بررسی رابطه متغیرهای اثرگذار بر توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی درایران با رویکرد پویایی سیستم
محورهای موضوعی : عمومىهومن شبابی 1 , محمود يحيي زاده فر 2 , سعید راسخی 3 , میثم شیرخدایی 4
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه
2 - گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه مازندران
3 - گروه اقتصاد بازرگانی، دانشگاه مازندران
4 - گروه مدیریت، دانشگاه مازندران
کلید واژه: توسعه علم, توسعه فناوري, رشد اقتصادي, پویایی سیستم, سناریو,
چکیده مقاله :
سهم خدمات دانش بنیان و صنایع مبتنی بر فناوری های پیشرفته در تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها رو به افزایش است به طوری که در اقتصادهای توسعه یافته ای نظیر آمریکا این سهم به 40 درصد می رسد. ورود عنصر دانش و فناوری در تابع تولید به معنای افزایش چشمگیر بازدهی هاست و غفلت از اهمیت روزافزون فناوری در رشد و توسعه اقتصادی، شکاف میان کشورهای پیشرو و عقب مانده تر را به صورت نمایی افزایش می دهد. پژوهش حاضر ضمن مطالعه عمیق ادبیات و مشخص کردن معیارهای اثرگذار بر سه حوزه توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی و تعیین روابط میان آنها، 14 معیار مشترک در ارتباط این سه حوزه را شناسایی نموده و با بهره گیری از نظر خبرگان این حوزه ها (13 خبره ایرانی ساکن داخل و خارج از ایران)، در قالب رویکرد پویایی سیستم و با استفاده از نرم افزارونسیم، به بررسی رابطه میان متغیرهای این سه حوزه در ایران پرداخته است. با بررسی چهار سناریوی مختلف طی بازه زمانی ده ساله، نتایج پژوهش نشان می دهد سه حوزه مورد بررسی در شبکه ای از ارتباطات پیچیده با هم در تعامل بوده و نفش کلیدی همگرایی سیاسی- اقتصادی در این ارتباط، زمینه ساز توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی در ایران است. این پژوهش می تواند راهگشای سیاستگذاریهای بهتر در ایران در حوزه های مورد بررسی باشد.
Knowledge-Based services and high-tech industries contributions in Gross Domestic Product (GDP) of countris are increasing, since these contributions are reaching about 40 percent in countries such as USA. Entrance of Knowledge and technology elements in production function means an enormous increase in returns and ignorance from the daily importance of technology in economic growth and development will lead to a gap between developed and poor countries, exponentially. The present research reviewed the related literature of the three fields of science development, technology development and economic growth and their relationships thoroughly, and found 14 cofactors that affect the three fields and their relationships. Using experts' suggestions (13 Iranian experts which resides in Iran and abroad), the cofactors were applied in system dynamics approach in Vensim software to test the relationship and dynamics of the three fields in Iran in four different scenarios and in a 10-year period. The results showed that the three fields are interact with eachother in a complex, interwined structure in Iran and political- economic convergence is the key factor in this relationship. The results will be useful for policymakers of the three fields in Iran.
اصغرپور، محمد جواد. (1382). تصمیم گیری گروهی و نظریه بازیها با نگرش تحقیق در عملیات، تصمیمات گروهی، چند شاخصه و قضاوت. تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
آل عمران، رویا؛ کسمائی پور، وحیده؛ آل عمران، سید علی. (1392). مقايسه تأثير تحقيق و توسعه فناوري نانو بر رشد اقتصادي كشورهاي درحال توسعه و توسعه يافته. اقتصاد کاربردی، 4 (12)، 36-25.
پژویان، جمشید؛ فقیه نصیری، مرجان. (1388). اثر رقابتمندی بر رشد اقتصادی با رویکرد الگوی رشد درونزا. پژوهشهای اقتصادی ایران، 13 (38)، 132-97.
تاج گردون، محمد قائم؛ منظوری شلمانی، محمد تقی؛ حبیبی، جعفر. (1393). طراحی چارچوب مدل سازی جریان دانش صنعت و دانشگاه. نوآوری و ارزش آفرینی، 3 (6)، 90-75.
تقوی، مصطفی. (1387). درآمدی مبنایی و راهبردی بر الگوی اسلامی- ایرانی توسعه علم و فناوری. روش شناسی علوم انسانی، 14 (56)، 98-73.
توفیقی، جعفر؛ فراستخواه، مقصود. (1381). لوازم ساختاری توسعه علمی در ایران. پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، 8 (3)، 1-36.
حاجى حسينى، حجت الله. (1387) .چالشهاى نظام علم و فناورى كشور. جزوه تك نگاشت، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فناورى.
حقی، سید رضا؛ صباحی، احمد. (1393). بررسی تعاملات دانشگاه، صنعت و دولت به عنوان ارکان اصلی نظام نوآوری کشور (مورد مطالعه: استان خراسان رضوی). نوآوری و ارزش آفرینی، 3 (6)، 23-13.
دلالی اصفهانی، رحیم؛ مویدی، مجید؛ حسینی، عظیمه سادات. (1391). تأثیرات تغییرات جمعیت، مقیاس اقتصاد و فناوری بر فرآیند رشد اقتصادی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 4 (1)، 80-63.
ذاکر صالحی، غلامرضا. (1390). بررسى وضعيت موجود علم و فناورى در ايران و جايگاه آن در برنامه هاى توسعه. برنامه ریزی و بودجه، 16 (4)، 47-3.
سلمانی، بهزاد؛ فلاحی، فیروز؛ محمد زاده، پرویز؛ انرجانی خسروشاهی، اکبر. (1393). بررسی توان جذب فناوری در اقتصاد ایران. رشد فناوری، 10 (39)، 68-59.
شاه آبادی، ابوالفضل؛ سجادی، حسن. (1390). منابع انتقال فناوری و رشد اقتصادی ایران. پژوهشها و سیاست های اقتصادی. 19 (59)، 52-33.
شاهین، آرش؛ مهبد، محمد علی. (1385). مدیریت فرآیند ترسیم نقشه جامع علمی کشور: رویکردی نظام مند و متوازن به رشته های علمی دانشگاه ها. کنگره ملی علوم انسانی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شفیعی، مسعود؛ موسوی، سید عبدالرضا. (1392). تحلیل محتوای موانع، فرصت ها و راهکارهای توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در پانزده کنگره ی سه جانبه . نوآوری و ارزش آفرینی، 1 (3)، 19-5.
طلوعي، پدرام. (1390). ارائه مدل پويايي سيستم براي ارزيابي تأثير ابزارهاي ارتباط با مشتري بر سودآوري شرکت. پژوهشنامه بازرگاني، 61، 20-1.
عزيزمحمدلو، حميد. (1396). سازو کارهاي تأثير خوشه هاي صنعتي بر رشد اقتصاد منطقه اي ايران: رويکرد داده هاي تابلويي. پژوهشهاي رشد و توسعه اقتصادي، 7 (26)، 34-17.
کمیجانی، اکبر؛ محمود زاده، محمود. (1387). اثرات زیر ساخت، کاربری و سر ریز فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه. پژوهشنامه بازرگانی، 13 (49)، 73-31.
محمود زاده، محمود؛ محسنی، رضا. (1384). بررسی تأثیر تکنولوژی های وارداتی بر رشد اقتصادی در ایران. پژوهشهای اقتصادی، 5 (16)، 130-103.
مهدوی، محمد نقی. (1380). فرهنگ توصیفی تکنولوژی. تهران، انتشارات چاپار، چاپ اول.
مهرگان، نادر؛ سپهبان قره بابا، اصغر؛ لرستانی، الهام. (1391). تأثیر آموزش علم و فناوری بر رشد اقتصادی در ایران. پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی، 2 (6)، 93-71. نوروزی چاکلی، عبدالرضا؛ مددی، زهرا. (1394). تأثیر قدرت اقتصادی بر جایگاه علم و فناوری کشورها و تحلیل رابطه متقابل آنها. علم سنجی، 1 (2)، 14-1.
نیکومرام، هاشم؛ رهنمای رود پشتی، فریدون؛ جوکار تنگ کرمی، ایمان. (1392). تبیین نقش تجارت خارجی و نوآوري از طریق دستیابی به تکنولوژي خارجی بر سرمایه گذاري و رشد اقتصادي کشور ایران. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 6 (20)، 108-91.
واعظ، محمد؛ قنبری، عبدالله. (1387). دولت اسلامی، توسعه علوم و فناوری و رشد اقتصادی ایران. همایش اقتصاد اسلامی و توسعه، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم اداری و اقتصادی.
Abramovitz, M. (1986). Catching up, forging ahead, and falling behind. The Journal of Economic History, 46(02), 385-406.
Aghion, P., David, P. A., & Foray, D. (2009). Science, technology and innovation for economic growth: linking policy research and practice in ‘STIG Systems’. Research policy, 38(4), 681-693.
Arrow, K. (1962). Economic welfare and the allocation of resources for invention. In The rate and direction of inventive activity: Economic and social factors (pp. 609-626). Princeton University Press.
Baumol, W. J. (1986). Productivity growth, convergence, and welfare: what the long-run data show. The American Economic Review, 1072-1085.
Bhattacharya, S., & Momaya, K. (2009). Interpretive structural modeling of growth enablers in construction companies. Singapore Management Review, 31(1), 73.
Cohen, W. M., Nelson, R. R., & Walsh, J. P. (2002). Links and impacts: the influence of public research on industrial R&D. Management science, 48(1), 1-23.
Diamond, A. (2008). Economics of Science In Steven N. Durlauf and Lawrence E. Blume. The New Palgrave Dictionary of Economics, 328-334.
Diamond, A. M. (1996). The economics of science. Knowledge and Policy, 9(2-3), 6-49.
Dyson, B. & Chang, N. B. (2005). Forecasting municipal solid waste generation in a fast-growing urban region with system dynamics modeling. Waste management. 25(7). 669-679.
Gerschenkron, A. (1962). Economic backwardness in historical perspective: a book of essays. Cambridge, MA: Belknap Press of Harvard University Press.
Inglesi-Lotz, R., & Pouris, A. (2013). The influence of scientific research output of academics on economic growth in South Africa: an autoregressive distributed lag (ARDL) application. Scientometrics, 95(1), 129-139.
Inglesi-Lotz, R., Balcilar, M., & Gupta, R. (2014). Time-varying causality between research output and economic growth in US. Scientometrics, 100(1), 203-216.
Inglesi-Lotz, R., Chang, T., & Gupta, R. (2015). Causality between research output and economic growth in BRICS. Quality & Quantity, 49(1), 167-176.
Jaffe, A. B. (1989). Real effects of academic research. The American Economic Review, 79(5), 957-970.
Landes, D. S. (1969). The Unbound Prometheus: Technological Change and Development in Western Europe from 1750 to the Present. Cambridge University Press.
Lee, L. C., Lin, P. H., Chuang, Y. W., & Lee, Y. Y. (2011). Research output and economic productivity: A Granger causality test. Scientometrics, 89(2), 465-478.
Licheng, W. (2011). Science & Technology Input and Economic Growth: An Empirical Analysis Based on the Three Major Coastal Economic Regions of China. Energy Procedia, 5, 1779-1783.
Marković, D., Petković, D., Nikolić, V., Milovančević, M., & Petković, B. (2017). Soft computing prediction of economic growth based in science and technology factors. Physica A: Statistical Mechanics and its Applications, 465, 217-220.
Mazzoleni, R., & Nelson, R. R. (2007). Public research institutions and economic catch-up. Research policy, 36(10), 1512-1528.
Mokyr, J. (1992). The lever of riches: Technological creativity and economic progress. Oxford University Press.
Naym, J., & Hossain, M. A. (2016). Does Investment in Information and Communication Technology Lead to Higher Economic Growth: Evidence from Bangladesh. International Journal of Business and Management, 11(6), 302-312.
Ntuli, H., Inglesi‐Lotz, R., Chang, T., & Pouris, A. (2015). Does research output cause economic growth or vice versa? Evidence from 34 OECD countries. Journal of the Association for Information Science and Technology, 66(8), 1709-1716.
Plosila, W. H. (2004). State science-and technology-based economic development policy: History, trends and developments, and future directions. Economic Development Quarterly, 18(2), 113-126.
Pradhan, R. P., Arvin, M. B., & Norman, N. R. (2015). The dynamics of information and communications technologies infrastructure, economic growth, and financial development: Evidence from Asian countries. Technology in Society, 42, 135-149.
Rosenberg, A. (1992). Economics--Mathematical Politics or Science of Diminishing Returns?. University of Chicago Press.
Savvides, A., & Zachariadis, M. (2005). International technology diffusion and the growth of TFP in the manufacturing sector of developing economies. Review of development economics, 9(4), 482-501.
Tashakkori, A., & Teddlie, C. (2003). Handbook of mixed methods in social & behavioral research. Thousand Oaks, CA: Sage.
Teixeira, A. A., & Fortuna, N. (2010). Human capital, R&D, trade, and long-run productivity. Testing the technological absorption hypothesis for the Portuguese economy, 1960–2001. Research Policy, 39(3), 335-350.
Teixeira, A. A., & Queirós, A. S. (2016). Economic growth, human capital and structural change: A dynamic panel data analysis. Research Policy, 45(8), 1636-1648.
Vinkler, P. (2008). Correlation between the structure of scientific research, scientometric indicators and GDP in EU and non-EU countries. Scientometrics, 74(2), 237-254.
WANG, W. G., & LIU, X. (2015). Research on the Nonlinear Relationship Between Investment in Agricultural Science and Technology and Agricultural Economic Growth. Mathematics in Practice and Theory, 4, 015.
Zhao, S. K., & Yu, H. Q. (2012, September). An empirical study on the dynamic relationship between technology standard, technological innovation and economic growth. In Management Science and Engineering (ICMSE), 2012 International Conference on (pp. 1646-1650). IEEE.
1. مقدمه
هدف اقتصاد در علم، درک تأثير علم بر پيشرفت فناوري، توضيح رفتار دانشمندان و درک کارآمدي يا ناکارآمدي نهادهاي علمي است. آدام اسميت1 به عنوان پيشتاز "اقتصاد کلاسيک"، اولين اقتصاد داني بود که نظريه خود را در اين بحث ارائه داد. او در نظريه "عواطف اخلاق"، انگيزه نيوتن2 را بيشتر نتيجه کنجکاوي او مي داند تا ميل به ثروت و شهرت. اقتصاد علم "مدرن"، از سه موضوع اصلي نشأت گرفته است. مورد اول، بيان سهم پيشرفت هاي علمي در پيشرفتهاي فناورانه و متعاقباً پيشرفت رشد و بهره وري است. مورد دوم که تا حد زيادي با مباحث تاريخ و فلسفه علم اشتراک دارد، بيان چگونگي پيشرفت علم است و مورد سوم، جمع آوري داده هاي تجربي و تحليل اقتصادي منبع عرضه و تقاضا و بهره وري دانشمندان است (داياموند3، 2008).
بررسی رابطه متغیرهای اثرگذار بر توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي درايران با رویکرد پویایی سیستم * هومن شبابي ** محمود يحيي زاده فر *** سعید راسخی **** میثم شیرخدایی *استادیار گروه مدیریت مؤسسه آموزش عالی غیر انتفاعی- غیر دولتی راه دانش بابل **استاد، گروه مديريت بازرگانی، دانشگاه مازندران ***استاد، گروه اقتصاد بازرگانی، دانشگاه مازندران ****دانشیار، گروه مدیریت، دانشگاه مازندران elahi@modares.ac.ir چکيده سهم خدمات دانش بنیان و صنایع مبتنی بر فناوری های پیشرفته در تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها رو به افزایش است به طوری که در اقتصادهای توسعه یافته ای نظیر آمریکا این سهم به 40 درصد می رسد. ورود عنصر دانش و فناوری در تابع تولید به معنای افزایش چشمگیر بازدهی هاست و غفلت از اهمیت روزافزون فناوری در رشد و توسعه اقتصادی، شکاف میان کشورهای پیشرو و عقب مانده تر را به صورت نمایی افزایش می دهد. پژوهش حاضر ضمن مطالعه عمیق ادبیات و مشخص کردن معیارهای اثرگذار بر سه حوزه توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی و تعیین روابط میان آنها، 14 معیار مشترک در ارتباط این سه حوزه را شناسایی نموده و با بهره گیری از نظر خبرگان این حوزه ها (13 خبره ایرانی ساکن داخل و خارج از ایران)، در قالب رویکرد پویایی سیستم و با استفاده از نرم افزار و نسیم، به بررسی رابطه میان متغیرهای این سه حوزه در ایران پرداخته است. با بررسی چهار سناریوی مختلف طی بازه زمانی ده ساله، نتایج پژوهش نشان می دهد سه حوزه مورد بررسی در شبکه ای از ارتباطات پیچیده با هم در تعامل بوده و نفش کلیدی همگرایی سیاسی- اقتصادی در این ارتباط، زمینه ساز توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی در ایران است. این پژوهش می تواند راهگشای سیاستگذاریهای بهتر در ایران در حوزه های مورد بررسی باشد.
واژه هاي کليدي: توسعه علم، توسعه فناوري، رشد اقتصادي، پویایی سیستم، سناریو.
|
ارتقاء بهره وري از طريق رشد فناوري، يکي از اهداف اصلي اقتصاد هر کشور است. زيرا با منابع توليدي موجود، تنها عاملي که مي تواند منحني امکانات توليد را به سمت بيرون انتقال دهد، ارتقاء بهره وري و فناوري است. واردات فناوري از خارج و سرمايه گذاري در سرمايه انساني و فعاليتهاي تحقيق و توسعه، به صورت مستقيم و غير مستقيم بر سطح فناوري و بهره وري عوامل تأثير مي گذارند (تيکسيرا و فورچونا9، 2010)، اثر مستقيم آن به راحتي قابل درک است اما اثر غير مستقيم آن را بايد در برخورد و تعامل با متغيرهاي علمي جامعه جستجو کرد. به عبارت ديگر، بزرگي اثر غير مستقيم واردات فناوري بر پيشرفت فناوري، به ميزان توانايي جامعه (ميزان سرمايه انساني و تحقيق و توسعه) بستگي دارد (آبراموويتز10، 1986).
سرمايه گذاري در سرمايه انساني و فعاليتهاي تحقيق و توسعه (فعاليتهاي ظرفيت ساز) نيز اثرات مستقيم و غير مستقيم بر ارتقاء فناوري و بهره وري خواهد داشت. اثر مستقيم سرمايه هاي ظرفيت ساز از اينجا ناشي مي شود که توان جامعه را در ابتکارات و شکل دادن به ايده هاي نو بالا مي برد و بدين ترتيب، توليد فناوري و ارتقاء بهره وري را موجب مي شود. اما اثر غير مستقيم آن، اين است که وقتي فناوري خارجي وارد مي شود، جامعه داخلي مي تواند با ميزان سرمايه انساني و فعاليتهاي تحقيق و توسعه موجود، به يادگيري فنون و علوم نهفته در فناوري خارجي پرداخته و در حد توان علمي کشور، آنها را به دايره فناوري داخل کشور اضافه نمايد. اين تعريف و ساز و کار فرضيه جذب فناوري در ادبيات اقتصاد فناوري است (سلماني و همکاران، 1393).
هر چه زير بناي علمي کشوري قويتر باشد، در شناسايي فناوري و استفاده از دامنه و حيطه علمي فناوري خارجي موفقتر عمل مي نمايد و قدرت جذب فناوري بالايي خواهد داشت (ساويدس و زاخارياديس11، 2005). به طور معکوس، کشور ضعيف نمي تواند فناوري را به خوبي جذب نمايد و از منافع غير مستقيم فناوريهاي وارداتي بهره مند شود.
بیش از پیش مشخص است که ايجاد و نشر دانش فناورانه در درون مرزهاي يک کشور، براي رسيدن به رشد اقتصادي، اهميت بسياري دارد. همچنین توجه به ارتباط دانشگاه- صنعت- دولت و مشکلات و موانع موجود بر سر راه آنها هم نباید در این بررسی، فراموش گردد (شفیعی و موسوی، 1392؛ تاج گردون و همکاران، 1393؛ حقی و صباحی، 1393). در ايران، در ساليان اخير نهادهاي سياستگذار تلاش نموده اند تا زمينه توسعه علم و فناوري را در راستاي رشد اقتصادي در ابعاد مختلف فراهم آورند. اما مسأله اي که در اينجا وجود دارد اين است که اين نهادها، هماهنگي هاي لازم را با يکديگر نداشته و همچنين اتفاق نظري بر سر عوامل اثر گذار بر توسعه علم و فناوري که بتواند رشد اقتصادي را به دنبال داشته باشد، با وجود تصريح برخي از اين عوامل در سند چشم انداز 1404، وجود ندارد. علاوه بر اين، پژوهشي که به صورت کامل همه اين ابعاد را از ديد خبرگان و دست اندرکاران حوزه هاي علم و فناوري و همچنين اقتصاد مورد بررسي قرار دهد، در کشور انجام نشده و عمده تحقيقات به صورت صرفاً فلسفي (تقوی، 1387) و يا صرفاً کمي انجام شده است (پژویان و فقیه نصیری، 1388؛ نوروزی چاکلی و مددی، 1394). ضمناً پژوهشي که به بررسي ارتباط ميان توسعه علم و رشد اقتصادي در ايران بپردازد، تا کنون مشاهده نشده است.
بر اين اساس، پژوهش حاضر درصدد است ارتباط ميان متغیرهای اثرگذار بر توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران را مورد بررسی قرار دهد که براي اين منظور، در ابتدا، ضمن مطالعه عمیق پیشیمه تجربی و استخراج متغیرهای اثرگذار بر سه حوزه در ایران و جهان، مدل دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه با نظر سنجی از خبرگان ترسیم شده و سپس از رويکرد پویایی سیستم استفاده خواهد شد. سوال اصلی که در این پژوهش مطرح می شود این است که به جهت سیاستگذاری مناسب علمی و فناورانه در راستای رشد اقتصادی در ایران، چه اولویتهایی باید مد نظر قرار گیرند؟ به همين منظور ابتدا نظر خبرگان در خصوص عوامل موثر بر هر سه بخش توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي ارزيابي مي گردد و سپس مدلي پویا از این ارتباط برای ایران ارائه و رفتار مدل در بازه زمانی ده ساله بررسی مي گردد. اين مدل مي تواند راهگشاي سياستگذاريهاي بهتر در زمينه علم و فناوري و از طرف ديگر راهگشاي سياستگذاريهاي اقتصادي باشد.
در بخش دوم این پژوهش به مبانی نظری و پیشینه، در بخش سوم به روش شناسی، در بخش چهارم به یافته های پژوهش و نهایتاً در بخش پنجم به بحث و نتیجه گیری پرداخته می شود.
