اثر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
الموضوعات :محمد حسن زاده محمود آباد 1 , هاتف حاضری 2 , زهرا دوازده امامی 3
1 - دانشیار، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران
2 - دانشیار، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران
3 - فارغ التحصیل اقتصاد، توسعه اقتصادی و برنامهریزی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران
الکلمات المفتاحية: نوآوری, رشد اقتصادی, کشورهای توسعه یافته, کشورهای درحال توسعه,
ملخص المقالة :
نوآوری یکی از مهمترین ابزارهای رقابت پذیری بنگاه ها می باشد، که درصورت فراهم بودن زیرساخت های مناسب می تواند از طریق توسعه علمی و تکنولوژیکی موجب رشد اقتصادی و رفاه کشورها شود. در این مطالعه تاثیر تعداد ثبت اختراعات بعنوان یکی از مهمترین معیارهای نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب توسعه یافته و درحال توسعه طی دوره زمانی 2000-2020 با رویکرد داده های ترکیبی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تجربی نشان میدهد، با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی، در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، نوآوری بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معنیداری دارد. مقایسه میزان تاثیر نوآوری در دو گروه مورد بررسی نشان میدهد که در کشورهای در حال توسعه که سطح پایینتری از نوآوری را دارند، اثر این متغیر بر رشد اقتصادی بیش از کشورهای توسعه یافته است. بر این اساس حمایت از نوآوری، حقوق مالکیت معنوی و تقویت نهادهای مرتبط با نظام ملی نوآوری در جهت تقویت و تمدید نوآوری به عنوان یکی از عوامل اساسی رشد اقتصادی باید در برنامهریزی ملی مد نظر قرار گیرد.
ربیعی، مهناز (1388). اثر نوآوري و سرمايه انساني بر رشد اقتصادي در ايران. نشریه دانش و توسعه، سال شانزدهم، شماره 26، ص 142-122.
شهبازی، کیومرث؛ حسن زاده، اکبر و جعفرزاده، بهروز (1393). بررسی تاثیر کارآفرینی و نوآوری بر رشد اقتصادی (رهیافت داده¬های تابلویی). دوفصلنامه نوآوری و ارزش کارآفرینی، سال دوم، شماره 5، ص 54-43.
فشاری، مجید و ولی بیگی، مجتبی (1396). تاثیر نظام نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه از منظر سیاست گذاری (رهیافت داده های تابلویی). فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات بین رشته ای دانش راهبردی، سال هفتم، شماره 29 ص 94-75.
منجذب، محمدرضا و نصرتی، رضا (1397). مدلهای اقتصادسنجی پیشرفته همراه با ایویوز و استتا. چاپ اول، تهران: انتشارات کتاب مهربان.
نصیری اقدام؛ علی؛ دهقان طرزجانی، علیرضا؛ رضایی، علی و بیک محمدلو، حسن (1390). تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی (مطالعه موردی کشورهای منتخب اسلامی). فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال سوم، شماره 1، ص 182-159.
نوفرستی، محمد (1391). ریشه واحد و همجمعی در اقتصاد سنجی. چاپ پنجم، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
Aghion, P., & Akcigit, U. (2015). Innovation and Growth: The Schumpeterian perespective. Cambridge University Press.
Aghion, P., & Howitt, P. (1998). Endogenous Growth Theory. MIT Press.
Alvarez, R., & Lopez, R. (2005). Exporting and Performance: Evidence from Chilean Plants. Canadian Journal of Economics, (38)4, 1384-1400.
Arrow, K. (1962). The Economic Implications of Learning by Doing. Review of Economic Studies, 29, 155-173.
Blalock, G., & Gertler, p. (2004). Learning from Exporting Revisited in a Less Developed Country. Journal of Development Economics, (75)2, 397-416.
Cetin, M. (2013). The Hypothesis of Innovation-based Economic Growth: a causal relationship. International Journal of Economic and Administrative Studies, (6)11, 1–16.
Dixit, A.K., & Stiglitz J. E. (1977). Monopolistic Competition and Optimum Product Diversity. The American Economic Review, (67)3, 297-308.
Fagerberg, J. (2003). Innovation: A Guide to the literature. Working Papers on Innovation Studies, Centre for Technology, Innovation and Culture, University of Oslo.
Fatou, C., & Choi, J. E. (2013). Do Firms Learn by Exporting or Learn to Export: Evidence from Senegalese Manufacturers Plants. Working Paper Series, No. 191, African Development Bank Group.
Galindo, M. A., & Mendez, M.T. (2014). Entrepreneurship, Economic Growth and Innovation: are feedback effects at work. Journal of Business Research, (67)5, 825–829.
Gault, F. (2018). Defining and Measuring Innovation in all Sectors of the Economy. Research Policy, (47)3, 617–622.
Greenaway, D., & Kneller, R. (2007). Firm Heterogeneity, Exporting and Foreign Direct Investment. The Economic Journal, (117)517, 134-161.
Hassan, I., & Tucci, CH. L. (2011). The Innovation-Economic Growth nexus: global evidence. Research Policy, (39)10, 1264-1276.
Hiep, N., & Otha H. (2009). Superiority of Exporters and the Causality between Exporting and Firm Characteristics in Vietnam. Research Institute for Economics & Business Administration, Kobe University Discussion paper series 239.
Legrand, M. D. P., & Hagemann, H. (2017). Business Cycles, Growth, and Economic Policy: Schumpeter and the Great Depression. Journal of the History of Economic Thought, (39)1, 19-33. Lucas, R.E. (1988). On the mechanics of economic development. Journal of Monetary Economic, (22)1, 3-42.
Pece, A.M., Simona, O.E.O., & Salisteanu, F. (2015). Innovation and Economic Erowth: An Empirical Analysis for CEE Countries. Procedia Economics and Finance, (26)1, 461– 467.
Pradhan, R. P., Arvin M. B., & Bahmani, S. (2018). Are Innovation and Financial Development causative factors in Economic Growth? Evidence from a panel granger causality test. Journal of Technological Forecasting and Social Change, (132), 130-142.
Rodil, O., Vence, x., & Carmen, M. C. (2016.) The Relationship between Innovation and Export behaviour: The case of Galician firms. Technological Forecasting and Social Change, 113, 248-265.
Romer, P. (1990). Human capital and growth: theory and evidence. Nber Working Paper, No. W3173.
Schumpeter, J.A. (1942). The Theory of Economic Development. Cambridge. MA: Harvard University Press.
Utar, H. (2009). Learning by Exporting Through Access to Foreign Technical Service Markets. Mimeo.
اثر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه
*محمد حسنزاده ** هاتف حاضرینیری ***زهرا دوازدهامامی
* دانشیار، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران m.hassanzadeh@uma.ac.ir
** دانشیار، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران Hatef_hazeri@yahoo.com
*** فارغ التحصیل اقتصاد، توسعه اقتصادی و برنامهریزی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ايران Zahra.emamii6617@gmail.com
تاریخ دریافت: 24/04/1400 تاریخ پذیرش: 09/07/1401
صص: 1- 10
چکيده
نوآوری یکی از مهمترین ابزارهای رقابت پذیری بنگاهها میباشد، که درصورت فراهم بودن زیرساختهای مناسب میتواند از طریق توسعه علمی و تکنولوژیکی موجب رشد اقتصادی و رفاه کشورها شود. در این مطالعه تاثیر تعداد ثبت اختراعات بعنوان یکی از مهمترین معیارهای نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب توسعه یافته و درحال توسعه طی دوره زمانی 2000-2020 با رویکرد دادههای ترکیبی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تجربی نشان میدهد، با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی، در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، نوآوری بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معنیداری دارد. مقایسه میزان تاثیر نوآوری در دو گروه مورد بررسی نشان میدهد که در کشورهای در حال توسعه که سطح پایینتری از نوآوری را دارند، اثر این متغیر بر رشد اقتصادی بیش از کشورهای توسعه یافته است. بر این اساس حمایت از نوآوری، حقوق مالکیت معنوی و تقویت نهادهای مرتبط با نظام ملی نوآوری در جهت تقویت و تمدید نوآوری به عنوان یکی از عوامل اساسی رشد اقتصادی باید در برنامهریزی ملی مد نظر قرار گیرد.
واژههای کلیدی: نوآوری، رشد اقتصادی، کشورهای توسعهیافته، کشورهای درحال توسعه.
نوع مقاله: پژوهشی
1- مقدمه
در مدلهای رشد نئوکلاسیکی، در رشد تعادلی فناوری بصورت متغیر برونزا در نظر گرفته میشود. این مدلها در توجیه بخشی از رشد اقتصادی و علت تفاوت رشد در بین کشورها ناتوان بودهاند. در تحقیقات انجام شده برای ارائه توجیه قانع کننده برای آن بخشی از رشد اقتصادی که در قالب مدلهای رشد برونزا توضیح داه نمیشوند، مدلهای رشد درونزا با کارهای اولیه لوکاس و رومر معرفی شد. مدلهای رشد درونزا، بر تاثیر پیشرفت فنی درونزا بر رشد اقتصادی تاکید دارند. بر اساس این مدلها، اختراع و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه از عوامل اصلی افزایش رشد اقتصادی محـسوب میشود. مطالعـات انجام شده در
نویسندة عهدهدار مکاتبات: محمد حسنزاده M.hassanzadeh@uma.ac.ir
|
زمینـه مدلهای رشد درونزا، بر این موضوع اتفاق نظر دارند که، میزان و کیفیت فعالیتهای نوآورانه بر نرخ رشد اقتصادی کشورها تاثیرگذار بوده و باعث ایجاد تفاوت در رشد اقتصادی کشورها میشود (حسن و توچی1، 2011، فاگربرگ و ورسپیجن2، 2003). به این صورت که با افزایش تعداد ثبت اختراعات بعنوان یکی از معیارهای اندازهگیری نوآوری، رشد اقتصادی نیز بطور همزمان افزایش مییابد. در واقع حق ثبت اختراع میتواند به عنوان خروجی از یک فرآیند مبتکرانه، فعالیتهای تحقیق و توسعه و بهرهوری را با یکدیگر مرتبط ساخته و رشد اقتصادی را افزایش دهد (حسن و توچی، 2011).
محرک استراتژیک توسعه اقتصادی در تحلیل شومپیتر3، (1942) ، نوآوری است که به عنوان کاربرد تجاری یا صنعتی چیزی جدید - یک محصول، فرآیند یا روش تولید جدید، بازار یا منبع عرضه جدید؛ شکل جدیدی از سازمان تجاری یا مالی تعریف میشود. شومپیتر متعاقبلا مشاهده کرد که فرآیند نوآوری، بی وقفه ساختار اقتصادی را از درون متحول میکند، بی وقفه ساختار قدیمی را تخریب میکند، و بیوقفه ساختار جدیدی را ایجاد میکند. این روند "تخریب خلاق"، واقعیت اساسی اقتصاد است که روشهای نوین را جایگزین روشهای قدیمی میکند (لگراند و هاگمن4، 2017). همچنین مدلهای رشد اقتصادی توسعه یافته توسط شومپیتر استدلال میکنند، رقابت حاصل از نوآوری و آموزش موجب رشد اقتصادی میشود، که این فرضیات نیز توسط مطالعات تجربی حمایت میشوند (پرادهان و همکاران5، 2018). لوکاس6(1988)، نوآوری را عامل اصلی رشد اقتصادی بلندمدت میداند، به این صورت که نوآوری علاوه بر تاثیر مستقیم بر بهرهوری و فرآیند تولید، دارای اثرات مثبت خارجی نیز میباشد که باعث ترغیب شکلگیری کسب و کارهای جدید و افزایش اشتغال میگردد و از این طریق رشد اقتصادی را افزایش میدهد. طبق
مدلهای رشد درونزا که توسط رومر7 (1990) معرفی شده، نوآوري فنآورانه در بخش سرمايه انساني و تحقيق و توسعه، ذخاير علمي را تحت تاثير قرار داده و منجر به افزایش رشد اقتصادی میشود. به این صورت که ذخاير علمي در توليد كالاهاي نهايي مورد استفاده قرار گرفته، و باعث افزايش نرخ رشد توليد میشود (حسن و توچی، 2011). آقیون و هوایت8 (1998) نیز بیان میکنند، چشم انداز سود انحصاری که در نتیجه نوآوری ایجاد میشود بنگاهها را به تولید محصولات جدید و بهتر ترغیب میکند تا شرکت بتواند وارد بازار شده و با انحصارگر فعلی جایگزین شود. درنتیجه سرعت فرآیند نوآوری عامل اصلی تعیین کننده رشد اقتصادی است (چتین9، 2013).
مطالعات انجام شده در خصوص تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در گروههای نمونه مختلفی انجام شدهاند، اما به دلیل تفاوت مطالعات در خصوص پروکسی بکار رفته برای متغیر نوآوری، تفاوت متغیرهای بکار رفته به عنوان عوامل موثر بر رشد اقتصادی، عموما امکان مقایسه نتایج این مطالعات و بالاخص مقایسه تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه محدود است. این مطالعه برای انجام این مقایسه به بررسی اثر نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب توسعه یافته و درحال توسعه (36 کشور توسعه یافته و 72 کشور در حال توسعه10) طی بازه زمانی 1990 تا 2021 با رویکرد دادههای ترکیبی میپردازد11. به همین منظور پس از مقدمه، در بخش دوم مبانی نظری و پیشینه تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و در بخش سوم روش شناسی تحقیق تبیین میشود. در بخش چهارم نیز نتايج برآورد مدل و تحلیل آنها ارائه شده است. بخش پايانی نیز به جمعبندی و نتیجهگیری اختصاص يافته است.
2- مبانی نظری
نوآوری به معنای تولید یک محصول جدید یا بهبود قابل توجه محصولات قبلی و یا کشف یک روش بازاریابی جدید، یا روش سازمانی نوین در شیوههای کسب و کارها و روابط خارجی است. ویژگی مشترک نوآوری این است که باید اجرا شود. یک محصول جدید یا بهبود یافته زمانی اجرا میشود که در بازار معرفی شود. فرآیندهای جدید، روشهای بازاریابی یا روشهای سازمانی جدید زمانی اجرا میشوند که به صورت واقعی در عملیات شرکت وارد شوند (گالت12، 2018). آقیون و هوایت (1998) بیان میکنند، دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهند پیشرفت تکنولوژی به شرایط و عوامل اقتصادی بستگی دارد. بنابراین در مدلهای رشد درونزا پیشرفت تکنولوژی بصورت درونزا تعیین شده و بعنوان عامل اصلی رشد اقتصادی بلندمدت شناخته میشود. اولین نسخه از مدلهای رشد درونزا، که مدل رشد AK نام دارد، توسط آرو13 (1962) معرفی شده است. این مدل بیان میکند که پیشرفت فنی میتواند از طریق یادگیری هنگام انجام کار صورت گیرد، بنابراین کارگران در فرآیند تولید تخصص یافته و بهرهوری آنها افزایش مییابد. درنتیجه در این مدل سرمایه شامل سرمایه فیزیکی و انسانی میباشد. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم بازده نزولی محصول نهایی خود را به صفر میرساند، زیرا بخشی از این انباشت سرمایه همان پیشرفت تکنولوژیکی مورد نیاز برای خنثی کردن قانون بازده نزولی است. طبق این مدل روش پایداری رشد اقتصادی بالا
صرفهجویی در بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی میباشد، که منجر به رشد اقتصادی سریعتر میشود. بطور رسمی مدل AK مدل نئوکلاسیک بدون بازده نزولی است و با یک تولید کل که در موجودی سرمایه همگن و خطی است شروع می شود(رابطه (1)):
رابطه (1): Y= AK
که در آن A بهرهوری و K مجموع سرمایه فیزیکی و انسانی است در نتیجه :
رابطه (2): K= sY – δK
g = sA − δ
و رشد اقتصادی افزایش در نرخ پسانداز میباشد. اما این الگو یک روند رشد مساوی برای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه ارائه میدهد و همانند مدل نئوکلاسیک فرآیند رشد را مستقل از تحولات جهانی میداند، مگر در مواردی که تجارت بینالمللی شرایط انباشت سرمایه را تغییر دهد. با این حال، هنگامی که تمایز میان نوآوری و انباشت از اهمیت ثانویه برخوردار باشد، این مدل برای بسیاری از اهداف ابزاری مفید است. موج دوم نظریه رشد درونزا شامل مدلهای رشد مبتنی بر نوآوری است که خود به دو شاخه موازی تقسیم میشود. اولین شاخه از مدلهای رشد درونزا مبتنی بر نوآوری, مدل تنوع محصول رومر (1990) است. که در آن نوآوری با ایجاد محصولات جدید و متنوع اما نه لزوما بهبود یافته، باعث رشد بهرهوری میشود. در واقع این مدل بر نقش سرریزهای فناوری تاکید میکند. مدل تنوع محصول با تابع تولید دیکسیت و استیگلیتز14، (1977) شروع میشود:
رابطه (3):
که در آن انواع مختلفی از محصولات واسطهایی وجود دارد، که هرکدام با استفاده از واحدهای سرمایه تولید میشوند. با تقسیمبندی مساوی کل سرمایه میان انواع مختلفی از محصولات، تابع تولید بصورت رابطه (4) قابل بیان است:
رابطه (4):
براساس تابع فوق، درجه تنوع محصول پارامتر بهرهوری کل اقتصاد است، و نرخ رشد آن برابر با نرخ رشد سرانه بلندمدت اقتصاد است. در نتیجه تنوع محصولات پتانسیل تولیدات را افزایش میدهد، زیرا این امکان را فراهم میآورد که موجودی سرمایه مشخص در تعداد بیشتری از کارها منتشر شود. اما این حقیقت که تنها یک نوع نوآوری وجود دارد که همیشه به یک نوع محصول جدید منجر میشود، به این معنی است که مدل محصولات متنوع در توانایی خود برای افزایش رشد اقتصادی محدود است. همچنین این تئوری بحث در مورد مفهوم مرز فناوری و فاصله یک کشور از این مرز را مشکل میسازد؛ چرا که همه محصولات واسطهایی در یک سطح تکنولوژیکی قرار دارند. علاوه براین در مدل محصولات متنوع اشارهای به نتیجه افزایش روز افزون خروجی اقتصاد، که موجب کاهش تولید ناخالص داخلی از طریق کاهش در متغیر محصول متنوع که به طور منحصر به فرد بهرهوری کلی را تعیین میکند، نشده است. دومین شاخه از مدلهای رشد درونزا مبتنی بر نوآوری، الگوی شومپیتری است و بر سه ایده اصلی متکی میباشد. ایده اول: رشد اقتصادی بلندمدت متکی به نوآوری میباشد. که میتواند نوآوریهای فرآیندی، (افزایش در بهرهوری عوامل تولید)، یا نوآوری در محصول (معرفی محصولات جدید)؛ و یا نوآوریهای سازمانی (ترکیب بهتر عوامل تولید)، باشند. ایده دوم: نوآوریها ناشی از سرمایهگذاریهایی مانند تحقیق و توسعه (R&D)، سرمایهگذاری شرکتها در مهارتها و جستجوی بازارهای جدید میباشند. ایده سوم: تخریب خلاق است، بدین معنا که نوآوریهای نوین تمایل دارند که نوآوریهای قدیمی، فناوریهای قبلی و مهارتهای قدیمی منسوخ شوند. تئوری شومپیتر با تابع تولید در سطح صنعت به صورت رابطه (5) شروع میشود:
رابطه (5):
که در آن تولید صنعت i در زمان t است، پارامتر بهرهوری است که به جدیدترین فناوری مورد استفاده در صنعت i و در زمان t وابسته است. و نمایانگر جریان یک محصول واسطهایی منحصر به فرد است که در این بخش مورد استفاده قرار میگیرد، که هر واحد از آن توسط خروجی نهایی و یا در کاملترین نمونه از مدل، به وسیله سرمایه تولید میشود. در این مدل هر محصول واسطهایی منحصراً توسط جدیدترین مبتکر تولید شده و به فروش
میرسد، بنابراین یک مبتکر موفق تکنولوژی را از طریق تعویض محصولات قبلی بهبود بخشیده و موجب رشد صنعت میشود. در نتیجه مفهوم کلی مدل شومپیتر این است که تخریب خلاق موجب کاهش بازده نزولی و درنتیجه افزایش رشد اقتصادی میشود (آقیون وآکیجیت15، 2015).
3- پیشینه تحقیق
حسن و توچی (2011)، در مطالعهای تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی را در 58 کشور منتخب، در دوره زمانی 1980-2003 مورد بررسی قرار دادند؛ نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که، کشورهایی که دارای ثبت اختراع بالاتر هستند، رشد اقتصادی بالاتری نیز تجربه میکنند. همچنین نتایج نشان میدهند کشورهایی که سطح ثبت اختراعات خود را افزایش میدهند شاهد افزایش قابلتوجهی در رشد اقتصادی هستند. گالیندو و مندز16، (2014) در مطالعهای به بررسی رابطه متقابل میان کارآفرینی، نوآوری و رشد اقتصادی برای 13 کشور درحال توسعه طی بازه زمانی 2002-2011 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که، در این گروه از کشورها، علاوه بر آنکه نوآوری تأثیری مثبت بر رشد اقتصادی دارد، گسترش فعالیتهای اقتصادی از طریق جریانات نوآوری و کارآفرینی، مجدداً باعث افزایش
فعالیتهای اقتصادی خواهد شد. پیکی و همکاران17، (2015)، در مطالعهای تحت عنوان نوآوری و رشد اقتصادی به بررسی تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای منطقه یورو طی بازه زمانی 2000-2013 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که نوآوری (مخارج تحقیق و توسعه و تعداد ثبت اختراعات ) بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین کیفیت سرمایه انسانی و
سرمایهگذاری مستقیم خارجی تاثیر قابل توجهی بر رشد اقتصادی داشته است. پرادهان و همکاران (2018)، با استفاده از روش VECM به بررسی اثر نوآوری و توسعه مالی بر رشد اقتصادی در 49 کشور اروپایی طی بازه زمانی 1961-2014 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است؛ میان متغیرهای نوآوری، توسعه مالی و رشد اقتصادی همبستگی وجود دارد؛ همچنین بر اساس نتایج مدل تصحیح خطای برداری، توسعه مالی و نوآوری از عوامل ایجاد کننده رشد اقتصادی بلندمدت هستند.
نصیری اقدام و همکاران (1390)، در مطالعهای به بررسی تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در 20 کشور منتخب اسلامی طی بازه زمانی 1995-2009 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که نوآوری تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. شهبازی و همکاران (1393)، در مطالعهای به بررسی تاثیر کارآفرینی و نوآوری بر رشد اقتصادی در 30 کشور منتخب طی بازه زمانی 2001-2011 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که کارآفرینی و نوآوری تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارند؛ بنابراین جهت رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی میبایست به کارآفرینی و نوآوری و موانع پیش روی آنها توجه بیشتری صورت گیرد. فشاری و ولیبیگی (1396)، در مطالعهای به بررسی تاثیر نظام نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه طی بازه زمانی 1980-2014 پرداختهاند. نتایج بررسی آنان حاکی از آن است که، نوآوری تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه دارد. همچنین نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت سرمایه انسانی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و درجه باز بودن تجاری بر رشد اقتصادی کشورهای مربوطه میباشد.
نکته قابل ذکر در رابطه با مطالعات مذکور این است که، در اکثر مطالعات نقش صادرات در تاثیرگذاری نوآوری بر رشد اقتصادی نادیده گرفته شده است.
بر مبنای فرضیه یادگیری ضمن صادرات، صادر کردن باعث ارتقای بهرهوری بنگاه از طریق یادگیری میشود. در واقع بنگاههای صادرکننده برای تداوم فعالیت در بازارهای
بینالمللی باید بهسرعت نوآوری کنند، زیرا این بنگاههای صادراتی در عرصه بینالمللی رقابت میکنند، درحالیکه سایر بنگاهها از این رقابت در امان هستند. مدیران بنگاههای صادرکننده برای کسب منافع بیشتر تلاش بیشتری از خود نشان میدهند و این موجب بهبود نوآوری و درنتیجه عملکرد بهتر این بنگاهها میشود (فاتو و چوی18، 2013 ، آلوارز و لوپز19، 2005 رودیل و همکاران20، 2016). ادبیات موجود نیز نشان دهنده این است که صادرات میتواند موجب افزایش ماندگاری بهرهوری بنگاهها شود (گرینوی و کنلر21، 2007 و هیپ و اوتا22، 2009). به این صورت که بنگاههای صادرکننده از طریق دسترسی آسانتر به تکنولوژی و طرحهای جدید محصولات، دریافت کمکهای فنی و تخصصی از خریداران خارجی و بهبود مهارتهای مدیریتی یا تکنیکهای بازاریابی پیشرفته در برخورد با رقبای خارجی، موجب ارتقاء و ماندگاری عملکرد خود
میشوند (بلالوک و گرتلر23، 2004 و اوتار24، 2009). بر این اساس در مطالعه حاضر متغیر صادرات بعنوان یکی از کانالهای تاثیرگذاری نوآوری بر رشد اقتصادی در نظر گرفته شدهاند.
همچنین قابل ذکر است که برخی از این مطالعات کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه را درکنار هم مورد بررسی قرار داده، یا صرفا به بررسی نمونههایی از یکی از دو گروه از کشورها پرداختهاند. در مطالعه حاضر با توجه به میزان دسترسی به دادهها 36 کشور توسعه یافته و 72 کشور در حال توسعه بصورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته و نتایج مورد مقایسه قرار گرفته است.
4- روش تحقیق
روش تحقیق مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفیـتحلیلی میباشد، که سعی در بررسی اثر نوآوری بر رشد اقتصادی با استفاده از الگوهای اقتصاد سنجی دادههای تابلویی نامتوازن دارد. آمار و اطلاعات مورد نیاز تحقیق از اطلاعات موجود در بانک جهانی25 طی
سالهای 2020-2000 به صورت سالانه و به روش اسنادی و کتابخانهای جمعآوری شده است. جامعه آماری مورد مطالعه نیز کشورهای منتخب توسعه یافته و درحال توسعه میباشد، که از بین این کشورها، کشورهایی که دادههایشان در دسترس است بعنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدهاند.
5- الگوی پژوهش
الگوی مورد بررسی پژوهش حاضر، برای ارزیابی اثر نوآوری بر رشد اقتصادی بر اساس مباحث نظری و یافتههای تجربی، تابع تولید کاب داگلاس26 میباشد.
رابطه (6):
این تابع دارای شکل غیرخطی است، اما میتوان آن را به تابع خطی لگاریتمی تبدیل نمود. بنابراین پس از لگاریتم گیری از طرفین و اضافه نمودن متغیرهای کنترلی مدل به صورت رابطه (7) اصلاح میگردد.
رابطه (7):
که در آن:
: لگاریتم تولید ناخالص داخلی
: لگاریتم نیروی کار
: لگاریتم تشکیل سرمایه ثابت
: لگاریتم کل ثبت اختراع
: لگاریتم سرمایهگذاری مستقیم خارجی
: لگاریتم کل صادرات
: لگاریتم مخارج دولت
: جرء اخلال است. i نشانده کشورها و t نشان دهنده زمان است.
6- نتایج برآورد الگو
آزمون ریشه واحد
لازم است قبل از برآورد الگوی مورد بررسی از مانایی متغیرهای تشکیل دهنده آن اطمینان حاصل نمود، تا با جلوگیری از تشکیل رگرسیون کاذب، نتایج صحیح و مطلوبی را برآورد نمود. در این مطالعه مانایی متغیرها با استفاده از آزمون لوین، لین و چو مورد بررسی قرار میگیرد، زیرا در دادههای تابلویی لازم است مانایی جمعی متغیرها آزموده شود. فرضیه صفر این آزمون به معنای وجود ریشه واحد و فرضیه مقابل آن به معنای عدم وجود ریشه واحد میباشد.
جدول 1. نتایج آزمون ریشه واحد گروه کشورهای
توسعهیافته
آماره آزمون لوین لین چو | ||||
نتیجه | سطح | روند دارد | عرض از مبدا | متغیر |
I(0) | 48616/8- (0000/0) |
| * | LGDP |
I(0) | 64283/3- (0001/0) | * | * | LLAB |
I(0) | 97062/6- (0000/0) | * | * | LCAP |
I(0) | 29041/3- (0005/0) | * | * | LPAT |
I(0) | 11725/9- (0000/0) |
| * | LFDI |
I(0) | 97684/7- (0000/0) | * | * | LEXP |
I(0) | 07070/6- (0000/0) | * | * | LGOV |
منبع: یافتههای تحقیق |
جدول 2. نتایج آزمون ریشه واحد گروه کشورهای درحال توسعه
آماره آزمون لوین لین چو | ||||
نتیجه | سطح | روند دارد | عرض از مبدا | متغیر |
I(0) | 69927/8- (0000/0) |
| * | LGDP |
I(0) | 36609/4- (0000/0) |
| * | LLAB |
I(0) | 90788/2- (0018/0) | * | * | LCAP |
I(0) | 01754/7- (0000/0) |
| * | LPAT |
I(0) | 0181/10- (0000/0) |
| * | LFDI |
I(0) | 70582/1- (0440/0) | * | * | LEXP |
I(0) | 72241/2- (0032/0) | * | * | LGOV |
منبع: یافتههای تحقیق |
نتایج آزمون ریشه واحد گروه کشورهای توسعه یافته حاکی از آن است که لگاریتم تمامی متغیرها در سطح مانا هستند. همچنین در گروه کشورهای درحال توسعه نیز تمامی متغیرها مانا هستند.
نتایج مربوط به برآورد مدل و آزمونهای مرتبط درجداول 3 و 4 ارائه شده است. نتایج آزمون همجمعی کائو برای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه حاکی از آن است که همجمعی بین متغیرها وجود دارد، بنابراین میان متغیرها در هر دو گروه کشورها رابطه بلندمدت وجود دارد و نتایج آزمون افلیمر و هاسمن برای هردو گروه کشورها نشان دهنده، مدل دادههای تابلویی یا پانل دیتا با اثرات ثابت
میباشد. همچنین نتایج آزمون والد و وولدریج برای هر دو گروه کشورها نشان میدهد، مدل دارای ناهمسانی واریانس و عدم خودهمبستگی جملات اخلال میباشد. هنگامی که مدل دارای همسانی واریانس باشد = I E() است، اما مدل ما برای هردو گروه کشورها دچار ناهمسانی واریانس میباشد، بنابراین = E() است. که موجب ناکارایی تخمین زنندههای OLS میشود، و فواصل اطمینان بدست آمده قابل اعتماد نبوده و نمیتوان استنباط آماری انجام داد، درنتیجه آزمون فرضیهها مخدوش میشود. بنابراین باید از روش GLS استفاده شود، این روش درواقع با دادن وزن معکوس واریانس به متغیرها باعث میشود مشاهداتی که پراکندگی بیشتری دارند دارای وزن کمتر، و مشاهداتی که پراکندگی کمتری دارند دارای وزن بیشتری شوند، بنابراین مشاهدات در تخمین رگرسیون موثرتر واقع میشوند (نوفرستی، 1391 و منجذب، 1397). بر اساس نتایج برآوردها، در گروه کشورهای توسعه یافته ارتباط مثبت و معناداری میان شاخص نوآوری با رشد اقتصادی وجود دارد. به این صورت که یک درصد افزایش در متغیر ثبت اختراعات، مقدار متغیر وابسته مدل یعنی رشد اقتصادی را به میزان 016/0 درصد افزایش مییابد، که این نتایج با نتایج مطالعات پرادهان و همکاران (2018)، پیکی و همکاران (2015)، هم راستا و هم سو است. در گروه کشورهای درحال توسعه نیز نوآوری تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد، با افزایش یک درصدی در مقدار متغیر ثبت اختراعات، مقدار متغیر وابسته مدل یعنی رشد اقتصادی به میزان 025/0 درصد افزیش مییابد. بر اساس نتایج فوق، تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه بیش از کشورهای توسعه یافته است. این نتیجه تاکید بر آن دارد که در کشورهای با سطح نوآوری پایینتر، نوآوری میتواند تاثیر بیشتری بر تولید و رشد اقتصادی داشته باشد. همچنین نتایج نشان دهنده این است که میان متغیرهای تشکیل سرمایه ناخالص با رشد اقتصادی برای گروه کشورهای توسعه یافته رابطه مثبت و معناداری وجود دارد بهطوری که با افزایش یک درصدی در مقدار متغیرهای تشکیل سرمایه ناخالص، رشد اقتصادی به میزان 364/0 درصد افزایش
مییابد. متغیر نیروی کار بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معناداری دارد و با افزایش یک درصدی نیروی کار، رشد اقتصادی به میزان 085/0 درصد افزایش مییابد. این نتایج منطبق بر نظریههای رشد اقتصادی است که بر اهمیت و نقش نیروی کار و موجودی سرمایه فیزیکی بر رشد اقتصادی تاکید میکنند. در این گروه از کشورها، متغیرهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی، صادرات و مخارج دولتی تاثیر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی داشته که منطق بر انتظارات تئوریک است و با نتایج مطالعات نصیری اقدام و همکاران (1390)، پیکی و همکاران (2015) و فشاری و ولیبیگی (1396) هم راستا میباشد. در گروه کشورهای درحال توسعه نیز متغیرهای نیروی کار و سرمایه منطبق با انتظارات تئوریک تاثیر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی دارند. بر اساس نتایج یک درصد افزایش در نیروی کار رشد اقتصادی را 178/0 درصد و یک درصد افزایش در موجوی سرمایه فیزیکی رشد اقتصادی را 187/0 درصد افزایش میرهد. در این گروه از کشورها سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر معنی داری بر رشد اقتصادی ندارد هرچند ضریب این متغیر نیز مثبت بوده و با تئوری سازگار است.
جدول 3. نتایج آزمونها و تخمین نهایی مدل کشورهای توسعه یافته
سطح احتمال | آماره محاسباتی | خلاصه آزمون | |
0000/0 | 131201/6- | Kao test | |
0000/0 | 07/6 | Effects Test | |
0019/0 | 87/20 | Hausman test | |
0000/0 | 65/2151 | Wald test | |
2844/0 | 247/1 | Wooldridge test | |
سطح احتمال | آماره t | ضرایب | متغیرها |
0000/0 | 12/22 | 085/0 | LLAB |
0000/0 | 40/33 | 364/0 | LCAP |
0000/0 | 192/5 | 016/0 | LPAT |
0004/0 | 58/3 | 813/0 | LFDI |
0000/0 | 66/16 | 107/0 | LEXP |
0000/0 | 68/36 | 44/0 | LGOV |
99/0 | R-squared | ||
(0000/0) 23/85852 | (Prob) F-statistic | ||
یافتههای تحقیق |
جدول4. نتایج آزمونها و تخمین نهایی مدل کشورهای درحال توسعه
سطح احتمال | آماره محاسباتی | خلاصه آزمون | |
0000/0 | 131201/6- | Kao test | |
0000/0 | 07/6 | Effects Test | |
0019/0 | 87/20 | Hausman test | |
0000/0 | 65/2151 | Wald test | |
2844/0 | 247/1 | Wooldridge test | |
سطح احتمال | آماره t | ضرایب | متغیرها |
0000/0 | 21/23 | 178/0 | LLAB |
0000/0 | 25/14 | 187/0 | LCAP |
0005/0 | 47/3 | 025/0 | LPAT |
2138/0 | 24/1 | 015/0 | LFDI |
0000/0 | 88/13 | 164/0 | LEXP |
0000/0 | 26/31 | 477/0 | LGOV |
98/0 | R-squared | ||
(0000/0) 716/8523 | (Prob) F-statistic | ||
یافتههای تحقیق |
همچنین متغیرهای لگاریتم صادرات و لگاریم مخارج دولتی به ترتیب با ضریب 164/0 و 477/0 تاثیر مثبتی بر رشد اقتصادی داشته و ضریب هر دو متغیر از نظر آماری در سطح 99 درصد اطمینان معنیدار هستند. مقایسه ضریب متغیر سرمایه در دو گروه از کشورها نشان میدهد که کارایی سرمایه فیزیکی در کشورهای درحال توسعه پایینتر است. این نتایج با نتایج مطالعات ربیعی (1388) و محمدی و همکاران (1388) هم راستا میباشد.
7- بحث و نتیجهگیری
مسئله نوآوری یکی از مهمترین مسائل پیش روی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه است، و از سوی دیگر تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی از جمله مباحث بحثبرانگیز
میباشد. از این رو مطالعه حاضر به بررسی تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب توسعه یافته و درحال توسعه طی بازه زمانی 2020-2000 با رویکرد دادههای ترکیبی پرداخته شده است. نتایج تجربی نشان میدهد، در هر دو گروه از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته، با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی، نوآوری تاثیر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی دارد. مقایسه ضریب متغیر نوآوری در دو گروه از کشورها نشان میدهد که تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه بیش از کشورهای توسعهیافته است. این نتیجه تاکید بر آن دارد که در کشورهایی که سطح نوآوری پایینتر است، نوآوری میتواند تاثیر بیشتری بر رشد اقتصادی داشته باشد. اين موضوع بر اهيمت نوآوري به عنوان يکي از منابع مهم رشد اقتصادي تاکيد دارد، لذا لازم است سیاستهای حمایت از حقوق مالکیت معنوی اجرا گردد تا نوآوران بتوانند از حق انحصاری اختراع و نوآوری بهره ببرند. انتفاع نوآوران از ابداعات میتواند زمینه را برای ابداعات آتی فراهم نماید. از سوی دیگر از نوآوری تا ورود یک محصول جدید به بازار فاصله زیادی وجود دارد که در این مسیر عوامل مختلفی برای حصول یا عدم حصول نتیجه تاثیر گذار است. تاکید بر فعالیت مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری در جهت تبدیل نوآوری به محصول و ایجاد یک اکوسیستم مناسب نوآوری میتواند نقش بسزایی در اثرگذاری بیشتر نوآوری بر رشد اقتصادی داشته باشد.
منابع
1. ربیعی، مهناز (1388). اثر نوآوري و سرمايه انساني بر رشد اقتصادي در ايران. نشریه دانش و توسعه، سال شانزدهم، شماره 26، ص 142-122.
2. شهبازی، کیومرث؛ حسنزاده، اکبر و جعفرزاده، بهروز (1393). بررسی تاثیر کارآفرینی و نوآوری بر رشد اقتصادی (رهیافت دادههای تابلویی). دوفصلنامه نوآوری و ارزش کارآفرینی، سال دوم، شماره 5، ص 54-43.
از اثر معنادار تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، نیروی کار، سرمایه کشورهای در حال توسعه تاکید دارد. سایر نتایج مهم حاکی از اثر معنادار تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، نیروی کار، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، صادرات و مخارج دولتی بر رشد اقتصادی است.
با توجه به یافتههای این مطالعه تجربی در راهبردهای توسعه و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه باید بر اهمیت نوآوری به عنوان یکی از منابع رشد اقتصادی تاکید شود. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه لازمه تقویت نوآوری است و ضروت دارد در برنامههای توسعه توجه ویژهای به این موضوع شود. ارتقای نوآوری بالاخص در بخش صنعت میتواند تاثیر قابل توجهی در بهرهوری نیروی کار داشته و در نتیجه سهم قابل توجهی در رشد اقتصادی داشته باشد. تقویت نوآوری و تداوم آن نیازمند اتخاذ سیاستهایی در سطح کلان است. از آنجایی که در بحث نوآوری امکان "سواری مجانی27" و بهرهبرداری دیگران بدون مشارکت در
3. فشاری، مجید و ولیبیگی، مجتبی (1396). تاثیر نظام نوآوری بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه از منظر سیاست گذاری (رهیافت داده های تابلویی). فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات بین رشته ای دانش راهبردی، سال هفتم، شماره 29 ص 94-75.
4. منجذب، محمدرضا و نصرتی، رضا (1397). مدلهای اقتصادسنجی پیشرفته همراه با ایویوز و استتا. چاپ اول، تهران: انتشارات کتاب مهربان.
5. نصیری اقدام؛ علی؛ دهقان طرزجانی، علیرضا؛ رضایی، علی و بیک محمدلو، حسن (1390). تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی (مطالعه موردی کشورهای منتخب اسلامی). فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال سوم، شماره 1، ص 182-159.
6. نوفرستی، محمد (1391). ریشه واحد و همجمعی در اقتصاد سنجی. چاپ پنجم، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
7. Aghion, P., & Akcigit, U. (2015). Innovation and Growth: The Schumpeterian perespective. Cambridge University Press.
8. Aghion, P., & Howitt, P. (1998). Endogenous Growth Theory. MIT Press.
9. Alvarez, R., & Lopez, R. (2005). Exporting and Performance: Evidence from Chilean Plants. Canadian Journal of Economics, (38)4, 1384-1400.
10. Arrow, K. (1962). The Economic Implications of Learning by Doing. Review of Economic Studies, 29, 155-173.
11. Blalock, G., & Gertler, p. (2004). Learning from Exporting Revisited in a Less Developed Country. Journal of Development Economics, (75)2, 397-416.
12. Cetin, M. (2013). The Hypothesis of Innovation-based Economic Growth: a causal relationship. International Journal of Economic and Administrative Studies, (6)11, 1–16.
13. Dixit, A.K., & Stiglitz J. E. (1977). Monopolistic Competition and Optimum Product Diversity. The American Economic Review, (67)3, 297-308.
14. Fagerberg, J. (2003). Innovation: A Guide to the literature. Working Papers on Innovation Studies, Centre for Technology, Innovation and Culture, University of Oslo.
15. Fatou, C., & Choi, J. E. (2013). Do Firms Learn by Exporting or Learn to Export: Evidence from Senegalese Manufacturers Plants. Working Paper Series, No. 191, African Development Bank Group.
16. Galindo, M. A., & Mendez, M.T. (2014). Entrepreneurship, Economic Growth and Innovation: are feedback effects at work. Journal of Business Research, (67)5, 825–829.
17. Gault, F. (2018). Defining and Measuring Innovation in all Sectors of the Economy. Research Policy, (47)3, 617–622.
18. Greenaway, D., & Kneller, R. (2007). Firm Heterogeneity, Exporting and Foreign Direct Investment. The Economic Journal, (117)517, 134-161.
19. Hassan, I., & Tucci, CH. L. (2011). The Innovation-Economic Growth nexus: global evidence. Research Policy, (39)10, 1264-1276.
20. Hiep, N., & Otha H. (2009). Superiority of Exporters and the Causality between Exporting and Firm Characteristics in Vietnam. Research Institute for Economics & Business Administration, Kobe University Discussion paper series 239.
21. Legrand, M. D. P., & Hagemann, H. (2017). Business Cycles, Growth, and Economic Policy: Schumpeter and the Great Depression. Journal of the History of Economic Thought, (39)1, 19-33.
22. Lucas, R.E. (1988). On the mechanics of economic development. Journal of Monetary
Economic, (22)1, 3-42.
23. Pece, A.M., Simona, O.E.O., & Salisteanu, F. (2015). Innovation and Economic Erowth: An Empirical Analysis for CEE Countries. Procedia Economics and Finance, (26)1, 461– 467.
24. Pradhan, R. P., Arvin M. B., & Bahmani, S. (2018). Are Innovation and Financial Development causative factors in Economic Growth? Evidence from a panel granger causality test. Journal of Technological Forecasting and Social Change, (132), 130-142.
25. Rodil, O., Vence, x., & Carmen, M. C. (2016.) The Relationship between Innovation and Export behaviour: The case of Galician firms. Technological Forecasting and Social Change, 113, 248-265.
26. Romer, P. (1990). Human capital and growth: theory and evidence. Nber Working Paper, No. W3173.
27. Schumpeter, J.A. (1942). The Theory of:
Economic Development. Cambridge. MA Harvard University Press.
28. Utar, H. (2009). Learning by Exporting Through Access to Foreign Technical Service Markets. Mimeo
[1] .Hassan and Tucci
[2] .Fagerberg and Verspagen
[3] . Schumpeter
[4] .Legrand and Hagemann
[5] .Pradhan et al
[6] .Lucas
[7] .Romer
[8] .Aghion & Howitt
[9] .Çetin
[10] . تقسیم بندی کشورها، بر اساس آخرین تقسیم بندی سازمان ملل در دادههای آماری انجام شده است).
[11] . لیست کشورها در پیوست یک ارائه شده است.
[12] . Gault
[13] .Arrow
[14] . Dixit & Stiglitz
[15] .Aghion & Akcigit
[16] .Galindo & Mendez
[17] . Pece et al
[18] Fatou & Choi
[19] Alvarez and Lopez
[20] Rodil et al
[21] Greenaway & Kneller
[22] Hiep & Otha
[23] Blalock & Gertler
[24] Utar
[25] World Development Indicators
[26] Cobb Douglas
[27] Free rider