پژوهش حاضر با هدف بررسی تحول باورها در سنین کودکی با درنظر گرفتن نظریة ذهن انجام شد. بدین منظور، تعداد 75 کودک در سنین 6-3 سال از مهدکودک های شهر تهران انتخاب شدند. برای هر کودک دو تکلیفِ باورِ غلط و دو تکلیف معرفت شناسی شخصی در نظر گرفته شد. نتایج نشان دادند که بین معر چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحول باورها در سنین کودکی با درنظر گرفتن نظریة ذهن انجام شد. بدین منظور، تعداد 75 کودک در سنین 6-3 سال از مهدکودک های شهر تهران انتخاب شدند. برای هر کودک دو تکلیفِ باورِ غلط و دو تکلیف معرفت شناسی شخصی در نظر گرفته شد. نتایج نشان دادند که بین معرفت شناسی شخصی، نظریة ذهن، و سن رابطة معنادارِ مثبت دیده می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که معرفت شناسیِ شخصی از طریق سن و نظریة ذهن قابل پیش بینی است. بر این اساس، کودکانِ سنین بالاتر نمره های بالاتری در معرفت شناسی شخصی کسب کردند، به گونه ای که تقریباً %31 از واریانس معرفت شناسی شخصی از طریق سن تبیین شد. همچنین، کودکانی که نمره های بالاتری در معرفت شناسی شخصی کسب کردند نمره های بالاتری در توانایی نظریة ذهن به دست آوردند. دو متغیر سن و نظریة ذهن همراه با هم، %5/32 از واریانس معرفت شناسی شخصی را تبیین کردند. به علاوه، مرحله انتقال به دوگانه نگری در نمونة مورد بررسی، مشاهده نشد.
پرونده مقاله
دریافت اصلاح نهایی مقاله: 23/9/1401
پذیرش مقاله: 24/2/1402
Abstract: The aim of the present study was to systematicallپژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک مطالعات مرتبط با اهمالکاری تحصیلی برای دست یافتن به یک مدل و چارچوب نظری انجام گردید. این پژوهش از نوع مطالعات ث چکیده کامل
دریافت اصلاح نهایی مقاله: 23/9/1401
پذیرش مقاله: 24/2/1402
Abstract: The aim of the present study was to systematicallپژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک مطالعات مرتبط با اهمالکاری تحصیلی برای دست یافتن به یک مدل و چارچوب نظری انجام گردید. این پژوهش از نوع مطالعات ثانویه است و با توجه به روش اجرا، مرور سیستماتیک تلقی میشود. بر همین اساس، با جستوجو در پایگاههای اطلاعاتی و مطالعاتیِ معتبری که در بازة زمانی 1386 تا 1401 (2007-2022 م) از جوانب مختلف به موضوع اهمالکاری تحصیلی پرداخته بودند و با تکیه بر روش پریزما، بعد از شناساییمقاله و غربال 1645 مقاله از میان آنها 43 مقاله برای بررسی انتخاب شدند. نتایج نشان دادند که پیشبینی کنندهها و همبستههای اهمالکاری تحصیلی را میتوان در قالب پنج رویکرد روانشاختی شامل شخصیتی، بافتی ـ محیطی، شناختی ـ عصبی، هیجانی، و انگیزشی ـ ارادی طبقهبندی کرد و پیامدهای آن را در قالب دو بخش درونی و بیرونی قرار داد. این طبقهبندی به ارائه یک چارچوب نظری تحت عنوان «مدل پنتاگونی اهمالکاری تحصیلی» منجر شد که در آن، بر تعامل بین رویکردها و پیامدها تأکید میشود. براساس این نتایج، پیشنهادهایی کاربردی و پژوهشی برای انجام تحقیقات بیشتر در حوزه اهمالکاری تحصیلی (غیرفعّال و فعّال) ارائه شد.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند