فهرست مقالات یاشار  جیرانی


  • مقاله

    1 - تکثرگرایی ارزشی و آزادی در اندیشه آیزایا برلین
    پژوهش سیاست نظری , شماره 9 , سال 5 , پاییز-زمستان 1399
    یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می‌گردد که می‌توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجاری، با ارجاع به مفهوم تکثرگرایی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشه‌ای نظام‌مند عرضه كرد سر آیزایا برلین فیلسوف س چکیده کامل
    یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می‌گردد که می‌توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجاری، با ارجاع به مفهوم تکثرگرایی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشه‌ای نظام‌مند عرضه كرد سر آیزایا برلین فیلسوف سیاسی انگلیسی بود. برلین با تعریف لیبرالیسم به عنوان مکتبی که آزادی منفی را در رأس سلسله مراتب ارزشی می‌نشاند، استدلال می‌کند که می‌توان لیبرالیسم را به طور منطقی از مبانی تکثر‌گرایی ارزشی استنتاج کرد. برلین سعی می‌کند به سه شیوه، یعنی محوریت انتخاب، ضدیت با آرمان‌شهر، و وجود ارزش‌های جهان‌شمول، استلزام منطقی میان تکثرگرایی ارزشی و ارجحیت آزادی منفی را اثبات کند. همه این شیوه‌ها از اثبات این استلزام باز خواهند ماند. در پایان نیز سعی شده است به طوری ایجابی و با اتکا به خصیصه عقلانیت ستیزی و الگو‌های تصمیم‌گیری در تکثرگرایی ارزشی، امکان استنتاج هرگونه ارجحیت ارزشی از تکثرگرایی مورد بحث قرار بگیرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - مسئله دوگانگي روح و بدن در هومر، افلاطون و ارسطو
    تاریخ فلسفه , شماره 13 , سال 4 , تابستان 1392
    اين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستي‌شناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستي‌شناسي روح در دوران اسطوره‌يي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به چکیده کامل
    اين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستي‌شناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستي‌شناسي روح در دوران اسطوره‌يي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به اين معنا که تضاد دوران فلسفي ميان افلاطون و ارسطو بر سر هستي‌شناسي روح و بدن، در تعبير دوگانه و متضاد هومر از مفهوم روح ريشه دارد. بعلاوه، اين مقاله سعي دارد با اثبات چنين نظري، قدمي بسيار کوچک در راستاي فهم نسبت ميراث اسطوره‌يي يونان باستان با دوران فلسفه انساني آن ـ بخصوص افلاطون و ارسطو ـ بردارد. پرونده مقاله