تحلیل تطبیقی مفهوم سنت و مدرنیته از دیدگاه دکتر سید حسین نصر؛ نگاهی سنتگرا بر مفهوم شهر اسلامی
محورهای موضوعی : شهرسازی اسلامیحمیدرضا صارمی 1 , سیده نیلوفر هاشمی 2
1 - دانشیار رشته شهرسازی، گروه شهرسازی و طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
2 - پژوهشگر شهرسازی
کلید واژه: سید حسین نصر, شهر سنتی اسلامی, شهر مدرن اسلامی, سنت گرایی,
چکیده مقاله :
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکردهای هر یک، میزان و شدت اثرگذاری هر یک و کارایی هر مفهوم در شرایط معاصر کنونی در مجامع علمی مختلف باعث شده است به سختی بتوان بدون مشخص کردن موضعگیری مشخص، تعریف یکپارچه و دقیقی از این مفاهیم ارائه نمود. از این رو پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی، تحلیل و نقد موضعگیری یکی از اساتید برجسته سنتگرایی، دکتر سید حسین نصر-که از پیروان مکتب سنتگرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان بوده و به لحاظ فلسفی قائل به " حکمت خالده" است - پیرامون موضوع بحران تقابل سنت و تجدد در دنیای معاصر بپردازد. از این منظر، به کمک روش اسنادی و رویکرد تفسیری و با تحلیل محتوای آثار و تالیفات متعدد و کثیر آقای دکتر نصر، مفهوم سنت و سنتگرایی، ارکان اندیشه سنتی، هنر سنتی، معماری و شهرسازی سنتی از دیدگاه ایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مرحله بعد موارد فوق الذکر در رابطه با اندیشه متجدد مجددا از همین نگاه، بررسی خواهد شد. نهایتا پس از نقد همه جانبه نظریات دکتر نصر در رابطه با شهر اسلامی سنتی و شهراسلامی جدید، تحلیل نهایی، جمعبندی ارزشمندی از تطبیق مفاهیم سنت و مدرنیته در اندیشه دکتر نصر به دست خواهد داد. این تحلیل تطبیقی که شامل ابعادِ خاستگاه، محدودیت زمانی و مکانی، انسان شناسی، هنر، هنرمند، زیبایی شناسی، اصول، معماری، معمار، توسعه، شهر، ارتباط با طبیعت میباشد میتواند رهنمودهای باور سنت گرایانه در در حل بحران تجدد معاصر را روشن سازد.
Philosophers’ confrontation with concepts such as “tradition” and “modernity” have always been discussed by groups with different views and each group has attempted to define these concepts based on their own understanding of the subject and index them tailored to their particular worldview. Discussions on the concepts of tradition and modernity, the functions of each, the extent and intensity of each and the effectiveness of each concept in the current contemporary conditions have made it difficult to define a comprehensive and accurate definition without specifying an exclusive approach towards the topic. Therefore, this paper seeks to examine, analyze and critique the views of one of the leading professors of traditionalism, Dr. Seyed Hossein Nasr- impressed by Rene Guenon on and Frithjof Schuon and specialized in Islamic mysticism and philosophy, comparative theology, and the history of science in Islam- the issue of the crisis of the opposition between tradition and modernity in the contemporary world. Thus, by analyzing the content of Dr. Nasr's numerous publications, the concept of tradition and traditionalism, the pillars of traditional thought, traditional art, architecture and traditional urban planning from his point of view have been studied. In the next step, the above-mentioned cases will be examined in relation to the “modernist” thought. Finally, after a comprehensive critique of Dr. Nasr's views on the traditional Islamic city and the new Islamic city, final analysis will provide a valuable summary of the application of the concepts of tradition and modernity in Dr. Nasr's thought. This comparative analysis, which includes the dimensions of origin, temporal and spatial constraints, anthropology, art, artist, aesthetics, principles, architecture, architect, development, city, relationship with nature and environmental principles can guide traditionalist beliefs in solving the crisis of contemporary modernity.
پوراحمد، احمد و ابوذر وفایی (1393)، «مقایسة تطبیقی ساختار شهر اسلامی با شهر غربی )با تأکید بر نظریة شهر ماکس وبر(». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 18، 5-12.
توکلی نیا، جمیله، حسن محمدیان مصمم، سعید ضرغامی و قهرمان رستمی (1395)، «تقابل شهر ایرانی اسلامی با چالشهای شهری هزاره سوم». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 25، 57-75.
حجت، عیسی (1394)، سنتِ سنت گرایان و سنت گرایی معماران، نشریه هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره ۲۰، شماره ۱.
دیوتش، الیوت و امیر مازیار (1381)، فلسفة هنر سیدحسین نصر، سروش اندیشه، سال اول، شماره 2.
غفاری، غلامرضا (1388)، منطق پژوهش تطبیقی، مطالعات اجتماعی ایران، سال سوم، شماره 4 (پیاپی 8).
فرشچیان، امیرحسین و مرتضی شجاری (1396)، «بررسی و نقد دیدگاه دكتر نصر درباب معماری اسلامی و ویژگیهای آن»، حكمت معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دوفصل نامة علمی پژوهشی، سال 8، شمارة 3، ص 91-110.
صارمی، حمیدرضا و جواد مهدیان (1395)، «بررسی اندیشه شهرسازی شیخ شهاب الدین سهروردی»، فصلنامه علمی پژوهشی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان، سال 6، شماره 2، 253-276.
مسعود، محمد و احسان بابایی سالانقوچ (1394)، «تحلیلی بر مطالعه شکل شهر اسلامی». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 19، 5-13.
نصر، سیدحسین (1373)، سنت اسلامی در معماری ایرانی، ترجمة سیدمحمد آوینی، تهران: برگ.
نصر، سیدحسین (1378)، « معنویت و علم؛ همگرایى یا واگرایى؟»، مجلة نقد و نظر، دوره 5، ش 19-20، ص 74-87.
نصر، سید حسین (1385-الف). در جست وجوی امر قدسی، تدوین سیدمصطفی شهر آئینی، تهران: نشر نی.
نصر، سید حسین (1385-ب) قلب اسلام. تهران: نشر نی.
نصر، سید حسین (1389- الف). اصل وحدت و معماری قدسی اسلام، تهران: نشر حکمت.
نصر، سید حسین (1389- ب). اهمیت فضای خالی در هنر اسلامی، تدوین رحیم قاسمیان، تهران: حکمت.
نصر، سیدحسین ( 1389- ج)، پیام معنوی خوشنویسی در اسلام، هنر و معنویت اسلامی، تدوین رحیم قاسمیان، تهران: حكمت.
نصر، سید حسین (1987)، اسلام سنتی در دنیای متجدد. مترجم: محمدصالحی، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، تهران.
Ardalan, Nader and Laleh Bakhtiar (1973), The sense of unity: the Sufi tradition in Persian architecture, Chicago: University of Chicago Press.
Nasr, S. Hossein (1987). Islamic Art and Spirituality. Golgonooza Press.
Nasr, S. Hossein (2002). The Heart of Islam: Enduring Values for Humanity, HarperCollins.
Nasr, S. Hossein (2012). Answers to Some Questions Posed about Religion and the Environment, Transcendent Philosophy Journal, 13:7-20.
Nasr, S. Hossein (2020). "Chapter 8: The Environmental Crisis in the Islamic World – Pertinence of the Teachings of Traditional Islam". Handbook of Ethics of Islamic Economics and Finance, edited by Abbas Mirakhor, Zamir Iqbal and Seyed Kazem Sadr, Berlin, Boston: De Gruyter Oldenbourg, pp. 156-165.
https://doi.org/10.1515/9783110593419-008
تحلیل تطبیقی مفهوم سنت و مدرنیته از دیدگاه دکتر سید حسین نصر؛
نگاهی سنتگرا بر مفهوم شهر اسلامی
Comparative analysis of Tradition and Modernity from the perspective of Dr. Seyed Hossein Nasr; A traditionalist approach towards the Islamic city
حمیدرضا صارمی
دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
ایمیل: saremi@modares.ac.ir
نشانی: تهران، خیابان جلال آل احمد، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر و معماری
شماره تلفن: 82883735
تلفن همراه: 09335270881
سیده نیلوفر هاشمی*(نویسنده مسئول)
پژوهشگر دکتری، گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
ایمیل:niloofarhashemi21@gmail.com
تلفن همراه: 09105003228
Hamid Reza Saremi
Associate Professor, Department of Urban Planning and Design, Faculty of Art and Architecture, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
E-Mail: saremi@modares.ac.ir
Address: Faculty of Art and Architecture, Tarbiat Modares University,
Jalal-e Al-e Ahmad Street, Tehran, Iran
Tel: (021)82883735
Seyedeh Niloofar Hashemi (Corresponding Author)*
PhD candidate, Department of urban planning and design, department of art and architecture, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
E-Mail: niloofarhashemi21@gmail.com
تحلیل تطبیقی مفهوم سنت و مدرنیته از دیدگاه دکتر سید حسین نصر
نگاهی سنتگرا بر مفهوم شهر اسلامی
چکیده
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکردهای هر یک، میزان و شدت اثرگذاری هر یک و کارایی هر مفهوم در شرایط معاصر کنونی در مجامع علمی مختلف باعث شده است به سختی بتوان بدون مشخص کردن موضعگیری مشخص، تعریف یکپارچه و دقیقی از این مفاهیم ارائه نمود. از این رو پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی، تحلیل و نقد موضعگیری یکی از اساتید برجسته سنتگرایی، دکتر سید حسین نصر-که از پیروان مکتب سنتگرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان بوده و به لحاظ فلسفی قائل به " حکمت خالده" است - پیرامون موضوع بحران تقابل سنت و تجدد در دنیای معاصر بپردازد. از این منظر، به کمک روش اسنادی و رویکرد تفسیری و با تحلیل محتوای آثار و تالیفات متعدد و کثیر آقای دکتر نصر، مفهوم سنت و سنتگرایی، ارکان اندیشه سنتی، هنر سنتی، معماری و شهرسازی سنتی از دیدگاه ایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مرحله بعد موارد فوق الذکر در رابطه با اندیشه متجدد مجددا از همین نگاه، بررسی خواهد شد. نهایتا پس از نقد همه جانبه نظریات دکتر نصر در رابطه با شهر اسلامی سنتی و شهراسلامی جدید، تحلیل نهایی، جمعبندی ارزشمندی از تطبیق مفاهیم سنت و مدرنیته در اندیشه دکتر نصر به دست خواهد داد. این تحلیل تطبیقی که شامل ابعادِ خاستگاه، محدودیت زمانی و مکانی، انسان شناسی، هنر، هنرمند، زیبایی شناسی، اصول، معماری، معمار، توسعه، شهر، ارتباط با طبیعت میباشد میتواند رهنمودهای باور سنت گرایانه در در حل بحران تجدد معاصر را روشن سازد.
کلیدواژه: سید حسین نصر، شهر سنتی اسلامی، شهر مدرن اسلامی، سنت گرایی
Abstract
Philosophers’ confrontation with concepts such as “tradition” and “modernity” have always been discussed by groups with different views and each group has attempted to define these concepts based on their own understanding of the subject and index them tailored to their particular worldview. Discussions on the concepts of tradition and modernity, the functions of each, the extent and intensity of each and the effectiveness of each concept in the current contemporary conditions have made it difficult to define a comprehensive and accurate definition without specifying an exclusive approach towards the topic. Therefore, this paper seeks to examine, analyze and critique the views of one of the leading professors of traditionalism, Dr. Seyed Hossein Nasr- impressed by Rene Guenon on and Frithjof Schuon and specialized in Islamic mysticism and philosophy, comparative theology, and the history of science in Islam- the issue of the crisis of the opposition between tradition and modernity in the contemporary world. Thus, by analyzing the content of Dr. Nasr's numerous publications, the concept of tradition and traditionalism, the pillars of traditional thought, traditional art, architecture and traditional urban planning from his point of view have been studied. In the next step, the above-mentioned cases will be examined in relation to the “modernist” thought. Finally, after a comprehensive critique of Dr. Nasr's views on the traditional Islamic city and the new Islamic city, final analysis will provide a valuable summary of the application of the concepts of tradition and modernity in Dr. Nasr's thought. This comparative analysis, which includes the dimensions of origin, temporal and spatial constraints, anthropology, art, artist, aesthetics, principles, architecture, architect, development, city, relationship with nature and environmental principles can guide traditionalist beliefs in solving the crisis of contemporary modernity.
Keywords: Seyyed Hossein Nasr, Traditional Islamic city, Modern Islamic city, Traditionalism
مقدمه و بیان مساله
مفهوم سنت در برابر مدرنیته از مفاهیم مناقشهآمیزی است که همواره (خصوصا از آغاز دوران مدرن) مورد بحث اندیشمندان بوده است. «سنت» و «تجدد» از جمله مفاهیمی هستند که سال هاست در حوزههای علمی- معرفتی مختلف دائما مورد بحث و جدل قرار گرفته و هر گروه سعی میکند آنها را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکردهای هر یک، میزان و شدت اثرگذاری هر یک و کارایی هر مفهوم در شرایط معاصر کنونی در مجامع علمی مختلف باعث شده است به سختی بتوان بدون مشخص کردن موضعگیری مشخص، تعریف یکپارچه و دقیقی از این مفاهیم ارائه نمود. از این رو پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی، تحلیل و نقد موضعگیری یکی از اساتید برجسته سنتگرایی، دکتر سید حسین نصر، پیرامون موضوع بحران تقابل سنت و تجدد در دنیای معاصر بپردازد. دکتر نصر فیلسوف و استادعلوم اسلامی دانشگاه جرج واشینگتن است که مقالات و کتب دانشگاهی بسیاری را به رشته تحریر درآورده است. وی پیرو مکتب سنت گرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان بوده و به لحاظ فلسفی قائل به " حکمت خالده" است و در حوزه عرفان و فلسفه اسلامی، دینشناسی تطبیقی و تاریخ علم در اسلام تخصص دارد. از این منظر، با بررسی آثار و تالیفات متعدد و کثیر آقای دکتر نصر، مفهوم سنت و سنتگرایی، ارکان اندیشه سنتی، هنر سنتی، معماری و شهرسازی سنتی از دیدگاه ایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مرحله بعد موارد فوق الذکر در رابطه با اندیشه متجدد مجددا از همین نگاه، بررسی خواهد شد. تحلیل نهایی، جمعبندی ارزشمندی از تطبیق مفاهیم سنت و مدرنیته در اندیشه دکتر نصر به دست خواهد داد که میتواند در صورت پذیرش باور سنت گرایانه، راه حلهای کاربردی را در حل بحران تجدد معاصر، ارائه نماید.
زمانی که سخن از شهر اسلامی و معیارهای ظهور آن به میان میآید، اولین گام تبیین اصول و مبانی نظری شهر اسلامی و تبیین اندیشه ناب متفکرین اسلامی است که مبانی علم خود را از بنمایههای دین مبین اسلام شامل قرآن، احادیث و روایات استنباط و استخراج کردهاند (صارمی و مهدیان، 1395). در خلاء نظری موجود در رابطه با اندیشههای متفکرین مسلمان، پرداختن به این اندیشهها در حوزههای مختلف ضروری مینماید و از همین منظر بررسی آراء دکتر نصر به عنوان فیلسوفی که آراء وی متاثر از قرآن و کلام خداوند و اهل بیت است میتواند در پیکربندی منسجمتر اندیشه شهر اسلامی و در مفهوم خاص شهر اسلامی سنتی و مدرن نقش بسزایی داشته باشد.
در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به سوالات ذیل است:
- آراء دکتر نصر به عنوان فیلسوفی سنتگرا در رابطه با وضعیت شهر اسلامی سنتی و شهر اسلامی مدرن و وجوه افتراق و اشتراک آنها چیست؟
- چگونه میتوان به مواجهه با برخورد اندیشه سنتی و متجدد در شرایط کنونی شهرهای اسلامی پرداخت؟ کدام رویکرد میتواند پاسخگو باشد؟
اهداف و روش پژوهش
هدف از این پژوهش، تبیین آراء متکثر و متعدد دکتر نصر به عنوان یکی از متفکرین مطرح مسلمان است که در نظریهسازی شهر اسلامی معاصر تاثیر داشته است. آراء وی بطور خاص در زمینه بحران سنت و تجدد در شهر اسلامی مورد موشکافی قرار خواهد گرفت و به نظر میرسد تبیین و نقد صریح این آراء میتواند راه را برای نظریهسازی عمیقتر پیرامون این موضوع هموارتر کند. این پژوهش از نوع بنیادی است و روش آن اساسا بر تحلیل تطبیقی محتوای آثار و تالیفات متعدد دکتر نصر در رابطه با موضوع پژوهش، استوار است. روش تطبیقی یکی از اصلیترین روشها در علوم اجتماعی است که مبتنی بر مقایسه برای درک مشابهتها و تفاوتهاست. غفاری معتقد است که تفکر بدون مقایسه قابل تصور نیست و در غیاب مقایسه هیچ اندیشه و پژوهش علمی نیز امکان پذیر نیست. این روش که در علوم اجتماعی و جامعه شناسی برای مقایسه متغیرهای متعدد بر اساس نوع رابطه بین گستره و حجم متغیرها تبیین میشود (غفاری، 1:1388) در این مقاله با هدف تحلیل تطبیقی نظریات دکتر نصر پیرامون دو مفهوم «سنت» و «مدرنیته» در شهر اسلامی به کار گرفته شده است. از مطالعات کتابخانهای و جستجوی اینترنتی برای جمع آوری اطلاعات در رابطه با گستره نظریات دکتر نصر و خصوصا آثار متاخر ایشان استفاده شده است و نهایتا با جمعبندی و تحلیل دادههای حاصل از مرحله قبل، تحلیل تطبیقی از نظریات ایشان پیرامون رابطه سنت و مدرنیته و شهر اسلامی انجام شده است. در این مقاله تلاش شده است تا حد امکان به تمامی منابع دست اول به قلم دکتر نصر اتکا شود و از سایر منابع دست دوم صرفا برای بررسی ابعاد مختلف گستره نظریات ایشان استفاده شود.
تعریف مفاهیم
بخش قابل توجّهی از آشفتگیها و جدلهای موجود در مطالعات مربوط به شهر اسلامی، از تنوّع (به بیان دیگر ناسازگاری) بنیادهای نظری مورد استفاده توسط پژوهشگران با پیشینة فلسفی و روش شناختی متفاوت ناشی میشود (مسعود و بابایی سالانقوچ، 1394)، بنابراین برای رسیدن به اشتراک نظری در بررسی و تبیین نظریات، لازم است ابتدا به مفهوم شناسی مشترکی از واژگان و اصطلاحات مورد مطالعه دست یابیم. ارزش این گونه مفهوم شناسی در آن است که از انحراف معنایی در مفاهیم مشترک جلوگیری به عمل میآورد و زمینه معنایی مشترکی برای مخاطبین نظریات فراهم میآورد. در این راستا مفاهیمی که مورد بررسی قرار خواهد گرفت به لحاظ معنایی بدین گونهاند:
1- سنت: سنت نزد سنت گرایان، اصول و حقایقی است كه خاستگاهی معنوی و وحیانی دارد و ازسوی خداوند در همة تمدنها و فرهنگها در اشكال مختلف به ودیعه نهاده شده كه توسط انسانها، بنا به قابلیت معنوی و عقلانی، قابل درك است (نصر، 1373: 75) از نظر سنت گرایانی چون دكتر نصر، سنت امری جاویدان است كه محدود و مقید به زمان و مكان خاصی نیست. سنت، همیشه و همه جا وجود دارد و یگانه است و در شرایط مختلف به صورتهای گوناگونی تجلی مییابد. سنت متضمن حقایقی با ماهیت فراشخصی است كه منشأ الهی دارد و از طریق افراد برگزیده برای سایر انسانها نازل میشود. از دیدگاههای مهم دكتر نصر اعتقاد به وحدت متعالی ادیان و نیز سنتی واحد است كه در همة زمانها و مكانها به شكلهای گوناگون وجود داشته است و باور به این كه در قلب هر سنت زنده و پویا دین جاوید است (فرشچیان و شجاری، 1396: 94).
2- تجدد: دکتر نصر به وجود ویژگی انسان وارانگارانه1 در اندیشه متجدد تاکید دارد. این ویژگی هر اصلی برتر از انسان را انکار نموده و انسان را سرلوحه هستی قرار میدهد به گونهای که همه چیز تحت اختیار اوست. علم مدرن دقیقا بر خلاق علوم سنتی است که در آن عقل کلی (الهی) وجود داشت که ماورای وجود انسانی بود و بر آن تسلط داشت. همچنین اندیشه مدرن از دیدگاه دکتر نصر فاقد اصول است. این یکی از ویژگیهای بارز و شاخص دوران تجدد است؛ طرز تفکری که نمیتواند از مرتبه بشری فراتر رود و بنابراین انسان وارانگار باقی میماند (نصر، 1987: 170-174).
