-
مقاله
1 - مدلسازی آزمایشگاهی مهاجرت در سیستم گسلی فعال شکرآب (شمال بیرجند)فصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 47 , سال 12 , پاییز 1397سيستم راندگی شکرآب واقع در شمال شهر بيرجند، دارای پرتگاه های متناوب گسلی همروند با گسل اصلی می-باشد. با توجه به ویژگی های ساختاری، سازوکار روند های گسلی موجود در منطقه، چین های وابسته به گسلش و رخداد مهاجرت از سمت شمال به جنوب در گسل شکرآب، مدلسازی برای الگوی هندسی ا چکیده کاملسيستم راندگی شکرآب واقع در شمال شهر بيرجند، دارای پرتگاه های متناوب گسلی همروند با گسل اصلی می-باشد. با توجه به ویژگی های ساختاری، سازوکار روند های گسلی موجود در منطقه، چین های وابسته به گسلش و رخداد مهاجرت از سمت شمال به جنوب در گسل شکرآب، مدلسازی برای الگوی هندسی انتشار گسل انجام می گیرد که منطبق بر پهنه گسلی شکر آب باشد. در این مدل پرتگاه های جدید در فرو دیواره پرتگاه های قبلی تشکیل می گردند. بر اساس نتایج مدلسازی انجامگرفته، مهمترین عامل برای ایجاد پرتگاه های متناوب، فشارش شمالی- جنوبی در راندگی شکرآب می باشد. در هر مرحله با افزایش مقدار کوتاه شدگی، گسل های جدید ظاهر می شوند؛ بهنحویکه اولین راندگی در سمت شمال پهنه شکرآب ایجاد می گردد و گسل های بعدی با افزایش مقدار کوتاه شدگی به میزان حداکثر 58%، در سمت جنوبی پهنه و در فرودیواره گسل های قبلی ایجاد می گردند. در این مدلسازی، شیب راندگی های ایجاد شده در چهار مرحله کوتاه شدگی بین 60- 65 درجه متغیر می باشد که با شیب واقعی گسل های شکرآب به میزان 70 درجه همخوانی تقریبی دارند. با توجه به نتایج آزمایشگاهی مشخص می شود که توالی ایجاد راندگی ها در هر مرحله مدلسازی با توالی راندگی ها در پهنه شکرآب و با مهاجرت شمالی – جنوبی گسل سازگار می باشد. با توجه به هندسه راندگی ها و پس راندگی، مدل تشکیل ساختارها در این پهنه گسلی مدل سری شکننده پیش بوم1 می باشد که شاخه های راندگی ها از یک نقطه منشاء می گیرند. پرونده مقاله -
مقاله
2 - تاثیر سازند متحرک گچساران بر سبک چینخوردگی و تکامل تکتونیکی تاقدیس رگ سفید در فروافتادگی دزفول جنوبیفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 49 , سال 13 , بهار 1398رفتار شکلپذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چینخوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعهیافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به چکیده کاملرفتار شکلپذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چینخوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعهیافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ بهطوریکه ساختارهای بخش بالایی و پایینی آن کاملا از یکدیگر جدا شده و بر یکدیگر منطبق نیستند. محاسبه زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک شدگی در تاقدیس واقع در بالای افق گچساران، چين هاي جدایشی گسل خورده را نشان می-دهد که نشانگر هندسه چین در مرحله ابتدایی توسعه این تاقدیس می باشد. نیمرخ های لرزه ای تاقدیس در زیر افق گچساران، سبک چینخوردگی وابسته به انتشار گسل را نشان می دهند. در فرو افتادگی دزفول جنوبی، چینخوردگی در سازند گچساران با طول موج های کوتاهتر و به شکل چین های ناهماهنگ رخ می دهد و بهعنوان سطح تجزیه برای چینهای زیرین عمل می کند که ناودیس ها در این افق متحرک بهطور مستقیم، تاقدیس های سازند کربناته را می پوشانند. چین های مدور در تاقدیس زیرین در سازند های کربناته، چین های تحمیلی همراه با گسل های پرشیب هستند که بالای یک سطح جدایشی عمیق جدایش یافته اند و نهایتا بهوسیله دگرشکلی پیشرونده، گسل خورده اند. تفسیر مقاطع لرزه ای در فروافتادگی دزفول جنوبی نشان می دهد که مهاجرت جانبی در واحد های نمکی 2 و 4 سازند گچساران رخ می دهد و واحد های بالایی و پایینی سازند گچساران در مهاجرت نمک نقشی ایفا نمی کنند. مهاجرت جانبی نمک سازند میوسن گچساران بهوسیله رشد تاقدیس زیرسطحی در طی چینخوردگی و بارگذاری سازند های رویی در بالای سازند گچساران انجام می شود. پرونده مقاله -
مقاله
3 - نقش کنترلکنندههای ساختاری در هیدروژئوشیمی چشمه¬های تراورتن ساز منطقه آذرشهر، شمالغرب ایرانفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 52 , سال 13 , زمستان 1398نهشته های تراورتن منطقه آذرشهر، واقع در شمالغرب ایران، یکی از مجموعه های منحصربهفرد تراورتن در دنیا می-باشد. فرایند نهشت تراورتن در حال حاضر نیز در تعدادی از چشمههای فعال تراورتن ساز ادامه دارد. در این پژوهش با تلفیق داده های ساختاری و تکتونیکی، مطالعات ژئوفیزیکی و مط چکیده کاملنهشته های تراورتن منطقه آذرشهر، واقع در شمالغرب ایران، یکی از مجموعه های منحصربهفرد تراورتن در دنیا می-باشد. فرایند نهشت تراورتن در حال حاضر نیز در تعدادی از چشمههای فعال تراورتن ساز ادامه دارد. در این پژوهش با تلفیق داده های ساختاری و تکتونیکی، مطالعات ژئوفیزیکی و مطالعات هیدروژئوشیمیایی به مطالعه منشا آب و جایگاه چشمه های فعال تراورتن ساز پرداخته شد. نتایج حاصل از اندازهگیریهای برجا و تیپ تراورتن ها نشان داد که این چشمه ها از نوع ترموژن و با منشا هیدروترمال هستند. بررسی دیاگرام های هیدروژئوشیمیایی و نسبت های یونی نشان داد که تیپ آب چشمه ها از نوع کربناته کلسیک می باشد که در اثر اختلاط با آب های شور، میزان یون سدیم و کلر افزایش یافته است. مجاورت این نهشته ها با دریاچه ارومیه و بررسی نتایج حاصل از مطالعات ژئوفیزیک نشان داد که منشا این آب های شور، آب دریاچه ارومیه و یا شورابه های مرتبط با آن می باشد که از طریق سیستم های شکستگی هدایت شده و در پهنه های کششی بین گسل ها با سیالات هیدروترمال اشباع از بی کربنات اختلاط یافته اند. این پدیده نشان می دهد که هیدروژئوشیمی چشمه های مزبور تحت تاثیر آب دریاچه ارومیه و یا شورابه های مرتبط با آن در قاعده تراورتن ها میباشد. پرونده مقاله -
مقاله
4 - بررسي نرخ فعاليت تكتونيكي محدوده گسل دورود(جنوب باختر ايران) بر پايه تحليل دادههاي ژئومورفولوژیک (مخروط افكنهها، حوضهها و شبكه زهكشي)محمدرضا سپهوند بهزاد تخمچی امین روشندل کاهو حسین احمدی نوبری زهرا كمالي محمودرضا هيهات حميد نظري محمد مهدی خطیبفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 53 , سال 14 , بهار 1399تحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره ب چکیده کاملتحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره به ارتفاع آن (Vf)، عامل عدم تقارن حوضه (Af)، گراديان طولي رودخانه (Sl)، عامل تقارن توپوگرافي (T)، سينوسيته رودخانه (S)، عامل شكل حوضه، فرم حوضه، ضريب كشيدگي و نسبت كشيدگي حوضه و شاخص Bs همچنين شاخصهاي در ارتباط با مخروطافكنهها شامل: ميزان خميدگي مخروطافكنه β، ضريب مخروطگرايي و نيمرخهاي طولي، انجام شده است. ابزارهای این پژوهش شامل نقشههاي توپوگرافي، زمينشناسي، تصاوير ماهوارهاي و مدل رقومي ارتفاعي (DEM) و تصاوير سنجنده IRS منطقه و نرمافزارهای Gelobal Mapper و GIS میباشد. نتايج دادههاي حاصل از تحليلهاي توپوگرافي، شواهد زمينريخت ساختي حاصل از مشاهدات ميداني و مقادير بهدست آمده از شاخصهاي ژئومورفيک، همگي نشان از فعال بودن نوزمينساختي منطقه است. محدوده مورد مطالعه براساس طبقهبندي LAT در کلاس يك قرار ميگيرد که نشاندهنده فعاليتهاي زمينساختي شديد است. براساس نتايج بهدست آمده بخش شمالي گسل دورود نسبت به بخش جنوبي از نظر حركات نوزمينساختي فعالتر ميباشد. پرونده مقاله -
مقاله
5 - جایگاه تکتونوماگمایی دیابازها و جریانهای بازالتی افیولیت شمال مکران، جنوب شرقی ایرانفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 55 , سال 14 , پاییز 1399افیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، بهعنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگهای تشکیلدهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریانهای بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری چکیده کاملافیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، بهعنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگهای تشکیلدهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریانهای بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری، سنگ نگاری و زمین شیمیایی بیانگر شکل گیری این سنگها در جایگاه های زمین ساختی متفاوت است. بر اساس ویژگی های زمین شیمیایی، دیابازها و بازالتها در دو گروه جای می گیرند: در یک گروه، دیابازها و جریانهای بازالتی با ترکیب تولئیتی قرار دارند که ویژگیهای شبیه به پشته های میاناقیانوسی (MORB) را به نمایش می گذارند. گروه دوم شامل جریانهای بازالتی تا داسیتی با ترکیب کالک آلکالن است که ویژگیهای کمان های آتشفشانی را به نمایش گذاشته و نشانه-های محیطهای فرورانش در آنها دیده می شود. دو رخداد ماگمایی منجر به تشکیل این دو گروه از سنگها شده است: 1) ماگماتیسم نوع MORB حاصل از کشش و بازشدگی بین دو بلوک قاره ای که منجر به شکل گیری دیابازها و بازالتهای تولئیتی در کرتاسه پیشین شده است. غنی شدگی این سنگها نسبت به عناصر نادر خاکی سبک(LREE) و مقادیر پایینLa/Yb و به نسبت بالای U/Th نمایانگر تاثیر ترکیبات قاره ای در مذاب به وجود آورنده آنها است. 2) ماگماتیسم مرتبط با فرورانش که گدازه های بازالتی، آندزیتی و داسیتی دارای ویژگیهای کالک آلکالن را در کرتاسه پسین برجای گذاشته است. غنی شدگی LREE و LILE، ناهنجاری منفی Nb و Ta، نسبت بالای Pb/Ce و مقدار تمرکز اندک TiO2 در این سنگها، نمایانگر تاثیر ورقه فرورانشی در ترکیب آنها است. پرونده مقاله -
مقاله
6 - سن چینخوردگی تاقدیس جریک در فروافتادگی دزفول براساس مطالعه هندسه چینههای رشدیفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 58 , سال 15 , تابستان 1400نحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چینخورده - رانده یکی از جنبههای مهم درک تکامل ساختاری این پهنههای دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چینخورده – رانده میتوان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن چکیده کاملنحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چینخورده - رانده یکی از جنبههای مهم درک تکامل ساختاری این پهنههای دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چینخورده – رانده میتوان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن دست یافت. زمان شروع و نحوه توسعه دگرشکلی (کوهزایی) در کمربند چینخورده -رانده زاگرس از موضوعاتی است که بهطور گستردهای بررسی شده و باور عمومی بر آن است که کوهزایی در زاگرس از میوسن با برخورد دو ورقه ایران مرکزی و عربستان شروع و از شمال شرق به جنوب غرب بهتدریج توسعهیافته است. در این پژوهش، سن چینخوردگی بر اساس مطالعه هندسه نهشته چینههای رشدی، اواخر میوسن میانی (سراوالین) برآورد شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که زمان آغاز چینخوردگی تاقدیس جریک در این ناحیه همزمان با نهشته شدن آغاجاری زیرین است. پرونده مقاله -
مقاله
7 - برشهای ترازمند و برآورد میزان کوتاهشدگی در افیولیت ملانژ شمال مکران، جنوب شرقی ایرانفصلنامه زمین شناسی ایران , شماره 66 , سال 17 , تابستان 1401ویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. چکیده کاملویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. گسلهای راندگی بشاگرد، درانار، آبنما، کوه بهارک و ورناچ با روند WNW-ESE و شیب بین 20 تا 35 درجه به سمت NNE، کنترلکنندههای اصلی دگرشکلی در این پهنه بوده و عامل اصلی کوتاهشدگی هستند. موقعیت محور اصلی تنش به دست آمده بر اساس هندسهی این گسلهای راندگی برابر با N209/09 انطباق بسیار نزدیکی با محور فشردگی پدیدآورندهی چینهای پهنه داشته و نمایانگر آن است این ساختارها در نتیجه رژیم زمینساختی یکسانی شکل گرفتهاند. تفاوت میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف افیولیت ملانژ شمال مکران نیز ارتباط مستقیمی با عملکرد گسلهای راندگی دارد. بهگونهای که در بخشهای غربی پهنه و در برشهای ساختاری A-A´، ´ B-B و´C-C با توجه به عملکرد گسلهای راندگی، میزان کوتاهشدگی به ترتیب برابر 66/22، 85/22 و 32/14 درصد است. در بخشهای شرقی به سبب نبود گسلهای راندگی و حضور بیشتر گسلهای امتدادلغز، در برشهایD-D´ و E-E´میزان کوتاهشدگی به ترتیب به 52/4 و 67/6 درصد کاهش یافته است. ترازمند کردن برشهای ساختاری و بازگرداندن ساختارها به مرحلههای قبل از دگرشکلی نمایانگر پهنای باریک حوضه اقیانوسی اولیه در شمال مکران است. پرونده مقاله