2. مبانی نظری و پیشینه
توسعه علمي عبارت است از رشد همراه با افزايش ظرفيتهاي علمي اعم از ظرفيتهاي فيزيکي، انساني و اجتماعي (شاهین و مهبد، 1385). توسعه فناوری نیز عبارت است از خلق فناوري جديد و متناسب با نيازهاي جامعه با استفاده از دانش انتقال دهنده فناوري و مهارت و تجربيات کسب شده در روند انتقال فناوري و همچنين تحقيق و توسعه داخلي. توسعه فناوري به دنبال ايجاد و ارتقاء سطح فناوري در يک بنگاه و يا يک جامعه است (مهدوی، 1380). با توجه به تعاریف مذکور، از دیر باز اندیشمندان مختلفی به دنبال بررسی تعامل این دو حوزه مهم با بخشهای مختلف زندگی انسان از جمله حوزه اقتصاد و مفهوم رشد اقتصادی بوده اند. برای اینکه بتوان از توسعه علمی و توسعه فناوری در راستای رشد اقتصادی استفاده نمود، در ابتدا باید عوامل اثر گذار بر توسعه علم و توسعه فناوری و همچنین تعامل این عوامل با عوامل اثر گذار بر رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار داد.
توسعه علمی دارای نماینده ای12 (پروکسی) به نام تعداد مقالات منتشر شده در نشریات علمی و تخصصی است که در پژوهشهای متعددی مد نظر قرار گرفته و ارتباط آن با رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. بامول13 (1986) با مطالعه مروري داده هاي مربوط به امور پژوهشي بکار گرفته شده در صنعت مربوط به دانشگاه مديسون14 طي سالهاي 1870-1979 میلادی در 16 کشور توسعه يافته دريافت که رشد ادواري بهره وري، سرانه توليد ناخالص داخلي و صادرات اين کشورها بسيار به اين پژوهشها وابسته است. البته وي اذعان داشت که اين پژوهش بايد در کشورهاي در حال توسعه و کمتر توسعه يافته نيز آزمون گردد تا صحت اين ادعا بهتر مورد بررسي قرار گيرد (بامول، 1986). آبراموويتز15 (1986) نيز در پيروي از پژوهش بامول (1986) با مطالعه مروري داده هاي مربوط به امور پژوهشي بکار گرفته شده در صنعت مربوط به دانشگاه مديسون طي سالهاي 1979-1870 میلادی در 16 کشور توسعه يافته، دريافت که همگرايي ميان وضعيت سياسي- اقتصادي اين کشورها به تحقيقات دانشگاهي آنها وابسته است (آبراموویتز، 1986). به پیروی از پژوهشهای بامول (1986) و آبراموویتز (1986)، جف16 (1989)، وينکلر17 (2008)، لي و همکاران18 (2011)، اينگلزي-لوتز و پوريس19 (2013)، اينگلزي-لوتز و همکاران (2014)، انتولي و همکاران20 (2015) و اينگلزي-لوتز و همکاران (2015) نیز پژوهشهای مشابهی را در ارتباط با نقش پژوهشهای دانشگاهی در رشد اقتصادی و بالعکس در کشورهای مختلف جهان انجام داده و ارتباط دوسویه میان این دو حوزه را تأیید کردند (جف، 1989؛ وینکلر، 2008؛ لی و همکاران، 2011؛ اینگلزی- لوتز و پوریس، 2013؛ اينگلزي- لوتز و همکاران، 2014؛ انتولي و همکاران، 2015؛ اينگلزي-لوتز و همکاران، 2015). البته اگر این پژوهشها به صورت کاربردی در آیند و در صنعت بکار روند، می توانند زمینه ساز توسعه فناوری نیز باشند (کوهن و همکاران21، 2002؛ مازولني و نلسون22، 2007).
غیر از تعداد مقالات منتشر شده در نشریات علمی و تخصصی، عوامل دیگری نیز به عنوان عوامل اثر گذار بر توسعه علمی در پژو هشهای مختلفی مد نظر قرار گرفتند. آگيون و همکاران23 (2009) به بررسي مطالعات انجام شده در زمينه پوياييهاي علم، فناوري و نوآوري در عرصه رشد اقتصادي پرداختند. به عقيده آنها عواملي نظير تحصيلات و علم گرایی جامعه، رقابت، عوامل اقتصاد کلان و بازار نيروي کار بر علم و فناوري و نهايتاً رشد اقتصادي اثر گذارند (آگیون و همکاران، 2009). توفیقی و فراستخواه (1381) نیز در تحقیقی مشابه در ایران عواملی نظیر توسعه فرهنگ علم گرایی، رشد نیروی انسانی متخصص، بودجه، هماهنگی نهادهای سیاستگذار، توسعه محیط حقوقی و توسعه زیرساختها را در توسعه علمی مؤثر تشخیص دادند (توفیقی و فراستخواه، 1381). در تحقیقی مشابه، ذاکر صالحی (1390) به تحلیل محتوای حوزه علم و فناوري در ايران در راستاي توسعه آموزش عالي پرداخت و علاوه بر تأیید لزوم انسجام میان واحدهای سیاستگذاری علم و فناوری، به نقش استقلال نهادهای علمی در توسعه علم نیز اشاره نمود (ذاکر صالحی، 1390).
ليچنگ24 (2011) به مقايسه رابطه ميان نقش وروديهاي علم و فناوري و رشد اقتصادي در سه منطقه ساحلي چين در دوره زماني 2008-1994 میلادی با بهره گيري از داده هاي تابلويي پويا پرداخت. او براي اين منظور، از توليد ناخالص داخلي واقعي به عنوان نماينده رشد اقتصادي و از نيروي انساني و بودجه تحقيق و توسعه به عنوان نماينده وروديهاي علم و فناوري بهره گرفت. نتايج حاصله حاکي از ارتباط مثبت و معنادار ميان وروديهاي علم و فناوري و رشد اقتصادي بود (لیچنگ، 2011).
نوروزي چاکلي و مددي (1394) در قالب يک پژوهش علم سنجي و با بهره گيري از آزمون همبستگي اسپيرمن25، تأثير قدرت اقتصادي (تولید ناخالص داخلی) را بر جايگاه علم و فناوري 38 کشور داراي شاخص هرش26 بالاي 100 در دوره زماني 1996 تا 2010 ميلادي مورد بررسي قرار دادند و دريافتند که ميان دو دسته شاخص هاي قدرت اقتصادي و شاخص هاي جايگاه علم و فناوري كشورها همبستگي مثبتي وجود دارد. همچنين ميان ميزان سرمايه گذاري در علوم و فناوري و سطح توسعه يافتگي علوم كشورها نيز ارتباطي مستقيم برقرار است. علاوه بر اين، آنها دريافتند که كشورهايي كه از قدرت اقتصادي مناسبي برخوردارند، از نظر علم و فناوري نيز در جايگاه مطلوبي قرار دارند (نوروزی چاکلی و مددی، 1394).
توسعه فناوری نیز دارای نماینده ای به نام حق ثبت اختراع (پتنت) است.گرشنکران27 (1962) در کتاب خود تحت عنوان "بازنگري اقتصاد در منظر تاريخ28" اولين کسي بود که ضمن بررسي سير تاريخي اثر علم و فناوري بر رشد اقتصادي، تعداد حق ثبت اختراع موجود در بخش خصوصي را به عنوان معيار و نماينده اي29 مناسب براي اندازه گيري توسعه فناوری در نظر گرفت (گرشنکران، 1962). علاوه بر این، عواملی غیر از عوامل مذکور در فوق نیز بر توسعه فناوری موثرند که از آن جمله می توان به بودجه تحقیق و توسعه (لیچنگ، 2011؛ پرادان و همکاران30، 2015؛ ونگ و لیو31، 2015؛ محمودزاده و محسنی، 1384؛ شاه آبادی و سجادی، 1390)، تولید ناخالص داخلی (ژائو و های ژینگ32، 2012؛ نوروزی چاکلی و مددی، 1394)، بهبود سیاست صنعتی و نظام تجاری و نظام حقوقی فناوری (حاجی حسینی، 1387) و توسعه زیر ساختها ( نیم و حسین33، 2016) اشاره نمود.
بسیاری از عوامل اثر گذار بر توسعه علم و فناوری که پیش از این اشاره شد بر رشد اقتصادی اثر گذار بوده و از آن تأثیر می پذیرند. به هر حال، با بررسی ادبیات، 8 عامل نرخ رشد جمعيت (ارو34، 1962؛ دلالی اصفهانی و همکاران، 1391)، رشد سرانه توليد ناخالص داخلي (بامول، 1986؛ دلالی اصفهانی و همکاران، 1391)، همگرايي سياسي- اقتصادي (آبراموویتز، 1986؛ آگیون و همکاران، 2009)، سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه (انباشت سرمايه آموزشي و پژوهشي شامل مقالات و پتنت) (پلوسیلا35، 2004؛ آگیون و همکاران، 2009؛ لی و همکاران، 2011؛ اينگلزي- لوتز و همکاران، 2014؛ انتولی و همکاران، 2015؛ مارکوویچ و همکاران36 ، 2017؛ واعظ و قنبری، 1387؛ شاه آبادی و سجادی، 1390؛ آل عمران . همکاران، 1392؛ محمودزاده و محسنی، 1384؛ عزیز محمدلو، 1396)، کيفيت نيروي کار (انباشت سرمايه انساني) (آگیون و همکاران، 2009؛ تکسیرا و کیروش37، 2016؛ شاه آبادی و سجادی، 1390؛ مهرگان و همکاران، 1391؛ دلالی اصفهانی و همکاران، 1391)، حقوق مالکيت فکري (نیکومرام و همکاران، 1392)، ساير عوامل مربوط به اقتصاد کلان (نرخ ارز، نرخ تورم، نرخ بهره و ...) (کمیجانی و محمودزاده، 1387) و توسعه زير ساختها، امکانات و تجهيزات علمي و صنعتي (نیم و حسین، 2016؛ توفیقی و فراستخواه، 1381) نيز به عنوان عوامل (معيارهاي) اثر گذار بر رشد اقتصادي تشخيص داده شدند.
در یکی از جدیدترین پژوهشهای انجام شده نیز، مارکوويچ و همکاران (2017) نرخ رشد توليد ناخالص داخلي 28 کشور عضو اتحاديه اروپا را بر اساس ده عامل مربوط به علم و فناوري يعني مخارج تحقيق و توسعه در توليد ناخالص داخلي، مقالات مجلات علمي و فني، حق ثبت اختراع افراد مقيم و غير مقيم، ثبت مارک تجاري توسط افراد مقيم و غير مقيم، کل مارکهاي تجاري ثبت شده، تعداد پژوهشگران شاغل در بخش تحقيق و توسعه، تعداد متصديان فني شاغل در بخش تحقيق و توسعه و صادرات فناوريهاي برتر سنجيدند و دريافتند که اين عوامل سهم قابل توجهي در رشد توليد ناخالص داخلي داشته اند. براي اين منظور، پژوهشگران از ماشين يادگيري شديد38، برنامه ريزي ژنتيک39، شبکه هاي عصبي مصنوعي40 و منطق فازي41 بهره گرفتند و نتايج حاصل از هر کدام از آنها را باهم مقايسه نمودند. نتايج، حاکي از قدرت پيش بيني کنندگي قويتر ماشين يادگيري شديد نسبت به ساير روشهاي پيش بيني و شبيه سازي، در الگوسازي رشد اقتصادي بر پايه علم و فناوري، دارد (مارکوویچ و همکاران، 2017).
بیش از پیش مشخص است که تعامل میان حوزه های توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی بسیار حائز اهمیت بوده و چه بسا زمینه ساز توسعه فرهنگی و اجتماعی نیز خواهد بود به همین خاطر، با بهره گیری از ادبیات موجود، سعی شده است تا اهمیت این عوامل در ایران و نحوه تعامل آنها با همدیگر، به جهت اولویت بندی سیاستگذاری، در این پژوهش مورد بررسی قرار گیرد. این مهم، تا کنون در پژوهشی مستقل در ایران صورت نگرفته است.
3. روش شناسی
به جهت سنجش وجود یا عدم وجود رابطه میان متغیرها در سه حوزه مورد بررسی در ایران، باید این متغیرها را در پرسشنامه وارد نمود تا خبرگان به آنها پاسخ دهند. به دلیل وجود متغیرهای مشترک میان این سه حوزه و همچنین احتمال اثر گذاری غیر مستقیم برخی متغیرهای اختصاصی حوزه ها بر روی همدیگر، متغیرها یکپارچه شده تا پرسشنامه خبرگان مناسبتری طراحی گردد. در مجموع، 14 متغیر به جهت تشکیل پرسشنامه خبرگان تشخیص داده شدند که در جدول (1) نمایش داده شده اند. لازم به ذکر است که به دلیل حجم بالای متغیرهای اثر گذار، متغیرها یکپارچه سازی شدند تا بتوان روابط میان آنها را بهتر مورد بررسی قرار داد.
پژوهش حاضر در ارائه مدل نظری است اما در سطح کلان، کاربردی می باشد. این پژوهش استقرایی- قیاسی بوده و ترکیبی از روشهای کمی و کیفی را بکار می گیرد و رویکرد اصلی آن روش ترکیبی اکتشافی است. در روش ترکیبی اکتشافی، ابتدا داده های کیفی به صورت دقیق گردآوری می شوند و سپس با گردآوری و تحلیل داده های کمی، نوع روابط میان متغیرها تعیین می گردد (تشکری و تدلی42، 2003). برای این منظور، در ابتدا طیف وسیعی از عوامل اثر گذار بر توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی، به صورت کیفی و از طریق بررسی ادبیات مشخص گردید و سپس از طریق روش دلفی43 و فن دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه44، روابط عوامل مربوط به سه حوزه مورد مطالعه بررسی شد و مدل حاصل شد. در این پژوهش از نرم افزارهای اکسل45 و متلب46 استفاده شده است.
جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش تشخیص عوامل اثر گذار بر توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی، خبرگان حوزه های اقتصاد و مدیریت ایرانی شاغل در بخشهای آموزشی، تحقیقاتی یا اجرایی در سطح ایران و جهان (بر اساس حوزه تخصصیشان و فعال در زمینه مسائل ایران) می باشند که از میان آنها 13 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی (مقیم داخل یا خارج) و مدیران اجرایی سیاستگذاری علم و فناوری کشور انتخاب شده اند. به دلیل اینکه در پژوهشهای کیفی، هدف تعمیم یافته ها نیست، نیاز به محاسبه حجم نمونه در بخش کیفی نیست. در منابع مختلف، کفایت تعداد مناسب خبرگان در فن دلفی و دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه 10 تا 12 نفر (اصغر پور، 1382، ص 131) و یا 4 الی 14 نفر (باتاچاریا و مومایا47، 2009) ذکر شده است.
معیارهایی که در انتخاب خبرگان در این پژوهش مد نظر قرار گرفتند شامل حضور خبرگان دانشگاهی در کنار خبرگان حرفه ای و تجربی، وجود حداقل یک خبره که در این زمینه ها پیشرو و صاحبنظر باشد؛ وجود خبرگانی که دیدگاههای سیاستگذاری متفاوت دارند؛ وجود خبرگانی که دارای سوابق مدیریتی سطح کلان بوده اند یا دارند و وجود خبرگانی که خود نقشی را در فرآیند توسعه علم، توسعه فناوری یا رشد اقتصادی ایران ایفا کرده اند، می باشد.
در ادامه، مدل ارتباطی بدست آمده در دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه، با استفاده از فن پویایی سیستم و بهره گیری از نرم افزار ونسیم48 به مدل پویا تبدیل گردید و رفتار مدل در بازه زمانی 10 ساله مورد بررسی قرار گرفت.
4. یافته های پژوهش
4-1- ترسیم مدل ایستا
پس از طراحي پرسشنامه دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه، نظر خبرگان در مورد مناسب بودن روايي، اخذ و اعمال شد. در این پژوهش از روایی محتوایی استفاده گردید، بدین صورت که پرسشنامه به صورت آزمايشي در اختيار دو تن از خبرگان قرار گرفت و نظرات اصلاحي آنها به جهت افزايش روايي اعمال گرديد. در مورد پایایی نیز از پایایی آزمون- پس آزمون استفاده شد و دو هفته بعد از ارسال پرسشنامه، مجدداً برای دو نفر از خبرگان مشارکت کننده در پژوهش ارسال گردید تا این اطمینان حاصل شود که همبستگی پاسخها حداقل از هفتاد درصد بیشتر است. در نهايت، پرسشنامه در اختيار خبرگان منتخب در دو مرحله قرار گرفت تا اجماع بر سر نتایج بدست آمده حاصل گردد.
در اين بخش از پژوهش، با استفاده از 14 معياري که در مرحله قبل مشخص شدند، پرسشنامه دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه طراحي شده، در اختيار 13 خبره منتخب قرار گرفت تا ارتباط ميان عوامل (معيارهاي) اثر گذار بر حوزه هاي توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ایران مشخص گردد. به عبارت ديگر، در اين گام از خبرگان خواسته شد تا ميزان تأثيرگذاري معيار i بر معيار j در بازه 0 تا 4 (از ضعيف به قوي) را نشان دهند. ماتريس ارتباط مستقيم حاصل ميانگين ساده پاسخهاي خبرگان در ارتباط ميان متغيرها مي باشد. پس از تشکبل ماتریسهای ارتباط مستقیم و غیر مستقیم و همچنین ماتریس روابط کامل، شدت و جهت تأثير هر يک از متغيرهاي ارتباطي سه حوزه مورد بررسي، تعیین گردید. به دلیل اینکه در این پژوهش، هدف توضیح روش دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه نیست، صرفاً نتایج نهایی مدل در قالب جدول (2) و شکل (1) ارائه شده است49.
مدل بدست آمده به جهت ارزيابي در اختيار همان 13 خبره پژوهش قرار گرفت و به صورت کلي و با اصلاحات جزيي تأييد شد. اين اصلاحات شامل ارتباط دو سويه عوامل 2 و 5 و همچنين عوامل 3 و 7 بود که در مدل به صورت نقطه چين ترسيم شدند.
4-2- ترسیم مدل پویا
پويايي سيستم يکي از مناسبترين روشهايي است که براي درک سيستمهاي پيچيده، با بهره گيري از فنون رايانه اي، توانمندي ويژه اي داشته و با توجه به تعاملات دروني ميان بخشها و پارامترها، اقدام به حل مسأله مي نمايد و حالت تعادل را در سيستم برقرار مي کند. به بياني ديگر، مدل پويايي سيستم، يک مدل فراگير است که حل معادلات همزمان آن، وضعيت تعادل عمومي را در تمامي چرخه ها نشان مي دهد (طلوعي، 1390).
مهمترين هدف مدلسازي پويا، بررسي سياستهاي بالقوه مختلف براي بهبود عملکرد سيستم است. از ميان اين سياستها، سياستي که بهترين نتيجه را ارائه نمايد، در عمل بکار گرفته مي شود. براي مدلسازي سيستمهاي پويا نرم افزارهاي متعددي پيشنهاد شده اند که البته نرم افزار ونسيم در مقايسه با ساير نرم افزارهاي مشابه عملکرد قابل قبول تري دارد. لذا، در پژوهش حاضر از اين نرم افزار بهره گرفته شده است. در نرم افزار ونسيم نحوه تعامل ميان متغيرها از طريق داده هاي موجود به همراه فرمولهاي متعارف تعيين مي شود. با نوشتن اولين معادله، آزمون شروع مي شود. البته بخشي از آزمون، مقايسه رفتار شبيه سازی شده با رفتار واقعي سيستم است. اما آزمون، بيشتر در برگيرنده تکرار و انعکاس رفتار گذشته است. هر متغيري بايد با يک مفهوم معني دار در دنياي واقعي مطابقت داشته باشد، همچنين هر معادله به منظور سازگاري ابعادي، بايستي بررسي گردد.
[1] - Adam Smith
[2] - Newton
[3] - Diamond
[4] - Rosenberg
[5] - Black Box
[6] - Mokyr
[7] - Rosenberg
[8] - Landes
[9] - Teixeira & Fortuna
[10] - Abramovitz
[11] - Savvides & Zachariadis
[12] - Proxy
[13] - Baumol
[14] - Maddison
[15] - Abramovitz
[16] - Jaffe
[17] - Vinkler
[18] - Lee et al
[19] - Inglesi-Lotz & Pouris
[20] - Ntuli et al
[21] - Cohen et al
[22] - Mazzoleni & Nelson
[23] - Aghion et al
[24] - Licheng
[25] - Spearman Correlation test
[26] - Hirsch Index
[27] - Gerschenkron
[28] - Economic Backwardness in Historical Perspective: A Book of Essays
[29] - Proxy
[30] - Pradhan et al
[31] - Wang & Liu
[32] - Zhao & Hai Qing
[33] - Naym & Hossain
[34] - Arrow
[35] - Plosila
[36] - Marković et al
[37] - Teixeira & Queirós
[38] - Extreme Learning Machine (ELM)
[39] - Genetic Programming (GP)
[40] - Artificial Neural Network (ANN)
[41] - Fuzzy Logic
[42] - Tashakkori & Teddlie
[43] - Delphi
[44] - DEMATEL
[45] - Excel
[46] - MATLAB
[47] - Bhattacharya & Momaya
[48] - Vensim
[49] - برای توضیح مفصل تر مدل بدست آمده رجوع شود به مقاله شبابی، هومن؛ یحیی زاده فر، محمود؛ راسخی، سعید؛ شیر خدایی، میثم. (1397). تبیین ارتباط توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي درايران با رویکرد دیماتل مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه. مدیریت توسعه فناوری، در دست چاپ.
جدول (1): یکپارچه سازی متغیرهای اثر گذار بر توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی به جهت تشکیل پرسشنامه دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه برای ایران
حوزه های مورد بررسی | متغیرهای اثرگذار بر هر حوزه مورد بررسی | یکپارچه سازی متغیرهای اثر گذار بر هر حوزه مورد بررسی | یکپارچه سازی متغیرهای سه حوزه مورد بررسی |
توسعه علم | 1- افزايش تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي 2- افزايش سطح تحصيلات جامعه و توجه به علم و عالم 3- رشد نيروي انساني متخصص (توسعه منابع انساني) 4- افزايش بودجه تحقيقات دانشگاهي (توسعه منابع مالي و اعتباري) 5- رشد توليد ناخالص داخلي 6- هماهنگي و انسجام نهادهاي سياستگذاري علم 7- ايجاد رابطه ميان رشد علم و توليد علم 8- توسعه فرهنگ علم گرايي 9- توسعه ساختارهاي مديريت و برنامه ريزي علمي 10- توسعه محيط حقوقي علم (حقوق مالکيت فکري حوزه علم) 11- توسعه استاندارد و ارزيابي و نظام اعتبار سنجي و نظارت ملي بر علم 12- توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات 13- توسعه زير ساختها، امکانات و تجهيزات علمي 14- توسعه نهادهاي علمي و استقلال آنها | 1- افزایش تعداد مقالات منتشر شده در نشریات علمی و تخصصی 2- افزایش سطح تحصیلات جامعه و توجه به علم و عالم (توسعه فرهنگ علم گرایی) 3- رشد نیروی انسانی متخصص (توسعه نیروی انسانی) 4- افزایش بودجه تحقیقات دانشگاهی (توسعه منابع مالی و اعتباری) 5- رشد تولید ناخالص داخلی 6- هماهنگی و انسجام نهادهای سیاستگذاری علم 7- توسعه نهادهای علمی و استقلال آنها 8- توسعه محیط حقوقی علم (حقوق مالکیت فکری حوزه علم) 9- توسعه زیر ساختها، امکانات و تجهیزات علمی |
1- افزايش تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي (بند 1 توسعه علم و بند 2 توسعه فناوری) 2- توسعه فرهنگ علم گرايي (بند 2 توسعه علم) 3- افزايش رشد و کيفيت نيروي انساني متخصص ( تلفیق بند 3 توسعه علم، بند 3 توسعه فناوری و بند 5 رشد اقتصادی) 4- افزايش بودجه و سرمايه گذاري در پژوهشهاي دانشگاهي و تحقيق و توسعه صنعتي (تلفیق بند 4 توسعه علم، بند 4 توسعه فناوری و بند 4 رشد اقتصادی) 5- رشد توليد ناخالص داخلي (تلفیق بند 5 توسعه علم، بند 5 توسعه فناوری و بند 2 رشد اقتصادی) 6- هماهنگي، بهبود و انسجام نهادهاي سياستگذاري علم و فناوري (تلقیق بند 6 توسعه علم و بند 6 توسعه فناوری) 7- توسعه نهادهاي علمي و استقلال آنها (بند 7 توسعه علم) 8- توسعه محيط حقوقي علم و فناوري (تلفیق بند 8 توسعه علم، بند 8 توسعه فناوری و بند 6 رشد اقتصادی) 9- توسعه زير ساختها، امکانات و تجهيزات علمي و صنعتي (تلفیق بند 9 توسعه علم، بند 9 توسعه فناوری و بند 8 رشد اقتصادی) 10- افزايش تعداد حق ثبت اختراع (پتنت) (بند 1 توسعه فناوری) 11- بهبود نظام تجاري (بند 7 توسعه فناوری) 12- نرخ رشد جمعيت (بند 1 رشد اقتصادی) 13- همگرايي سياسي- اقتصادي (بند 3 رشد اقتصادی) 14- ساير عوامل مربوط به اقتصاد کلان (بند 7 رشد اقتصادی) |
توسعه فناوری | 1- افزايش تعداد حق ثبت اختراع (پتنت) 2- رشد پژوهشهاي پايه 3- رشد نيروي انساني متخصص (تعداد شاغلين و متصديان بخش تحقيق و توسعه) 4- افزايش بودجه تحقيق و توسعه 5- رشد توليد ناخالص داخلي 6- توسعه مالي 7- توسعه خوشه هاي صنعتي 8- انتقال فناوري از خارج 9- بهبود سياست صنعتي 10- بهبود نظام تجاري 11- قيمت عوامل توليد 12- بهبود نظام حقوقي فناوري 13- بهبود نظام مديريت فناوري و هماهنگي واحدهاي سياستگذاري صنعتي 14- توسعه زير ساختها، امکانات و تجهيزات صنعتي | 1- افزایش تعداد حق ثبت اختراع (پتنت) 2- افزایش رشد پژوهشهای پایه و کاربردی 3- رشد نیروی انسانی متخصص (توسعه منابع انسانی) 4- افزایش بودجه تحقیق و توسعه صنعتی (توسعه مالی و اعتباری صنعتی) 5- رشد تولید ناخالص داخلی 6- بهبود سیاست صنعتی 7- بهبود نظام تجاری 8- بهبود نظام حقوقی فناوری 9- توسعه زیر ساختها، امکانات و تجهیزات صنعتی | |
رشد اقتصادی | 1- نرخ رشد جمعيت 2- رشد بهره وري 3- رشد سرانه توليد ناخالص داخلي 4- رشد صادرات (نفتي و غير نفتي) 5- رشد توليد ناخالص ملي 6- همگرايي سياسي- اقتصادي 7- رشد نوآوري تجاري 8- هزينه هاي مربوط به انجام پروژه هاي علمي 9- رشد تعداد پژوهشهاي دانشگاهي 10- تحولات فناورانه (نوآوري فناورانه) 11- کيفيت حکمراني 12- ويژگيهاي سيستم سياسي 13- آزادي اقتصادي و درجه آزادي تجارت خارجي 14- کيفيت نيروي کار (انباشت سرمايه انساني) 15- رشد رقابت اقتصادي 16- دانش فناورانه 17- رشد زير ساخت فناوري اطلاعات و ارتباطات 18- توسعه مالي 19- سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه (انباشت سرمايه پژوهشي) 20- افزايش تعداد حق ثبت اختراع (پتنت) 21- افزايش تعداد ثبتهاي مربوط به مارکهاي تجاري 22- تعداد پژوهشگران و متصديان شاغل در بخش تحقيق و توسعه 23-صادرات فناوريهاي برتر 24- فناوري وارداتي (در قالب واردات واسطه اي و سرمايه اي) 25- نرخ تورم 26- توسعه گردشگري 27- انباشت سرمايه فيزيکي 28- حقوق مالکيت فکري 29- سرمايه گذاري مستقيم خارجي 30- توسعه خوشه هاي صنعتي 31- انباشت سرمايه آموزشي | 1- نرخ رشد جمعیت 2- رشد سرانه تولید ناخالص داخلی 3- همگرایی سیاسی- اقتصادی 4- سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه (انباشت سرمایه آموزشی و پژوهشی) 5- کیفیت نیروی کار (انباشت سرمایه انسانی) 6- حقوق مالکیت فکری 7- سایر عوامل مربوط به اقتصاد کلان 8- توسعه زیر ساختها، امکانات و تجهیزات علمی و صنعتی |
منبع: یافته های پژوهشگر
جدول (2): شدت و جهت تأثير هر يک از متغيرهاي ارتباطي سه حوزه مورد بررسي در ديماتل مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه
اثر گذاري يا اثر پذيري | ri-cj | ri+cj | cj | ri | عوامل |
اثر پذير | 71/0- | 23/3 | 97/1 | 26/1 | 1 |
اثر پذير | 19/0- | 17/3 | 68/1 | 49/1 | 2 |
اثر گذار | 05/0 | 65/3 | 80/1 | 85/1 | 3 |
اثر گذار | 39/0 | 39/3 | 50/1 | 89/1 | 4 |
اثر پذير | 54/0- | 38/3 | 96/1 | 42/1 | 5 |
اثر گذار | 15/1 | 83/3 | 34/1 | 49/2 | 6 |
اثر پذير | 29/0- | 21/3 | 75/1 | 46/1 | 7 |
اثر پذير | 09/0- | 93/2 | 51/1 | 42/1 | 8 |
اثر پذير | 11/0- | 23/3 | 67/1 | 56/1 | 9 |
اثر پذير | 70/0- | 30/3 | 00/2 | 30/1 | 10 |
اثر پذير | 32/0- | 64/2 | 48/1 | 16/1 | 11 |
اثر گذار | 42/1 | 81/1 | 98/0 | 83/0 | 12 |
اثر گذار | 76/1 | 74/3 | 16/1 | 58/2 | 13 |
اثر گذار | 63/0 | 57/2 | 97/0 | 60/1 | 14 |
منبع: يافته هاي پژوهشگر
شکل (1): مدل ديماتل مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه ارتباط توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
4-2-1- نمودار علي- معلولي و نمودار جريان مسأله
در تفکر سيستمي از ابزارهايي استفاده مي شود تا ساختار يک سيستم نمايش داده شده و بهتر درك گردد. دو ابزار مهم براي اين منظور، نمودار حلقه هاي علي و نمودار جريان هستند. لازم است براي توسعه يک مدل پويايي سيستم که در عمل هم قابل استفاده باشد، ابتدا نمودارهاي علي جريان خاص آن مسأله را تهيه نمود (دايسون و چانگ1، 2005).
در اين پژوهش، نمودار علي- معلولي بر پايه يافته هاي بخش قبلی پژوهش (مدل ديماتل حاصل از مطالعه ادبيات و نظر خبرگان) تهيه شده است و بر پايه آن در مرحله بعد نمودار جريان ارائه شده است. شکلهاي (2) و (3) به ترتيب، نمودارهاي علي- معلولي و جريان ارتباط توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران را نشان مي دهند. اعتبار مدل پوياي اين پژوهش وابسته به اعتبار مدل ايستاي بدست آمده در اين پژوهش در مرحله قبل است که توسط خبرگان تأييد شده است. در اين پژوهش به جهت بررسي پويايي مدل بدست آمده در مرحله قبل، چهار سناريوي تغييرات توسعه علم، تغييرات توسعه فناوري، تغييرات رشد اقتصادي و تغييرات همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران و اثر اين تغييرات بر روي همديگر و رفتار مدل طي بازه ده ساله مورد بررسي و شبيه سازي قرار گرفت تا صحت مدل ايستاي بدست آمده در مرحله قبل، به صورت پويا نيز واکاوي گردد.
4-2-2- شبيه سازي مدل رابطه توليد علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران
در اين مرحله، آزمونهاي متعددي با هدف ايجاد اطمينان از اعتبار و قابليت اعتماد مدل صورت پذيرفت. از جمله آزمونهاي مهم در خصوص اعتبارسنجي مدل که در اين پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: آزمون مرز مدل، آزمون ساختار مدل، آزمون تناسب ابعاد، آزمون وضعيت حدي و آزمون باز توليد رفتار. آزمون مرز مدل به اين مسأله مي پردازد که آيا مفاهيم و متغيرهاي مهم مرتبط با موضوع، در داخل مرز مدل قرار گرفته اند و نسبت به مدل درونزا هستند يا خير و آزمون ساختار مدل نيز به اين مسأله توجه دارد که آيا ساختار مدل با دانش موجود در خصوص سيستم همخواني دارد يا خير. اعتبار مرز و ساختار مدل پوياي اين پژوهش وابسته به اعتبار مدل ايستاي بدست آمده در اين پژوهش در مرحله قبل است که توسط خبرگان و پيشينه پژوهش تأييد شده اند. آزمون تناسب ابعاد با تناسب ابعاد تعريف شده در معادلات و آزمون وضعيت حدي با معنادار بودن مدل در صورت تغيير قابل توجه در وروديهاي مدل ارتباط دارد که توسط نرم افزار ونسيم تأييد گرديد.
آزمون باز توليد رفتار نيز به اين مسأله مي پردازد که آيا مدل، رفتار سيستم واقعي را به خوبي باز توليد نمايد يا خير. به عبارت ديگر، اين آزمون، ميزان انحراف داده هاي واقعي از داده هاي شبيه سازي شده را نشان مي دهد. به جهت آزمون باز توليد رفتار از آزمون حداقل خطاي پيش بيني (RMSPE) و به جهت تعيين منابع انحراف از آزمون ضريبهاي نابرابر تيل در نرم افزار ونسيم استفاده شد که معادلات آنها به شرح ذيل هستند:
(فرمولهاي 1 تا 4)
که در آن RMSPE مربع حداقل خطاي پيش بيني، تعداد داده ها، ya داده هاي واقعي، ys داده هاي شبيه سازي شده، ميانگين داده هاي واقعي، ميانگين داده هاي شبيه سازي شده، SDS انحراف معيار داده هاي شبيه سازي شده و SDA انحراف معيار داده هاي واقعي مي باشند.
