رویکرد شخصگرا به تربیت اخلاقی و اهداف آن
محورهای موضوعی : تاریخ و ماهیت رشته فلسفهٔ تعلیموتربیت، مکاتب و رویکردهای فلسفهٔ تعلیموتربیت قدیم و جدید ،تاریخ اندیشه و عمل تربیتی (سیاستها، برنامهها، اقدامات و...) مفاهیم، گزارهها و نظریههای تربیتی آراء مربیان و فیلسوفان تربیتی روششناسی پژوهشهای تربیتی انواع تربیت مسائل تعلیموتربیت ایران و جهان برنامه درسی و آموزش در رشتههای گوناگون
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد
کلید واژه: فلسفۀ شخصگرایی, تربیت اخلاقی, فضیلتمداری, هدف غایی تربیت, هدف میانی تربیت,
چکیده مقاله :
هدف این مقاله، شناسایی و تحلیل اهداف تربیت اخلاقی شخصگرا میباشد. برای نیل به این هدف، از روش بازسازی شدۀ قیاس عملی فرانکنا استفاده شده است. مطالب در دو بخش عمدۀ «هدف غایی» و «هدف میانی» تربیت اخلاقی شخصگرا ارائه شدهاند. یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که هدف غایی تربیت اخلاقی شخصگرا، «شخص شدن» است. شخص شدن، بیانگر رشد و کمال متربّی است. شخص شدن، پاسخی شخصگرا به بایدهای حیاتی متربّی است. در واقع، حفظ حیات و کسب خوشبختی در گِرو شخص شدن و نیل به حیات شخصی است. مفهوم شخص، دلالت و اشارت اخلاقی دارد. متربّی که شخص میشود، حیات اخلاقی را در خود متجلّی ساخته است. حیات اخلاقی شخص، مضمونی فضیلتمحور دارد. بر این اساس، هرگاه متربّی به مقام شامخ شخص دست پیدا کند، در واقع، فضیلتمند است و خود را به فضایل اخلاقی متخلّق ساخته است. بر این اساس، هدف میانی تربیت اخلاقی شخصگرا، پرورش فضایل اخلاقی در متربّیان است. این هدف، تربیت اخلاقی شخصگرا را در چارچوب رویکرد تربیت اخلاقی فضیلت قرار میدهد. با وجود این، بهواسطۀ مبانی فلسفی شخصگرایی، تربیت اخلاقی شخصگرا، قرائت ویژهای از تربیت اخلاقی فضیلتمحور ارائه داده است. برخلاف سایر تقریرهای مربوط به تربیت اخلاقی فضیلتمدار، تربیت اخلاقی شخصگرا، قوانین و اصول اخلاقی را در چارچوب فضایل و ملکات اخلاقی قرار میدهد. علاوه بر این، در این رویکرد به نقش آزادی انتخاب در تربیت اخلاقی متربّیان بسیار توجه شده است.
منابع
اسلامی، ادریس؛ باقری، خسرو؛ زیباکلام، فاطمه؛ سجادی، سیدمهدی (1394). بررسی و نقد قوانین اخلاقی در نظریۀ اخلاقی شخص¬گرا. تأملات فلسفی، (14)، 81-116.
باقری، خسرو (1389). رویکرد و روش پژوهش استنتاجی. در خسرو باقری، نرگس سجادیه و طیبه توسلی (گردآورندگان)، رویکردها و روش های پژوهش در فلسفۀ تعلیم و تربیت (صص 97-131). تهران: پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
خزاعی، زهرا (1382). تبیین فضیلت از دیدگاه مکینتایر. خردنامۀ صدرا، (33)، 68-77.
خزاعی، زهرا (1384). ارسطو، هیوم و اخلاق فضیلت. اندیشۀ دینی، (14)، 61-74.
خزاعی، زهرا (1387). اخلاق فضیلت و اخلاق دینی. پژوهشنامۀ اخلاق، (1)، 83-97.
داوودی، محمد (1385). رویکردها و پرسش¬های بنیادین در تربیت اخلاقی. انجمن معارف اسلامی ایران، 2 (2)، 153-175.
ژیلسون، اتین (1384). روح فلسفۀ قرون وسطی (علیمراد داودی، مترجم). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
سجادی، مهدی (1379). رويكردها و روشهاي تربيت اخلاقي و ارزشي. پژوهشهای فلسفی- کلامی، (3)، 144-165.
صانعی دره بیدی، منوچهر (1387). فلسفۀ اخلاق و مبانی رفتار. تهران: سروش.
غفاری، ابوالفضل؛ باقری نوع پرست، خسرو (1380). تربیت اخلاقی فضیلت¬گرا از منظر دیوید کار. مطالعات اسلامی، شماره 54 و 53، صص. 184-157.
غفاری، ابوالفضل (1385). اخلاق و تربیت اخلاقی از منظر رویکرد دلمشغولی: جایگزینی برای رویکرد کولبرگی. مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، 6 (22)، 6-27.
کاپلستون، فردریک (1388). تاریخ فلسفه: از مِندوبیران تا سارتر (عبدالحسین آذرنگ ومحمود یوسف ثانی، مترجمان). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
کاپلستون، فردریک (1384). فلسفۀ معاصر (علی اصغرحلبی، مترجم). تهران: زوّار.
کار، دیوید (1382). سه رویکرد اساسی در تربیت اخلاقی. در مهدی سجّادی (گردآورنده و مترجم)، گفتارهای پیرامون: رویکردها و روش های تربیت اخلاقی (صص. 28-47). تهران: جنگل.
میرشاه جعفری، ابراهیم؛ کلباسی، افسانه (1388). دیدگاه برنامۀ درسی اخلاقمدار با تکیه بر پرورش منش. معرفت اخلاقی، شمارۀ 1، 171-195.
Bertocci, P.A. (1970). The Person God is. New York: Humanities.
Bertocci, P.A. & Millard, R.M. (1963). Personality & the good: Psychological & ethical perspectives. New York: David Mc Kay.
Bowne, B.P. (1892). The Principles of ethics. New York: Harper & Brothers.
Brightman, E.S. (1933). Moral Laws. New York: Abingdon.
Buford, T.O. (1998). Personalism and education: a philosophical retrospect/prospect. Presented at the Twentieth World Congress of Philosophy, in Boston, Massachusetts.
Buford, T.O. (2011). Know Thyself: an essay in social personalism. New York & United Kingdom: Lexington Books.
Byrnes, J.T. (2000). Towards a Catholic philosophy of Education: The Personalism of Karol Wojtyla and the Education of the Human person. (Doctoral Dissertation). ETD Collection for Fordham University, New York.
Cole, G., & Schluter, M. (2004). From personalism to relationism: commonalities and distinctives. Cambridge: Jubilee Centre.
Eneau, J. (2008). From autonomy toreciprocity, or vice versa? Frenchpersonalism's contribution to a new perspective on self – directed learning. Adult Education Quarterly, 58(3), 229-248.
Gutek, G.L. (2005). Jacques Maritain and John Dewey on Education: reconsideration. Educational Horizons, 8(4), 247-263.
Maritain, J & Fitzgerald, J.J. (1946). The person and the common good. The review of politics, 4, 419 – 455.
Maritain, J. (1968). Education at the crossroads. In T.O. Buford, Toward a Philosophy of Education. (pp. 424-442). New York: Holt, Rinehart and Winston.
Marlatt, E. B. (1943). Personalism and religious education. In Associates and Former Students, E. S. Brightman (Ed.). Personalism in theology (pp. 225-248). Boston: Boston University.
Mounier, E. (1947). Existentialist philosophies: an introduction (E. Blow, Trans.). London: Rockliff.
Mounier, E. (1952). Personalism (P. Mairet, Trans.). London: Routledge and Kegan Paul.
Mounier, E. (1956). The character of man (C. Rowland, Trans.). NewYork: Harper & Brothers.
Wojtyla, K. (1993). Person and community: selected essays, (T. Sandok, Trans.). New York; Berlin; Bern; Frankfurt; Paris; Wien: Lang.
Wojtyla, K. (1979). The acting person (A. Potocki, Trans.). Holland: D. Reidel.