-
دسترسی آزاد مقاله
1 - واژهگزینیهای شعری قیصر امینپور از منظر تحلیل گفتمان انتقادی
پریسا صالحیهنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و چکیده کاملهنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست میزند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امینپور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانهاش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان میکند. از آنجا که کلمات، آیينة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژهگزینی در اشعار قیصر امینپور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امینپور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایههای زیرین معانی واژگان آشكار ميشود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - بررسی و تحلیل آرایة نماد در سرودههاي قيصر امينپور
علی محمدی جميله زارعيدر سروده های قیصر امین پور دو دسته نماد می توان یافت. یکی نمادهای مرسوم که با نمادهای معمول در ادبیات فارسی و کاربردهای نمادین دیگر شاعران به نوعی همپوشانی دارد. در این مورد هر چند امین پور کوشیده است که در حوزة این ابزار زیبایی آفرین نوآوری هایی داشته باشد؛ میان نمادها چکیده کاملدر سروده های قیصر امین پور دو دسته نماد می توان یافت. یکی نمادهای مرسوم که با نمادهای معمول در ادبیات فارسی و کاربردهای نمادین دیگر شاعران به نوعی همپوشانی دارد. در این مورد هر چند امین پور کوشیده است که در حوزة این ابزار زیبایی آفرین نوآوری هایی داشته باشد؛ میان نمادهای او و دیگران اشتراکاتی می توان يافت. نمادهای دیگری که در سروده های امین پور قابل توجه هستند، نمادهای ابداعی یا نمادهایی هستند که پیش از قیصر در شعر فارسی دیده نمیشوند. درست است که در این مورد می توان امین پور را نوآور ساخت های نمادین دانست؛ اما نباید فراموش کرد که خاستگاه هر دو نوع نماد به کار رفته؛ طبیعت، باورها و اعتقادات مذهبی و ملی او است. برخی از نتایجی که نویسندگان این مقاله با بررسی نماد در سروده های امین پور به آنها دست یافته اند؛ عبارت است از: 1. خاستگاه بیشتر نمادهای امین پور دین و مذهب است. 2. دفتر شعری «تنفس صبح» بیشترین نماد را در خود جا داده است. 3. لاله، رنگ های زرد، سرخ، سبز، کال و... در سروده های او دارای معنای نمادین هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تحليل تحول آرايههاي زيباييشناختي در شعر معاصر
فاطمه مدرسي اميد ياسينيتصویر به آن دسته از فعالیتهاي ذهنی گفته میشود که در فرایند آفرینش هنری، در قوهی خیال کشف میگردد. تصویر، عناصر بیگانهی طبیعت را به هم پیوند میدهد و با ابداع حس و فهم مشترک، نسبت میان انسان و طبیعت را از سطح «این نه آنی» به سطح «این همانی» ارتقا میدهد. این سطح از ص چکیده کاملتصویر به آن دسته از فعالیتهاي ذهنی گفته میشود که در فرایند آفرینش هنری، در قوهی خیال کشف میگردد. تصویر، عناصر بیگانهی طبیعت را به هم پیوند میدهد و با ابداع حس و فهم مشترک، نسبت میان انسان و طبیعت را از سطح «این نه آنی» به سطح «این همانی» ارتقا میدهد. این سطح از صورت بندیهاي خیال، فقط زمانی گریبان شاعر را میگیرد که شاعر، منطق متعارف مکالمه و مفاهمه را فاقد قابلیت لازم برای حسی کردن معانی و مضامین شهودی و انتزاعی و تجارب ناب ببیند. لذا زبان را با انحراف هنرمندانه از