آزمون نابرابري تيل2 بيان مي نمايد که همواره ميان انحرافها (Um)، واريانسهاي نابرابر (Us) و کوواريانسهاي نابرابر (Uc) بايد رابطه ذيل برقرار باشد:
(فرمول 5)
خروجيهاي آزمون باز توليد رفتار به شرح جدول (3) مي باشد. ميزان انحراف 5 درصد بود که بيانگر انطباق مناسب مدل با داده هاي واقعي است.
جدول (3): نتايج آزمون باز توليد رفتار
Uc | Us | Um | RMSPE |
47/0 | 15/0 | 38/0 | 05/0 |
منبع: يافته هاي پژوهش
علاوه بر اين تحليل حساسيت نيز با کاهش و افزايش دادن متغيرهاي سيستم انجام شد که رفتار مدل با ثبات تشخيص داده شد.
در مدل بدست آمده در مرحله قبلي، حوزه هاي توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي بر روي همديگر اثر متقابل داشته و در شبکه اي پيچيده به هم وابسته هستند. براي بررسي پوياييهاي اين روابط، همانگونه که پيش از اين اشاره شد، رفتار سيستم طي بازه زماني تعريف شده با در نظر گرفتن چهار سناريوي مختلف مورد بررسي قرار گرفت که به تفصيل به آنها پرداخته خواهد شد.
4-2-2-1- سناريوي اول: تغييرات توسعه علم و اثر آن بر روي رفتار مدل
در اين سناريو، متغير تعداد مقالات در نشريات علمي و تخصصي را که نماينده توسعه علم معرفي شده است، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل، افزايش يا کاهش داده شد و اثر آن را طي بازه زماني تعريف شده بر روي توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران سنجيده شد.
همانگونه که در شکل (4) نمايش داده شده است، افزايش يک درصدي تعداد مقالات منشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، در سالهاي ابتدايي بازه ده ساله، تغيير محسوسي را در توسعه فناوري ايران ايجاد نمي کند، اما رفته رفته از سال چهارم به بعد سير صعودي و فزاينده اي به خود گرفته، به گونه ايکه در پايان سال دهم منجر به افزايش حدود صد درصدي توسعه فناوري نسبت به سال اول (افزايش حدود يک برابري نسبت به سال اول) خواهد شد. همچنين، افزايش پنج درصدي تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، نيز از سال چهارم به بعد سير صعودي به خود گرفته ودر پايان سال دهم افزايش حدود سيصد درصدي توسعه فناوري نسبت به سال اول (افزايش حدود سه برابري نسبت به سال اول) را تجربه خواهد کرد.
در نقطه مقابل، همانگونه که در شکل (5) مشاهده مي شود، کاهش يک درصدي در تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر مي شود تا در طول بازه زماني ده ساله تعيين شده، تغييري در توسعه فناوري کشور رخ ندهد و مي توان گفت نرخ توسعه فناوري حدود صفر درصد خواهد بود. همچنين، کاهش پنج درصدي تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر به کاهش توسعه فناوري در طول بازه ده ساله شده، به گونه ايکه از سال چهارم به بعد، سير نزولي آغاز گرديده و در پايان سال دهم اين کاهش به حدود 200 درصد نسبت به سال اول (کاهش دو برابري توسعه فناوري نسبت به سال اول) خواهد رسيد. نتايج حاکي از اثر گذاري توسعه علم بر توسعه فناوري داشته و يافته هاي حاصل از مدل ايستاي مرحله قبل اين پژوهش را تأييد مي نمايد.
همانگونه که در شکل (5) نمايش داده شده است، افزايش يک درصدي تعداد مقالات منشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، در سالهاي ابتدايي بازه ده ساله، تغيير محسوسي را در رشد اقتصادي ايران ايجاد نمي کند، اما رفته رفته از سال چهارم به بعد سير صعودي و فزاينده اي به خود گرفته، به گونه ايکه در پايان سال دهم منجر به افزايش حدود صد درصدي رشد اقتصادي نسبت به سال اول (افزايش حدود يک برابري نسبت به سال اول) خواهد شد. همچنين، افزايش پنج درصدي تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، نيز از سال چهارم به بعد سير صعودي به خود گرفته ودر پايان سال دهم افزايش حدود نهصد درصدي رشد اقتصادي نسبت به سال اول (افزايش حدود نه برابري نسبت به سال اول) را تجربه خواهد کرد.
در نقطه مقابل، همانگونه که در شکل (5) مشاهده مي شود، کاهش يک درصدي در تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر مي شود تا از سال پنجم به بعد سير نزولي رشد اقتصادي آغاز شده، به طوريکه در پايان سال دهم نزول حدود 100 درصدي نسبت به سال اول (کاهش حدود يک برابري رشد اقتصادي نسبت به سال اول) را ايجاد مي نمايد. همچنين، کاهش پنج درصدي تعداد مقالات منتشر شده در نشريات علمي و تخصصي در سال، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر به کاهش شديد تر رشد اقتصادي در طول بازه ده ساله شده، به گونه ايکه از سال پنجم به بعد، سير نزولي آغاز گرديده و در پايان سال دهم اين کاهش به بالاي 1100 درصد نسبت به سال اول (کاهش حدود 11 برابري رشد اقتصادي نسبت به سال اول) خواهد رسيد.
[1] - Dyson & Chang
[2] - Theil
شکل (2): نمودار علي- معلولي ارتباط توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (3): نمودار جريان ارتباط توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (4): اثر پوياي تغييرات توسعه علم بر توسعه فناوري در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (5): اثر پوياي تغييرات توسعه علم بر رشد اقتصادي در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
اين نتايج نيز حاکي از ارتباط توسعه علم با رشد اقتصادي داشته و يافته هاي حاصل از مدل ايستاي مرحله قبل اين پژوهش را تأييد مي نمايد.
4-2-2-2- سناريوي دوم: تغييرات توسعه فناوري و اثر آن بر روي رفتار مدل
در اين سناريو، متغير تعداد حق ثبت اختراع (پتنت) را که نماينده توسعه فناوري معرفي شده است، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل، افزايش يا کاهش داده شد و اثر آن را طي بازه زماني تعريف شده بر روي توسعه علم و رشد اقتصادي در ايران سنجيده شد.
شکل (6): اثر پوياي تغييرات توسعه فناوري بر توسعه علم در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (7): اثر پوياي تغييرات توسعه فناوري بر رشد اقتصادي در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر
همانگونه که در شکل (6) ديده مي شود، افزايش يا کاهش يک يا پنج درصدي تعداد پتنت در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، اثر محسوسي را بر توسعه علم در بازه زماني ده ساله تعيين شده نمي گذارد و توسعه علم با روندي عادي، رشدي ده درصدي را در شرايط مختلف توسعه فناوري تجربه خواهد کرد. دليل اين موضوع، همانطور که در مدل ايستاي ديماتل نيز مشخص است، ارتباط و اثر گذاري يکسويه از سمت توسعه علم به سمت توسعه فناوري است. البته يکسويه بودن اين ارتباط به معناي عدم ارتباط از سمت توسعه فناوري به سمت توسعه علم نيست، بلکه اين ارتباط و اثرگذاري ناچيز است که از نتايج ديماتل کاملاً قابل درک است.
همانگونه که در شکل (7) نمايش داده شده است، افزايش يک درصدي تعداد پتنت در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، در سالهاي ابتدايي بازه ده ساله، تغيير محسوسي را در رشد اقتصادي ايران ايجاد نمي کند، اما رفته رفته از سال هشتم به بعد سير صعودي و فزاينده اي به خود گرفته، به گونه ايکه در پايان سال دهم منجر به افزايش حدود صد درصدي رشد اقتصادي نسبت به سال اول (افزايش حدود يک برابري نسبت به سال اول) خواهد شد. همچنين، افزايش پنج درصدي تعداد پتنت در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، نيز از سال ششم به بعد سير صعودي به خود گرفته ودر پايان سال دهم افزايش حدود پانصد درصدي رشد اقتصادي نسبت به سال اول (افزايش حدود پنج برابري نسبت به سال اول) را تجربه خواهد کرد.
در نقطه مقابل، همانگونه که در شکل (7) مشاهده مي شود، کاهش يک درصدي در تعداد پتنت در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر مي شود تا از سال پنجم به بعد سير نزولي رشد اقتصادي، به صورت بسيار نامحسوس آغاز شده و تا پايان سال دهم ادامه داشته باشد، به طوريکه در پايان سال دهم نزول حدود ده درصدي نسبت به سال اول را ايجاد مي نمايد. همچنين، کاهش پنج درصدي تعداد پتنت در سال، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر به کاهش شديد رشد اقتصادي در طول بازه ده ساله شده، به گونه ايکه از سال پنجم به بعد، سير نزولي آغاز گرديده و در پايان سال دهم اين کاهش به حدود پانصد درصد نسبت به سال اول (کاهش حدود پنج برابري رشد اقتصادي نسبت به سال اول) خواهد رسيد. اين نتايج نيز حاکي از ارتباط توسعه فناوري با رشد اقتصادي داشته و يافته هاي حاصل از مدل ايستاي مرحله قبل اين پژوهش را تأييد مي نمايد.
4-2-2-3- سناريوي سوم: تغييرات رشد اقتصادي و اثر آن بر روي رفتار مدل
در اين سناريو، متغير رشد توليد ناخالص داخلي را که نماينده توسعه فناوري معرفي شده است، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل، افزايش يا کاهش داده شد و اثر آن را طي بازه زماني تعريف شده بر روي توسعه علم و توسعه فناوري در ايران سنجيده شد.
شکل (8): اثر پوياي تغييرات رشد اقتصادي بر توسعه علم در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (9): اثر پوياي تغييرات رشد اقتصادي بر توسعه فناوري در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
همانگونه که در شکل (8) نمايش داده شده است، افزايش يک درصدي توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، در سالهاي ابتدايي بازه ده ساله، تغيير محسوسي را در توسعه علم ايران ايجاد نمي کند، اما رفته رفته از سال چهارم به بعد سير صعودي به خود گرفته، به گونه ايکه در پايان سال دهم منجر به افزايش حدود سي درصدي توسعه علم نسبت به سال اول خواهد شد. همچنين، افزايش پنج درصدي توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، نيز از سال چهارم به بعد سير صعودي به خود گرفته ودر پايان سال دهم افزايش حدود 150 درصدي توسعه علم نسبت به سال اول (افزايش حدود 5/1 برابري نسبت به سال اول) را تجربه خواهد کرد.
در نقطه مقابل، همانگونه که در شکل (8) مشاهده مي شود، کاهش يک درصدي در توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر مي شود تا از سال چهارم به بعد سير نزولي توسعه علم آغاز شده و تا پايان سال دهم ادامه داشته باشد، به گونه ايکه در پايان سال دهم نزول حدود 20 درصدي نسبت به سال اول را ايجاد مي نمايد. همچنين، کاهش پنج درصدي توليد ناخالص داخلي، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، منجر به افت شديد توسعه علمي تا مرز حدود 150 درصد نسبت به سال اول (کاهش حدود 5/1 برابري نسبت به سال اول) مي گردد. اين نتايج نيز حاکي از ارتباط رشد اقتصادي با توسعه علم داشته و يافته هاي حاصل از مدل ايستاي مرحله قبل اين پژوهش را تأييد مي نمايد.
از يافته هاي شکل (9) نيز مي توان اينگونه برداشت نمود که افزايش يک درصدي در توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، به رشد آرام توسعه فناوري در سالهاي ابتدايي و رشد تصاعدي اين توسعه در سالهاي پاياني بازه تعريف شده مي انجامد به گونه ايکه در پايان سال دهم، رشدي حدود 200 درصد نسبت به سال اول (رشد دو برابري توسعه فناوري نسبت به سال اول) تجربه خواهد شد. همين روند در خصوص رشد پنج درصدي توليد ناخالص داخلي در سال در ايران نيز صدق مي کند و در پايان سال دهم اين روند تصاعدي توسعه تا مرز حدود نهصد درصد نسبت به سال اول (حدود نه برابر نسبت به سال اول) ادامه مي يابد.
بر خلاف افزايش توليد ناخالص داخلي، کاهش يک درصدي توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، با فرض ثابت بودن ساير عوامل، نزول تدريجي توسعه فناوري در طول بازه ده ساله را به دنبال دارد تا جاييکه اين نزول در پايان سال دهم با افتي حدود 100 درصد نسبت به سال اول (کاهش حدود يک برابر نسبت به سال اول) همراه خواهد بود. کاهش پنج درصدي در توليد ناخالص داخلي در سال در ايران، نيز افتي شديد را طي دوره تعريف شده ده ساله به دنبال خواهد داشت، به گونه ايکه اين افت در پايان سال دهم در حدود 800 درصد نسبت به سال اول (کاهش حدود هشت برابري نسبت به سال اول) خواهد بود. اين نتايج نيز، همانگونه که در شکل (9) قابل مشاهده است، منطبق بر يافته هاي مرحله قبلي پژوهش مي باشد.
4-2-2-4- سناريوي چهارم: تغييرات همگرايي سياسي- اقتصادي و اثر آن بر روي رفتار مدل
با توجه به اينکه عامل همگرايي سياسي- اقتصادي، طبق يافته هاي مدل ساختاري تفسيري- ديماتل، اثر گذار ترين عامل بر کل مدل است، در اين سناريو، متغير همگرايي سياسي- اقتصادي در سه وضعيت بدون تغيير، افزايش يافته و کاهش يافته نوسان داده شد و اثر آن طي بازه زماني تعريف شده بر روي توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران سنجيده شد.
شکل (10): اثر پوياي تغييرات همگرايي سياسي- اقتصادي بر توسعه علم در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
همانگونه که در شکل (10) مشخص است، ثابت بودن (ثبات) وضعيت همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل و حفظ روند فعلي توسعه علم و فناوري، مي تواند رشد حدود ده درصدي توسعه علم طي بازه ده ساله را به دنبال داشته باشد. در عين حال، کاهش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران مانع از توسعه علمي شده و آن را به حدود صفر درصد در سال مي رساند. در نقطه مقابل، افزايش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران موجب رشد توسعه علم در حدود 18 درصد نسبت به سال اول خواهد شد.
شکل (11): اثر پوياي تغييرات همگرايي سياسي- اقتصادي بر توسعه فناوري در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
شکل (12): اثر پوياي تغييرات همگرايي سياسي- اقتصادي بر رشد اقتصادي در ايران طي بازه زماني تعريف شده (منبع: يافته هاي پژوهشگر)
همانگونه که در شکل (11) مشخص است، ثابت بودن (ثبات) وضعيت همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل و حفظ روند فعلي توسعه علم و فناوري، مي تواند رشد حدود 50 درصدي توسعه فناوري طي بازه ده ساله را به دنبال داشته باشد. در عين حال، کاهش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران مانع از توسعه فناوري شده و آن را به حدود صفر درصد در سال مي رساند. در نقطه مقابل، افزايش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران موجب رشد توسعه فناوري در حدود 100 درصد نسبت به سال اول (حدود يک برابر نسبت به سال اول) خواهد شد.
همانگونه که در شکل (12) مشخص است، ثابت بودن (ثبات) وضعيت همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران، با فرض ثابت نگهداشتن ساير عوامل و حفظ روند فعلي توسعه علم و فناوري، مي تواند رشد حدود 500 درصدي رشد اقتصادي (حدود 5 برابر نسبت به رشد اقتصادي در سال اول) طي بازه ده ساله را به دنبال داشته باشد. در عين حال، کاهش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران مانع از توسعه فناوري شده و آن را در پايان سال دهم به ميزاني کمتر از رشد اقتصادي سال اول خواهد رساند. به عبارت ديگر، رشد اقتصادي منفي در پايان سال دهم تجربه خواهد شد. در نقطه مقابل، افزايش همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران موجب رشد اقتصادي در حدود 800 درصد نسبت به سال اول (حدود هشت برابر نسبت به سال اول) خواهد شد.
نتايج بدست آمده حاکي از تأييد يافته هاي مدل ساختاري تفسيري- ديماتل است و همگرايي سياسي- اقتصادي در ايران در مدل پويا نيز، همانند مدل ايستا، اثر قابل توجهي را بر توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي، در بازه زماني تعيين شده دارد.
5. بحث و نتیجه گیری
توسعه علم و فناوري فرآيند كلي تقويت قابليت ها، ايجاد علم و فناوري و نيز ارتقاي سطح آنها در جامعه است. توسعه علم و فناوري ملي علاوه بر ايجاد رشد اقتصادي، داراي ارتباط قوي و مؤثري با بنيانهاي فرهنگي و اجتماعي مي باشد كه از جمله آنها اثر بر وضعيت اشتغال، بهداشت و زندگي مردم مي باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط میان توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران با استفاده از پویایی سیستم بوده است. با مطالعه عميق ادبيات و تعيين معيارهاي اثر گذار بر هر کدام از حوزه ها و تعیین 14 معیار اصلی اثر گذار بر ارتباط سه حوزه مورد بررسی، از خبرگان درخواست شد تا نظر تخصصي خود را در مورد ارتباط اين عوامل با همديگر بيان نمايند تا ترسیم مدل صورت گیرد. بر اين اساس، 13 خبره در حوزه هاي مربوطه انتخاب شدند و نظرات آنها در قالب پرسشنامه، به جهت طراحي مدل دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه، استخراج گرديد و با استفاده از داده هاي بدست آمده از خبرگان، با بهره گيري از روش دیماتل مبتني بر فرآيند تحليل شبکه، مدل ارتباط متغیرهای اثرگذار بر توسعه علم، توسعه فناوري و رشد اقتصادي در ايران ارائه گرديد. نهایتاً، رفتار این مدل ایستا، درقالب رویکرد پویایی سیستم، در بازه ده ساله و در قالب چهار سناریوی مختلف در ایران مورد بررسی قرار گرفت.
بر اساس مدل پویای بدست آمده بدست آمده، مشخص شد که این حوزه ها بسیار در هم تنیده و وابسته به هم می باشند و همگرايي سياسي- اقتصادي به عنوان کليدي ترين عامل اين شبکه مي باشد. برای تحقق همگرایی سیاسی- اقتصادی می بایست به هر دو جنبه همگرایی یعنی همگرایی اقتصادی و همگرایی سیاسی و اهداف آنها توجه داشت. هدف از همگرایی اقتصادی، گسترش تولید جهانی و به تبع آن، تخصص در تولید داخلی، کسب درآمدهای ارزی، کاهش هزینههای تولید در سطح منطقه، افزایش تجارت، صرفهجویی در منابع کمیاب داخلی، توزیع بهینه درآمد، افزایش کارایی در تولید و تجارت، افزایش سرمایهگذاریهای خارجی و استفاده از مزیتهای نسبی میباشد. البته از جهتی دیگر همگرایی اقتصادی به دنبال آزادسازی تجاری است و در نهایت ایده "جهانی شدن اقتصاد" را در سر میپروراند. همگرایی سیاسی نیز، تعامل و ایجاد رابطه صلح آمیز میان اقشار مختلف جامعه و سیاستمداران و احزاب مختلف در یک کشور و روابط بین المللی دولت با سایر کشورها را مد نظر قرار می دهد. بسیاری از مسائل از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، زمینهساز اختلافاتی است که مانع از همگرایی احزاب، رجال سیاسی و قوای سه گانه است که باید با نگاهی ملی به مسائل از بروز این اختلافات جهت رسیدن به همگرایی سیاسی و اقتصادی جلوگیری نمود. بعد از همگرایی سیاسی- اقتصادی، عامل نرخ رشد جمعیت بیشترین اثر را البته تنها بر روی رشد تولید ناخالص داخلی می گذارد که البته بررسی اثر گذاری مثبت یا منفی آن پژوهشی مجزا را طلب می نماید.
عامل اثر گذار مهم بعدی هماهنگي، بهبود و انسجام نهادهاي سياستگذاري علم و فناوري می باشد. این مهم از طریق ایجاد هماهنگی و انسجام مناسب میان نهادهای سیاستگذاری علم و فناوری در ایران یعنی شوراي عالي انقلاب فرهنگي، معاونت علمي رياست جمهوري، معاونت برنامه ريزي راهبردي، شوراي عالي علوم، تحقيقات و فناوري، کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي عالي برنامه ريزي، شوراي مرکزي دانشگاهها و شوراي گسترش حاصل می گردد. بعد از هماهنگي، بهبود و انسجام نهادهاي سياستگذاري علم و فناوري، اثر گذار ترین عامل، سایر عوامل مربوط به اقتصاد کلان (نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره و ...) می باشند که تنها بر روی رشد تولید ناخالص داخلی اثر مثبت یا منفی می گذارند که اثرگذاری آنها باید در پژوهشهای جداگانه ای بررسی گردند.
عامل اثرگذار بعدی، افزايش بودجه و سرمايه گذاري در پژوهشهاي دانشگاهي و تحقيق و توسعه صنعتي می باشد. سرمایه گذاری مناسب در پژوهشهای دانشگاهی، خصوصاً از نوع کاربردی و تلاش در انتقال این دانش به صنعت از طریق سرمایه گذاری صحیح، به برقراری ارتباط اثربخش میان دانشگاه و صنعت خواهد انجامید. عامل اثر گذار بعدی، افزايش رشد و کيفيت نيروي انساني متخصص می باشد که البته این اثرگذاری محدود است. سایر عناصر مدل نیز اثر پذیر می باشند.
نتایج پژوهش حاضر، مشابه پژوهش آبراموویتز (1986) و آگیون و همکاران (2009) می باشد و هم راستای پژوهش مقصودی و فراستخواه (1381) می باشد. از نتایج بدست آمده اینگونه می توان برداشت نمود که کلید توسعه از ابعاد مختلف علمی، فناورانه و اقتصادی در دست اتحاد و یکپارچگی نهادهای سیاستگذار کشور می باشد که اگر این مهم مورد توجه قرار گیرد می تواند سایر عوامل را در سیستمی از بازیگران منسجم و در ارتباط سالم با یکدیگر به سمت جلو هدایت نماید. بودجه ریزی و اولویت بندی صحیح در سرمایه گذاریهای توسعه ای، تأمین زیر ساختهای لازم، علم گستری در جامعه، توجه به استقلال نهادهای علمی، تربیت نیروی انسانی متخصص و تأمین نیازمندیهای علمی و رفاهی آنها، توجه به حقوق مالکیت فکری متخصصین، ایجاد تعامل میان متخصصین و سیاستگذاران و توجه به اولویتهای علمی و پژوهشی متخصصین می تواند توسعه علمی و به دنبال آن توسعه فناورانه و نهایتاً رشد اقتصادی در ایران را به دنبال داشته باشد.
اين مدل، تحت تأثير عواملي فراتر از متغيرهاي درنظر گرفته شده در اين ارتباط هم قرار دارد که البته همانند ساير مدلها، محدوديت اين مدل تلقي مي گردد. ضمناً اين مدل تحت تأثير نظرات خبرگان نيز قرار دارد و اگر در کشورهاي ديگر آزمون گردد ممکن است نتايج متفاوتي حاصل گردد. علاوه بر اين، صحت مدل بايد به صورت عملي و در دنياي واقعي مورد آزمون قرار گيرد که البته به دليل گستردگي عوامل درگير مدل، کاري دشوار و زمانبر است. در پايان، بايد اشاره نمود که اين مدل سطح بندی نشده و پيشنهاد مي گردد که با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری سطح بندی گردد.
6. منابع و مآخذ
اصغرپور، محمد جواد. (1382). تصمیم گیری گروهی و نظریه بازیها با نگرش تحقیق در عملیات، تصمیمات گروهی، چند شاخصه و قضاوت. تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
آل عمران، رویا؛ کسمائی پور، وحیده؛ آل عمران، سید علی. (1392). مقايسه تأثير تحقيق و توسعه فناوري نانو بر رشد اقتصادي كشورهاي درحال توسعه و توسعه يافته. اقتصاد کاربردی، 4 (12)، 36-25.
پژویان، جمشید؛ فقیه نصیری، مرجان. (1388). اثر رقابتمندی بر رشد اقتصادی با رویکرد الگوی رشد درونزا. پژوهشهای اقتصادی ایران، 13 (38)، 132-97.
تاج گردون، محمد قائم؛ منظوری شلمانی، محمد تقی؛ حبیبی، جعفر. (1393). طراحی چارچوب مدل سازی جریان دانش صنعت و دانشگاه. نوآوری و ارزش آفرینی، 3 (6)، 90-75.
تقوی، مصطفی. (1387). درآمدی مبنایی و راهبردی بر الگوی اسلامی- ایرانی توسعه علم و فناوری. روش شناسی علوم انسانی، 14 (56)، 98-73.
توفیقی، جعفر؛ فراستخواه، مقصود. (1381). لوازم ساختاری توسعه علمی در ایران. پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، 8 (3)، 1-36.
حاجى حسينى، حجت الله. (1387) .چالشهاى نظام علم و فناورى كشور. جزوه تك نگاشت، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فناورى.
حقی، سید رضا؛ صباحی، احمد. (1393). بررسی تعاملات دانشگاه، صنعت و دولت به عنوان ارکان اصلی نظام نوآوری کشور (مورد مطالعه: استان خراسان رضوی). نوآوری و ارزش آفرینی، 3 (6)، 23-13.
دلالی اصفهانی، رحیم؛ مویدی، مجید؛ حسینی، عظیمه سادات. (1391). تأثیرات تغییرات جمعیت، مقیاس اقتصاد و فناوری بر فرآیند رشد اقتصادی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 4 (1)، 80-63.
ذاکر صالحی، غلامرضا. (1390). بررسى وضعيت موجود علم و فناورى در ايران و جايگاه آن در برنامه هاى توسعه. برنامه ریزی و بودجه، 16 (4)، 47-3.
سلمانی، بهزاد؛ فلاحی، فیروز؛ محمد زاده، پرویز؛ انرجانی خسروشاهی، اکبر. (1393). بررسی توان جذب فناوری در اقتصاد ایران. رشد فناوری، 10 (39)، 68-59.
شاه آبادی، ابوالفضل؛ سجادی، حسن. (1390). منابع انتقال فناوری و رشد اقتصادی ایران. پژوهشها و سیاست های اقتصادی. 19 (59)، 52-33.
شاهین، آرش؛ مهبد، محمد علی. (1385). مدیریت فرآیند ترسیم نقشه جامع علمی کشور: رویکردی نظام مند و متوازن به رشته های علمی دانشگاه ها. کنگره ملی علوم انسانی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شفیعی، مسعود؛ موسوی، سید عبدالرضا. (1392). تحلیل محتوای موانع، فرصت ها و راهکارهای توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در پانزده کنگره ی سه جانبه . نوآوری و ارزش آفرینی، 1 (3)، 19-5.
طلوعي، پدرام. (1390). ارائه مدل پويايي سيستم براي ارزيابي تأثير ابزارهاي ارتباط با مشتري بر سودآوري شرکت. پژوهشنامه بازرگاني، 61، 20-1.
عزيزمحمدلو، حميد. (1396). سازو کارهاي تأثير خوشه هاي صنعتي بر رشد اقتصاد منطقه اي ايران: رويکرد داده هاي تابلويي. پژوهشهاي رشد و توسعه اقتصادي، 7 (26)، 34-17.
کمیجانی، اکبر؛ محمود زاده، محمود. (1387). اثرات زیر ساخت، کاربری و سر ریز فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه. پژوهشنامه بازرگانی، 13 (49)، 73-31.
محمود زاده، محمود؛ محسنی، رضا. (1384). بررسی تأثیر تکنولوژی های وارداتی بر رشد اقتصادی در ایران. پژوهشهای اقتصادی، 5 (16)، 130-103.
مهدوی، محمد نقی. (1380). فرهنگ توصیفی تکنولوژی. تهران، انتشارات چاپار، چاپ اول.
مهرگان، نادر؛ سپهبان قره بابا، اصغر؛ لرستانی، الهام. (1391). تأثیر آموزش علم و فناوری بر رشد اقتصادی در ایران. پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی، 2 (6)، 93-71.
نوروزی چاکلی، عبدالرضا؛ مددی، زهرا. (1394). تأثیر قدرت اقتصادی بر جایگاه علم و فناوری کشورها و تحلیل رابطه متقابل آنها. علم سنجی، 1 (2)، 14-1.
نیکومرام، هاشم؛ رهنمای رود پشتی، فریدون؛ جوکار تنگ کرمی، ایمان. (1392). تبیین نقش تجارت خارجی و نوآوري از طریق دستیابی به تکنولوژي خارجی بر سرمایه گذاري و رشد اقتصادي کشور ایران. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 6 (20)، 108-91.
واعظ، محمد؛ قنبری، عبدالله. (1387). دولت اسلامی، توسعه علوم و فناوری و رشد اقتصادی ایران. همایش اقتصاد اسلامی و توسعه، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم اداری و اقتصادی.
Abramovitz, M. (1986). Catching up, forging ahead, and falling behind. The Journal of Economic History, 46(02), 385-406.
Aghion, P., David, P. A., & Foray, D. (2009). Science, technology and innovation for economic growth: linking policy research and practice in ‘STIG Systems’. Research policy, 38(4), 681-693.
Arrow, K. (1962). Economic welfare and the allocation of resources for invention. In The rate and direction of inventive activity: Economic and social factors (pp. 609-626). Princeton University Press.
Baumol, W. J. (1986). Productivity growth, convergence, and welfare: what the long-run data show. The American Economic Review, 1072-1085.
Bhattacharya, S., & Momaya, K. (2009). Interpretive structural modeling of growth enablers in construction companies. Singapore Management Review, 31(1), 73.
Cohen, W. M., Nelson, R. R., & Walsh, J. P. (2002). Links and impacts: the influence of public research on industrial R&D. Management science, 48(1), 1-23.
Diamond, A. (2008). Economics of Science In Steven N. Durlauf and Lawrence E. Blume. The New Palgrave Dictionary of Economics, 328-334.
Diamond, A. M. (1996). The economics of science. Knowledge and Policy, 9(2-3), 6-49.
Dyson, B. & Chang, N. B. (2005). Forecasting municipal solid waste generation in a fast-growing urban region with system dynamics modeling. Waste management. 25(7). 669-679.
Gerschenkron, A. (1962). Economic backwardness in historical perspective: a book of essays. Cambridge, MA: Belknap Press of Harvard University Press.
Inglesi-Lotz, R., & Pouris, A. (2013). The influence of scientific research output of academics on economic growth in South Africa: an autoregressive distributed lag (ARDL) application. Scientometrics, 95(1), 129-139.
Inglesi-Lotz, R., Balcilar, M., & Gupta, R. (2014). Time-varying causality between research output and economic growth in US. Scientometrics, 100(1), 203-216.
Inglesi-Lotz, R., Chang, T., & Gupta, R. (2015). Causality between research output and economic growth in BRICS. Quality & Quantity, 49(1), 167-176.
Jaffe, A. B. (1989). Real effects of academic research. The American Economic Review, 79(5), 957-970.
Landes, D. S. (1969). The Unbound Prometheus: Technological Change and Development in Western Europe from 1750 to the Present. Cambridge University Press.
Lee, L. C., Lin, P. H., Chuang, Y. W., & Lee, Y. Y. (2011). Research output and economic productivity: A Granger causality test. Scientometrics, 89(2), 465-478.
Licheng, W. (2011). Science & Technology Input and Economic Growth: An Empirical Analysis Based on the Three Major Coastal Economic Regions of China. Energy Procedia, 5, 1779-1783.
Marković, D., Petković, D., Nikolić, V., Milovančević, M., & Petković, B. (2017). Soft computing prediction of economic growth based in science and technology factors. Physica A: Statistical Mechanics and its Applications, 465, 217-220.
Mazzoleni, R., & Nelson, R. R. (2007). Public research institutions and economic catch-up. Research policy, 36(10), 1512-1528.
Mokyr, J. (1992). The lever of riches: Technological creativity and economic progress. Oxford University Press.
Naym, J., & Hossain, M. A. (2016). Does Investment in Information and Communication Technology Lead to Higher Economic Growth: Evidence from Bangladesh. International Journal of Business and Management, 11(6), 302-312.
Ntuli, H., Inglesi‐Lotz, R., Chang, T., & Pouris, A. (2015). Does research output cause economic growth or vice versa? Evidence from 34 OECD countries. Journal of the Association for Information Science and Technology, 66(8), 1709-1716.
Plosila, W. H. (2004). State science-and technology-based economic development policy: History, trends and developments, and future directions. Economic Development Quarterly, 18(2), 113-126.
Pradhan, R. P., Arvin, M. B., & Norman, N. R. (2015). The dynamics of information and communications technologies infrastructure, economic growth, and financial development: Evidence from Asian countries. Technology in Society, 42, 135-149.
Rosenberg, A. (1992). Economics--Mathematical Politics or Science of Diminishing Returns?. University of Chicago Press.
Savvides, A., & Zachariadis, M. (2005). International technology diffusion and the growth of TFP in the manufacturing sector of developing economies. Review of development economics, 9(4), 482-501.
Tashakkori, A., & Teddlie, C. (2003). Handbook of mixed methods in social & behavioral research. Thousand Oaks, CA: Sage.
Teixeira, A. A., & Fortuna, N. (2010). Human capital, R&D, trade, and long-run productivity. Testing the technological absorption hypothesis for the Portuguese economy, 1960–2001. Research Policy, 39(3), 335-350.
Teixeira, A. A., & Queirós, A. S. (2016). Economic growth, human capital and structural change: A dynamic panel data analysis. Research Policy, 45(8), 1636-1648.
Vinkler, P. (2008). Correlation between the structure of scientific research, scientometric indicators and GDP in EU and non-EU countries. Scientometrics, 74(2), 237-254.
WANG, W. G., & LIU, X. (2015). Research on the Nonlinear Relationship Between Investment in Agricultural Science and Technology and Agricultural Economic Growth. Mathematics in Practice and Theory, 4, 015.
Zhao, S. K., & Yu, H. Q. (2012, September). An empirical study on the dynamic relationship between technology standard, technological innovation and economic growth. In Management Science and Engineering (ICMSE), 2012 International Conference on (pp. 1646-1650). IEEE.