نفس ناطقه بشري از ديدگاه مولوي
محورهای موضوعی : مطالعات حوزه عرفان و کلام اسلامی
1 - دانشگاه فرهنگيان
کلید واژه: نفس انسان كامل اتحاد نوري نوع عالي بشر مولوي ,
چکیده مقاله :
حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت ميانديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد و نگرش فلاسفه دارد. محوريترين مسئله نزد او، استكمال نفس از طريق سلوك و خروج از عالم ماده و اتحاد آن با ذات حق در مقام واحديت و ربوبيت است. از آنجا كه در وصول، معرفت محور و اصل است، مولوي همت خويش را صرف آن ميكند كه نفس را در پرتو علم شهودي معنا كند و تمايز اصناف بشر از يكديگر را تا سرحد تفاوت نوعي ميان آنها پيش ببرد. او به اتحاد نفس با ذات حق معتقد است و آثاري را در نتيجه اين اتحاد، متوجه نفس ميداند. راهبرد مولوي به اين مسئله، متفاوت از فلاسفه است.
When discussing the rational soul, Muslim philosophers deal with certain problems such as the eternity or originatedness, immateriality or materiality, and the subsistence or annihilation of the soul after death. As a prominent Muslim gnostic, Rumi tried to provide some answers to similar philosophical questions. However, it is noted that his approach was to some extent different from that of philosophers. In his view, the core of the problem was the perfection of the soul through wayfaring, abandoning the world of matter, and union with the Essence of the Truth at the level of oneness and divinity. Since knowledge is at the heart of gaining proximity to God, Rumi focused his efforts on defining the soul in the light of intuitive knowledge and explained the difference among human beings in terms of their specific differences. He believed in the union of the soul with the Essence of the Truth and maintained that this union has some effects on the soul.
قرآن كريم
مثنوي معنوي، تهران، زوار، 1374.
ابن سينا، الشفاء، الهيات، مقدمه ابراهيم مدكور، قم، كتابخانه آيتالله مرعشي، 1404ق.
ابن عربي، محيالدين، الفتوحات المكيه، بيروت، دار صادر، بيتا.
افلاطون، جمهوري، ترجمه فؤاد روحاني، تهران، علمي و فرهنگي، 1374.
، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران، خوارزمي، 1380.
زماني، كريم، شرح جامع مثنوي معنوي، تهران، اطلاعات، 1385.
زماني، كريم، ميناگر عشق، تهران، نشر ني، 1385.
سبزواري، حاج ملاهادي، شرح المنظومه، تهران، نشر ناب، 1379.
سهروردي، شيخ شهابالدين، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تصحيح هانري كربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1372.
قيصري، محمد داوود، شرح فصوص الحكم، تصحيح جلالالدين آشتياني، تهران، علمي و فرهنگي، 1357.
مستملي بخاري، ابو ابراهيم اسماعيل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، مقدمه و تصحيح محمد روشن، تهران، اساطير، 1363.
ملاصدرا، الحكمه المتعاليه في الاسفار الاربعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1981م.
ملاصدرا، الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه، تصحيح جلالالدين آشتياني، مشهد، مركز نشر دانشگاهي، 1360.
ملاصدرا، مبدا و معاد، انجمن حكمت و فلسفه ايران، تهران، 1354.
همايي، جلالالدين، مولوينامه، تهران، آگاه، 1362.