هنجار منطق محاوره و منطق مکاتبه که مبتنی بر دلالت مطابقی و کارکرد ارجاعی است، خارج می سازد و در سطح کارکرد شاعرانه بازسازی میکند. هر گاه انحراف غایتمند از هنجارها و قواعد حاکم بر زبان معیار صورت پذیرد، هنجارگریزی پدید می آید. این پژوهش بر آن است از رهگذر هنجارگریزی تصویری، تحول آرایه های زیباشناختی در شعر معاصر را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص گرداند که شاعران معاصر تا چه حد با استفاده از تصویرسازیهاي ادبی و آرایه های زیباشناختی از اشیا و پدیده ها عادت زدایی میكنند و به کلامشان صبغه ی هنری می بخشند. آیزر از نظریه پردازان نظریهی دریافت، آگاهانه تأکید نهادن بر جنبههاي زیباشناختی اثر را - که موجب کثرت معنایی و هنجارگریزی تصویری میگردد- برمیگزیند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - اشتراکات ساختاری در شعر نیما و چند شاعر معاصر
محمد خسروی شکیب قاسم صحرائيهر نوعي از انواع متعدد هنر– شعر، داستان کوتاه، رمان، نثر- تحت حمايت سبکي خاص و مستقل، يک نظام نوشتاري تلقي ميشود که مبتني بر مناسبات و انتظارات ساختاری و تنظيمات زباني و به صورت کلي متکي بر پيشينهی نظريههاي ادبي مستقل و خاص خود ميباشد. بديهي است، بداعت يک سبک، مديون چکیده کاملهر نوعي از انواع متعدد هنر– شعر، داستان کوتاه، رمان، نثر- تحت حمايت سبکي خاص و مستقل، يک نظام نوشتاري تلقي ميشود که مبتني بر مناسبات و انتظارات ساختاری و تنظيمات زباني و به صورت کلي متکي بر پيشينهی نظريههاي ادبي مستقل و خاص خود ميباشد. بديهي است، بداعت يک سبک، مديون استقلال و تازگي تئوريهاي پيشاساختاري است که واقعيت آن سبک را به عنوان جرياني خاص و با قابليت پيروي و تداوم تضمين ميکند. طرح ساختاري مستقل با شيوههاي زباني سنجيده و نو، همراه با جهان نگري بعدپذير، اساساً پيش فرض و حداقل شرطي است که هر سبک جديد و تازهاي براي به دست آوردن استقلال خود نيازمند آن است. شعر معاصر به رهبري نيما و پیروان او سپهری و فروغ، متکي بر مشخصههاي هستي شناسيک و زيباشناسيک است که واقعيت آن را به عنوان يک جريان ريشهدار و با قابليت پيروي و تداوم و از همه مهمتر با استقلال و هويت، نشان ميدهد. در اين مقاله، اشتراکات ساختاری شعر نیما، سپهری و فروغ که ارتقا دهنده و اثبات کننده استقلال و تمايز شعر آنها از سطح شعر کلاسيک است، ارزيابي ميشود. اسطورهشکني ساختار، مرکزيت گرايي در نظام صوری، پايان پذيري خلاق، واقعيت گرايي خلاق، استبدادگريزي معنا، انتزاع گرايي در زبان، شعارگرايي در زبان و تعهدگرايي، از مهمترين نشانههاي اشتراک ساختاری در شعر نیما، سپهری و فروغ است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - دگرديسي نمادها در شعر معاصر
حسن شاهیپور محمد خسروی شکیبنمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش بر چکیده کاملنمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش براي غناي جوهر هنري- ابهام- و همچنين شرکت دادن خواننده در امر خواندن و آفرينش ادبي، جهت لذت بيشتر است. شاعراني که از استقلال فکري و توانايي ابتکار بهره مند هستند نمادها را مواظبت کرده، آنها را از ابتذال و روزمرهگي و حتي مرگ نجات ميدهند. نيما و پيروان نظريه ادبي او با تکيه بر دو واژه «تناسب» و «طبيعي بودن» در به کارگيري نمادها، سعي داشتهاند تا نمادهاي تکراري، کهنه و مرده شعر کلاسيک را در معناهاي نو به کار گيرند تا علاوه بر عمق بخشيدن به شعر، نظريه سبکي خود را نيز غني کنند. تعدادي از نمادها را ميتوان به دليل ماهيت و ارزش ذاتي ناشي از قدمت يا معنا پذيري بيشتر و همچنين عملکرد موثر در سطح انواع هنر، ابر نماد خواند؛ چرا که قرار گرفتن روي مسير درست معنا يابي اثر ادبي در گرو درک و تلقي درست از اين ابرنمادها است. «آب»، «باد»، «شب»، «ديوار»، «آينه» و... از اين گونه هستند که در شعر معاصر فراوان به کار رفتهاند. چگونگي دگـرديسي معـنايي اين ابرنمـادها در حـوزه شعر معاصر سوالي است که در اين مقاله بررسي ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - كهنگرايي واژگاني در شعر اخوان
فروغ صهباپيوند شعر اخوان با زبان و ادب كهنسال فارسي و استفاده از واژهها و تركيبات و عبارات آن زبان كه به صورت متنوع و پراكنده در اشعار او مشهود است، يكي از تمهيدات شاعرانة او است كه به زبانش شكل و نمايي حماسي و باصلابت بخشيده است. اين تمهيد كه يكي از شيوههاي آشناييزدايي با ع چکیده کاملپيوند شعر اخوان با زبان و ادب كهنسال فارسي و استفاده از واژهها و تركيبات و عبارات آن زبان كه به صورت متنوع و پراكنده در اشعار او مشهود است، يكي از تمهيدات شاعرانة او است كه به زبانش شكل و نمايي حماسي و باصلابت بخشيده است. اين تمهيد كه يكي از شيوههاي آشناييزدايي با عناصر گذشتة (آركائيك) زبان و معروف به باستانگرايي يا كهنگرايي است، از ويژگيهاي مهم شعر اخوان است. در مقالة حاضر در محدودة واژگان به بررسي و توصيف عناصري از اشعار اخوان ميپردازيم كه رنگ و بوي كهن دارد و موجب برجستگي زبان شعر او شده است. نتيجة تحقيق نشان ميدهد كه كهنگرايي واژگاني اخوان به دو بخش عمده قابل تقسيم است: بخش اول مربوط به واژگاني است كه امروزه كاربرد ندارد يا به ندرت به كار ميرود و شامل واژگان عام، اصطلاحات اساطيري و اصطلاحات مربوط به علوم و فنون مختلف از قبيل اصطلاحات علم طب، موسيقي و غيره است. بخش دوم واژگاني است كه به شيوة كهن تغييرات آوايي همچون تخفيف، تشديد، ابدال و قلب در آنها ايجاد شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - موسيقي و تخيل در شعر پژمان بختياري
مريم مشرفحسين پژمان بختياري (1353-1297) يکی از شاعران سنتگرای رمانتيک است که اشعارش را با توجه به الگوهای زيباشناختی شعر کهن ايران سروده است. چنانکه میدانيم شعر سنتی با قالبهای متنوع خود پس از نوگرايیهای دوران معاصر، به حيات خود ادامه داده و شاعران نسبتاً برجستهای نيز به ف چکیده کاملحسين پژمان بختياري (1353-1297) يکی از شاعران سنتگرای رمانتيک است که اشعارش را با توجه به الگوهای زيباشناختی شعر کهن ايران سروده است. چنانکه میدانيم شعر سنتی با قالبهای متنوع خود پس از نوگرايیهای دوران معاصر، به حيات خود ادامه داده و شاعران نسبتاً برجستهای نيز به فرهنگ و هنر معاصر معرفی کرده است. پژمان بختياری در رديف شاعرانی مانند رعدی آذرخشی، رهی معيری، اميری فيروزکوهی، وحيد دستجردی و بديعالزمان فروزانفر قرار میگيرد. او از جمله شاعران معاصر است كه تاكنون بررسي دقيقي در مورد شعرش صورت نگرفته است. مقالة حاضر عنصر موسيقي و تخيل را در ديوان اشعار وی تبيين و تحليل کرده و به اين نتيجه رسيده است كه از ميان عوامل اصلي شعر؛ يعني زبان، موسيقي و تخيل، در آثار اين شاعر موسيقي برتری چشمگيری دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بررسي و نقد ابعاد شکلی زبان در آثار شاعران شاخص جریان شعر گفتار
ساناز رحيمبيكي غلامحسين غلامحسينزاده قدرت الله طاهريدر فرایند پدید آمدن شعر، تمامي عناصر دخيل در قالب زبان شکل مي گيرد. به همين دليل قطعاً زبان، يکي از اساسي ترين عوامل در آفرينش شعر است. شعر گفتار، شاخه اي نوظهور از شعر معاصر در دو دهۀ اخير (هفتاد و هشتاد) ایران است و چون شاعران شعر گفتار مدعي بهره گيري از قابليت هاي م چکیده کاملدر فرایند پدید آمدن شعر، تمامي عناصر دخيل در قالب زبان شکل مي گيرد. به همين دليل قطعاً زبان، يکي از اساسي ترين عوامل در آفرينش شعر است. شعر گفتار، شاخه اي نوظهور از شعر معاصر در دو دهۀ اخير (هفتاد و هشتاد) ایران است و چون شاعران شعر گفتار مدعي بهره گيري از قابليت هاي موجود در لايههاي مختلف زبان مرسوم در ميان تودۀ مردم هستند، بررسي ابعاد شکلی زبان در اين جریان شعری در درجۀ اول اهميت قرار مي گيرد. از آنجا که خودِ این جریان شعری در ادبیات دانشگاهی چندان مورد توجه قرار نگرفته است، معرفی و تبیین ویژگی های شکلی و محتوایی آن گامی مهم در شناخت تحولات ادبی معاصر است. به همين منظور در اين مقاله کوشش مي شود تا ضمن تعريفی مختصر از شعر گفتار و پیشینۀ آن، ويژگي هاي زباني آن با تمرکز بر آثار شاعران شاخصی از جمله رضا براهنی، علی باباچاهی، مهرداد فلاح، حافظ موسوی و سید علی صالحی تبيين شود. روش تحلیل در مقالۀ حاضر، مطالعۀ سبکی- زبانشناختی است و ویژگی های مهم زبان در سه دستگاه آوایی، صرفی و نحوی مطالعه شده است. شعر گفتار بر پايۀ زبان محاوره شکل مي گيرد و با فاصله گرفتن از کاربرد زبان ادبي، از سطوح مختلف آوايي، واژگاني و نحوي زبان عاميانه استفاده ميکند. شاعران شعر گفتار علاوه بر واژگان، اصطلاحات و کنايات و ضربالمثلهاي عاميانه، اصوات محيط پيرامون خود را نيز براي غنا بخشيدن به زبان شعرهايشان به کار مي گيرند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - جلوه های مضامین دینی در سروده های الطیب السمانی
إیژن کرمیشعر از جمله اثرهنری ماندگار ی است، که با عواطف،احساسات وتخیلات آدمی را بطه ی مستقیم و نا گسستنی دارد. این اثر ماندگار اگر درخدمت بیان مکارم اخلاقی،حفظ ارزشهای دینی، و پاسداری از آموزه های اسلامی قرارگیرد؛ بسیاری ازخواسته های معنوی انسان را به کمال میرساند و جامعه را ب چکیده کاملشعر از جمله اثرهنری ماندگار ی است، که با عواطف،احساسات وتخیلات آدمی را بطه ی مستقیم و نا گسستنی دارد. این اثر ماندگار اگر درخدمت بیان مکارم اخلاقی،حفظ ارزشهای دینی، و پاسداری از آموزه های اسلامی قرارگیرد؛ بسیاری ازخواسته های معنوی انسان را به کمال میرساند و جامعه را به مسیر هدایت سوق میدهد؛ چراکه، شعر با این اوصاف بر گرفته از زبان پاک است ونشانی از طهارت سیرت وصورت،صفای درون،کمال عقل وسرشت سلیم سراینده دارد. نگارندگان در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی تدوین شده به واکاوی اندیشه های ناب اسلامی و حقایق و تجربیات دینی در آثار الطیب السمانی، شاعر مسلمان سودانی پرداخته اند. از یافته های تحقیق برمی آید که شاعر با بهره گیری از تصاویر و مفاهیم قرآنی و تکنیکهای مختلف ادبی چون عنصر تکرار، به ماندگاری اندیشه های دینی در ذهن مخاطب کمک شایانی کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - نگاهی به آموزه های تعلیمی و اخلاقی در شعر فروغ فرخزاد و نازِک الملائکه
فریده سلامت نیا سعید خیرخواه برزکی عبدالرضا مدرس زادهدر«عصر اصطکاک فلزات»، انسان معاصر، بیش از هر زمان دیگری نیازمند آموزه های تعلیمی است. با تمام مزایایی که این عصر داشته است، باز مشاهده می شود که انسان امروز در جست و جوی راه هایی برای پر کردن خلاء های ناشی از فقدان معنویت است و نتیجۀ این کاوش، بازگشت ناخودآگاه او به سمت چکیده کاملدر«عصر اصطکاک فلزات»، انسان معاصر، بیش از هر زمان دیگری نیازمند آموزه های تعلیمی است. با تمام مزایایی که این عصر داشته است، باز مشاهده می شود که انسان امروز در جست و جوی راه هایی برای پر کردن خلاء های ناشی از فقدان معنویت است و نتیجۀ این کاوش، بازگشت ناخودآگاه او به سمت ارزش های معنوی و اخلاقی است. شاید به این دلیل باشد که متون تعلیمی و اخلاقی از قدیم الأیام مورد توجّه شاعران و نویسندگان ایرانی بوده است و بیانگر نقش مهم ادبیات در گسترش آموزه های تعلیمی و اخلاقی است. جنبۀ شاعرانۀ اشعار تعلیمی در ادبیّات فارسی بسیار برجسته است، این گونه اشعار در کشور ما بیشتر به گونۀ غنایی است زیرا شور و احساس شاعر نسبت به مسائل اخلاقی، تعلیمی، اجتماعی، عرفانی و مذهبی در آن ها جلوه گر است. نگارندۀ مقالۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی اشعار دو بانوی برجسته و تاثیرگذار در شعر از ایران و عراق، فروغ فرخزاد و نازِک الملائکه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که هر دو شاعر به آموزه های تعلیمی و اخلاقی توجه داشته اند و مفاهیمی چون، مهرورزی(عشق)، فقرستیزی و دفاع از محرومین، آرمان گرایی، عدالت خواهی در اشعارشان به طور گسترده به کار رفته است پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - بررسی انسانگرایی شاعران معاصر از دیدگاه معرفتشناسی
محسن ایزدیارمقاله حاضر به نقد معرفتشناختی انسانگرایی شاعران معاصر، از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، پرداخته است و با نگاهی آسیبشناختی تبیین کرده است که از دوره مشروطه که سرآغاز جریان تجددگرایی و متعاقب آن ورود اندیشههای فلسفی غربی بوده تا پایان دوره مورد بررسی، انسانگرایی اغلب چکیده کاملمقاله حاضر به نقد معرفتشناختی انسانگرایی شاعران معاصر، از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، پرداخته است و با نگاهی آسیبشناختی تبیین کرده است که از دوره مشروطه که سرآغاز جریان تجددگرایی و متعاقب آن ورود اندیشههای فلسفی غربی بوده تا پایان دوره مورد بررسی، انسانگرایی اغلب برکنار از محوریت دین و بیتوجه به واقعیتهای ساختار اجتماعی سیاسی جامعه ایرانی، توأم با برداشتهای فردی حزبگرایانه و غربگرایانه بوده است. اصرار بر انتقال اینگونه از ادبیات و فرهنگ، بدون توجه به زیرساختهای فرهنگی ادبی مبدأ و مقصد نیز خطایی بوده است که شاعران متجدد، اغلب مرتکب شدهاند. در ادامه تأکید شده است که بسیاری از شاعران، ادای بینشهای اومانیستی را در شعر معاصر در آوردهاند. از سوی دیگر، میان شاعر مدعی انسانگرایی با شعرش و مخاطبش، به علت عدم صمیمیت و عدم تجربه عینی و همینطور کلیگویی و کلیبافی، همسویی و همرایی مشاهده نمیشود و وجهی تصنعی در این میان حاکم است. این شرایط بیش از هر چیز به علت نگرش لوکسگرایانه و تقلیدی شاعران به این مقوله از شعر پدید آمده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - بررسی زمانمندی روایت در منظومة مهرة سرخ سیاوش کسرایی بر اساس نظریة ژرار ژنت
حسین رسول زاده حجت بوداقیمنظومة مهرة سرخ یکی از بلندترین منظومه های روایی در ادبیات معاصر است که کسرایی با استفاده از شیوة روایی و اسطوره ای به بازآفرینی داستان رستم و سهراب می پردازد. از آنجایی که این منظومه خط سیر مستقیمی ندارد و همراه با تغییراتی نسبت به روایت فردوسی است، بهره گیری از نظریة چکیده کاملمنظومة مهرة سرخ یکی از بلندترین منظومه های روایی در ادبیات معاصر است که کسرایی با استفاده از شیوة روایی و اسطوره ای به بازآفرینی داستان رستم و سهراب می پردازد. از آنجایی که این منظومه خط سیر مستقیمی ندارد و همراه با تغییراتی نسبت به روایت فردوسی است، بهره گیری از نظریة ژنت در تفهیم این منظومه کمک شایانی به مخاطب می نماید. ژنت به سه نوع رابطة زمانی میانِ زمان داستان و زمان متن اشاره می کند که عبارت است از: 1. نظم و ترتیب 2. تداوم و دیرش 3. بسامد. نتایج نشان می دهد که کسرایی در عنصر نظم گرایش به زمان پریشی از نوع پس نگری دارد. این پس-نگری ها وسیله ای است برای او تا بتواند به روایت سرنوشت مختوم خویش بپردازد. در تداوم زمانی، توصیفات متعدد که شامل توصیف شخصیت ها و حالات آنها، فضا و مکان و زمان است، سبب شده است تا این منظومه دارای شتاب منفی باشد و زمان روایی با زمان داستان و متن –تقریباً- برابر باشد. بسامد بالای عنصر گفتگو سبب نزدیکی ساختارِ این منظومه به متنی دراماتیک شده است. این گفتگوها، علاوه بر امکانِ شخصیت پردازی، توانسته است بر بار تغزلی و غنایی منظومه بیفزاید. در موارد اندکی نیز با استفاده از عنصر حذف و تلخیص توانسته است از مطالب غیرضروری چشم بپوشد و مخاطب را به مطلب اصلی سوق بدهد. در مورد عنصر بسامد نیز می توان گفت که غیر از تکرار داستان تولد سهراب و مهره به بازو بستن او، از بسامد مکرر و بازگو خبری نیست و اغلب به صورت بسامد مفرد آمده است پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - بررسی ابعاد بینامتنیت واژگانی و تصویری شفیعی کدکنی با اخوان و شاملو
سونیا حسنی سیف الدین آب برین برات محمدیمحمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطة بینامتنی گستردة درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و چکیده کاملمحمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطة بینامتنی گستردة درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و شاعران برجستة معاصر بوده و روابط بینامتنی در سطوح مختلف با شاعران معاصر داشته است. روابط بینامتنی او با شعر سنّتی، بسیار مورد کاوش قرار گرفته و مظاهر این رابطة بینامتنی توسط پژوهشگران، مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است. با توجه به حجم قابل توجه پژوهشها در زمینة رابطة بینامتنی درزمانی، رابطة بینامتنی شفیعی کدکنی با شاعران معاصر چندان مورد پژوهش قرار نگرفته است و به شکلی بسیار گذرا و خلاصه وار اشاراتی به آن شده است. در پژوهش حاضر، با نظر به خلأ موجود در این بخش، تلاش شد تا رابطة بینامتنی شفیعی در ساحت واژگان و تصاویر شعری با دو تن از شاعران برجستة معاصر؛ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و ابعاد رابطة بینامتنی او با این شاعران در این دو ساحت با پرداختن به نمودها و مظاهر این رابطه، آشکار گردد. نتیجة پژوهش روشن میسازد که رابطة بینامتنی با شعر معاصر نیز بخش قابل توجّهی از رابطة بینامتنی شفیعی کدکنی را شامل میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - جریان شناسی شعر معاصر- بهره نخست
نوشین طالب زادهقرار معهود بر آن شده است که بنده در سلسله مقالاتی از جریان شناسی شعر معاصر سخن بگویم و زوایای دید مختلفی که بر پهنه شعر معاصر چشم انداز دارد را در این صفحات پدیدار سازم. در این شماره نخستین دورنمای کلی از شعر معاصر و اوضاع زمانه از دوره مشروطه پیش رویتان گسترده میشود تا چکیده کاملقرار معهود بر آن شده است که بنده در سلسله مقالاتی از جریان شناسی شعر معاصر سخن بگویم و زوایای دید مختلفی که بر پهنه شعر معاصر چشم انداز دارد را در این صفحات پدیدار سازم. در این شماره نخستین دورنمای کلی از شعر معاصر و اوضاع زمانه از دوره مشروطه پیش رویتان گسترده میشود تا جامعیت کلی شعر معاصر از دوره مشروطه به بعد در ذهنتان متبادر و مجسم گردد و از شمارگان بعد به تحلیل این کلیت با بیان جز به جز خشت بنای شعر معاصر پرداخته میشود. آغاز بی آغازی آن و پیشاهنگان نیما و تاثیر و تاثرات آن بر شعر پرده به پرده افکنده میشود تا شاید با حقیقت موهوم شعر معاصر که در هر گام رهاتر و بی تقید تر میشود و شاعرانی که خشت به خشت بر بنای نوین شعر طرح نو می افکنند اندکی فقط اندکی بتوان آشنا تر شد شاید یه این سان بتوانم جریان زنده شعر معاصر را به ادراک کلمات در آورم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - کنکاشي در پديدههاي تضاد و ترادف در زبان شعري مظفر النواب
مهدي شاهرخ ابوالحسن امين مقدسيدر ادبيات معاصر عرب، شاعران بزرگي در حوزه سرايش اشعار سياسي، نام خود را در بر تارک ادب عربي ماندگار کردهاند که يکي از برجستگان آنها مظفر النواب، شاعر شيعه و چپگراي عراقي است؛ او که سالهاي متمادي عمر و شعر خود را در راه محقق نمودن آمال سياسي و مبارزاتي خود به کار گرف چکیده کاملدر ادبيات معاصر عرب، شاعران بزرگي در حوزه سرايش اشعار سياسي، نام خود را در بر تارک ادب عربي ماندگار کردهاند که يکي از برجستگان آنها مظفر النواب، شاعر شيعه و چپگراي عراقي است؛ او که سالهاي متمادي عمر و شعر خود را در راه محقق نمودن آمال سياسي و مبارزاتي خود به کار گرفته است و هزينههاي هنگفت چنين اقدامي را در زندگي خود، به شکلي کامل و با پذيرش رنجهاي زندان، شکنجه و تعقيب، و سالها تحمل تبعيد، غربت و دوري از وطن و آشنايان خود پرداخته است. مظفر النواب به عنوان يک شاعر نوگراي معاصر، از پديدههاي مختلف زباني در غنيسازي متون شعري خود استفاده کرده است که از جمله اينها پديدههاي زباني تضاد و ترادف است، اين مقاله با تکيه بر شيوه وصفي تحليلي درصدد بررسي اين دو در شعر نواب است. نتايج پژوهش حاکي از آن است که نواب گاه در بکارگيري اين دو پديده زباني، تجانس ميان کلمات از حيث نوع واژگان را رعايت کرده و گاه اين تجانس را برهم ميزند، چنان که بسامد بهکارگيري تضاد و ترادف در واژگان متجانس بيشتر از کلمات نامتجانس، و در ميان واژگان متجانس اسمي بيشتر از متجانسهاي فعلي است، علاوه بر اين، نواب در کنار تضاد و ترادف از ديگر محسنات بياني و بديعي در شعر خود بهره ميگيرد تا از رهگذر آنها، بر جنبه ادبي متون شعري خود افزوده و از اينها در جهت تقويت موسيقي معنوي اشعارش استفاده نمايد. پرونده مقاله