انتخاب مسیر شغلی صحیح به دلیل اهمیت آن در زندگی کاری و شخصی، رضایت، انگیزه، پیشرفت و توسعه، بهرهوری فردی و سازمانی، همواره از مهمترین دغدغههای کارکنان و مدیران سازمان ها است. با توجه به این مطلب هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت استعداد آینده محور بر کشف مسیر شغلی با چکیده کامل
انتخاب مسیر شغلی صحیح به دلیل اهمیت آن در زندگی کاری و شخصی، رضایت، انگیزه، پیشرفت و توسعه، بهرهوری فردی و سازمانی، همواره از مهمترین دغدغههای کارکنان و مدیران سازمان ها است. با توجه به این مطلب هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت استعداد آینده محور بر کشف مسیر شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجی معماری دانش سازمانی است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی- همبستگی است. جامعۀ آماري تحقیق، کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 278 نفر برآورد گردید که این افراد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود که پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. بهمنظور بررسی و آزمون فرضیههای پژوهش، از مدل معادلات ساختاري و از طریق نرمافزار لیزرل استفادهشده است. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که مدیریت استعداد آینده محور دو متغیر معماری دانش سازمانی و کشف مسیر شغلی را بهطور مثبت و معناداری تحت تأثیر قرار میدهد. بهعلاوه، معماری دانش سازمانی بر کشف مسیر شغلی تأثیر مثبت و معناداری دارد. نهایتاً نقش میانجی معماری دانش سازمانی در تأثیر مدیریت استعداد آینده محور بر کشف مسیر شغلی مورد تأیید قرار گرفت.
پرونده مقاله
فصلنامه توسعه استعداد
,
شماره3,سال
2
,
تابستان
1399
پژوهش حاضر هدفی سه وجهی دارد که عبارتاند از: اول، شناسایی معیارهای جدید برای انتخاب کارکنان در محیط صنعتی نسل چهارم. دوم؛ اولویتبندی و مشخص کردن روابط علی بین این معیارها. سوم، کمک به ادبیات مدیریت عملیات با تمرکز بر روند استخدام و حمایت از فعالیتهای منابع انسانی با چکیده کامل
پژوهش حاضر هدفی سه وجهی دارد که عبارتاند از: اول، شناسایی معیارهای جدید برای انتخاب کارکنان در محیط صنعتی نسل چهارم. دوم؛ اولویتبندی و مشخص کردن روابط علی بین این معیارها. سوم، کمک به ادبیات مدیریت عملیات با تمرکز بر روند استخدام و حمایت از فعالیتهای منابع انسانی با توجه به معیارهای مرتبط با صنعت نسل چهارم. نوع پژوهش حاضر، كاربردی و ازنظر روش تحقیق توصیفی- علی و در شرکتهای دانشبنیان با تکنولوژی پیشرفته انجامشده است. جامعه آماری شامل 5 نفر از کارشناسان شرکتهای مربوطه بوده که مسئولیت انجام تحول در جهت سازگاری با انقلاب صنعتی نسل چهارم را در شرکت خود بر عهده داشتند. جهت اجرای تحقیق از رویکرد DEMATEL فازی استفادهشده است. بر اساس یافته ها، یازده عامل حیاتی اثرگذار جهت انتخاب نیروی کار در محیط صنعتی نسل چهارم شناسایی شد که مهمترین آنها به ترتیب اولویت شامل؛ توانايي برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان و انعطافپذیری برای انطباق با نقشها و محیط کاری جدید میباشند. علاوه براین، نتایج حاکی از وجود عوامل علی، به ترتیب نزولی شامل: دانش فناوری اطلاعات و تولید فنآوری، آگاهی از امنیت فناوری اطلاعات و حفاظت از اطلاعات، توانایی برطرف نمودن بحرانهای کاری و چگونگی ترکیب دانش مربوطه و استفاده از آن در یک شغل یا فرآیند خاص میباشند. عوامل نتیجه نیز شامل؛ انعطافپذیری برای انطباق با نقشها و محیط کاری جدید، تحلیلگری و مهارت ادراک بالا، توانایی برقراری ارتباط با واسطههای جدید، توانایی برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان، یادگیری و همکاری مداوم بینرشتهای و اعتماد به فنآوریهای جدید و آمادگی تغییر می باشند.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند