بازپژوهی مفاهیم اساسی اندیشهی دکارت و گادامر و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت
محورهای موضوعی : فلسفه اخلاقمحمد حسن تاجداری 1 , محمد حسن میرزامحمدی 2 , مهدی سبحانی نژاد 3
1 - دانشگاه شاهد، تهران
2 - دانشگاه شاهد
3 - دانشگاه شاهد، تهران
کلید واژه: تعلیم و تربیت, شک دکارتی, گادامر, هرمنوتیک فلسفی.,
چکیده مقاله :
هدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشه¬ی دکارت و گادامر و استنتاج دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادامر چه دلالت¬هایی برای تعلیم و تربیت دارد؟ که برای پاسخ به این سوالات از روش تحلیل مفهومی، نقد تطبیقی و استنتاج استفاده گردید و مشخص گردید که: روش، علم، جوهر، انسان، ایده و متافیزیک از مفاهیم اساسی اندیشه دکارت و روش، آگاهی، سنت، تجربه و فهم از مفاهیم اساسی در اندیشه گادامر می¬باشند. همچنین بیان شد شیوه دکارت بر مبانی عینیت¬گرایی و مفاهیم گادامر براساس هرمنوتیک فلسفی بوده است. لذا با توجه به اینکه از نظر دكارت، روش رياضيات روشى است كه تمامى مزايا و فوايد منطق، جبر و هندسه را دارا است و در عين حال، از معايب آن¬ها عارى است، این مولفه با مولفه¬های آگاهی و تجربه اندیشه گادامر نقد شد و از آن¬جا که گادامر بر پيش ساختارهاي فهم تاکید دارد و به اعتقاد او جستجوي فهم بدون پيش فرض بيهوده است، به نقد این مولفه گادامر با مولفه¬های انسان و متافیزیک اندیشه دکارت پرداخته شد و درنهایت نیز مولفه سنت گادامر را با مولفه¬های جوهرو ایده دکارت نقد گردید.
The purpose of this research is to compare the basic concepts of Descartes' and Gadamer's thought and to deduce its implications in education. The research has three questions; What are the basic concepts in the thought of Descartes and Gadamer? What criticism do each of the two thinkers have on other basic concepts? And what implications does Descartes' thought and Gadamer's hermeneutics have for education? To answer these questions, the method of conceptual analysis, comparative criticism and inference was used and it was determined that: method, science, substance, human, idea and metaphysics are the basic concepts of Descartes' thought and method, consciousness, tradition, experience and understanding are concepts. They are fundamental in Gadamer's thought. It was also stated that Descartes' method was based on the principles of objectivism and Gadamer's concepts based on philosophical hermeneutics. Therefore, considering that according to Descartes, the method of mathematics is a method that has all the advantages and benefits of logic, algebra and geometry and at the same time, is free from their disadvantages, this component is with the components of consciousness and experience of Gadamer's thought. It was criticized and since Gadamer emphasizes on the pre-structures of understanding and he believes that the search for understanding without presuppositions is futile, this component of Gadamer was criticized with the components of man and metaphysics of Descartes' thought and finally the component of Gadamer's tradition Descartes' idea was criticized with the essential components. Descartes, the philosopher and mathematician of the 17th century, put the foundation of doubt in everything and discovered a method for scientific reasoning and adjusting skeptical arguments and led to the aging of a philosophical system; Therefore, he has been considered the pioneer of western modernity. On the other hand, the axis of Gadamer's thought is "understanding" and its constituent elements, and he claims a new narrative of understanding; Gadamer considers a set of elements necessary for understanding, the observance of which makes understanding more reflective. He bridges from method to "insight" and prefers philosophical and reflective "insight" to explanatory and precise "method". Also, the findings indicated that science, method, understanding, history, tradition and human are among the educational implications of the thought of the two thinkers and since Cartesian science is based on certainty and Gadamerian science is based on interpretation. By combining these two approaches, it is possible to achieve a definition of the science of education that is both objective and interpretive. It is also possible to use both Cartesian objective methods and interpretive teaching-learning methods, and by combining these two methods, an objective-subjective method can be achieved. Regarding the concept of understanding, Descartes had an objective view on the subject of understanding and Gadamer believes in an interpretive understanding of understanding, so pairing these interpretations of understanding can lead to an interpretive-objective understanding of understanding. It should be mentioned that it is possible to base the methods of education by using scientific rules and find an answer to common unknowns in the field of teaching and learning with the help of philosophical concepts. At the same time, we should express hypotheses about new educational methods and test these hypotheses and use the experiences gained to achieve a comprehensive solution. In general, by combining the concepts of these two thinkers, it is possible to look at the human being both as a basis and as a medium in education and to achieve a unified approach based on "objectivity-interpretation".
اسپینوزا، باروخ بندیکت(1376). اخلاق، ترجمه محمدحسن جهانگیری، چ 2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
جامعی، فهیمه. اکرمی، موسی. اتحاد یا تمایز جوهری ذهن و بدن در مابعدالطبیعه دکارت. مجله علمی-پژوهشی متافیزیک، دوره 1، شماره 1، خرداد 1388، ص 1-24.
ريچارد پالمر،(1377)، علم هرمنوتيك، ترجمه محمد سعيد حنايي كاشاني، تهران؛ انتشارات هرمس.
رنه دكارت،(1372) قواعد هدايت ذهن، ترجمه منوچهر صانعی درهبيدى.
رنه دكارت،(1397)، گفتار در روش، ترجمه محمدعلى فروغى.
شکاری، عباس.(1397) درآمدی برآموزه¬های پارادایم فرامتن در فرایند یاددهی-یادگیری. نشریه علمی پژوهش های آموزش و یادگیری.1397؛ دوره 15 (شماره1.)صص 95-104.
صانعی دره بیدی، منوچهر.(1376) فلسفه دکارت. تهران: الهدی.
گلدمن، لوسین،(1375) فلسفة روشنگری، ترجمة شیوا (منصوره) کاویانی، تهران، انتشارات فکر روز، چاپ اول،.
مایر، فردریک،(1374) تاریخ اندیشههای تربیتی،. ترجمه علی اصغر فیاض. تهران: سمت.
محمدی چابکی، رضا و همکاران.(1397)، تبیین فلسفی روش تدریس سقراطی؛ راهبردی در بهبود فرایند یاددهی-یادگیری مدارس. نشریه علمی پژوهش های آموزش و یادگیری.
واعظی، احمد،(1386) درآمدی بر هرمنوتیک. چ 3، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
هيدگر، مارتين(1389). هستي و زمان، ترجمه¬ي عبدالكريم رشيديان، تهران، نشر ني.
Ariew, R. (1992). Descartes and the tree of knowledge. Syntheses.
Descartes, R. (1968). Rules for Direction of the Mind, Great Books of the Western World, the University of Chicago.
Descartes, René. (2001). Discourse on Method, Optics, Geometry, and Meteorology. P. Olscamp (trans). Indianapolis: Hackett.
Gadamer, H.-G. (2000). The Beginning of Philosophy, Coltman, Rod, London and New York: Continuum.
Gadamer, H.-G. (2002). Verdade e método II. Complementos e Índice (2nd ed.). [Truth and Method II. Complements and Index.] Petrópolis: Vozes.
Gadamer, H.G. (2006). Truth and Method, trans. J. Weinsheimer and D. G. Marshall, New York: Continuum.
Gadamer, H.G. (2001). Gadamer in conversation. Reflections and commentary. New Haven: Yale University Press.
Gadamer, H.G. (2002). The Beginning of Knowledge, trans. R. Coltman, New York:
Gadamer, H.G. (1977). Philosophical Hermeneutics, trans. D. E. Linge, Berkeley: University of California.
47 |
صفحات 70 - 47
بازپژوهی مفاهیم اساسی اندیشهی دکارت و گادامر
و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت
محمد حسن تاجداری 1
محمد حسن میرزامحمدی 2
مهدی سبحانی نژاد 3
چکیده
هدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشهی دکارت و گادامر و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادامر چه دلالتهایی برای تعلیم و تربیت دارد؟ که برای پاسخ به این سوالات از روش تحلیل مفهومی، نقد تطبیقی و استنتاج استفاده گردید و مشخص گردید که: روش، علم، جوهر، انسان، ایده و متافیزیک از مفاهیم اساسی اندیشه دکارت و روش، آگاهی، سنت، تجربه و فهم از مفاهیم اساسی در اندیشه گادامر میباشند. همچنین بیان شد شیوه دکارت بر مبانی عینیتگرایی و مفاهیم گادامر براساس هرمنوتیک فلسفی بوده است. لذا با توجه به اینکه از نظر دكارت، روش رياضيات روشى است كه تمامى مزايا و فوايد منطق، جبر و هندسه را دارا است و در عين حال، از معايب آنها عارى است، این مولفه با مولفههای آگاهی و تجربه اندیشه گادامر نقد شد و از آنجا که گادامر بر پيش ساختارهاي فهم تاکید دارد و به اعتقاد او جستجوي فهم بدون پيش فرض بيهوده است، به نقد این مولفه گادامر با مولفههای انسان و متافیزیک اندیشه دکارت پرداخته شد و درنهایت نیز مولفه سنت گادامر را با مولفههای جوهرو ایده دکارت نقد گردید.
واژگان کلیدی
تعلیم و تربیت، شک دکارتی، گادامر، هرمنوتیک فلسفی.
[1] . دانشجوی دوره ی دکتری رشته ی فلسفه ی تعلیم و تربیت دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
Email: hassantajdary@gmail.com
[2] . استاد دانشگاه شاهد، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
Email: mirzamohammadi@shahed.ac.ir
[3] . دانشیار دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
Email: msnd47@gmail.com
تاریخ دریافت: 10/11/1401 پذیرش نهایی: 5/2/1402