فهرست مقالات علی‌اکبر  کیوانفر


  • مقاله

    1 - ابعاد اجتماعي و پيوندهاي مردمي در تصوف اسلامی (با نگاهی به نسبت‌های تصوف و آیین‌های جوانمردی، ملامتیه و قلندریه)
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 0 , سال 9 , پاییز 1390
    تصوف اسلامی که در آغاز با رویکردی زاهدانه و مبتنی بر آداب ریاضت منشانه پاگرفت؛ آرام آرام و برابر مقتضیات زمان به موضوعات نظری روی آورد و «اخلاص درنیت» و «عشق و محبت» را به عنوان مباحث محوری مورد توجه و تأکید قرار داد. این رویکرد تازه موجب شد تا تعالیم صوفیه در پیوند با چکیده کامل
    تصوف اسلامی که در آغاز با رویکردی زاهدانه و مبتنی بر آداب ریاضت منشانه پاگرفت؛ آرام آرام و برابر مقتضیات زمان به موضوعات نظری روی آورد و «اخلاص درنیت» و «عشق و محبت» را به عنوان مباحث محوری مورد توجه و تأکید قرار داد. این رویکرد تازه موجب شد تا تعالیم صوفیه در پیوند با جامعه از صورتی کاربردی‌تر برخوردار شود. از آنجا که آیین‌های جوانمردی، ملامتیه و قلندریه هرکدام به گونه‌ای توانسته‌اند بخشی از حریم تصوف مردمی را به نمایش درآورند؛ شناخت برخی از کارهای آنان، ما را در رسیدن به ویژگی‌های اجتماعی تصوف یاری می‌کند. برابر با این نگرش، پیوستگیِ تعالیم جوانمردان با اصول تصوف، مکتب جوانمردی را به مدرسه ای برای آموزش زهد و تصوف برای عموم مردم بدل کرده است. از سوی دیگر، نفوذ جوانمردان و منش عیّاری در میان اهل تصوف نیز سبب شد تا قابلیت نقددرون گفتمانی در حوزۀ تصوف اسلامی گسترش یابد. درهمین راستا، «ملامتیه» را می‌توان دنبالۀ آیین جوانمردی برای دفع آسیب‌هایی که دامنگیر پارسایان می‌شود؛ دانست. استواری چارچوب نظریِ نقد درون گفتمانی موجب شد تا با تقویت بُعد عملگرایانۀ خود و سامان دادن به جریان «قلندریه»، رویکردِ مقاومت در برابر زهدهای ساختگی و ریاکارانه را گسترده تر و پررونق‌تر سازد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - آسیب‌شناسی رفتار زاهدانه در ادبیات صوفیانۀ فارسی
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 0 , سال 13 , بهار 1394
    زهدورزی همچون دیگر پدیده‌های فرهنگی، به دلیل تراز ویژه‌ای که در تصوف اسلامی یافته، استعداد زیادی برای انحراف از خاستگاه اولیۀ خود و غلتیدن در ورطۀ آسیب‌های گوناگون دارد. زاهدان مسلمان، خود نخستین منتقدان جدّی در حوزۀ آسیب‌شناسی زهد بوده‌اند و از زوایای گوناگون به شناسا چکیده کامل
    زهدورزی همچون دیگر پدیده‌های فرهنگی، به دلیل تراز ویژه‌ای که در تصوف اسلامی یافته، استعداد زیادی برای انحراف از خاستگاه اولیۀ خود و غلتیدن در ورطۀ آسیب‌های گوناگون دارد. زاهدان مسلمان، خود نخستین منتقدان جدّی در حوزۀ آسیب‌شناسی زهد بوده‌اند و از زوایای گوناگون به شناسایی و رفع آسیب پرداخته‌اند. در ارزیابیِ عمومیِ موضوع، درمی یابیم که آسیب‌هایی مانند افتادن در دام کبر، غرور و عُجب، داشتن نگاه کاسب‌کارانه و غیر مخلصانه به تلاش‌های زاهدانه و استفاده از ابزار ریا و تزویر برای بهره‌مندی از مقبولیت نزد عموم مردم، از قرون نخستین رواج زهد و تصوف اسلامی از نظر برجستگان این حوزه پنهان نمانده و با گسترش آسیب‌ها از قرن چهارم هجری، شتاب بیشتری گرفته است. این نگاهِ انتقادیِ درون گفتمانی، که بخش برجسته‌ای از ادبیات تصوف را نیز شامل می شود، بسیار بیشتر و پیشتر از نقدهای بیرونی در پالایش زهد اسلامی موفق بوده است. این مقاله کوشیده است تا با پیمایشِ نگاه آسیب‌شناسانۀ درون گفتمانی، نقش ویژه و بی‌مانند آن را در ماندگاری این میراث عظیم فرهنگی بنمایاند. پرونده مقاله