• فهرس المقالات مراكز رشد

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسي تأثير عوامل محيطي بر ايجاد و توسعه‌ی مراكز رشد دانشگاه‌ها: رهيافتي نو بر دانشگاه كارآفرين و ارتباط بين صنعت و دانشگاه
        شادي  شاهوردياني
        تحولات كسب و كار و ضرورت شكل‌گيري مراكز علم و فناوري با رويكرد دانشگاه‌هاي كارآفرين، موجب گرديد كه مأموريت دولت‌ها و همچنين مراكز علمي باز مهندسي شود و ايجاد و توسعه‌ی مراكز رشد و پارك‌هاي علم و فناوري در اولويت برنامه‌ريزي توسعه‌ی علوم و فناوري‌ها قرار گيرد. توسعه‌ی مر أکثر
        تحولات كسب و كار و ضرورت شكل‌گيري مراكز علم و فناوري با رويكرد دانشگاه‌هاي كارآفرين، موجب گرديد كه مأموريت دولت‌ها و همچنين مراكز علمي باز مهندسي شود و ايجاد و توسعه‌ی مراكز رشد و پارك‌هاي علم و فناوري در اولويت برنامه‌ريزي توسعه‌ی علوم و فناوري‌ها قرار گيرد. توسعه‌ی مراكز رشد و پارك‌هاي علم و فناوري از يك طرف مي‌تواند در مسير توسعه‌ی و بالندگي دانشگاه‌ها و نزديكي آنها به جامعه و ازطرف ديگر عينيت بخشيدن مصاديق دانشگاه امروزين يعني دانشگاه كارآفرين باشد. مقاله حاضر، نتيجه مطالعه پژوهشي ميداني مبتني بر تحليل SWOT است كه از گروه مخاطب كه متوليان مقوله ايجاد و توسعه‌‌ی مراكز رشد در دانشگاه‌ها اعم از دولتي و غيردولتي هستند در قالب نظرسنجي، اطلاعات جمع‌آوري و تحليل شده است. نظر به اهداف مطالعه و روش‌شناسي موردنظر، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهديدات شناسايي گرديد و مهم‌ترين تأثيرات ايجاد و توسعه‌ی مراكز رشد بر موفقيت دانشگاه‌ها در مسير تحقق دانشگاه كارآفرين اولويت‌بندي شد. نتايج مطالعه، شواهد لازم جهت معرفي مجموعه نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهديدات را تأييد کرد. علاوه بر آن از مهم‌ترين تأثيرات ايجاد مراكز رشد مبتني بر مطالعه عبارتند از: اشتغال‌زايي، كارآفريني، ارتقای كيفيت آموزشي، رقابتي کردن دانشگاه‌ها، تجاري‌سازي فعاليت‌هاي پژوهشي، توسعه‌ی نوآوري و خلاقيت دانشجويان و ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - مدل مفهومي مراكز رشد دانشگاهي
        طیبه نیک رفتار
        تغيير و تحول يکي از چالش هاي اساسي کشورها در قرن بيستم و يکم به شمار مي رود. گسترش يافتن مقياس و دامنه تغيير و روند رو به رشد آهنگ تغييرات، کشورها را با موقعيت‌هاي پيش بيني نشده، نا آشنا و منحصر به فرد مواجه ساخته است. به طوري که آنها ديگر نمي توانند با تغييرات اندک در أکثر
        تغيير و تحول يکي از چالش هاي اساسي کشورها در قرن بيستم و يکم به شمار مي رود. گسترش يافتن مقياس و دامنه تغيير و روند رو به رشد آهنگ تغييرات، کشورها را با موقعيت‌هاي پيش بيني نشده، نا آشنا و منحصر به فرد مواجه ساخته است. به طوري که آنها ديگر نمي توانند با تغييرات اندک در روش‌ها، ساختار، فناوري و عواملي نظير آنها، بقاي بلند مدت خود را تضمين کنند. لذا کشورها بايد انقلابي در اذهان مديران و کارکنان خود به وجود آورند تا به طور اساسي مفهوم سازمان، کار، کيفيت و رقابت در ذهن آنها دگرگون شود. در چنين شرايطي به «کارآفريناني» نياز است تا بتوانند از طريق خلاقيت، نوآوري، پشتکار، اعتماد به نفس و تحمل ابهام، خون تازه‌اي در کالبد اقتصاد کشور وارد کنند و گامي مؤثر در جهت حل بحران اشتغال بردارند. بديهي است يکي از ابزارهاي راهبردي و کليدي اين امر، وجود دانشگاه کارآفرين در سطح آموزش عالي است. دانشگاه کارآفرين براي تحقق اهداف خود سازوكارهاي مختلفي از قبيل مرکز رشد، پارک علمي، مرکز کارآفريني و غيره را در خود ايجاد کرده است که در اين ميان وظيفه مرکز رشد حمايت از فارغ التحصيلان و کارآفرينان جوان دانشگاهي است که با فناوري‌هاي نوين آشنا بوده و قدرت خلاقيت داشته ولي اغلب بيکار مي‌باشند چرا که راه‌اندازي يک شرکت توسط اين افراد جوان خالي از خطر شکست نيست؛ مراکز رشد دانشگاهي به چنين کارآفريناني کمک مي‌کند تا مراحل اوليه رشد را طي نمايند و پس از اينکه قابليت‌هاي لازم را براي فعاليت در بازار کسب کردند از مرکز خارج شوند. مفهوم مرکز رشد چند سالي است که در کشور ما بررسي، تحليل و بومي سازي شده است. هدف اين مقاله بررسي جايگاه مراکز رشد در در توسعه اشتغال و انتقال فناوري مي‌باشد. که در ابتدا به رابطه‌اي که مراکز رشد دانشگاهي بين دانشگاه و صنعت برقرار مي‌کنند مي‌پردازيم سپس نقش آنها را در توسعه و انتقال فناوري بررسي مي‌کنيم و درنهايت مدلي مفهومي براي مراکز رشد دانشگاهي ارائه مي‌دهيم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسي و ارزيابي مدلهاي مختلف مراكز رشد
        ايمان محمدیان خراسانی حبیب اله اصغری
        مراكز رشد با فراهم آوري خدمات حمايتي و ارائه همكاريهاي لازم در توسعه كسب و كار به توسعه واحدهاي فناور كمك ميكنند. مراكز رشد كسب و كار از يك نقطه نظر به چهار گروه اصلي تقسيم مي شوند. مراكز نوآوري كسب و كار ؛ مراكز رشد كسب و كار دانشگاهي ؛ مراكز رشد خصوصي مستقل ؛ و مراكز أکثر
        مراكز رشد با فراهم آوري خدمات حمايتي و ارائه همكاريهاي لازم در توسعه كسب و كار به توسعه واحدهاي فناور كمك ميكنند. مراكز رشد كسب و كار از يك نقطه نظر به چهار گروه اصلي تقسيم مي شوند. مراكز نوآوري كسب و كار ؛ مراكز رشد كسب و كار دانشگاهي ؛ مراكز رشد خصوصي مستقل ؛ و مراكز رشد خصوصي شركتي . تنوع مراكز رشد با توجه به تحولات تدريجي نيازها و احتياجات واحدهاي فناور بوده كه اين مسئله موجب ايجاد تفاوت در خدمات قابل ارائه آنها به به اين واحدها ميگردد. نكتهاي كه در اين مقاله ارائه ميگردد اين است كه تمامي اين تفاوتها را ميتوان با استفاده از دو مدل اصلي مركز رشد شكل داد (مدل 1 و 2). مراكز رشد از طريق اين دو مدل ميتوانند به تعيين موقعيت استراتژيك خود بپردازند. در اين بخش فهرستي از متغيرهاي مشخصه مركز رشد ارائه ميشود كه به روشن سازي تفاوتهاي اصلي ميان چهار نوع مركز رشد پرداخته و از طرف ديگر براي توصيف مدلهاي مركز رشد مورد استفاده قرار ميگيرد تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - ارزيابي موفقيت عملكرد مراكز رشد و پاركهاي علم و فناوري
        غلامرضا ملک زاده
        يكي از مهمترين و اساسيترين اقدامات براي استقرار و نهادينه سازي اقتصاد دانش محور، توسعه زيرساختهاي هوشمندي است كه اين حركت را تسهيل و امكانپذير ميسازند. بديهي است ارزيابي مستمر عملكرد چنين زيرساختهايي از اهميت خاصي برخوردار است و در اصلاح حركت و انجام اقدامات توسعه اي، ع أکثر
        يكي از مهمترين و اساسيترين اقدامات براي استقرار و نهادينه سازي اقتصاد دانش محور، توسعه زيرساختهاي هوشمندي است كه اين حركت را تسهيل و امكانپذير ميسازند. بديهي است ارزيابي مستمر عملكرد چنين زيرساختهايي از اهميت خاصي برخوردار است و در اصلاح حركت و انجام اقدامات توسعه اي، عامل كليدي محسوب ميگردد. پاركها و مراكز رشد علم و فناوري ميتوانند يكي از مهمترين زيرساخت هاي هوشمند براي ايجاد اقتصاد دانشمحور محسوب گردند؛ به شرط آنكه عملكرد آنها به طور مستمر ارزيابي و پايش شود. ارزيابي عملكرد و تعيين معيارهاي مناسب، مستلزم نگرش عميق به موارد ذيل است: •چگونگي آغاز به كار و شكل گيري؛ •وظايف، اهداف و فعاليتها؛ •ارزيابي خدمات و اثرات عملكردي پاركها و مراكز رشد علم و فناوري در اين بررسي تلاش شده است تا با نگرشي بر ويژگيهاي مورد انتظار، تجارب موجود و مطالعات انجامشده، معيارهاي عملكردي مناسب براي ارزيابي عملكرد پاركها و مراكز رشد مطرح و پيشنهاد شوند. بررسي خروجيها، ارزش افزوده و بهترين اقدامات عملكردي اين نهادها، محمور اين بررسي و مطالعه است و براي ارائه معيارهاي پيشنهادي مورد استفاده قرار ميگيرند تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مشاركت دانشگاه‌هاي علوم انساني در چرخه نظريه‌پردازي و نقش مراكز رشد علوم‌انساني
        محد حسن حسني
        اگر چرخه نظريه‌پردازي را شاخص براي توليد دانش نهادهاي دانشگاهي در نظر بگيريم مشاركت دانشگاه‌ها در حوزه علوم‌انساني در توسعه علمي و نظريه‌پردازي از اهميت ويژه برخوردار خواهد بود. كارآمدي عملي نظريه‌پردازي، مشروط به عملياتي‌شدن دانش توليدشده و حركت آن از گام استدلال قياسي أکثر
        اگر چرخه نظريه‌پردازي را شاخص براي توليد دانش نهادهاي دانشگاهي در نظر بگيريم مشاركت دانشگاه‌ها در حوزه علوم‌انساني در توسعه علمي و نظريه‌پردازي از اهميت ويژه برخوردار خواهد بود. كارآمدي عملي نظريه‌پردازي، مشروط به عملياتي‌شدن دانش توليدشده و حركت آن از گام استدلال قياسي (نظريه هنجاري) به گام استدلال استقرايي (نظريه توصيفي) در چرخه نظريه‌پردازي مي‌باشد. بدين‌ترتيب نظريه‌آزمايي در گام استدلال استقرايي را مي‌توان مأموريت اصلي دانشگاه علوم انساني محسوب كرد. در اين چرخه، بي‌قاعدگي‌هاي ديده شده منجر به توليد دانش و نظريه‌پردازي و دستيابي به مرجعيت دانشگاه علوم انساني مي‌گردد. بمنظور حركت چرخه دانش از نظريه به واقعيت و تبديل دانش در چرخه نظريه‌پردازي از استدلال قياسي (نظريه‌‌هنجاري) به استدلال استقرايي (نظريه‌توصيفي) نيازمند هدف‌گذاري دانشگاه‌ها بمنظور مشاركت و حضور آنان با مأموريت‌هاي متنوعي است كه بتوانند اين بي‌قاعدگي‌ها را شناسايي و تبيين نمايند. اين بدين معني است كه در چرخه توليد دانش تمامي دانشگاه‌ها از اهميت يكساني در توسعه علمي برخوردار هستند. با توجه به ماهيت ذاتي دانشگاه‌هاي علوم انساني در ارتباط مستقيم با جامعه، ايجاد مراكز رشد علوم انساني مي‌تواند موجب ارتباط مستقيم اساتيد دانشگاه‌ها با جامعه شده و توليد دانش بومي علوم انساني را سبب گردد. در واقع اين مراكز مي‌توانند با راه‌اندازي كسب‌وكار در حوزه علوم‌انساني با بهره‌مندي از اساتيد دانشگاه علوم‌انساني و ساير دانشگاه‌ها موجب ارتباط با نهادهاي مختلف فرهنگي جامعه در راستاي مؤلفه‌هاي الگوي بومي شوند. چنين ساختاري با رفع موانع توسعه نظام آموزش عالي، موجب تعريف اكوسيستم آموزشي در دانشگاه‌هاي علوم انساني خواهد شد كه بسترساز نظريه‌پردازي مبتني بر دانش بومي در كشور خواهد گرديد. تفاصيل المقالة