-
مقاله
1 - ذهن و زبان در نظریه ارتباطی ابویعقوب سجستانیپژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 0 , سال 15 , تابستان 1396امروزه مطالعه ذهن و زبان بیشتر بر مبنای یافتهها، نظریّات و مکاتب برساخته زبانشناسان غربی پیش میرود. امّا چنین نیست که در مشرقزمین هیچ تلاشی برای شناخت ذهن ، زبان، ویژگیها و کارکردهای آنها صورت نگرفته باشد. شاید بتوان متکلّمین مسلمان را به واسطه توجّهشان به بحث زبان چکیده کاملامروزه مطالعه ذهن و زبان بیشتر بر مبنای یافتهها، نظریّات و مکاتب برساخته زبانشناسان غربی پیش میرود. امّا چنین نیست که در مشرقزمین هیچ تلاشی برای شناخت ذهن ، زبان، ویژگیها و کارکردهای آنها صورت نگرفته باشد. شاید بتوان متکلّمین مسلمان را به واسطه توجّهشان به بحث زبان، از کهنترین زبانشناسان در مشرقزمین به شمار آورد که به واسطه ژرف اندیشی در باب موضوعات مربوط به کلام الهی از جمله حُدوث و قِدَمِ آن به بحثهای دقیق زبانشناسی از قبیلِ تعاریف، کارکردها، معانی و هرمسانگی(تأویل) زبان پرداختهاند. ابویعقوب سجستانی از نویسندگان و متکلّمین مسلمان ایرانی اوایل قرن چهارم هجری است. وی به صورت جدّی به نظام «ذهن و زبان» پرداخته، «نظریّه ارتباطی» خاصّی را بر مبنای «نظامِ نطق و زبان» متشکّل از ساحات سه گانه «قصد»، «طبع» و «عرف» پایهگذاری کرده است. سجستانی معتقد است که نقص، حذف و نادیده گرفتن هر یکی از این اجزاء که در کنار هم، معنا و ارزش مییابند عدم ارجاعِ نطق به ناطق و در نتیجه گسستِ زنجیره سخن و عدم برقراری ارتباط را به دنبال دارد. از امتیازات نظریه ارتباطی وی این است که به بحث هرمنوتیک و تأویلِ سخن، بویژه تأویل متون مقدّس نیز پرداخته است. مقاله حاضر بر آن است که با معرّفی و بررسی «نظامِ ذهن و زبان و نظریه ارتباطی سجستانی» به صورتِ نموداری، تصویری عینی و ملموس از آراء ارزشمندِ وی در این زمینه ارائه کند. پرونده مقاله -
مقاله
2 - عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنویفصلنامه پژوهشهای اخلاقی (انجمن معارف اسلامی ایران) , شماره 48 , سال 12 , تابستان 1401از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنو چکیده کاملاز آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیتهایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمیگزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشهها، دیدگاهها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار میدهد. مولانا هوشمندانه خصلتهای روانی ـ طبقاتی شخصیتهای جهان قصههایش را لحاظ میکند و شخصیتهای داستانی نیز متناسب با آن خصلتها و ویژگیها نقش خود را ایفا مینمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیتپردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی تودة مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایستة اهل طریقت است. پرونده مقاله -
مقاله
3 - بررسی و تحلیل سلوک اجتماعی در مثنوی مولویپژوهشهای اعتقادی کلامی , شماره 47 , سال 12 , پاییز 1401مثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و چکیده کاملمثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و تجربه و روان شناسی اجتماعی مولانا سرچشمه می گیرد و از آن به اندیشۀ سلوک اجتماعی تعبیر می شود، دست یافت. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی، تحلیلی تدوین شده است، دورۀ زمانی قرن هفتم را در نظر خواهیم داشت که در آن به نقش های اجتماعی، هنجارها و کنش ها و مقوله های مهم اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به جایگاه مهم مولانا در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران زمین و نقش بی چون و چرای وی در تبیین آموزه های عرفانی، اخلاقی، بررسی نگاه و رویکرد وی به سلوک اجتماعی از خلال آثارش بهویژه مثنوی معنوی بسیار ضروری به نظر می رسد و این مهم می تواند ما را به آبشخورهای فکری مولانا درباره ی سلوک اجتماعی رهنمون شود. پرونده مقاله