پژوهش زبان و ادبیات فارسی
,
شماره0,سال
10
,
تابستان
1391
در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن میسازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی، یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فروکاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این چکیده کامل
در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن میسازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی، یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فروکاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این الگوها، هرچند در اغلب مواضع راهگشا هستند اما بیشتر در صدد حل وفصل معضل پارادوکس هستند تا معرفتشناسی آن. در این مقاله، با توجه به تفسیری که یونگ از پارادوکسهای بنیادین در وجود آدمی ارائه می-دهد، چشمانداز جدیدی برای تحلیل این مسئله در اندیشه مولوی ارائه شده است. توجه داریم که این مقاله مقارنه و مقایسة اندیشة مولوی و یونگ نیست؛ بلکه صورتبندی الگوی یونگ برای تحلیل پارادوکس، و بهکارگیری این الگو در اندیشه مولوی است. بر اساس این الگو، عارف در ژرف ترین سطوحِ «خویشتن» با پارادوکسی وجودی روبهروست و این تناقض عمیق را تضمین کنندة بالندگی خویش و حصول معرفت می پندارد.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند