فهرست مقالات آذرتاش آذرنوش


  • مقاله

    1 - نگاهی تاریخی به کاربرد عبارت «مدنی بالطبع» در سده‌های میانة جهان اسلام
    تاریخ فلسفه , شماره 41 , سال 11 , تابستان 1399
    «مدنیت» انسان از موضوعاتی‌ است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداخته‌اند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی ا‌ست. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پد چکیده کامل
    «مدنیت» انسان از موضوعاتی‌ است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداخته‌اند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی ا‌ست. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پدیدار را موشکافانه در کتابهای فلسفی بررسی میكردند و آنچه از گذشته تا امروز در جهان اسلام با عنوان مدنی‌بالطبع بودن انسان میشناسیم، ریشه در یونان و عصر ترجمه دارد. این تعبیر با ترجمة اسحاق بن حنین از اخلاق نیکوماخوس ارسطو، در سدة سوم قمری در جهان اسلام پدید آمد و با تهذیب الأخلاق مسکویه رازی زمینة گسترش آن فراهم شد. اگر چه بیشتر مترجمان اخلاق ارسطو به فارسی و عربی، این ترکیب را بکار نبرده‌اند، اما امروزه نیز همچنان بر سر زبانهاست. آموزة مدنیت انسان، در جهان اسلام مبنای برهان حکیمانی همچون ابن‌سینا بر اثبات نبوت قرار گرفته و فخررازی پای آن را ـ که بعدها به نام طریقة‌الحکماء مشهور شده ـ به کتابهای کلامی گشوده است. این مقاله میکوشد با بررسی میراث مکتوب فارسی و عربی در دسترس، خط سیر آمیزة مدنی‌بالطبع که بمثابه اصطلاح و قالبی در جهان اسلام درآمده و تا امروز نیز بکار میرود، را در سده‌های میانه تبیین نماید و جای خالی بررسی تاریخی آن را در پژوهشهای کنونی، از وجوهی پر کند. پرونده مقاله