فهرست مقالات عباس ایزدپناه


  • مقاله

    1 - بررسی مناسبات کلام امامیه و عرفان شیعی در قلمرو مبادی و مبانی
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , شماره 49 , سال 13 , بهار 1402
    در مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله چکیده کامل
    در مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله است که به تعمیق نظر در غایت کلام هم می‌انجامد. مباحث معرفت شناسی و ضرورت شناخت حضرت حق از مبادی هر دو علم است. معرفت شهودی عرفانی مبنای معرفت غیبی اهل بیت (ع) و انبیای الهی و تزکیه نفس عرفانی مبنای عصمت انبیا و امامان است. دو علم کلام امامیه و عرفان شیعی، در حوزه مبادی و مبانی باید مورد سنجش مقایسه ای قرار گیرد تا نقاط اجتماع و افتراق تبیین شود، این امر تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته بر همین اساس نگارنده در این اثر با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال بررسی مناسبات کلام امامیه و عرفان شیعی در قلمرو مبادی و مبانی است و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که در حوزه قلمرو مبانی و مبادی، هر دو مبتنی بر آیات و روایات بوده، هر دو تکیه بر روح توحیدی دارند، رهیافت موضوعی این دو در امور بسیاری مشترک است و... هرچند تفاوت هایی نیز در این زمینه مشاهده می شود که شامل رویکردی شهودی و تجربی در عرفان برخلاف کلام است، رسالت این دو علم در هدایت گری متفاوت است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - نمونه انگاری نفس انسانی با خداوند در اندیشه بوناونتوره و ملاصدرا
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , شماره 54 , سال 14 , تابستان 1403
    در میان فیلسوفان غربی بونانتوره، در خداشناسی خود فراوان تاکید کرده که برای شناخت ذات و صفات خدا باید از شناخت انسان بهره گرفت. او برای تکمیل فلسفه خود و حل مشکل الهیات سلبی و تشبیهی معتقد است، که شناخت مخلوقات بهترین راه شناخت خدا است، چون همگی بازتاب فعل و اراده او هست چکیده کامل
    در میان فیلسوفان غربی بونانتوره، در خداشناسی خود فراوان تاکید کرده که برای شناخت ذات و صفات خدا باید از شناخت انسان بهره گرفت. او برای تکمیل فلسفه خود و حل مشکل الهیات سلبی و تشبیهی معتقد است، که شناخت مخلوقات بهترین راه شناخت خدا است، چون همگی بازتاب فعل و اراده او هستند اما شناخت انسان که برترین مخلوق خداوند است بیشترین نقش را در مسیر شناخت خدا ایفا می‌کند و با شناخت بسیاری از صفات انسان می توان صفات خداوند را شناخت. او خداشناسی انفسی انسان برای خدا را در قالب معرفت در نفس و از نفس ارائه کرده. در این نوشتار به منظور یافتن وجوه اشتراک و افتراق جنبه عقلی و برهانی مثل اعلی بودن انسان، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، پس از تبیین مثالیت نفس در اندیشه ملاصدرا و ارائه آن به صورتی سازمان‌یافته و بررسی اشکالات آن، به تبیین الهیات تمثیلی فرانسیسکنی به صورتی منسجم و توضیح شناخت خدا از طریق نفس در آثار او می‌پردازیم و در ادامه نظریه طریقیت نفس را با تأکید بر جنبه‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و زبان‌شناختی به صورتی تطببیقی میان حکمت صدرائی و فلسفه اشراقی ایتالیایی بررسی می‌کنیم. و وجوه اشتراک و افتراق این نظریه در دو مکتب را بیان می‌کنیم که از جمله مهمترین آنها می توان به استفاده هر دو از قانون علیت و فروع آن و نیز ارائه راه حل میانه اشتراک لفظی و اشتراک معنوی به تواطی در خصوص صفات کمالی مشترک بین خلق و حق توسط هر دو فیلسوف اشاره کرد. پرونده مقاله