فهرست مقالات سيد محمدكاظم  علوي


  • مقاله

    1 - نگاهي تاريخي بر انتقال از معرفت نفس به معرفت رب در حکمت مشاء و حکمت اشراق
    تاریخ فلسفه , شماره 13 , سال 4 , تابستان 1392
    سير تكاملي و نتايج مترتب بر معرفت نفس در فلسفه اسلامي از جمله مباحث مهم بشمار ميرود. يكي از مهمترين اين نتايج بحكم حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نيل به شناخت آفريدگار است. تبيين و تفسير اين حديث در مکاتب آغازين فلسفه اسلامي کمتر مورد توجه بوده و شکوفايي شرح و تفسير آن چکیده کامل
    سير تكاملي و نتايج مترتب بر معرفت نفس در فلسفه اسلامي از جمله مباحث مهم بشمار ميرود. يكي از مهمترين اين نتايج بحكم حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نيل به شناخت آفريدگار است. تبيين و تفسير اين حديث در مکاتب آغازين فلسفه اسلامي کمتر مورد توجه بوده و شکوفايي شرح و تفسير آن بيشتر به دوره‌هاي تلفيقي و تأليفي در مکتب شيراز و اصفهان تا دوره‌هاي تفوق حکمت متعاليه در ميان متأخران و معاصران برميگردد. اين تحقيق درصدد پرداختن به سابقه اين تبيينها و تحليلها در دو مکتب آغازين فلسفه اسلامي يعني حکمت مشاء و حکمت اشراق و حتي قبل از آن است. تفسير احاديث معرفت نفس در فلسفه اسلامي با نفس‌شناسي و خودشناسي پيوند دارد و بدين‌لحاظ براي آن ديرينه‌يي بسان خود فلسفه در يونان در نظر گرفته شده در کتابهاي فلسفه اسلامي اقوال و عباراتي در اين زمينه به قدما و حکماي يونان نسبت داده شده است و سرآغاز تاريخ‌نگاري در اين زمينه بوده است. نقل اين احاديث و اقوال مشابه آن از همان دوران اوليه فلسفه اسلامي از اخوان‌الصفا آغاز شده است و بيشتر با تأکيد بر اهميت نفس‌شناسي و تجرد نفس همراه بوده است که در حکمت مشاء با توجه به برجستگي علم‌النفس و نفس‌شناسي برجستگي مييابد. ابن‌سينا با استفاده از اين احاديث به اثبات مهمترين مسئله نفس‌شناسي خود يعني تجرد نفس ميپردازد و از آنها بعنوان تأييدي ديني براي اثبات اين امر در برابر ديدگاه متکلمان دال بر جسماني بودن نفس بهره ميگيرد. در حکمت اشراق با توجه به بنيادين بودن بعد معرفت‌شناختي نفس، رويکرد اساسيتري به ارتباط ميان معرفت نفس و معرفت رب پيدا ميشود و بعنوان برهاني براي اثبات وجود خدا و صفات او معرفي ميگردد؛ برهاني که بر ديگر براهين اولويت دارد. آنچه در اين گذار تاريخي نمايان است، تقرير حاکي از امکان معرفت نفس و امکان انتقال از آن به معرفت رب است که در اشراقيترين وجه آن ذومراتب دانسته ميشود. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحليل درون‌شناختي ايمان در تفسير ملاصدرا از قرآن
    خردنامه صدرا , شماره 75 , سال 19 , بهار 1393
    ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نها چکیده کامل
    ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نهاده، در تفسير خود مجال بهتري مي‌يابد تا ديدگاهي جامع ارائه دهد. تحليل ايمان در تفسير ملاصدرا بيانگر اين ديدگاه متعالي است. در اين تحليل، روش‌شناسي ملاصدرا مورد ملاحظه قرار گرفته است. ملاصدرا ابتدا با در نظر گرفتن خاستگاه كلامي مسئلة ‌ايمان، به بررسي ديدگاه‌هاي مختلف كلامي و عقيدتي بر اساس مؤلفه‌هاي سه‌گانة كلامي: تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل جوارحي ميپردازد و از اين ميان تنها تصديق قلبي را دخيل در ماهيت ايمان ميداند. او در مرحلة نهايي به تحليل اساسي و متعالي خود از ايمان ميپردازد كه در آن ايمان بمثابة يك حقيقت «درون‌شناختي» در نظر گرفته شده است و همچون ديگر امور دروني به تحليل درون‌شناختي آن ميپردازد. اين تحليل شامل چهار بخش ميشود، در بخش نخست ايمان به سه امر و ساحت علم، حال و عمل تحليل ميگردد. بخشهاي دوم و سوم، با تفكيك دو سير «ابتدايي» و «رجوعي» نحوة ترتب اين امور بر يكديگر و بيان افضليت سير رجوعي و بتبع آن علم ميپردازد. در بخش نهايي به تفكيك ميان دو نوع «علم معامله» و «علم مكاشفه» پرداخته شده و علم مكاشفه بعنوان هدف و مقصود اصلي معين ميگردد. پرونده مقاله