حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت ميانديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد چکیده کامل
حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت ميانديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد و نگرش فلاسفه دارد. محوريترين مسئله نزد او، استكمال نفس از طريق سلوك و خروج از عالم ماده و اتحاد آن با ذات حق در مقام واحديت و ربوبيت است. از آنجا كه در وصول، معرفت محور و اصل است، مولوي همت خويش را صرف آن ميكند كه نفس را در پرتو علم شهودي معنا كند و تمايز اصناف بشر از يكديگر را تا سرحد تفاوت نوعي ميان آنها پيش ببرد. او به اتحاد نفس با ذات حق معتقد است و آثاري را در نتيجه اين اتحاد، متوجه نفس ميداند. راهبرد مولوي به اين مسئله، متفاوت از فلاسفه است.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند