيار فزاينده بوده است و در قالب انكوباتورهاي صنعتي، دانشگاهي و مجازي طبقهبندي شده است.
· دهه 1970، دوره شكلگيري مراكز رشد نام گرفت و اكنون 400 مركز رشد با عمر كمتر از 5 سال در ايالات متحده آمريكا فعاليت ميكنند.
· مراكز رشد، سياستهاي خاصي را مدنظر دارند.
· مراكز رشد، مركز نقل ارتباط، دولت، دانشگاه و صنعت با رويكرد كارآفريني است.
و بهطور كلي:
تعامل سه جانبه نهادهاي دانشگاه، صنعت و دولت در جهت توسعهی ملي، با محوريت پاركهاي علمي ـ فناوري و مراكز رشد، ضرورت دارد و مراكز رشد با رويكرد تجاري ميتواند موجبات تنوعسازي منابع مالي دانشگاهها و عينيت دادن دانشگاه كارآفرين باشد.
پارکهای فناوری یکی از اقدامات مؤثر در زمینه رویارویی و نزدیکی دانشگاه و صنعت محسوب میشود که امروزه در کشورهای توسعهی یافته به آن توجه شده و میشود. این پارکها پایگاهی برای جذب یا توسعهی و ابداع علوم و فناوریهای نوین با تأکید بر توسعهی فناوری از طریق متمرکز کردن عناصر اصلی و درگیر در چرخه نوآوری یعنی دانشگاهها، مراکز پژوهشی و صنایع در مکانی مناسب است، در این پارکها تأسیسات زیربنایی و آزمایشگاهها و کارگاههای تحقیقاتی وجود دارند که شرکتها بسته به نیازشان از آنها استفاده میکنند [7].
روششناسي تحقيق
پژوهش حاضر از نظر روش، پيمايشي ـ توصيفي، از نظر هدف كاربردي است. براي جمعآوري دادهها از شيوه پرسشگري با استفاده از پرسشنامه و به روش ميداني جهت پاسخ به سؤالات پژوهش و سنجش اهداف پژوهش استفاده گرديد. ضمن اينكه از روش كتابخانهاي و آرشيوي براي شناسايي مباني تئوريك و پيشينه تحقيق نيز استفاده شد. جامعه آماري مطالعه، معاونين پژوهشي دانشگاهها اعم از دولتي و غيردولتي با تأكيد بر معاونت پژوهشيهای واحد دانشگاه آزاد اسلامي است كه مراكز رشد ايجاد کرده و يا در برنامه اجرايي آنها است. براي تحليل دادهها از روش توصيف و شناسايي مؤلفهها با توجه به هدف مطالعه استفاده گرديد. هدف اصلي مطالعه، شناخت و تعيين عوامل محيطي تأثيرگذار بر ايجاد و توسعهی مراكز رشد و توجه به اهميت آن در موقعيت دانشگاهها در مسير تحقق دانشگاه كارآفرين است.
سؤالات اصلي تحقيق
تحقيق حاضر حسب نوع آن و هدف مشخص تعريف شده و قصد دارد پاسخي روشن براي سؤالات زير ارائه دهد:
1. فرصتها و تعهدات فراروي دانشگاهها در راه اندازي و توسعهی مراكز رشد چيست؟
2. نقاط قوت و ضعف دانشگاهها براي راه اندازي و توسعهی مراكز رشد كدامند؟
3. مهمترين تأثيرات ايجاد و توسعهی مراكز رشد بر موفقيت دانشگاهها كدامند؟
مدل ارزيابي و سنجش
ازجمله روشهاي ارزيابي وضعيت و توانمندي واحد يا نهادي كه ميتوان برمبناي تصميمگيري قرار گيرد. مدل مورد استفاده مدل تحليل فرصتها، تهديدات، قوتها و ضعف تحت عنوان مدل SWOT است.
نتايج اين مدل، كمك ميكند تا عوامل مؤثر شناسايي و در برنامهريزي مدنظر قرار گيرد.
يافتهها:
تحليل نتايج و توصيف آنها
1. با توجه به كاربست مدل SWOT، نتايج زير حاصل گرديد:
الف) نتايج و تحليل مبتني بر SWOT
فرصتها:
1. قرار گرفتن در مركز استان و يا نزديكي به آن
2. وجود سازمانها و صنايع مختلف در محدوده جغرافيايي واحد
3. وجود شهركهاي صنعتي و قطب صنعتي
4. حمايت و نگرش مثبت مسئولين شهر
5. امكان دسترسي و تشريك مساعي با واحدهاي دانشگاهي مجاور و بهرهمندي از اساتيد دانشگاههاي ديگر
6. توجه دولت به ايجاد و توسعهی ساختارها و زيربناهاي لازم براي حمايت از افراد خلاق
7. توجه دولت به ايجاد اشتغال مولد توليد ثروت
8. وجود مراكز تحقيقاتي و علمي دانشگاهي
9. قرار گرفتن در مسير جاده اصلي، بينالمللي
10. بالقوه و بالفعل براي كشاورزي و خوش آب و هوا بودن منطقه و جاذبههاي گردشگري
11. وجود نيروهاي تحصيلكرده فراوان
12. وجود نيروهاي فارغالتحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي در بسياري از پستهاي مديريتي شهرستان و استان
13. وجود داوطلبان زياد جهت تحصيل و ورود به دانشگاه
14. وجود فرصت جذب دانشجويان خارجي در نزديكي با كشورهاي همسايه
15. رشد سريع بخش خصوصي در منطقه
16. روند سريع توسعهی كسب و كار مبتني بر فناوري
17. تقاضاي مناسب محصولات دانش
18. نياز جامعه و صنعت به خدمات پژوهشي و مشاورهاي
19. همكاري بانكهاي عامل در تأمين منابع مالي و اعطاي تسهيلات
20. قرار گرفتن در مناطق آزاد ويژه اقتصادي يا كنار آن
تهديدات:
1. ضعف مديريت يكپارچه تحقيقاتي در كشور
2. رشد بيرويه در ايجاد اين مراكز
3. پيشي گرفتن ساير دانشگاه به دليل داشتن رشتههاي فني
4. عدم تخصص بودجه دولتي به دانشگاه آزاد اسلامي
5. نوسانات شديد در سياستگذاري پژوهشي كشور
6. كم توجهي به پژوهشهاي كاربردي در كشور
7. فقدان مرجع رسمي و منسجم جهت ارائه گواهي استاندارد
8. صنعتي نبودن شهرستانها
9. توسعهی بيرويه دانشگاههاي پيام نور و غيرانتفاعي
10. عدم آشنايي مسئولين ارشد شهرستان با مقوله
11. عدم اطلاعرساني درمورد ماهيت موضوع
12. عدم وجود زيرساختهاي مناسب در منطقه
13. عدم تلاش جهت جلب سرمايهگذاري خارجي و داخلي در منطقه
14. عدم بسترسازي جهت تجاريسازي تحقيقات
15. عدم بسترسازي جهت ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب جهت كارآفرينان و دانش آموختگان دانشگاهي
16. دوري از مركز
17. به روز نبودن آموزشهاي دانشگاهي
18. عدم ماندگاري نيروي متخصص
19. عدم شكلگيري رويكرد كارآفرين در مديران بخش آموزش عالي
20. سياست و نگرش دولت به دانشگاه آزاد اسلامي
21. احتمال عدم دستيابي مراكز به بازده مالي مورد انتظار
22. پايين بودن سطح اعتماد بنگاههاي اقتصادي
23. عدم اطمينان بنگاههاي اقتصادي از كسب بازدهي درنتيجه ارتباط با مراكز رشد
24. وجود رقابت بين دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاههاي دولتي در تأسيس مركز رشد
25. ضعف صنايع تبديلي
26. فرهنگ ضعيف كارآفريني
27. وابستگي شديد به بودجه دولتي
28. بيثباتي قوانين، مقررات و سياستهاي كشور
29. وجود رقابت مركز رشد دولتي موجود
30. عدم احساس نياز در كليه صنايع و واحدهاي دولتي منطقه به فعاليتهاي تحقيقاتي
قوتها:
1. وجود تعداد كافي اساتيد هيأت علمي مجرب و متخصص با مدرك دكتري
2. توان بالقوه جهت راه اندازي مركز تحقيقاتي
3. حضور تعداد زياد از دانشجويان علاقمند و نخبه
4. وجود امكانات آزمايشگاهي و پژوهشي
5. وجود رشتههاي متنوع و تخصصي مرتبط با ويژگيهاي منطقه
6. توجه خاص مسئولين دانشگاه به توسعهی اين مركز
7. وجود بسترهاي IT
8. وجود رشتههاي فني و مهندسي
9. اخذ مجوز صلاحيت پژوهشي از وزارت علوم
10. توان مالي به نسبت مناسب
11. توان و تجربه مفيد تيم مديريتي واحد
12. ارتباط نزديك دفتر ارتباط با صنعت با ساير بخشهاي استان
13. وجود شرايط لازم جهت استقرار شركتهاي نوپا در مركز رشد
14. موقعيت مناسب ساختمان مركز رشد در مجتمع دانشگاهي
15. وجود دفتر مطالعات و آموزش نيروي انساني توانمند
ضعفها:
1. كمبود اعتبارات و بودجه و فضا
2. عدم آشنايي با مراكز رشد در درون دانشگاه
3. عدم وجود رشتههاي فني و تحصيلات تكميلي
4. ساختار نامناسب قوانين و مقررات اداري حاكم بر تأمين اين مراكز در دانشگاه
5. عدم آشنايي صنعت با قابليتها و توانمنديهاي دانشگاه
6. عدم ارتباط مطلوب با مراكز و مؤسسات ذيربط داخل و خارج كشور
7. عدم وجود نيروهاي تمام وقت محقق و اعضاي هيأت علمي تمام وقت
8. قوانين دست و پاگير اداري در تخصيص منابع
9. عدم امكان استفاده از پرسنل غيرعضو هيأت علمي به عنوان مدير مركز رشد
10. نبود روحيه همكاري ميان اعضاء هيأت علمي
11. كمبود كاركنان متخصص در اين حوزه
12. نبود كميته جذب و متولي
13. مناسب نبودن موقعيت مكاني سايت دانشگاه
14. كمبود هيأت علمي در بعضي از واحدهاي دانشگاهي
15. تكيه صرف به درآمد شهريه
16. وجود رشتههاي مشابه در دانشگاهي مجاور
17. عدم تمايل به پژوهش و تجاريسازي پژوهش
18. عدم تبليغات و اطلاع رساني
19. بهروز نبودن آموزشهاي دانشگاهي
20. كاركرد نامناسب دفتر ارتباط با صنعت
21. كمبود (فقدان) فضاي مناسب جهت واگذاري به مراكز رشد
22. عدم وجود تحصيلات تكميلي
ب) موانع و چالشهاي اساسي
1. عدم همكاري ارگانهاي دولتي و بخشهاي صنعتي با دانشگاه آزاد اسلامي
2. كمبود فضاي آموزشي و تحقيقاتي
3. كمبود اعتبارات و بودجه لازم
4. ضعف مديريت يكپارچه پژوهشي و نظام منسجم پژوهشي
5. كاربردي نبودن پژوهش
6. عدم اعتمادبخش صنعت به دانشگاه بهويژه دانشگاه آزاد اسلامي و ارتباط منسجم و مستمر
7. كمبود اعضاي هيأت علمي متخصص و محقق
8. عدم حمايت از نخبگان و مراكز رشد
9. بعد مسافت و دوري از مركز استان
10. عدم آشنايي با مراكز رشد و خدمات آنها
11. كمبود اعضاي هيأت علمي دائم
12. اطلاعات كم پاركهاي علم و فناوري از نيازهاي واقعي مراكز صنعتي
13. جلب توجه و ايجاد انگيزه در مراكز دولتي و غيردولتي جهت سرمايهگذاري در پاركهاي علم و فناوري
14. تلاش جهت ايجاد انگيزه و بستر لازم جهت جلب مشاركت نخبگان و انديشمندان و متخصصين علمي
15. تدوين قوانين و مقررات در سطح ملي براي بنگاههاي اقتصادي جهت استفاده از خدمات مراكز رشد
توصيف نتايج مبتني بر تأثير ايجاد و توسعهی مراكز رشد بر موفقيت دانشگاهها
با توجه به مباني علمي مطالعه و پيشينه و بررسي قوانين و مقررات نظير آئين نامه طرح كاراد و اساسنامه مراكز رشد و پاركهاي فناوري كه توسط معاونت فناوري وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تهيه و ابلاغ شده است، مهمترين تأثير ايجاد و توسعهی مراكز رشد عبارتند از:
1. تأثير مراكز رشد در ترغيب و ارتقاي روحيه و فرهنگ كارآفريني
2. تأثير مراكز رشد در جذب و ارتقاي روحيه و فرهنگ كارآفريني
3. تأثير مراكز رشد در گسترش تحقيقات تفصيلي مرتبط با كارآفريني
4. تأثير مراكز رشد بر رونق اقتصادي و ايجاد اشتغال و رفاه
5. تأثير مراكز رشد در كسب درآمد دانشگاهها
6. تأثير مراكز رشد در تعامل و نزديكي اعضاي هيأت علمي، مديران و دانشجويان
7. تأثير مراكز رشد در بازنگري و تدوين برنامههاي آموزشي كارآفرينانه و شناسايي و بكارگيري روشهاي مؤثر آموزش و تدوين نظام جامع ارزيابي آموزش و محتوايي با توجه به ملاكهاي آموزشي كارآفريني.
