سرآغاز پيدايش فلسفه ايراني
محورهای موضوعی : پیوند اندیشۀ فیلسوفان و مکاتب فلسفی با زمانه و شرایط اجتماعی و فکری
1 - دانشگاه الزهرا(س)
2 - دانشگاه الزهرا
کلید واژه: زادگاه فلسفه فلسفه مغان فيلسوفان خسرواني استانس گبرياس,
چکیده مقاله :
شايد هرگز نتوان بطور دقيق و مسلّم معلوم کرد که علم و فلسفه در کدام نقطه از عالم و در نزد کدام مردم شروع شد و چگونه رشد و تکامل يافت؛ ولي قدر مسلّم اين است که علم و فلسفه نميتواند داراي يک زادگاه مشخص باشد. هرگز نبايد تصور کرد که يک عده خاص و معيني يا ملتي مشخص آن را ساخته و پرداخته باشند، ولي اينکه کدام ملت گامهاي اوليه را در بسط و ترقي و تکامل اين معرفت پر ارج برداشتهاند، جاي بحث است .در يکي دو قرن گذشته، پژوهشگران و شرقشناسان، مطالب مختلفي درباره فلسفه و مرکزيت علم و انديشه به تحرير درآوردهاند که اغلب مغرضانه بنظر ميرسد. عمده اين متفکرين تلاش کردهاند که يونان و اروپا را اولين پايگاه و خاستگاه علم و فلسفه نشان دهند که اگر بخواهيم منصفانهتر قضاوت کنيم بايد بگوييم که شايد چون منابع مکتوبي از گذشتههاي درخشان علمي شرق و خاورميانه در دسترس آنها نبوده است، بيشتر دچار اشتباه شدهاند و مدارک و شواهد تاريخي بسياري وجود دارد که علما و بزرگان مشهور يوناني به مصر، هند، بابل و ايران سفر کرده و با کولهباري پر از دانش، فلسفه و عرفان و اشراق به يونان بازگشتهاند و منابع موثقي وجود دارد مبني بر اينکه کساني همچون فيثاغورس و سقراط و... نزد مغان ايراني تعليم ديدهاند. بدين ترتيب، فلسفه مغان مادستان ايران زمين در تاريخ فلسفه، دانش و عرفان قومهاي شرق و غرب جهان نقش ويژهيي داشته است و اين فيلسوفان، از جمله استانس، گبرياس، پازاتاس و استرامپ سيخوس ميباشند که به فيلسوفان خسرواني يا فهلويون شناخته ميشوند که نقش مهمي را در انتقال دانش ايرانيان به سراسر جهان داشتهاند. بنابرين، در اين نوشتار به دو تن از اين فيلسوفان يعني استانس و گبرياس پرداخته ميشود .
Perhaps we can never exactly and positively decide where and among which people science and philosophy came into being for the first time. Neither can we fully explain how they were developed. However, what we know for certain is that they cannot have had a specific birthplace. We should never assume that a particular group of people or nation created and developed philosophy; nevertheless we can discuss which nation or people took the first steps in expanding, spreading, and promoting this invaluable field of knowledge. During the last one or two centuries, researchers and Orientologists have written different books on philosophy and the cradles of knowledge and thought which often seem to be quite subjective. Most of these thinkers have tried to introduce Greece and Europe as the origin of science and philosophy. If we wish to make a fair judgment, we should say that they made this mistake perhaps because they had no access to any of the written sources regarding the brilliant scientific achievements of the East and Middle East. However, there are several historical proofs and documents indicating that some of the well-known Greek scientists and scholars travelled to Egypt, India, Babylon, and Iran and returned to Greece with a great treasure of science, philosophy, gnosis, and illumination. There are also some authentic sources acknowledging that some philosophers such as Pythagoras and Socrates studied under the Iranian magi. Therefore, the magi philosophy of the Media in the land of Iran played a significant role in the history of philosophy and the science and gnosis of the different nations of the East and the West in the World. Some of the philosophers, such as Ostanes, Gobrias, Pazatus, and Astrampsychos, who were famous as Khosrawani philosophers or Persian sages played an important part in transferring Iranians’ knowledge to the whole world. Accordingly, this paper deals with two of these philosophers, namely, Ostanes and Gobrias.
آشتياني، سيد جلالالدين؛ زرتشت (مزديسنا و حکومت)، تهران، انتشارات شرکت سهامي انتشار، چ 8، 1381.#
آقايي، گيورگيس، ايران کهن، تهران، انتشارات پديده،1350.#
ابننديم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمه رضا تجدد، تهران، انتشارات اساطير، 1381.#
اذکايي، پرويز، فهرست ماقبل الفهرست، مؤسسه آستان قدس رضوي، ج1، چ1، 1375.#
اذکايي، پرويز، حکيم رازي (حکمت طبيعي و نظام فلسفي محمد بن زکرياي صيرفي)، تهران، انتشارات طرح نو، 1382.#
چند خاورشناس، تمدن ايراني، ترجمه عيسي بهنام، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1346.#
اعتصامي، يوسف، سياحتنامه فيثاغورث در ايران، تهران، ناشر دنياي کتاب، چ2، 1363.#
اعواني، غلامرضا، «بررسي تطبيقي تاريخنگاري فلسفه، از ديدگاه سهروردي، ارسطو، هگل»، ماهنامه پژوهشي اطلاعات حکمت و معرفت، ش6، (ص16-17)؛ ش18، (ص15-21)، 1386.#
امام، سيد محمد کاظم، فلسفه در ايران باستان و مباني حکمةالاشراق، انتشارات بنياد نيکوکاري نورياني، 1353.#
برهيه، اميل، تاريخ فلسفه (در دوره يوناني)، ترجمه عليمراد داوودي، دانشگاه تهران، 1353.#
پيرنيا، حسن، ايران قديم (تاريخ مختصر ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان)، تهران، انتشارات اساطير، 1390.#
پيرنيا، حسن، تاريخ ايران باستان، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، ج2، 1386.#
تاج بخش، احمد، تاريخ مختصر تمدن و فرهنگ ايران (قبل از اسلام)، تهران، انتشارات يادواره کتاب ، چ1، 1389.#
حقيقت، عبدالرفيع، دانشمندان ايراني (از کهنترين زمان تاريخي تا پايان دوره قاجار) تهران، انتشارات کومش، چ1، 1389.#
حقيقت، عبدالرفيع، آزادانديشي و مردمگرايي در ايران، تهران، انتشارات آزادانديشان، 1359.#
حقيقت، عبدالرفيع، تاريخ علوم و فلسفه ايراني از جاماسب حکيم تا حکيم سبزواري، تهران، انتشارات کومش، 1372.#
حقيقت، عبدالرفيع، تايخ کامل ايراني (از پيشداديان تا پهلويان)، تهران، نشر پيکان، ج1، 1390.#
رازي، محمد بن زکريا، کتاب الاسرار (رازهاي صنعت کيميا)، ترجمه و تحقيق حسنعلي شعباني، تهران، 1349.#
دانشنامه دانش گستر، زيرنظر علي رامين، کامران فاني، محمد علي سادات، مؤسسه علمي- فرهنگي دانش گستر، تهران، 1389.#
رضي، هاشم، تاريخ مطالعات دينهاي ايراني، تهران، انتشارات فروهر، 1366.#
رضي، هاشم، حکمت خسرواني (حکمت اشراق و عرفان از زرتشت تا سهروردي)، تهران، انتشارات بهجت، 1379.#
رضي، هاشم، ترجمه و شرح ونديداد، تهران، انتشارات فکر روز، ج1، چ1، 1376.#
رضي، هاشم، دين قديم ايراني (تاريخ دين و فرهنگي ايران از دورترين ايام تا زوال ساسانيان)، مؤسسه انتشارات آسيا، 1343.#
رضي، هاشم، مغان ونديداد، تهران، نشر بهجت، چ2، 1388.#
رضي، هاشم، زرتشت در گاتاها (حکمت و عرفان، بنيادهاي اخلاقي، جهانبيني و فلسفه سياسي)، تهران، انتشارات سخن، 1382.#
زرينکوب، عبدالحسين، تاريخ مردم ايران (کشمکش با قدرتها)، تهران، انتشارات امير کبير، چ1، 1364.#
سهروردي، شيخ شهابالدين، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تحقيق هانري کربن، تهران، نشر انجمن حکمت و فلسفه ايران، 1396ق.#
سزگين، فؤاد، تاريخ التراث عربي (کيميا، شيمي، گياهشناسي و کشاورزي)، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ج4، چ1، 1380.#
شيباني، حسن علي، «سرچشمه دانش رازي در صنعت کيميا»، ماهنامه معارف اسلامي سازمان اوقاف، ش6، 1347.#
صفيزاده، صديق، تاريخ پنج هزار ساله ايران، تهران، انتشارات آرون، ج1، 1382.#
فرشاد، مهدي، تاريخ علم در ايران، تهران، انتشارات اميرکبير، ج1، چ1، 1365.#
کريستن سن، آرتور، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، تهران، انتشارات دنياي کتاب، 1372.#
کربن، هانري، روابط حکمت اشراق و ايران باستان، ترجمه احمد فرديد، تهران، نشر انجمن ايرانشناسي، 1324.#
گئووبرن گرن، دينهاي ايران، ترجمه منوچهر فرهنگ، انتشارات آگاهان ايده، 1965. م. #
معيري، هايده، مغان در تاريخ باستان، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چ1،1381.#
موحد، صمد، سرچمههاي حکمت اشراق و مفهومهاي بنيادي آن، تهران، انتشارت طهوري، چ2، 1384.#
مولتون، جيمزهوپ، گنجينه مغان، ترجمه تيمور قادري، تهران، انتشارات اميرکبير، چ1، 1384.#
محمدخاني، علياصغر؛ سيدعرب، حسن، نامه سهروردي، (مجموعه مقالات)، سازمان چاپ و انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامي، چ2، 1386.#
نوربخش، سيما، نور در حکمت سهروردي، تهران، نشر سعيد محبي، چ1، 1383.#
ويسهوفر، يوزف، ايران باستان (از550 پيش از ميلاد تا 650 پس از ميلاد)، ترجمة مرتضي ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، 1388.#
هرودوت، تواريخ، ترجمه ع.وحيد مازندراني، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1384.#
هرودوت، تاريخ هرودوت، ترجمه هادي هدايت، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج3، چ2، 1384.#
يزدانپناه، سيديدالله، حکمت اشراق، تحقيق و نگارش مهدي عليپور، قم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ج1، چ2، 1391.#