مبانی نظری پژوهش
1- اندیشه سنت و سنت گرایی
بسیاری از اندیشمندان معتقدند سنتگرایی ذاتا زائیدة عصر مدرن است، زیرا قبل از آن ضرورت وجودش احساس نمیشد. به اقتضای مدرنیسم، بشر برای بازگشت به همان بطن آرام و امن گذشته، باید به سنتگرایی روی آورد. تمایز میان انسان سنتی و انسان سنتگرا نیز در همین آگاهی و اراده است كه به نوعی یكی از مهمترین میراثهای فلسفی مدرنیسم به شمار میرود. در اصطلاح سنتگرایی، سنت در تقابل با مدرنیسم و تجددگرایی معنا مییابد. از نظر سنت گرایان، سنت در عصر مدرن ویران شده است و بشر، با عبور از آن، نظام متعالی و خدامحور سنتی را به نظامی انسانی و مادی تقلیل داده است و امر معنوی را به امری عرفی فروكاسته است. ایرانیان در گذشته زندگی خود را بر پایه قواعد و اصول و شرایط زندگی مطلوب خود گذاشته و نامی بر این طریق نگذاشتهاند (فرشچیان و شجاری، 1396). این نام پنهان همان سنت است که در همه عرصههای زندگی جمعی و خصوصی ایشان ساری و جاری بوده است. انسان سنتی همچون ماهی غرق در دنیای سنت، سنتی میآید، میزید و میرود بی آن که نیازی به شناخت بیرونی و گرایش به سنت داشته باشد (حجت، 1393: 7).
1-1- هنر از منظر سنت گرایی
هنر در نزد سنتگرایان از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار است. دكتر نصر هنر را بستر مناسبی برای گسترش معنویت معرفی میكند. هنر ازمنظر او هنری است كه آسمان معنویت، عبودیت و بندگی را به آستان دستاوردهای تجسمی میكشاند. هنر بر علمی به عالم هستی مبتنی است كه ماهیتی معنوی و باطنی دارد و به نوبة خود محملی برای انتقال معرفت با یك سرشت معنوی است (نصر، 1385- الف: 494). دکتر نصر، هنر سنتی را هنری باارزش معرفی میكند و هنر دینی را، به دلیل كاربرد یا موضوعی كه این هنر معطوف به آن است، دینی تلقی میكند. هنر سنتی به دلیل موضوع آن سنتی نیست، بلكه به دلیل «مطابقت با قوانین كیهانی حاكم بر صور، مطابقت با قوانین نمادپردازی، مطابقت با سرشت صوری عالم معنوی خاصی كه این هنر در آن عالم به وجود آمده، به علت سبك رازگونة آن، مطابقتش با طبیعت مواد به كاررفته در آن» (Ardalan & Bakhtiar, 1973).
تمایز اولیهای كه نصر درباب هنر مطرح میكند میان هنرمقدس و هنر سنتی است كه او هنر مقدس را زیرمجموعهای از هنر سنتی میداند (دیوتش و مازیار 1381: 41). در جوامع سنتی میان هنر و جهان بینی قرابتی عمیق برقرار است. هنر، كه درواقع به زحمت میتوان آن را در جامعهای سنتی بازشناخت و متمایز كرد، حقیقتاً به نحو عمیقی بر جهان بینی سنتی بنا شده است و در بسیاری از وجوه زندگی روزانه ساری و جاری است. هنر اسلامی هنری توحیدی است كه پروردگار عالم را ستایش میكند. این موضوع معنویت هنر اسلامی را نمایش میدهد و درادامه آن را در زمرة هنرهای معنوی قرار میدهد. هنر اسلامی نردبانی است برای «سفر نفس از عرصة جهان دیدنی و شنیدنی به عالم غیب وسكوت كه در آن سكوت ورای تمام اصوات است» (نصر، 1373: 19). این گونه از هنر، فضایی فراهم میآورد که در آن «انسان به هر سو روی آورد یاد خداوند در ضمیر او بیدار شود» (نصر، 1378: 45). دکتر نصر معتقد است که در دنیای مدرن، هنرمند فرد منحصربفردی است در حالی که در دنیای سنتی هر فرد جامعه به نوعی خاص، هنرمند محسوب میشده است. این موضوع در جوامع اسلامی سنتی به طور خاص مشهود بوده است چرا که هیچ تمایزی میان هنرهای ظریف و هنرهای صنعتی، هنرهای اصلی و فرعی یا هنرهای مذهبی و سکولار وجود ندارد و همه چیز از جمله هنر توسط معنویت اسلامی هدایت میشده است (Nasr, 2002)
