-
دسترسی آزاد مقاله
1 - طراحی مدل انتقال فناوری و دانش نانو در ايران به روش دلفي فازي
سعیده شکوهینانوفناوری نقش بسیار مهمی در توسعه علمی، اقتصادی و سیاسی کشورها ایفا می کند. به طوری که تطبیق با جهان پویای امروز و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه خاور میانه و قرارگیری در صف پیشگامان این عرصه مشروط به اکتساب فناوری و دانش فناورانه مرتبط با نانو است. یکی از راه های کوتاه م چکیده کاملنانوفناوری نقش بسیار مهمی در توسعه علمی، اقتصادی و سیاسی کشورها ایفا می کند. به طوری که تطبیق با جهان پویای امروز و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه خاور میانه و قرارگیری در صف پیشگامان این عرصه مشروط به اکتساب فناوری و دانش فناورانه مرتبط با نانو است. یکی از راه های کوتاه مدت، ضربتی و اثربخش اکتساب نانوفناوری و دانش آن، انتقال فناوری است که علی رغم اهمیت بسیار زیاد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، شرایط خاص ایران و فشار تحریم ها به ضرورت این مسئله میافزاید. زیرا، تعامل دانشی و فنی در شرایط تحریم پیچیده تر و دشوارتر می شود و امکان انتقال کامل دانش و فناوری به خصوص در زمینه فناوری های پیشرفته و بسیارپیشرفته نظیر نانوفناوری کاهش می یابد. لذا، بررسی و شناسایی تأثیرگذارترین عوامل بر انتقال دانش و فناوری نانو و طراحی مدلی بومی برای تسهیل تصمیم گیری صحیح و هوشمندانه در این حوزه با آگاهی از نبود چنین مدلی در ادبیات موضوع، دغدغه و محرک اصلی تحقیق حاضر است. تحقق اهداف پژوهش، با بهره گیری از روش دلفی فازی در شناسایی 18 عامل اصلی مؤثر بر انتقال فناوری و دانش نانو، وزن دهی عوامل یا معیارهای مدل پیشنهادی و طبقه بندي آنها در 5 گروه کلي: 1- منبع (تأمين کننده) فناوری، 2- دريافت کننده (متقاضي) فناوری، 3- فرایند انتقال فناوری، 4- ماهيت فناوری و 5- محيط پيرامون فرایند انتقال فناوری میسر شده است و مبناي طبقه بندي عوامل بر رويکرد سيستم هاي باز به مسئله انتقال فناوری استوار می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - تدریس بر اساس تفاوتهای فردی وبررسی تأثیر آن در افزایش سطح یادگیری دروس ریاضی و علوم دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی
مینا حاجی زادهاين تحقيق باهدف "رویکرد افتراقی، تدریس بر اساس تفاوتهای فردی و تأثیر آن در افزایش سطح یادگیری دروس ریاضی و علوم دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی" انجام گرفته است. روش این تحقیق روش شبه آزمایشی یا مطالعات نیمه آزمایشی است. این روش شامل يك گروه آزمايش و يك گروه كنترل اس چکیده کاملاين تحقيق باهدف "رویکرد افتراقی، تدریس بر اساس تفاوتهای فردی و تأثیر آن در افزایش سطح یادگیری دروس ریاضی و علوم دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی" انجام گرفته است. روش این تحقیق روش شبه آزمایشی یا مطالعات نیمه آزمایشی است. این روش شامل يك گروه آزمايش و يك گروه كنترل است که در تحقیق حاضر براي گروه آزمايش یادگیری به صورت افتراقی بوده اما براي گروه كنترل به همان شيوه سنتی آموزش داده شد. دانشآموزان مقطع راهنمایی مدارس شهر تهران جامعه آماری ما را تشکیل میدهند. روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای می باشد که تعداد کل حجم نمونه 600 نفر است. جهت بررسي رابطه بين متغيرها و بررسي فرضيهها از آزمون t و خی دو و همچنين از ضريب همبستگي فی استفاده شده است. میانگین نمره ریاضی در سال اول راهنمایی در گروه کنترل و گواه قبل از انجام آموزش افتراقی برابر 9/12 است و میانگین نمره علوم در گروه کنترل 04/13 و در گروه گواه 2/13 است. در نتیجه می توان گفت نمره ریاضی و علوم گروه کنترل و گروه گواه قبل از آموزش به شیوه افتراقی به دانشآموزان گروه گواه، تفاوتی با هم ندارند. در سال دوم راهنمایی به گروه گواه آموزش به شیوه افتراقی داده شد و میانگین نمره ریاضی دانشآموزانی که به شیوه افتراقی آموزش ندیدهاند 7/12 و دانشآموزانی که به این شیوه آموزش دیدهاند 5/15 شد و همچنین میانگین نمره ریاضی همان دانشآموزان در سال سوم راهنمایی که به شیوه افتراقی آموزش ندیدهاند 2/12 و کسانی که به این شیوه آموزش دیدهاند 02/16 بود. در نتیجه می توان گفت نمره ریاضی دانشآموزانی که به شیوه افتراقی آموزش دیدهاند بیشتر از دانشآموزانی است که به این شیوه آموزش ندیدهاند. همانطور که نتایج نشان داد دانشآموزانی که در سال دوم و سوم راهنمایی تحت آموزش افتراقی بوده اند نمرات بیشتری در درس ریاضی نسبت به دانشآموزانی که تحت این آموزش نبودهاند کسب کردند همچنین نمرات ریاضی دانشآموزان در سال سوم نیز بیشتر از سال دوم است. در ادامه بررسیها مشخص شد که میانگین نمره علوم دانشآموزان در سال دوم راهنمایی که به شیوه افتراقی آموزش ندیدهاند 7/12 و دانشآموزانی که به این شیوه آموزش دیدهاند 4/16 است و میانگین نمره علوم همان دانشآموزان در سال سوم راهنمایی که به شیوه افتراقی آموزش ندیدهاند 5/12 و دانشآموزانی که به این شیوه آموزش دیدهاند 9/16 بود. در نتیجه می توان گفت نمره علوم دانشآموزانی که به شیوه افتراقی آموزش دیدهاند بیشتر از دانشآموزانی است که به این شیوه آموزش ندیدهاند همانطور که نتایج نشان داد دانشآموزانی که در سال دوم و سوم راهنمایی تحت آموزش افتراقی بودهاند نمرات بیشتری در درس علوم نسبت به دانشآموزانی که تحت این آموزش نبودهاند کسب کردند همچنین نمرات علوم دانشآموزان در سال سوم نیز بیشتر از سال دوم است این نتایج نشان داد که آموزش به شیوه افتراقی تأثیر فراوانی در یادگیری دانشآموزان در درس ریاضی و علوم داشته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - ارزیابی عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی و اولویتبندی آن با تکنیک سلسله مراتب گروهی
زهرا قارلی علی نجفی میثم بلگوریاناین مقاله به بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر یادگیری غیر رسمی کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی و در نهایت اولویتبندی آنها با استفاده از تکنیک سلسله مراتبی گروهی پرداخته است. روش این پژوهش ارزشیابی میباشد. جامعه آماری این پژوهش،336 نفر از کارکنان رسمی است که حجم نمونه با چکیده کاملاین مقاله به بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر یادگیری غیر رسمی کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی و در نهایت اولویتبندی آنها با استفاده از تکنیک سلسله مراتبی گروهی پرداخته است. روش این پژوهش ارزشیابی میباشد. جامعه آماری این پژوهش،336 نفر از کارکنان رسمی است که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 181 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد گردید. تعداد 143 پرسشنامه بازگشت دادهشده، قابل بررسی بودهاست. ابزار گردآوری دادهها شامل دو پرسشنامه مجزا، پرسشنامه عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی با 30 گویه وپرسشنامه مقایسات زوجی با 7 عامل میباشد نتایج حاصل از آزمون آماری t تک نمونهای نشانداد عوامل فرهنگی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی، نوع صنعت، انگیزشی، فردی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. ولی مؤلفههای سبک رهبری و سازمانی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. در نهایت نتایج حاصل از بهکارگیری تکنیک فرایند سلسله مراتب گروهی نشان داد رهبری، فرهنگی، سازمانی، فردی، انگیزش، ارزشها و هنجارهای اجتماعی و نوع صنعت به ترتیب در اولویت اول تا هفتم قرار دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - شناسایی و رتبه¬بندی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی (مطالعه موردی: پژوهشگاه صنعت نفت)
ابراهیم رجب پوربا توجه به نقش کارکنان دانشی در سازمان های دانش محور و نیز اهمیت انگیزش این گروه از کارکنان در ارتقای اثربخشی و بهره وری سازمان؛ هدف اصلی تحقیق، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی و ارائه الگویی برای بهبود آن در پژوهشگاه صنعت نفت است. پس از مر چکیده کاملبا توجه به نقش کارکنان دانشی در سازمان های دانش محور و نیز اهمیت انگیزش این گروه از کارکنان در ارتقای اثربخشی و بهره وری سازمان؛ هدف اصلی تحقیق، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی و ارائه الگویی برای بهبود آن در پژوهشگاه صنعت نفت است. پس از مرور ادبیات تحقیق و بهره گیری از نظرات خبرگان، مدل نهایی پژوهش آماده شد. اين پژوهش به لحاظ شيوه انجام كمي؛ از نظر جهت گيري، كاربردي و از حیث استراتژي، پيمايشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران، اعضای هیأت علمی و پژوهشگران پژوهشگاه صنعت نفت می باشند. برای رتبه بندی عوامل شناسایی شده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی و با نظرسنجی از خبرگان استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی به ترتیب اولویت عبارتند از: کمبود فرصت های پیشرفت و ارتقاء؛ فقدان کارهای چالش برانگیز؛ کمبود آزادی عمل و استقلال؛ فرآیند ارزیابی عملکرد نامشخص کارکنان؛ پایین بودن حقوق و مزایا؛ عدم حمایت مدیریتی؛ نبود ارتباطات مستقیم با مدیر؛ و همکاران راحت طلب می باشند. پرونده مقاله