پس از آنکه در دهه های اخیر، شماری از روان شناسان به حضور برجستۀ رنگ ها در زندگی نوع بشر توجّه کردند، استفادۀ هدفمند از این عنصر در ادبیّات فزونی گرفت. البتّه، به دلیل حضور اثرگذار رنگ در زندگی روزمرۀ آدمی، شاهد بازتاب آن در متون کلاسیک ادبی نیز، هستیم. در مقالۀ حاضر، کا چکیده کامل
پس از آنکه در دهه های اخیر، شماری از روان شناسان به حضور برجستۀ رنگ ها در زندگی نوع بشر توجّه کردند، استفادۀ هدفمند از این عنصر در ادبیّات فزونی گرفت. البتّه، به دلیل حضور اثرگذار رنگ در زندگی روزمرۀ آدمی، شاهد بازتاب آن در متون کلاسیک ادبی نیز، هستیم. در مقالۀ حاضر، کارکرد رنگ ها در منظومۀ ویس و رامین گرگانی و داستان تریستان و ایزوت از ژوزف بدیه با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی مقایسه شده است. پربسامدترین رنگ در سرودۀ فخرالدّین، سیاه و در اثر بدیه، سیاه و سرخ بوده است. کارکرد مشترکی که در همۀ رنگ ها دیده می-شود، جنبۀ توصیفی است. همچنین، تشریح شرایط زیستی و روانی شخصیّت ها، القاء عواطف درونی و عینیّت بخشی به مفاهیم انتزاعی به کمک رنگ ها صورت گرفته است. با وجود کارکردهای مشترک رنگ ها در دو اثر، نقاط افتراق نیز، وجود دارد. در منظومۀ فخرالدّین اسعد، رنگ سرخ نشان دهندۀ سرزندگی و شادکامی و شرم و حیا است. در تریستان و ایزوت، تشریح مفهوم اراده و در ویس و رامین، بیان شادابی و سرزندگی شخصیت ها از کارکردهای متفاوت رنگ سبز بوده است. در ویس و رامین، بیان وضعیّت نامناسب جسمی و در تریستان و ایزوت، القای حسّ آرامش و اطمینان، به کمک متعلقات رنگ آبی تشریح شده است. در مجموع، رنگ های به کار رفته در دو داستان، غیرنمادین، صریح و مستقیم و فاقد لایه های متعدّد معنایی هستند که این موضوع بیانگر نگرش واقع گرا و عینیّت طلب دو ادیب است.
پرونده مقاله
روانزخم، آسیبی روانتنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد میشود؛ تأثیری عمیق بر آن میگذارد و چه¬بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق میدهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانیمدّت بر روان فرد میگذارد، حوادث جنگ است. از این¬روی به واسطه جنگه چکیده کامل
روانزخم، آسیبی روانتنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد میشود؛ تأثیری عمیق بر آن میگذارد و چه¬بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق میدهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانیمدّت بر روان فرد میگذارد، حوادث جنگ است. از این¬روی به واسطه جنگهای متعدّدی که همواره در طول تاریخ گریبانگیر کشور ما بوده، بهویژه جنگ تحمیلیِ هشتساله، روایت ادبیِ روانزخم در آثار برخی نویسندگان ایرانی راه یافته است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بر آن است که نمودهای بیان ادبی این ضایعۀ روانی را در رمان «زمین سوخته» احمد محمود بررسی کند و آسیب واردشده بر روان هر یک از شخصیّتها را تحلیل نماید. برای همین، نخست به مباحث نظری درباره روانزخم پرداخته، سپس تأثیر آن را بر شخصیّتهای رمان یادشده تحلیل و بررسی کرده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که واکنش هر یک از شخصیت¬ها، با دیگری متفاوت است؛ بدین ترتیب که بر اثر روانزخمهای واردشده بر آنان، شخصیّت «شاهد» در آسایشگاه روانی بستری میشود؛ «ننهباران» از شخصیّت پیشین خود فاصله میگیرد؛ «نرگس» دچار افسردگی حاد میشود و «گلابتون» مشاعر خود را بهکلّی از دست میدهد. بدیهی است در کنار آثار درخشان داستانی در ستایش از قهرمانیهای ظهور یافته در دفاع مقدس این رمان از منظر چارچوب نظری مختار نیز در خور مطالعه میتواند باشد.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند