بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر چکیده کامل
بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر اساس آموزههای اسلامی باشد میتوان گفت که سبک زندگی مسلمانانه محقق شده و «معماری و شهرسازی» به هر میزان که تسهیلگر آن باشد، واجد صفت «اسلامی» است. هدف این تحقیق، دستیابی به اصولی برای چنین «معماری» در مقیاس «مجموعهمسکونی» است. پرسش پژوهش آنستکه «در طراحی مجموعه مسکونی چه اصولی را رعایت کنیم که زمینهساز سبک زندگی اسلامی شود؟». برای یافتن پاسخ، سه مسیر تحقیقاتی طی شد: از یکسو طی مدلسازی مفهومی، نُه مؤلفة کلیدی مجتمعمسکونی تبیین شد. از دیگرسو طی مطالعات کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، رویکردهای مختلف درباره «مسکن اسلامی» دستهبندی و به دو روش «کمّی و کیفی» تحلیلگردید. از مسیر سوم، شاخصههای سبک زندگی اسلامی از نظر علامه جوادیآملی -بعنوان اسلامشناس مبنای تحقیق- بدستآمد (محتوا)؛ برایناساس، مجموعه مسکونی شامل چهار حوزه اصلی «مسکن، معابر، فضای خدماتی و فضای سبز و باز» میباشد. مسکن نیز خود شامل دو بخش «درون و برون» میشود. درون آن چهار حوزة فضای «فردی، خانوادگی، مهمان و خدماتی» و برون آن شامل «حجم و نما» میباشد که نسبت به درون و بیرون خود تکالیفی دارد. نتیجه تحقیق، دستیابی به «احکام طراحی» هر یک از این نُه عنصر تشکیلدهندة مجموعه مسکونی است که در قالب «اصول سلبی و ایجابی» بیان میشود. در شرایط کنونی کشور که بدلیل نیاز مردم به مسکن، سیاست «نهضت ملی تولید مسکن» از سوی مدیران مطرح شده است، دستاورد این تحقیق میتواند اصول راهنما در طراحی مجموعه مسکونی در خدمت طراحان قرار گیرد. همچنین مبنایی برای آموزش معماری و تربیت معماران بخصوص در دروس «طراحی مسکن و مجموعه مسکونی» باشد.
پرونده مقاله
مکان پديده ايست که انسان در طول زندگي خود به آن معنا بخشيده و به آن وابسته میشود. وابستگي به مکان از کيفيت فضا و نحوه طراحي متأثر است و افراد طي دوره زماني خاص آن را میآفرینند. ميان دلبستگي به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوي فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را چکیده کامل
مکان پديده ايست که انسان در طول زندگي خود به آن معنا بخشيده و به آن وابسته میشود. وابستگي به مکان از کيفيت فضا و نحوه طراحي متأثر است و افراد طي دوره زماني خاص آن را میآفرینند. ميان دلبستگي به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوي فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن باز میشناسد؛ بنابراین پیوند بین انسان و مکان یا «دلبستگی به مکان» مبنایی برای ارضای بسیاری از نیازهای انسان بهواسطه مکان و معنا بخشی به زندگی برشمرده شده است. بهویژه دلبستگی به مکان های با اهمیت برای انسان که شاخصترین آنها فضای سکونت است. فضاهای باز مابین ساختمانهای مسکونی بستر پیوند ساکنان با طبیعت و محل گذران اوقات فراغت در مکانِ بیرونی بلافصل خانه است درنتیجهی این امر، واحد مسکونی در ارتباط با بخشی از نیازهای انسانی مرتبط با فضاهای مورد نظر، ناتوان شده و سطح کیفیت زندگی ساکنان پایین آمده است. اين پژوهش به بررسی کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی میپردازد. پس از پرداختن به نظریههای موجود در زمينه دلبستگي به مکان و در فضاهای باز مجموعه مسکونی با رويکردي استنتاجي و با استفاده از تحقيق گذشته و مبانی نظری به تحلیل میپردازد، نتايج نشان مي دهد که کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی، سازماندهي، کيفيت فضاهاي داخلي، تعاملات اجتماعي، نوع دسترسي و ديد و منظر و نوع دسترسي و ديد و منظر میتواند بهعنوان عوامل تأثیرگذار در افزايش کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی باشد.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند