• فهرست مقالات فخررازي

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ارزيابي انتقادات فخررازي بر تعريف زمان نزد ابن‌سينا
        محمود  صيدي سيدمحمد  موسوي
        ابن‌سينا با پيروي از ارسطو، زمان را مقدار حرکت دانسته که با پيمودن پيوسته مسافت توسط متحرک بوجود مي‌آيد. او دو برهان در اثبات اين مطلب اقامه نموده است؛ يکي با استفاده از تفاوت حرکت متحرکات در آهستگي و سرعت و ديگري تقسيم‌پذيري مسافت حرکت. در مقابل، فخررازي با مطرح نمودن چکیده کامل
        ابن‌سينا با پيروي از ارسطو، زمان را مقدار حرکت دانسته که با پيمودن پيوسته مسافت توسط متحرک بوجود مي‌آيد. او دو برهان در اثبات اين مطلب اقامه نموده است؛ يکي با استفاده از تفاوت حرکت متحرکات در آهستگي و سرعت و ديگري تقسيم‌پذيري مسافت حرکت. در مقابل، فخررازي با مطرح نمودن انتقادات متعدد، اين نظريه را به چالش کشانده است. انتقادات وي در اين زمينه ناظر به دو قسم براهين و اساس نظريه مقدار حرکت بودن زمان است. نوشتار حاضر در پي اثبات اشکالات فخر رازي ناشي از عدم تدبر کافي در مباني ابن‌سينا بخصوص در مورد تقابل عدم و ملکه ميان حرکت و سکون، واجب بالغير و نه بالذات بودن زمان، تفاوت زمان عام و خاص هر حرکتي و وجود مغالطه منطقي در برخي از استدلالهاست. هر چند پاسخ نهايي پاره‌يي از اينگونه انتقادات، طبق مباني حکمت متعاليه در مورد تفاوت تحليلي حرکت و زمان و بُعد چهارم بودن زمان داده ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مقايسه‌ و داوري ميان آراء و مباني ملاصدرا و فخررازي در مسئلة معاد جسماني
        سید علی   رضی زاده سید عباس ذهبی
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جس چکیده کامل
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جسماني فخررازي، با اعتقاد به اينهماني آن با اعادة معدوم بعينه همراه است كه نتايج نادرستي مانند مادي‌شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پي دارد. از سوي ديگر، برخلاف ادعاي فخررازي مبني بر عدم اعتقاد فيلسوفان به معاد جسماني، ملاصدرا نخستين‌بار در مقام يك فيلسوف، به اثبات فلسفي آن همت گمارد. اگرچه رويكرد فلسفي او موجب بروز انتقاداتي بر وي شد، اما همين رويكرد رمز مصونيت او از تكرار اشتباهات متكلمان، ازجمله فخررازي نيز بود. ملاصدرا با ردّ نظرية اعادة معدوم، به معاد جسماني اخروي معتقد بود نه معاد جسماني عنصري؛ بهمين دليل براي اعادة افعال شخص، ديگر احتياجي به نظرية متكلمان مبني بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از ديگر تفاوتهاي فخررازي و ملاصدرا، مسئلة تعدد و تجرد قواست. هر دو انديشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با اين تفاوت كه فخررازي به عدم تعدد قواي نفساني باور داشت و سعي ميكرد اين آموزه را با اعتقاد به اعادة معدوم بعينه هماهنگ كند، اما در مقابل، ملاصدرا راه‌حل مسئلة معاد جسماني را همانند بسياري از مسائل ديگر، در طريق خاص معرفت نفس، بويژه تجرد خيال ميدانست. اين مقاله‌ ‌بدنبال تبيين و ارزيابي اختلافات مبنايي ايندو متفكر در مسئلة معاد جسماني است. پرونده مقاله