فهرست مقالات خديجه  بهرامي رهنما


  • مقاله

    1 - بررسي و نقد كهن الگويي انه‌ايد ويرژيل
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 0 , سال 10 , زمستان 1391
    يكي از رويكردهاي مهم نقد ادبي، نقد كهن الگويي است. كهن الگوها شامل تصاوير بالقوه، ابتدايي و صور مثالي است كه در ناخودآگاه جمعي بشر وجود دارد. به اعتقاد «يونگ»، اين عناصر، محصول تجربۀ همگاني است كه در همۀ نسل ها تكرار شده است. «انه ايد»، منظومه‌اي اساطيري است كه ريشه در چکیده کامل
    يكي از رويكردهاي مهم نقد ادبي، نقد كهن الگويي است. كهن الگوها شامل تصاوير بالقوه، ابتدايي و صور مثالي است كه در ناخودآگاه جمعي بشر وجود دارد. به اعتقاد «يونگ»، اين عناصر، محصول تجربۀ همگاني است كه در همۀ نسل ها تكرار شده است. «انه ايد»، منظومه‌اي اساطيري است كه ريشه در ناخودآگاه جمعي رومي ها دارد. اين اثر را مي توان با رويكردهاي مختلف، از جمله رويكرد نقد كهن الگويي تحليل و بررسي کرد. بسياري از كهن الگوها از جمله: كهن الگوي «قهرمان»، «آنيموس»، «پير دانا» و «سايه» و چگونگي تبلور هر يك از اين كهن الگوها بر شخصيّت هاي داستان، به عنوان ﻣسئلۀ اصلي پژوهش ارزيابي شد. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه انه، كهن الگوي قهرمان است كه براي رسيدن به فرآيند فرديّت، سه مرحلۀ جست وجو، پاگشايي و بلاگردان را با موفقيّت پشت سر مي‌گذارد تا به خويشتن كه غايت فرآيند فرديّت است دست يابد. كهن الگوي آنيموس بر روان «ديدون» و «كاميل» فرافكني شده است. «ونوس»، كهن الگوي پير داناست كه قهرمان داستان را در سراسر منظومه ياري داده است و در نهايت، انه به مبارزه با «تورنوس» كه سايۀ دروني اوست، مي رود و بر او غلبه مي يابد. روش تحقيق، تحليل محتوا در چارچوب نقد ادبي است. بنابراين هدف پژوهش حاضر، نقد كهن الگويي منظومۀ انه ايد ويرژيل با ﺗﺄكيد بر آراي يونگ است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - ساختار تقدیرمحور داستان‌های تراژیک شاهنامه
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 0 , سال 9 , بهار 1390
    هدف مقالة حاضر آن است که ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه را نشان دهد. درتراژدی، عامل ناگزیری وجود دارد که قهرمان داستان قادر به جلوگیری از فاجعه ای که او را به اضمحلال می کشاند، نیست. آن عامل ناگزیر، سرنوشت و تقدیر محتوم نام دارد. تمام قهرمانان داستان های ترا چکیده کامل
    هدف مقالة حاضر آن است که ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه را نشان دهد. درتراژدی، عامل ناگزیری وجود دارد که قهرمان داستان قادر به جلوگیری از فاجعه ای که او را به اضمحلال می کشاند، نیست. آن عامل ناگزیر، سرنوشت و تقدیر محتوم نام دارد. تمام قهرمانان داستان های تراژیک شاهنامه، مقهور سرنوشت هستند و هنگامی که در شبکة علت و معلول ها قرار می گیرند، علیرغم تمام تلاش و کوشش خود به جبر سرنوشت معترف می شوند و می دانند که توان سرکشی مقابل سرنوشت را ندارند. پس به حکم تقدیر گردن می نهند و معتقد می شوند که آنچه باید بشود، می‌شود و از آن گریزی نیست. عوامل بسیاری، ساختار تقدیر محور داستان های تراژیک شاهنامه را تشکیل می دهند که حذف یکی از این عوامل، لطمه‌ای بر کل عناصر و عوامل تشکیل‌دهندة اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان ساختار تقدیر و سرنوشت محتوم در داستان های تراژیک شاهنامه را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. پرونده مقاله