-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تأثیر الگوی هندسی حیاط مرکزی بر جریان هوا در خانههای سنتی شوشتر
علی مردانی امین رؤسائیحیاط مرکزی یکی از الگوهای کهن و ارزشمند معماری اقلیمی ایران و به عنوان عنصرکالبدی در سازماندهی ساختار فضای خانههای سنتی ابعاد مختلفی از نیازهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی را پاسخ داده است. هندسه حیاط مرکزی (شکل و تناسبات) به عنوان اصلیترین شاخصه طراحی همواره بر عملکرد می چکیده کاملحیاط مرکزی یکی از الگوهای کهن و ارزشمند معماری اقلیمی ایران و به عنوان عنصرکالبدی در سازماندهی ساختار فضای خانههای سنتی ابعاد مختلفی از نیازهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی را پاسخ داده است. هندسه حیاط مرکزی (شکل و تناسبات) به عنوان اصلیترین شاخصه طراحی همواره بر عملکرد میزان انرژی تابشی جذب شده، شرایط مناسب آسایش حرارتی، و الگوی حرکت جریان هوا تاثیرگذار است. از این رو پژوهش حاضر ارتباط بین تناسبات حیاط و الگوی جریان هوا در خانههای سنتی شوشتر را مورد ارزیابی قرار داده است. جهت دست یابی به یافتههای دقیقتر در بناهای موجود، خانههای نعنایی، رضوان، امینزاده، بقال به عنوان نمونههای مورد مطالعه در یک دوره تاریخی، با حداقل مداخله در ساختار فضایی آنها انتخاب گردید. روش تحقیق این پژوهش با توجه به ماهیت میان رشتهای آن، یک روش ترکیبی است: در مرحله اول پس از مشاهدات اولیه با استفاده از راهبرد تجربی متغیرهای مستقل تاثیرگذار (شکل، تناسبات) حیاطها شناسایی و متغیرهای وابسته (سرعت جریان باد) توسط دستگاه دیجیتال باد سنج اندازهگیری شدند. به منظور بررسی دقیقتر دادهها شبیه سازی این پژوهش با روش دینامیک سیالات محاسباتی CFD و با استفاده از نرم افزارهای Design Modeler و Fluent صورت پذیرفت و جریان هوای داخل حیاطها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد، خانههایی که دارای حیاطهای چهارطرف ساخت با تناسبات طول به عرض 08/1 و 2/1 دارای مطلوبترین شرایط توزیع جریان هوا و حیاطهای سه طرف ساخت با طول به عرض 01/1و 13/1 از نظر توزیع یکنواخت جریان هوا از شرایط نامطلوبی در فصول گرم سال در شهر شوشتر برخوردار هستند. تغییرات صورت گرفته در تناسبات و الگوی هندسی حیاطها بر شرایط کیفیت جریان هوا و شرایط آسایش حرارتی ساکنان تأثیرگذار بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - تحلیلی بر گونهشناسی شکلی حیاطهای گودال باغچه در فلات مرکزی ایران؛ مطالعة موردی: خانههای سنتی یزد
سمیه امیدواری مهدی باصولیگودالباغچه یکی از گونههای معماری زیرزمینی و از عناصر مهم فضایی در خانههای سنتی یزد میباشد. این عنصر معماری در پاسخ به نیازهای مختلف اقلیمی، کارکردی و کالبدی شکل گرفته است بطوریکه امکان زیست خانواده در دل زمین به دور از هرگونه تابش مستقیم خورشید در فصل تابستان و زندگ چکیده کاملگودالباغچه یکی از گونههای معماری زیرزمینی و از عناصر مهم فضایی در خانههای سنتی یزد میباشد. این عنصر معماری در پاسخ به نیازهای مختلف اقلیمی، کارکردی و کالبدی شکل گرفته است بطوریکه امکان زیست خانواده در دل زمین به دور از هرگونه تابش مستقیم خورشید در فصل تابستان و زندگی در پناه خاک را در فصل زمستان فراهم میآورد. با وجود مطالعات گسترده درباره گودالباغچه و ویژگیهای کالبدی و فضایی این عنصر معماری، پژوهشهای کمتری درباره گونهشناسی شکلی گودالباغچه صورت گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی نقش و کارکرد فضای گودالباغچه، دلایل شکلگیری این عنصر فضایی در گذر زمان و شناسایی و تحلیل گونههای شکلی متفاوت گودالباغچه در خانههای سنتی یزد میباشد. پرسش پژوهش اینکه؛ چه نوع گونهشناسی شکلی در حیاطهای گودالباغچهدار در خانههای سنتی شهر یزد وجود دارد؟ پارادایم مورد استفاده در این تحقیق کیفی و روش مورد استفاده، توصیفی تحلیلی میباشد. روش گردآوری اطلاعات این جستار، به صورت میدانی و اسنادی (کتابخانهای) است. در این پژوهش تعداد چهل نمونه از خانههای سنتی یزد مورد بازدید اولیه و بررسی میدانی دقیق قرار گرفت. با توجه به سطح تراز حیاطها و حضور عناصر فضایی گودالباغچه، هشت خانه از میان خانههای موجود که دارای گودالباغچه بوده است مورد گزینش و حیاطهای گودالباغچه در خانههای مربوطه از منظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت. در میان انواع گونهشناسی در معماری، این پژوهش با تکیه بر گونهشناسی شکلی به مطالعه و تحلیل نمونههای انتخابی حیاطهای گودال باغچه در شهر یزد پرداخته است. با استخراج مولفههای موثر در گونهشناسی شکلی، به انتخاب چهار مولفه که نقش موثرتری در این گونهشناسی شکلی داشته، پرداخته است. در نهایت گونهشناسی شکلی فضاهای گودالباغچه از چهار منظر موقعیت استقرار گودالباغچه، هندسه گودالباغچه، چگونگی سازماندهی فضاهای همجوار گودالباغچه و در پایان از منظر عمق گودالباغچه و سطح تراز این عنصر فضایی مورد تحلیل و استنتاج قرارگرفت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - خوانش مؤلفههای حیات بخش از بازخوانی حیاط خانههای سنتی یزد
سید محمد کاظمی حسین مهدوی پور سید علی اکبر کوشش گرانحیات یکی از مقولات معتبر در معماری میباشد. علیرغم آنکه برخی از صاحبنظران در دوره معاصر به موضوع حیات و مؤلفههای مؤثر در شکل-گیری آن به عنوان کیفیت خاص توجه کرده اند، اما در معماری این دوره کمتر شاهد حضور مؤلفه های حیاتمند در ساخته ها هستیم. این در حالی است که در معم چکیده کاملحیات یکی از مقولات معتبر در معماری میباشد. علیرغم آنکه برخی از صاحبنظران در دوره معاصر به موضوع حیات و مؤلفههای مؤثر در شکل-گیری آن به عنوان کیفیت خاص توجه کرده اند، اما در معماری این دوره کمتر شاهد حضور مؤلفه های حیاتمند در ساخته ها هستیم. این در حالی است که در معماری دوره های قبل از مدرن، این ویژگی قابل دریافت بوده به طوری که مراتبی از کیفیت را نیز ایجاد نموده است. در معماری دوره قبل از مدرن و از میان بناهای ساخته شده، خانه، واجد ارزش بیشتری است. در همین رابطه با رجوع به خانه های دوره سنت، حیاط یکی از فضاهای مهم محسوب می شود که کانون توجه بوده و ارزش فضاهای خانه نیز تا حدی مرتبط با آن میباشد. بنابراین مسئله اصلی تحقیق این است که؛ مؤلفههای کیفی حیاتمند در معماری دوره قاجار یزد چیست؟ برای نزدیک شدن به مرتبهای از حیات جسمی و روحی در خانه های دوره معاصر، شناخت مؤلفه ها و امکان کاربست آن ها هدف اصلی این رساله است. روش تحقیق کیفی، از جمله روشهاییست که امکان دستیابی به نتایج قابل اتکا را در این تحقیق فراهم میسازد. از همین رو بر مبنای روش داده بنیاد و تحقیق میدانی به معرفی مؤلفه های استخراجی خواهیم پرداخت. برای این منظور با انتخاب نمونه هایی از خانه های دوره قاجار یزد که به نظر می آید این کیفیت در آنها حضور دارد، تلاش شده است مؤلفههایی که موجب ایجاد یا تقویت حیات در معماری می شود، شناسایی شود. نتایج تحقیق حکایت از آن می کند که مؤلفه های احصاء شده، علاوه بر اینکه دارای تنوع و گونه گونی هستند از یک مراتب معنایی نیز پیروی می کنند، به طوری که این مراتب قرابت نزدیک با استعدادهای سرزمینی و مهارت های دانشی و بینشی معمار دارند. همچنین مؤلفه هایی که توسط برخی نظریه پردازان معماری از جمله الکساندر تبیین شده، قابل اثبات در معماری خانه های دوره ی قاجار یزد نیز بوده و از اعتبار نسبی برخوردارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - مقایسه تطبیقی نقش فرهنگ و محیط در شکلگیری خانههای بستکیه دبی و خانههای شهرهای جنوبی ایران
حسین سلطانزاده رسا مرادی غزاله میرهادیمعمارى و فرهنگ گذشته شهرهای جنوبی ایران بر فرهنگ و معمارى كشورهاى عربی حاشيه خليجفارس تأثیرگذار بوده، که یکی از نمونههای بارز آن، تأثیرگذاری بر معمارى بافت تاريخى محله بستكيه در شهر دبى است، که بر اثر مهاجرت تاجران ایرانی از مناطق جنوبی ایران به محله بستکیه بود (سعی چکیده کاملمعمارى و فرهنگ گذشته شهرهای جنوبی ایران بر فرهنگ و معمارى كشورهاى عربی حاشيه خليجفارس تأثیرگذار بوده، که یکی از نمونههای بارز آن، تأثیرگذاری بر معمارى بافت تاريخى محله بستكيه در شهر دبى است، که بر اثر مهاجرت تاجران ایرانی از مناطق جنوبی ایران به محله بستکیه بود (سعیدینیا و ملکی، 1391: 28). هدف پژوهش، بررسی علت شباهت معماری بستکیه دبی و شهرهای جنوبی ایران و تحلیل تأثیر معماری و فرهنگ بومی شهرهای جنوبی ایران بر معماری مسکونی محله بستکیه است. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و تطبیق و بررسی شش نمونهموردی از خانههای بافت قدیمی در بوشهر و محله بستکیه صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد، در گذشته دو عامل فرهنگ و محیط در شکلگیری خانهها تأثیرگذار بود. در مناطق حاشیه خلیجفارس، با توجه به اقلیم منطقه، باید راهکارهایی در جهت بهبود شرایط اقلیمی در خانهها ایجاد می¬شد. از طرف دیگر فرهنگ ساکنان نیز بر چیدمان فضایی و کالبد خانهها تأثیرگذار بود، پس مهاجرت ایرانیان به محله بستکیه باعث شد، فرهنگ و شیوهزندگی مهاجران ایرانی، بر کالبد خانهها تأثیرگذارد و الگوهای مشابهی بین طراحی معماری خانههای دو منطقه در مسائلی مانند عرصهبندی و همنشینی فضا، حریمبندی و محرمیت فضا، شیوه ساخت و سیرکولاسیون داخلی فضایی ایجاد شود. در هر دو منطقه، فضاهای مختلفی برای مردان و زنان به عنوان فضاهای خصوصی و مشترک تعریف شده است. همچنین، فضاهایی برای مهمانها و مهمانان مرد خانه وجود دارد که جدا از فضای خصوصی خانه قرار دارد. حیاط مرکزی و پنجرهها و بادگیرها به عنوان ابزاری برای ایجاد کوران هوا و تهویه طبیعی در خانهها وجود دارد. همچنین، فضاهای مختلفی مانند فضاهای عمومی، نیمه عمومی و خصوصی در هر خانه برای انجام فعالیتهای مختلف تعریف شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - کاربست مفهوم آرامش در خانههای معاصر کرمان (فهم ابعاد مختلف شکلگیری آرامش در دو الگوی آپارتمانی و مستقل حیاط دار)
مطهره اسلامی یعقوب پیوسته گر علی اکبر حیدریمسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگیهای این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. چکیده کاملمسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگیهای این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.آرامش یکی از اساسی ترین نیازهای روحی و روانی هر فرد است. انسانها معمولابیشتر وقت خود را در خانه سپری میکنند واز این رو به دنبال یافتن آرامش در خانه و استراحت جسم و روح خویش در این مکان هستند. با توجه به همین موضوع معماری با القای حس آرامش و سکون درفضای داخلی خانه میتواند کمک زیادی در ایجاد آرامش داشته باشد. بر همین اساس در این پژوهش، هدف، ارزیابی چگونگی نمودپذیری آرامش در دو الگوی رایج خانه¬های معاصر شامل خانه¬های آپارتمانی و خانه¬های مستقل حیاط¬دار و شناسایی الگوی موفق در این زمینه میباشد. در پژوهش حاضر، ابتدا با استفاده از روش کیفی به جمع آوری دادهها پرداخته وسپس با استفاده از آزمون تی استیودنت دو نمونه ای به تحلیل آنها میپردازیم.که در مرحله نخست، از طریق مصاحبه با ساکنین خانه¬ها، عوامل ایجاد کننده آرامش استخراج میشود. عواملی که بیشترین اشاره به آنها در مصاحبهها صورت گرفته است به عنوان عوامل ایجاد کننده آرامش دستهبندی شدهاند، طبق نظریه راپاپورت (2005) عوامل مستخرج به عنوان معانی سطح بالا، قابلیتهای محیطی، معانی سطح میانه و ویژگی¬های فضایی به عنوان معنای سطح پایین در زنجیره معنایی هستند. ویژگیهای فضایی از طریق مصاحبه، تدوین پرسشنامه و مشاهده به صورت رفت و برگشتی استخراج شدو ویژگی هایی که از نظر ساکنین دارای اهمیت بالاتری بودند به عنوان ویژگیهای فضایی معرفی شدند. قابلیتهای محیطی (معانی سطح میانه) ازطریق تناظر بین الگوهای رفتاری رایج در هر یک از فضاها و خصوصیات کالبدی آن فضا در هر کدام از الگوهای رایج مسکن کرمان (خانههای مستقل حیاطدار و آپارتمانی) در گستره زمانی یکساله بررسی و سپس با مقایسه زنجیرههای معنایی به دست آمده میزان نمود پذیری آرامش در دوالگوی مورد مطالعه استخراج شد. این پژوهش در نهایت به این نتیجه دست یافت که معنای سطح بالای آرامش در الگوی خانه¬های مستقل حیاط¬دار بیش از الگوی آپارتمانی نمود می¬یابد که این امر نیز متاثر از تنوع ویژگی¬های فضایی و قابلیت¬های محیطی است که در الگوی خانه نسبت به گونه آپارتمانی وجود دارد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - نقش رون اصفهانی در روشنایی طبیعی فضاهای مجاور حیاط مرکزی: خانه¬های تاریخی شهر اصفهان
ساناز رهروی پوده<p>یکی از عوامل مؤثر در طراحی بناها، جهت‌گیری مناسب آن‌ها نسبت به جهت قرارگیری خورشید و استفاده مطلوب از نور طبیعی است. در تحقیقات انجام‌شده دررابطه‌با بناهای ساخته‌شده در ایران به سه رون (جهت) اشاره‌شده که جهت‌گیری بناهای شهر، نسبت به چکیده کامل<p>یکی از عوامل مؤثر در طراحی بناها، جهت‌گیری مناسب آن‌ها نسبت به جهت قرارگیری خورشید و استفاده مطلوب از نور طبیعی است. در تحقیقات انجام‌شده دررابطه‌با بناهای ساخته‌شده در ایران به سه رون (جهت) اشاره‌شده که جهت‌گیری بناهای شهر، نسبت به نور خورشید، جهت باد و به‌طورکلی استفاده مناسب از شرایط بهینه از ویژگی‌های اقلیمی را مدنظر قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آن است که جهت قرارگیری خانه‌ها چه برمبنای رون و چه برمبنای زاویه قرارگیری آن¬ها در روشنایی نماها و به تبع آن فضاها چه نقشی داشته است؟ هدف از این تحقیق است که نقش جهت قرار¬گیری خانه¬ها در روشنایی فضاها را موردمطالعه قرار دهد. روش به‌کاربرده شده در این پژوهش روش تحقیق به‌صورت کیفی و برای جمع‌آوری داده‌ها از روش کتابخانه‌ای و میدانی بهره برده شده و تحلیل داده‌ها بر اساس روش توصیفی و تفسیری انجام‌شده است. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کشیدگی خانه در محور شمالی- جنوبی در زمستان به‌صورت محدود برمبنای رون اصفهان بهتر از بقیه زاویه‌های قرارگیری دیگر برای روشنایی تهرانی (زمستان نشین) عمل می‌کند. اما درمجموع و در هیچ‌کدام از جهت‌ها تأثیر چشمگیری در روشنایی نماها نداشته‌اند. اما زاویه¬های قرارگیری متنوع در خانه‌های تاریخی که بر اساس رون اصفهان ساخته نشده‌اند، وابسته به شرایط اقلیمی نبوده و بیشتر بر اساس شکل زمین و کشیدگی محوری آن ایجادشده است.</p> پرونده مقاله