فهرست مقالات دکتر محمود تلخابی


  • مقاله

    1 - رويكرد شناختی به تربیت دینی
    دو فصلنامه فلسفه تربیت , شماره 1 , سال 2 , بهار-تابستان 1396
    علوم شناختی با تبیین کارکردها و ظرفیت‌های شناختی ذهن و مغز، امکان-های جدیدی را برای کنش گران تربیت ایجاد کرده است. بدیهی است که کاربرد این آموزه ها در ابعاد مختلف تربیت متفاوت خواهد بود. از این رو، در این مقاله تأثیر یافته های علوم شناختی بر رویکرد تربیت دینی مورد بررسی چکیده کامل
    علوم شناختی با تبیین کارکردها و ظرفیت‌های شناختی ذهن و مغز، امکان-های جدیدی را برای کنش گران تربیت ایجاد کرده است. بدیهی است که کاربرد این آموزه ها در ابعاد مختلف تربیت متفاوت خواهد بود. از این رو، در این مقاله تأثیر یافته های علوم شناختی بر رویکرد تربیت دینی مورد بررسی قرار می گیرد. ازآنجاکه نظریه بازنمودی- رایانشی رویکرد غالب در علوم شناختی تلقی می شود، این نظریه مبنای فهم عملکرد ذهن قرار می گیرد. بر اساس این دیدگاه، پردازش شناختی دارای دو مؤلفه اساسی است: نخست این‌که ذهن در بازنمایی از شیوه های مختلفی استفاده می-کند و دوم این‌که تمام پردازش‌های شناختی دارای مؤلفه هیجانی است. از سوی دیگر، تجارب دینی نیز دارای ابعاد مختلفی است. بنابراین، این ایده مطرح است که هر یک از تجربه های دینی کدام یک از انواع بازنمایی را درگیر می سازد. بدین ترتیب، در رویکرد شناختی نسبت به تربیت دینی با یک الگوی سه وجهی مواجه هستیم که وجه اول آن، انواع بازنمایی ها، وجه دوم، انواع تجربه های دینی و وجه سوم، مؤلفه هیجانی است و تمامی فرایندهای ذهنی در چنین بستری روی می دهد. نتایج این مطالعه نشان می-دهد که اولاً در فرایند تربیت امکان جدا ساختن تربیت دینی عقلانی و احساسی وجود ندارد؛ زیرا هیجان جزء جدایی‌ناپذیر شناخت است. دوم این‌که تربیت دینی اثربخش، متضمن درگیر ساختن تمام انواع بازنمایی است- البته در این مداخله لازم است نسبت‌های مفهومی بین انواع تجربه های دینی و انواع بازنمایی ها مورد توجه قرار گیرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - خرد و خردورزی از منظر علوم اعصاب براساس دیدگاه آنتونیو داماسیو و بررسی دلالت‌های آن برای تربیت عقلانی
    دو فصلنامه فلسفه تربیت , شماره 1 , سال 6 , بهار-تابستان 1400
    هدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالت‌های آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی می‌گوید، چه دلالت‌هایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برا چکیده کامل
    هدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالت‌های آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی می‌گوید، چه دلالت‌هایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. دیدگاه زیست‌عصب‌شناسانهٔ داماسیو با تأکید بر نقش بدن و تنظیمات زیست‌شناختی (تعادل حیاتی، اصل ارزش، هیجانات و احساسات) رشدِ خرد را در بستر و بر محور هیجانات و احساسات می‌داند. داماسیو معتقد است درهم‌تنیدگی و انسجام میان شناخت و جنبه‌های عاطفی، ضرورتی است که طی تکامل ارگانیسم برای حفظ و مدیریت حیات به ‌وجود آمده است؛ از این‌رو کارکرد صحیح استدلال و خردورزی اساساً وابسته به کارکرد درست هیجانات و احساسات است. در این دیدگاه نقص خردورزی به‌ جای اینکه شناختی باشد، به نقص در کارکرد هیجانات و احساسات مربوط است. بنابراین، چنانچه سیستم هیجانی دچار بدکارکردی شود، فرآیند تصمیم‌گیری و خردورزی نیز با نقصی بنیادین روبه‌رو خواهد شد. از جمله دلالت‌های دیدگاه داماسیو برای تربیت عقلانی و پرورش خردورزی عبارتند از؛ (الف) به رسمیت شناختن نقش سازندهٔ عواطف در پرورش قوهٔ عقلانی و مهارت استدلال، (ب) بهره‌گرفتن از ظرفیت استدلال برای اصلاح نقشِ هیجانات، (ج) درهم‌تنیدگی به‌ جای تفکیک، مواد درسی بر مبنای ارتباط متقابل پرورش تفکر– پرورش هیجان/احساس. پرونده مقاله