-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سخن سردبیر
دکتر حسین کلباسی اشتریاز جمله منابع مربوط به تاریخ عقاید و مکاتب فکری و اعتقادی که بنحو مستقیم یا غیرمستقیم با سیر و تاریخ کلام و فلسفه در عالم اسلام مناسبت دارد، مجموعههایی است با عنوان «ملل و نحل» یا «مذاهب و فرق»؛ برای نمونه الملل و النحل عبدالکریم شهرستانی (ت. 548ق.) و الفرق بین الفرق ع چکیده کاملاز جمله منابع مربوط به تاریخ عقاید و مکاتب فکری و اعتقادی که بنحو مستقیم یا غیرمستقیم با سیر و تاریخ کلام و فلسفه در عالم اسلام مناسبت دارد، مجموعههایی است با عنوان «ملل و نحل» یا «مذاهب و فرق»؛ برای نمونه الملل و النحل عبدالکریم شهرستانی (ت. 548ق.) و الفرق بین الفرق عبدالقاهر بغدادی (ت. 429ق). امروزه پژوهشهايی ارزنده دربارۀ پیشینة این آثار ـ و به اصطلاح آثار فرقهنگاری ـ و طبقهبندی آنها صورت گرفته است (آقانوری، علی (1382) «درآمدی بر شناخت مشهورترین آثار ملل و نحل»، نشریه طلوع، ش5). این مجموعهها که در آغاز عمدتاً بقصد تفکیک و تمیيز مکاتب و فرقههای کلامی ـ فقهی از یکدیگر و دفاع از مذهب (بزعم نویسنده) حقه و احیاناً نشان دادن بطلان دیگر عقاید، تدوین و تصنیف میشد، از يكسو، معرف فضای فکری و اعتقادی عصر خود و گفتمان غالب در آن زمان بوده و از سوی دیگر، نمایانگر زمینهها و نحوۀ شکلگیری مذاهب و نحلهها در مقاطع تاریخی قبل از زمان تصنیف یا معاصر اثر است. با وجود این، جای پژوهش در این زمینه همچنان خالی است. در این مجال به ذکر چند ملاحظه اکتفا میکنیم: 1. واژۀ «ملل» (جمع ملت) که در عنوان برخی از این آثار آمده، چنانکه گفتهاند، در فرهنگ اسلامی در اصل بمعنای دین و مذهب، آيین و کیش بکار میرفته و در ایران معاصر، ظاهراً پس از دورة مشروطه، بمعنای گروه، جمعیت، کشور و ساکنان سرزمینی واحد، و اخیراً در مقابل واژۀ فرنگی nation بکار میرود. این ریشهیابی معنایی خود میتواند از تلقی دینی و اعتقادی قدما دربارۀ دلالتهای این لفظ حکایت کند. قرآن کریم از «ملت ابراهیم» (آل عمران/ 95) و از زبان حضرت یوسف، از «تبعیت از ملت پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب» (یوسف/ 38) سخن گفته است. همچنین در روایات و احادیث مأثوره نیز شواهدی از کاربرد این واژه را میتوان مشاهده نمود. در اینجا مراد از «ملت»، دین خدایی یا مُنزل است که بواسطۀ انبیاي الهی با محوریت باور به توحید و پرستش خدای یگانه، به انسانها عرضه شده است. بر همین اساس، مکاتب و آیینهای غیروحیانی، غیرمنزل و دستساز و دستپرورده بشر از دایرۀ شمول واژه خارج میشوند. 2. این مکاتب و فرقهها هرچند در آغاز در فضای مناقشات کلامی و گهگاه فقهی شکل گرفتهاند، اما بتدریج به عرصۀ مکاتب و مشارب فلسفی نیز سرایت کرده و مشخصاً دو مکتب اعتزالي و اشعری در پیوندی نزدیک با مشربهای فلسفی ظاهر شدهاند. نکته اینجاست که مشربهای فلسفی و کلامی عقلباور همواره در گسترش و توسعۀ علم و تمدن عالم اسلام مشارکت و دخالت داشته و نقشآفرینی کردهاند و برعکس، برخی مشربهای ظاهری، عقلستیز و متصلب، هیچگونه نقش مثبتی در این سیر و گسترش نداشتهاند، بلکه در بسیاری از مقاطع، در حکم مانع و چالش و انحطاط فرهنگی آشكار شدهاند. کافی است نتایج فکری، علمی و فرهنگی رویکردهای ضدعقلی و اشعری مسلک و ایدههای منحط کسانی چون ابنتیمیه را در ظهور پدیدههای نابهنجاری همچون سلفیگری و وهابیت تکفیری در همین دهههای اخیر بیاد آوریم. مطالعه و سنجش اینگونه منابع میتواند ما را به اسباب این تفرق، بویژه بازخوانی چرایی رشد علوم عقلی در دامن تعلیمات امامان شیعه اثناعشری رهنمون سازد. 3. بررسی و سنجش و به اصطلاح مطالعة انتقادی ایندسته از آثار در فضای فکری جدید و بدست پژوهشگران عالم اسلام، ضرورت دارد. اغلب این آثار به دلایلی که خود جای تأمل فراوان دارد (و بیان مقاصد آنان در این زمینه، به فهم مبادی شرقشناسی در متن تاریخ غرب جدید بسیار مدد میرساند)، سخت مورد توجه مستشرقان و مورخان غربی بوده و هست و متأسفانه در حوزة فرهنگ اسلامی، از ایندست مطالعات انتقادی کمتر صورت گرفته است. آثاری چون فرق الشیعه نوبختی؛ الملل و النحل شهرستانی؛ الفرق بین الفرق بغدادی؛ الفصل بین الملل ابنحزم؛ مقالات الاسلامیین اشعری؛ التبصیر اسفراینی؛ کتاب الزینه ابوحاتم رازی و چندین اثر مهم دیگر، نه تنها به زبانهای اروپایی ـ حتی مکررـ ترجمه شده، بلکه مورد تحلیل و واکاوی جمعی از مستشرقان و باصطلاح اسلامشناسان قرار گرفته است. با این حال، اکثر این پژوهشها به رشد علوم عقلی در مشرق عالم اسلام ـ با محوریت سرزمین ایران ـ اعتراف کرده و به نقش روح و باور و فرهنگ ایرانی در این زمینه اقرار میکنند. در کنار لزوم بررسی جامع ایندسته از منابع، باید به ضرورت بررسی منابعی که در دستة منابع عقایدنگاری و شرح احوال و تراجم و فهرستها قرار میگیرند نیز اشاره کنیم که امید است در مجالی دیگر به چند ملاحظه در اینباره هم بپردازیم؛ انشاءالله. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - بررسی چگونگی شکل گیری و جریان سازی فرق اسلامی قرون دوم تا پنجم هجری
مهران اسدي نژاد جلیل پورحسن دارابی عباس عاشوری نژادمقاله حاضر به بررسی فرقه های اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم پرداخته و نتایج و تاثیرگذاری این فرقه ها را از قرن دوم تا پنجم مورد بررسی قرار می دهد. فرقهگرایی یعنی، نگرشها و اقداماتی که وجه مشخصه آنها تندروی یا کندروی و در نتیجه جدایی از خطمشی و رهنامه رسمی ح چکیده کاملمقاله حاضر به بررسی فرقه های اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم پرداخته و نتایج و تاثیرگذاری این فرقه ها را از قرن دوم تا پنجم مورد بررسی قرار می دهد. فرقهگرایی یعنی، نگرشها و اقداماتی که وجه مشخصه آنها تندروی یا کندروی و در نتیجه جدایی از خطمشی و رهنامه رسمی حزب و گروه سیاسی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی فرقه های اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم می باشد. خلافت عباسی یا عباسیان سومین خلافت اسلامی بود که پس از ظهور محمد به قدرت رسید. این خلافت توسط نوادگان عموی پیامبر اسلام، عباس بن عبدالمطلب، بنیان نهاده شد که به همین دلیل به خلافت عباسی شهرت یافت. در این پژوهش به بررسی فرقه های اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم پرداخته شد. معیار اسلامی بودن هر فرقه، پذیرش اسلام به عنوان دین است. همچنین باورهای باطنی و عدالتگرایانه از معیارهای انتخاب فرقه های غیر اسلامی می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی نقش جنبشهای نوپدید دینی در ایجاد چالشهای معنوی در جامعه ایران
منصور دیانی سید حسین واعظی اکبر گلی ملکآبادی<p>انسان به‌واسطه خصلت حقیقت‌خواهی‌اش و برای اقناع معرفتی خود تلاش عظیمی انجام داده که ماحصل این چهار معرفت علم، هنر، فلسفه و عرفان می‌باشد. در بین این معارف، عرفان یکی از رهاوردهای پرطرفدار بشمار می‌رود. دستاوردی که عده‌ای آن را راهی برای چکیده کامل<p>انسان به‌واسطه خصلت حقیقت‌خواهی‌اش و برای اقناع معرفتی خود تلاش عظیمی انجام داده که ماحصل این چهار معرفت علم، هنر، فلسفه و عرفان می‌باشد. در بین این معارف، عرفان یکی از رهاوردهای پرطرفدار بشمار می‌رود. دستاوردی که عده‌ای آن را راهی برای نیل به حقیقت وعده‌ای دیگر دستاویزی برای رسیدن به مطامع خود قرار داده‌اند. هدف در این نوشتار بررسی نقش معارف بشری با عنوان معنویت‌های نوپدید در ایجاد چالش‌های موقتی و معنوی در جامعه است. این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی و با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای انجام‌شده به دنبال معرفی اجمالی، بیان اهداف و مقاصد معنویت‌های نوپدید و تبیین خطر این‌گونه شبه عرفان‌ها برای طالبان عرفان حقیقی می‌باشد. عرفان‌هایی که مؤلفه‌های قدرت حقیقی جامعه را هدف قرار داده‌اند. همچنین این مقاله در حد وسع به معرفی عرفان حقیقی و جایگاه انسان توجه نموده است. باید گفت ارائه فهم صحیح از معرفت حقیقی مانع از آن می‌شود که عرفان واره¬ها و عارف نمایان نتوانند با پرچم سفید خدعه عرفانی به خیمه معرفت الهی و طالبان آن یورش برده و ناعرفان خود را به‌جای عرفان در دل‌وجان طالبان ناآشنا قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد در پشت پرده جنبش‌های نوپدید دینی در جامعه ایران مقاصد نامبارکی نهفته است، مروجان این معنویت‌ها انسان‌های ناموجه و شیادی هستند، تخریب اعتقادات، ترویج مفاسد به‌جای عرفان، روا انگاری فساد و بی‌بندوباری به‌جای معنویت ازجمله اعمالی است که حامیان این نحله‌ها در بین مریدان و جامعه دنبال می‌کنند.</p> پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - بررسی تطبیقی عقلگرایی در اندیشه معتزله و نو معتزله
زینب شفوی عزیز جوان پور هروی توکل کوهی بیگلو<p>معتزله گروهی از متکلّمان اسلامی هستند که به اصالت عقل اعتقاد کامل داشته عقل نظری را بر آموزه‌های وحیانی حاکم می‌دانند. این اصل، تأثیراتی در کلیت نظام فکری و عقاید دینی آنان به همراه داشته و برداشتی ویژه از توحید و عدل الهی به دست داده است. جریان نو معتزله، چکیده کامل<p>معتزله گروهی از متکلّمان اسلامی هستند که به اصالت عقل اعتقاد کامل داشته عقل نظری را بر آموزه‌های وحیانی حاکم می‌دانند. این اصل، تأثیراتی در کلیت نظام فکری و عقاید دینی آنان به همراه داشته و برداشتی ویژه از توحید و عدل الهی به دست داده است. جریان نو معتزله، یکی از جریان‌های مهم کلامی در جهان اسلام است. این جریان، خاستگاه خود را در آرای معتزلیان قدیم می‌جوید و به دنبال تجدید بنای معرفتی اسلام است. این گروه عقل را قدسی دانسته و معتقدند عقل محدودیتی دارد و انسان برای درک حقایق عالم به وحی هم نیازمند است. این دو مکتب فکری دارای اشتراکات و افتراقات فکری متعدّدی هستند که این موضوع ضرورت تطبیق مفهوم عقل‌گرایی را توجیه می¬نماید؛ بنابراین این پژوهش در تلاش است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به تطبیق رویکردهای فکری معتزله و نو معتزله پرداخته و تشابه و افتراقات فکری آن‌ها را نمایان سازد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد معتزله و نو معتزله عموماً در فلسفه‌گرایی، اصول پنج‌گانه، توحید و عدل و وعد و وعید و منزله بین المنزلتین و امربه‌معروف و نهی از منکر، حادث بودن قرآن، حسن و قبح مشابهت‌هایی دارند ولی در مفاهیمی مانند نوع عقل‌گرایی، سازوکار عقل‌گرایی و برخی مبانی عقلی دارای تمایزاتی هستند.</p> پرونده مقاله