بررسی و تحلیل قابلیّت های نمایشی در ادبیّات کهن منظوم و منثور فارسی
محورهای موضوعی : نقد متونحمزه محمدی دهچشمه 1 , شیما کرباسی 2
1 - دانشگاه کاشان
2 - دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد
کلید واژه: ادبیّات کهن فارسی اقتباس وجوه نمایشی ادبیّات نمایشی,
چکیده مقاله :
ادبیّات ایران یکی از شاخصه های تمدّن دیرپای ایران است که دربردارنده آداب و رسوم و هنر این سرزمین است. نمایش نیز گونه ای ادبی است که از دیرباز در فرهنگ این سرزمین مطرح بوده و در قالب سوگ نامه، سورنامه، رقص های ستایش آمیز، پتواژگویی، شبیه خوانی و تعزیه و موارد دیگر برجای مانده است. در ادبیّات فارسی کهن نمی توان بخش مستقلی را به عنوان ادبیّات نمایشی در نظر گرفت ولی از آن جا که ادبیّات کهن فارسی و هنر سرچشمه های واحدی دارند، می توان گفت نوشته های ادیبان هنرمند ایرانی نشان از اُنس آن ها با هنر نمایش داشته و ادبیّات نمایشی نیز از دیرباز همگام با هنرهای دیگر چون موسیقی و نقّاشی در کنار ادبیّات رشد کرده است. ادب فارسی تصویرساز و معناآفرین است و مخاطب را بر آن می دارد که برای دریافت بهتر متن در ذهن خود به تصویرسازی بپردازد و از این جا است که یک تعامل هنرمندانه میان نویسنده و خواننده شکل می گیرد و به وسیله کُنش خواندن و اجرای آن ها، قابلیّت نمایشی آثار جلوه گر می شود. بی تردید ادبیّات کهن بستری برای «نمایش گونه ها» است که در بسیاری آثار مانند آثار نظامی، عطّار، مولوی، فردوسی، بیهقی، عوفی، طسوجی و ... قابل مشاهده است. از آن جا که نمایش به منزلۀ رسانه جهانی است و یکی از بهترین راه های معرّفی ادبیّات غنیّ ایران؛ پژوهش پیشِ رو می کوشد با روش توصیفی و تحلیلی، قابلیّت های نمایشی این گونه آثار را که گمنام مانده و ابزاری توانمند برای نمایش تاریخ، هنر، فرهنگ و اندیشه های ایرانی است، مورد بررسی قرارداده و جایگاه این آثار را در حوزه ادبیّات نمایشی بیان کند.
Iranian literature is one of the hallmarks of Iran's long-standing civilization that embodies the customs and art of this land.The play is also a literary genre that has long been prevalent in the culture of this land and has remained in the form of mourning, surrealism,glorifying dances,painting,similitude and ta'ziyeh and more.Ancient Persian literature cannot be regarded as a stand-alone literature,but since ancient Persian literature and art have the same source,It can be said that the writings of the Iranian artist's literatures have been marked by the art of the show,and the dramatic literature has long been synonymous with other arts such as music and painting alongside literature.Persian literature is illustrative and meaningful and encourages the audience to visualize the text in order to get better And it is from this that an artistic interaction is formed between the writer and the reader,and by the act of reading and performing them,the dramatic capacity of the works is manifested.There is no doubt that ancient literature is the basis for the"representation of species"which can be seen in many works such as the works of the military,Attar,Rumi,Ferdowsi,Beihaqi, oufi, Tasuji and others.Since the play is the home of world media and one of the best known ways of enriching Iranian literature;The present study seeks to examine the dramatic capabilities of such works that remain anonymous and a powerful tool for the representation of Iranian history, art, culture and thought And express the place of these works in the field of theatrical literature.
الف) کتاب ها
1. استانیسلاویسکی، کنستانتین، (1975)، زندگی من در هنر، ترجمه علی کشتگر، تهران: انتشارات امیرکبیر.
2. اسلین، مارتین، (1382)، دنیای درام، ترجمه محمّد شهبا، چاپ دوم، تهران: انتشارات هرمس.
3. اته، هرمان، (1351)، تاریخ ادبیّات فارسی، ترجمه رضازاده شفق، تهران: بنگاه ترجمه و نشر.
4. ای. ام، فورستر، (1352) جنبه های رمان، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران: امیر کبیر.
5. حنیف، محمّد. (1384)، قابلیّت های نمایشی شاهنامه، تهران: سروش.
6. شماسی، عبدالحی، (1368)، نمایشنامه نویسی به زبان ساده، چاپ دوم، تهران: دفتر امور کمک آموزشی کتابخانه ها.
7. مرادی، شهناز، (1368)، اقتباس ادبی در سینمای ایران، تهران : انتشارات آگه.
8. مک¬کی، رابرت، (1385)، داستان، ساختار، سبک و اصول فیلم نامه نویسی، ترجمه محمّد گذرآبادی، چاپ دوم، تهران: هرمس.
9. مکی، ابراهیم، (1380)، شناخت عوامل نمایش، تهران: انتشارات سروش.
10. میرصادقی، جمال، (1376)، عناصر داستان، تهران: انتشارات سخن.
11. نوبل، ویلیام، (1385)، راهنمای نگارش گفت و گو، ترجمه عبّاس اکبری، چاپ دوم، تهران: سروش.
12. وراوینی، سعدالدّین، (1383)، مرزبان نامه، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، چاپ نهم، تهران: انتشارات صفی علیشاه.
ب) مقالات
13. بهنام، علیرضا، «نوشتار ادبی در موقعیّت نمایشی»، ماهنامه صحنه، شماره 4.
14. بروک، پیتر، (1998)، «نمایشنامه نویس، نمایشنامه، فرم»، ترجمه ناصر حسینی، مجلّه گردون، دوره 5.
15. ثمینی، نغمه، (1376)، جنبه های دراماتیک هزار و یک شب، مجلّه هنر، تهران: شماره 34.
16. ستّاری، جلال، (1367)، ظرفیّت های نمایشی ادب داستانی ایران، فصلنامه تئاتر، شماره 1.