-
مقاله
1 - فيلسوف ارغواني؛ زندگي، انديشهها و نوشتههاي فرفوريوستاریخ فلسفه , شماره 20 , سال 5 , بهار 1394«فرفوريوس» بمعناي «ارغواني» نام يکي از برجستهترين نمايندگان فلسفة نوافلاطوني است که هم خودش و هم مکتبش تأثير انکارناپذيري بر فلسفة اسلامي داشتهاند. آموزة کلّيهاي پنجگانة او بصورت موشکافانهتر و گسترشيافتهتر در مدخل همة منطقنوشتههاي دورۀ اسلامي نشست. نظرية او در ب چکیده کامل«فرفوريوس» بمعناي «ارغواني» نام يکي از برجستهترين نمايندگان فلسفة نوافلاطوني است که هم خودش و هم مکتبش تأثير انکارناپذيري بر فلسفة اسلامي داشتهاند. آموزة کلّيهاي پنجگانة او بصورت موشکافانهتر و گسترشيافتهتر در مدخل همة منطقنوشتههاي دورۀ اسلامي نشست. نظرية او در باب اتحاد عاقل و معقول، نخست از سوي ابنسينا فرو نهاده شد و سپس ملاصدرا آن را پذيرفت و برکشيد. خداگون شدن بمثابه غايت اخلاق آموزهيي است که فرفوريوس از استادش فلوطين برگرفته بود و از سوي انديشمندان مسلمان قبول عام يافت. رنگ و بويي از تناسخباوري فرفوريوس را در پارهيي از سخنان فارابي و ابنسينا ميتوان رصد کرد؛ گرچه آن دو منکر تناسخباوري يوناني بودند. فرفوريوس منطق را در صدر نظام آموزشي مکتب نوافلاطوني نشاند که اين نيز در اهتمام نوافلاطونيان مسلمان به منطق بياثر نبوده است. او معتقد به همرايي بنيادين افلاطون و ارسطو و جاودانخرد بود که هر دو تأثير آشکاري بويژه بر فارابي داشتهاند. پرونده مقاله -
مقاله
2 - آموزه بازگشت جاودانه در فلسفه سهروردي و فيزيك پوانكارهتاریخ فلسفه , شماره 17 , سال 5 , تابستان 1393«بازگشت جاودانه» آموزهيي ديرينه در تاريخ فلسفه است که ميگويد هر رخدادي در جهانْ درست به همان شيوهيي که در گذشته بينهايت بار به وقوع پيوسته، در آينده نيز با همة جزئياتش بينهايت بار تکرار خواهد شد. سهروردي اين آموزه را در حکمةالاشراق و نيز در المشارع و المطارحات بميان چکیده کامل«بازگشت جاودانه» آموزهيي ديرينه در تاريخ فلسفه است که ميگويد هر رخدادي در جهانْ درست به همان شيوهيي که در گذشته بينهايت بار به وقوع پيوسته، در آينده نيز با همة جزئياتش بينهايت بار تکرار خواهد شد. سهروردي اين آموزه را در حکمةالاشراق و نيز در المشارع و المطارحات بميان ميآورد و براي اثبات آن برهانهايي را پيش مينهد. ملاصدرا در تعليقات خود بر شرح حکمةالاشراق قطبالدين شيرازي به سنجش برهانهاي سهروردي پرداخته و آنها را نافرجام ميشمارد، ولي بطلان دليل، دليل بطلانِ مدّعا نيست؛ بويژه که ما «قضيه تکرارِ» پوانکاره را در دست داريم که اثبات ميکند در هر نظام (مجموعه يا سيستم)ي، موقعيت نخستين همه اجزاء پس از گذشت زماني به اندازة کافي طولاني تکرار خواهد شد و اين مستلزم اثبات آموزة «بازگشت جاودانه» است. با اينهمه، بايد پرسيد که اين «زمان به اندازة کافي طولاني» چقدر است؟ برپايه محاسبات چاندراسِکار، اين زمان براي يک حجم کروي از هوا با شعاع يک سانتيمتر که دما و فشار استاندارد و يک درصد نوسانْ حول مقدار ميانگين چگالي داشته باشد، چيزي نزديک به سه تريليون هزاره است! بنابرين، زمان تکرار براي کل کيهان چندان طولاني است که عمر اجزاء آن، بسي پيش از فرارسيدن آن زمان، به پايان خواهد رسيد و اين امر تکرار کيهاني را وقوعاً محال ميسازد. بدينسان، برآيند جستار فرارو اين است که آموزة «بازگشت جاودانه» که سهروردي نيز بدان باور دارد، ممکن ذاتي و محال وقوعي است. پرونده مقاله -
مقاله
3 - ميراث اثيري (حيات و کارنامه اثيرالدين ابهري)تاریخ فلسفه , شماره 15 , سال 4 , زمستان 1392اثيرالدين مفضّل بن عمر ابهري (590-663 ﻫ .ق) متکلّم، فيلسوف، منطقدان، رياضيدان و ستارهشناس پرآوازه ايراني است که تاکنون رشر، قنواتي، آيشنر، موحد و سارياُغلو گزارشهايي ناهمگون از احوال و آثار وي بدست دادهاند. ما در اين نوشتار، با نقد پژوهشهاي پيشين و بر پايه منابع تا چکیده کاملاثيرالدين مفضّل بن عمر ابهري (590-663 ﻫ .ق) متکلّم، فيلسوف، منطقدان، رياضيدان و ستارهشناس پرآوازه ايراني است که تاکنون رشر، قنواتي، آيشنر، موحد و سارياُغلو گزارشهايي ناهمگون از احوال و آثار وي بدست دادهاند. ما در اين نوشتار، با نقد پژوهشهاي پيشين و بر پايه منابع تاريخي دست اوّل، گزارشي يکدست و جامع از احوال و آثار وي برنگاشتهايم. پارهيي از نويافتههاي ما بدين قرارند: 1) گاهشماري زندگي ابهري؛ 2) کتابشناسي او (فهرست نسخ خطي و چاپي)؛ 2) ارائه فهرست کاملي از استادان، شاگردان و معاصران او 3) نقد رشر، قنواتي و سارياغلو که ميگويند زادبوم ابهري موصول بوده است. 4) نقد سارياُغلو که ميگويد ابهري را ازاينروي سمرقندي خواندهاند که خودش يا نياکانش در اصل سمرقندي بودهاند و نقد موحد که ميگويد منابع قديم در اينباره ساکتند. 5) نقد سارياُغلو که ميگويد ابهري در موصل به مدرسه ابتدايي ميرفته است. 6) نقد عسقلاني و ـ بتبع آن ـ نقد سرکيس، کردعلي و مدرس رضوي که ميگويند ابهري در حماة به ابوالفداء پناه برده است. 7) نقد آيشنر که ميگويد ابهري در موصل درگذشته است. پرونده مقاله -
مقاله
4 - دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقضباورانه در حرکت جوهریخردنامه صدرا , شماره 113 , سال 29 , پاییز 1402هرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقضباوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و چکیده کاملهرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقضباوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زایندۀ پارادوکسهایی هستند که تناقضباوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئلۀ نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینهساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایدۀ «مادة مع صورة مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همۀ انحاء هستی، ارجاع داده است. پرونده مقاله