فهرست مقالات مهدی نجفی افرا


  • مقاله

    1 - جايگاه و زمانة فخرالدين سماكي در تاريخ فلسفة اسلامي (با تأكيد بر حاشية او بر شرح هداية ميبدي)
    تاریخ فلسفه , شماره 37 , سال 10 , تابستان 1398
    یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشته‌اند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس مانده‌اند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی چکیده کامل
    یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشته‌اند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس مانده‌اند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی شاگرد غیاث‌الدین منصور دشتکی است. از سماکی آثار قلمی مهمی چون: حاشیه بر شرح تجرید قوشچی و حاشیه بر شرح هداية الحکمة میبدی بجاي مانده است. متن هداية الحکمة تألیف اثیرالدین ابهری، شامل سه قسم منطق، طبیعیات و الهیات است. میبدی بر دو قسم طبیعیات و الهیات آن شرح نگاشته و سماکی تنها بر دو فن اول و دوم از فنون سه گانه طبیعیات شرح هداية الحکمة میبدی حاشیه زده است. سماکی اگرچه مانند ابن‌سینا و سهروردی، بنیانگذار مکتب خاصی نبوده ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهارنظرهاي خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائیان و اشراقیان و عرفا، در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) و با ارائة ديدگاههايي بدیع توانسته ـ بعنوان حلقة واسط ـ نقش مهمی در تطور تفکر فلسفی بطور کلی ایفا کند و الهامبخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. از جملة این ديدگاهها، تقریر متفاوت برهان سلمی و ابداع سه برهان دیگر در باب اثبات تناهی اجسام است که در این نوشتار بدان پرداخته شده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - سرشت و جاودانگی نفس انسانی در نگرش دکارت
    تاریخ فلسفه , شماره 56 , سال 14 , بهار 1403
    <p>&laquo;نفس&raquo; یکی از پرتکرارترین واژه&zwnj;ها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه&not;یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متما چکیده کامل
    <p>&laquo;نفس&raquo; یکی از پرتکرارترین واژه&zwnj;ها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه&not;یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متمایز از بدن است که میتواند&zwnj; بدون&zwnj; بدن وجود داشته باشد. دکارت نفس را جوهر ذاتاً مجرد از ماده، بسیط و تجزیه&zwnj;ناپذیر میداند که پس از نابودی، یعنی تجزیه&zwnj;پذیری بدن بعد از مرگ، بحسب تجرد ذاتیش، به حیات خود ادامه میدهد و نوعی خاطره از اتحاد با بدنش دارد. او دلایلی بر سرشت غیرمادی نفس انسانی اقامه کرده که عبارتند از: امکان تردید در وجود اجسام، بینیازی تصور نفس از صفات جسمانی، قدرتمندی خداوند بر خلق دو عنصری که بطور واضح و متمایز جدا از هم ادراک میشوند، و یگانگی و تجزیه&zwnj;ناپذیری نفس. بر این اساس، دکارت به سه جوهر خدا، نفس&zwnj; و جسم&zwnj; معتقد&zwnj; است و آنها را متمايز از يکديگر ميداند. مقصود او از تمايز&zwnj; بين&zwnj; جواهر، تمايز واقعي است. اما این تمایز برای وی مشکل&zwnj;ساز شده و باید پاسخ دهد که دو جوهر واقعاً متمایز، چگونه میتوانند بر هم تأثیر بگذارند و با هم متحد شوند؟ او تلاش کرده با واسطه قرار دادن روح بخاری و &laquo;غدۀ صنوبری&raquo;، قوۀ تخیل یا قائل شدن به نوعی توازی میان آنها یا حتی اتحاد جوهری آنها، به این پرسش پاسخ دهد، اما هرچه پیش رفته، بیشتر با چالش روبرو شده است. او درباب جاودانگی&zwnj; نفس نیز&zwnj; دو موضع کاملاً متفاوت ابراز کرده است؛ در موضع نخست، جاودانگی نفس را&zwnj; از&zwnj; اصلیترین موضوعات فلسفۀ اولی میداند که باید با براهین عقلی و فـلسفی اثبات شود، اما در موضع دوم، فناناپذیری نفس را مقوله&zwnj;یی کاملاً ایمانی معرفی میکند که در چارچوب عقل طبیعی و بدون کمک گرفتن از ایمان، نمیتوان به جاودانگی &zwnj;&zwnj;نفس&zwnj; رسید. در این مورد نیز دکارت موفق عمل نکرده و نتوانسته ادعای خویش را اثبات نماید.</p> پرونده مقاله