8. تأثير مراكز رشد، در پاسخگويي بيشتر دانشگاهها به نياز و انتظارات متنوع محيطي
9. تأثير مراكز رشد در بسترسازي جهت تجاريسازي دستاوردهاي تحقيقاتي دانشگاهها
10. تأثير مراكز رشد در كمك به رونق اقتصاد محلي مبتني بر فناوري پژوهشي دانشگاهها
11. تأثير مراكز رشد در بسترسازي جهت ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب براي فارغالتحصيلان دانشگاهها
12. تأثير مراكز رشد در توليد و توسعهی محصولات و فرايندهاي فناوري قابل عرضه به بازار شركتهاي دانش بنيان دانشگاهي
13. تأثير مراكز رشد در توسعهی منابع انساني در نظام ملي نوآوري
14. تأثير مراكز رشد در كمك به رشد بنگاههاي كوچك با محوريت فناوري و نقش دانش در توليد ثروت
15. تأثير مراكز رشد در ايجاد ارزش افزوده در بنگاههاي تازه تأسيس با محوريت فناوري و نقش دانش در توليد ثروت
16. تأثير مراكز رشد به اجراي سياستهاي علم و فناوري در دانشگاهها
17. تأثير مراكز رشد در تحقق هدف تعامل بين دانشگاهها و صنعت
نتيجهگيري
مراكز رشد و كارآفريني ازجمله نهادهاي نوظهور در تكوين نقش دانشگاهها در محقق کردن رسالت آنها است. ايجاد و توسعهی اين مراكز تأثير قابل ملاحظهاي در تعامل دانشگاهها با جامعه و صنعت داشتهاند و موجبات ارتقاي روحيه فرهنگ كارآفريني ميشوند و از اين طريق، بر رونق اقتصادي، ايجاد اشتغال و رفاه عمومي، كسب درآمد دانشگاهها، توليد و توسعهی محصولات فناورانه و قابل عرضه در بازار، توسعهی منابع انساني در نظام ملي نوآوري، اجراي سياستهاي علم و فناوري در دانشگاهها، تحقق توليد ثروت از توليد علم و پاسخگويي بيشتر دانشگاهها به نياز و انتظارات متنوع محيطي ميشوند.
كسب و كار و چالشهاي آن، اشتغال فارغالتحصيلان، پاركهاي علم و فناوري و دانشگاهها، كارآفريني و كسب و كار، پاركهاي علم و فناوري و كارآفريني، دانشگاهها و كارآفريني مراكز رشد و پاركها، دانشگاهها و مراكز رشد و كارآفريني، ارتباط دانشگاه با جامعه صنعت و تجاريسازي فعاليتهاي پژوهشي و فناورانه و... از موضوعات با اهميت زندگي امروز است كه موجب گرديد، تفكر دانش بنيان و عملياتي کردن اين جريان فكري در قالب شركتهاي دانش بنيان از طريق ايجاد و توسعهی مراكز رشد، اهميت متفاوتي پيدا كند.
نقش مراكز رشد در كارآفريني و ايجاد شركتهاي كوچك و متوسط، موجب گرديد كه اين مراكز به عنوان يكي از زيرساختهاي توسعهی كشورها مورد توجه قرار گيرند.
نتايج مطالعه نشان ميدهد كه:
· با بكارگيري مدل SWOT شواهد لازم براي شناسايي عوامل مؤثر بر ايجاد و توسعهی مراكز رشد تحت عنوان فرصتها، تهديدات، قوتها و ضعفها شناسايي شدند.
· با بررسي مباني علمي و مقررات، شواهد لازم براي شناسايي تأثير مراكز رشد بر موفقيت دانشگاهها جهت دستيابي و نهادينهسازي دانشگاههای كارآفرين مشخص شد.
· دانشگاهها بالاخص دانشگاه آزاد اسلامي، ايجاد و توسعهی مراكز رشد را در دستور كار خود قرار دهند.
· دانشگاهها براي برون رفت از محدوديتهاي مالي و حضور فعال در عرصه رقابت، ايجاد و توسعهی مراكز رشد را در صدر برنامههاي خود قرار دهند.
· نتيجهگيري حاصل از مطالعه، شواهد لازم براي بهرهگيري از تجربه دانشگاههاي كشورهاي پيشرفته و نوظهور آسياي جنوب شرقي براي دانشگاههاي كشور ارائه کرده است.
· يكي از مؤثرترين راههاي تعامل با صنعت، ايجاد و توسعهی مراكز رشد است.
· تجاريسازي فعاليتهاي تحقيقاتي، دانشگاهها از طريق ايجاد و توسعهی مراكز رشد، محقق ميشود.
· نظام جامع برنامههاي دروس آموزشي با رويكرد كارآفريني بازنگري و تدوين شود.
پيشنهادات
پيشنهادات مبتني بر مباني علمي
1. نتايج بررسي علمي نشان ميدهد كه يكي از شيوههاي تبديل دانشگاههاي سنتي به دانشگاه كارآفرين، ايجاد مراكز رشد و فناور است. بنابر اين پيشنهاد ميشود دانشگاه آزاد اسلامي به اين امر توجه ويژه داشته باشد.
2. نتايج بررسي علمي دانشگاهها نشان ميدهد كه طرح كارآفريني در دانشگاهها باید با هدف تربيت دانشجوياني باشد كه قادرند پس از دانش آموختگي شغل جديدي همراه با نوآوري و خلاقيت ايجاد كنند. پيشنهاد ميشود اين موضوع در دانشگاه آزاد اسلامي از طريق ايجاد مراكز رشد و كارآفريني بالاخص در آموزش و دورههاي كارآموزي مورد توجه قرار گيرد.
3. نتايج بررسي علمي شواهد لازم جهت تغيير در شيوههاي آموزش بالاخص تأكيد بر كارآفريني را فراهم آورده است. بنابراين توجه به آن در دانشگاه آزاد اسلامي يك ضرورت است.
4. نتايج بررسي دانشگاههاي موفق در ارتباط با موضوع نشان ميدهد كه دانشگاه كارآفرين ناگريز از ايجاد و كسب درآمد است، اين موضوع در دانشگاه آزاد اسلامي كه با محدوديت منابع درآمدي و تنها متكي به شهريه، آن هم مواجه با فشارهاي اقتصادي دانشجويان است، آشكارتر و پر اهميتتراست. ايجاد مراكز رشد ميتواند يكي از راههاي برون رفت از اين وضعيت باشد.
5. نتايج بررسي علمي نشان ميدهد كه دانشگاههاي امروز، در ارتباط نزديك با صاحبان و متخصصان صنايع، از مشاركت آنها در تدوين محتواي آموزش مناسب و كاربردي در تأمين نيازها بهره ميگيرند. اين روش ميتواند در دانشگاه آزاد اسلامي به كار گرفته شود و الگوسازي شود.
6. نتايج بررسي و پيشينه مطالعه نشان ميدهد كه دانشگاهها با ارائه تسهيلات مالي به دانشجويان صاحب ايده براي راه اندازي كسب و كار، نقش محوري به توسعهی مراكز رشد داشته اند. توجه به اين امر در توسعهی و حيات دانشگاه آزاد اسلامي نيز اهميت زيادي دارد.
7. نتايج بررسي مباني علمي و پيشينه مطالعه شواهدي فراهم کرد كه دانشگاه آزاد اسلامي در ادامه فعاليت خود ميبايست از الگوي كارآفريني آكادميك كه در دانشگاههايي نظير MIT و استنفورد شكل گرفته و ساير دانشگاههاي توسعهی يافته، استفاده نمايد.
پيشنهادات مبتني بر نظرسنجي
1. امكانات سختافزاري و نرمافزاري لازم بالاخص بودجه و فضا براي ايجاد مراكز رشد و جذب شركتها فراهم شود.
2. به موانع و چالشهاي اساسي ارائه شده در بخش تحليل SWOT توجه خاص صورت گيرد.
3. دورههاي آموزشي و توجيهي كارآفريني بهصورت كوتاه مدت براي مسئولان و متقاضيان با رويكرد كسب درآمد، طراحي و اجرا شود.
4. مراكز رشد موفق در كشور و دانشگاهها و ديگر كشورها شناسايي و به عنوان الگو، مبناي ارزيابي مراكز رشد متقاضي مدنظر قرار گيرد.
5. در ارتقا و سنجش عملكرد دانشگاه، توسعهی كمي و كيفي، مراكز رشد، به عنوان شاخص مدنظر قرار گيرد.
6. براساس نتايج مطالعه، پيشنهاد ميشود، ارتباط دانشگاهها با صنعت در ايجاد و توسعهی مراكز رشد قانونمندتر و اجراييتر مورد توجه قرار گيرد.
سپاسگزاري
مقاله حاضر، نتيجه طرح پژوهشي مورد حمايت معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي است كه از بابت پشتيباني اين معاونت تشكر و قدرداني ميشود.
منابع
1. ابراهيم زاده، نريمان، نقش دانشگاه كارآفرين در تقويت ارتباط صنعت و دانشگاه، مجموعه مقالات سومين كنگره بين المللي و دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
2. ايماني حسنلوئي، مهدي، دانشگاه، دولت و كارآفريني، مجموعه مقالات سومين كنگره بين المللي و دهمين كنگره سراسري دولت، 1386.
3. بلوچستاني، محمدرضا و محمد شفيعي، محمدرضا، همكاري دانشگاهها و صنايع در ارتقای عملكرد انكوباتورها و نقش آن در كارآفريني، مجموعه مقالات دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
4. رناسي، فاطمه، اينترنشيب چيست؟ ، مجله صنعت و دانشگاه، شماره 1، انتشارات جمعيت ايراني پيشبرد صنعت و دانشگاه، پاييز 1387.
5. سلطان پناه، هيرش و خاكسار، بررسي اثرات ايجاد و گسترش مراكز رشد و پاركهاي علمي و فناوري بر موفقيت واحدهاي صنعتي، مجله مديريت صنعتي، سال سوم، شماره 4، انتشارات دانشكده علوم انساني دانشگاه آزاد اسلامي، واحد سنندج، تابستان 1387.
6. شفيعي، مسعود و يزدانيان، وحيد، توسعهی مفهومي ارتباط بين صنعت و دانشگاه، از رهيافتهاي عملگرا تا رهيافتهاي نهادگرا، مجله صنعت و دانشگاه، شماره 1، انتشارات جمعيت ايراني پيشبرد صنعت و دانشگاه، پاييز 1387.
7. شفیعی، مسعود، ارتباط صنعت و دانشگاه- آیندهای تابناک، پیشینهای تاریک، انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 1384.
8. محمودي، محمود و سادات مقتدايي، زهره، تكوين و توسعهی دانشگاه كارآفرين، بهترين و اثر بخشترين روش تعامل دانشگاه و صنعت، مجموعه مقالات سومين كنگره بينالمللي و دهمين كنگره سراسري دولت، دانشگاه و صنعت، 1386.
9. ودادي، سميه و ميرزاپور، پوپك، نقش دانشگاه آزاد اسلامي در توسعهی كارآفريني، مجموعه مقالات همايش عملكرد ربع قرن دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمانشاه، 1386.
10. Dietrich, F., Fiedler, H., Nagy, P. The concept of business incubators and innovation centers, ICECE Focus, Vol.1, Berlin, 1996.
11. EIB , EIB financing of science parks, European Investment Bank, 2006.
12. Knopp, Linda , State of the business Incubation Industry, Athens, Ohio: National Business Incbation Association, 2007.
13. Kristensen, P.H. , Spectator communities and Entrepreneurial Districts. Entrepreneurship and Regional Development, 1994.