1-2- معماری اسلامی از منظر سنت گرایی
هنر اسلامی، دارای جنبة تخیلی و خیال انگیزی است كه در بسیاری از آثار معماری دیده میشود. معماری اسلامی دارای منبعی الهی و معنوی است و انسان آن را به فرمان الهی، كه طبیعت را عبادتگاه مسلمانان قرار داده است، و با گسترش طبیعت، كه مخلوق پروردگار است، در چهارچوب محیط مصنوع ایجاد كرده است. معماری اسلامی در وحدت، درهم تنیدگی، هماهنگی، و آرامش طبیعت، چه درحیطة شهرهای بزرگ و چه در حیطة شهرهای كوچك، تعریف میشود. ریشه معماری اسلامی را در تقدیس دوبارة طبیعت در نسبت با انسان درمقام یك موجود ازلی، باید یافت كه هم چنان بر پیوند درونی خویش هم با پروردگار یكتا هم با خلقت خود آگاهی دارد (نصر، 1389-ب: 48). معماری هنری برای نظم بخشیدن به فضاست و معماری اسلامی هدف اصلی خود را این میداند كه، به مدد تكنیكهای مختلف معماری، انسان را ازطریق تقدس بخشیدن به فضایی كه میسازد و بدان نظم میدهد و مزین میكند در محضر پروردگار قرار دهد (فرشچیان و شجاری، 1396: 98). دكتر نصر در بیان خود معماری اسلامی را صاحب وجوه و ویژگیهایی میداند كه معرفتی، معنوی، و عملكردی است. اصلیترین وجوه معماری اسلامی شامل نقش طبیعت و گسترش آن در زندگی روزمره، امتدادیافتن معماری مسجد در همة الگوها و فرمهای شهری، ارتباط معماری با هستی درزمینة كیهان شناسی، تقدس بخشی به فضا، بیان متانت و آرامش و سخاوت و غنای باطنی در شهر اسلامی، رمز و رمزگرایی، نور و رنگ در فضای معماری اسلامی، واقعگرایی، وحدت و یك پارچگی است. معماری اسلامی مظهر تبلور معنویت اسلامی و كلیدی برای درك معنویت است. به بركت این معنویت فضاهایی كه این معماری میآفریند سرپناهی ایجاد میكند كه:
«انسان در آن میتواند نه فقط از آرامش و هماهنگی طبیعت، بلكه از بهشت آسمانی كه طبیعت تجلی آن است بهره برد، بهشتی كه انسان در عمق و مركز وجود خود دارد و چون دل مؤمن عرش رحمان است مكانی میشود كه حضور الهی در آن طنین انداز میشود» (نصر، 1389- الف: 70)
دكتر نصر زندگی جامعة سنتی را برپایة نظام معنوی میداند و بر معماری به منزلة آفریده و محصول آن جامعة سنتی متكی بر معنویت تأكید میكند. وجود جهان بینی و بینش معنوی به منزلة پیش زمینة نیروهای خلاقة انسان از نكات مهمی است كه برای ورود به عالم خیال و اتصال به جهان بالا برای هنرمندان معماری سنتی ضرورت داشته است و بدون بینش معنوی، خلاقیت و خلق آثار بدیع ناممكن بوده است. ایشان به وحدت جامعة سنتی، هنر، و معماری به این صورت میپردازد كه در هنر معماری جامعة اسلامی، اصول سنت الهام بخش نیروهای خلاقة آدمی است و همة جامعه را در كلیتی واحد ادغام میكند. ازدیدگاه دكتر نصر منظور از آفرینش معماری، خلق معنا و معنویتی است كه انسان را در سمت وسوی حقیقت و عالم روحانی وجود خود، كه در اتصال با وجود حق است، قرار میدهد و او را در محضر و عالم خداوند مستقر میكند. به معماری اسلامی بهشت زمینی اطلاق میشود كه مراد از آن طمأنینه و آرامش روحانی است و به همین دلیل معماری اسلامی به هنر معنوی متصل است و به ذكر الله میپردازد. كار معماری اسلامی خلق فضایی است كه انسان با حضور در آن به یاد پروردگار میافتد و خود را در محضر او مییابد و از همین منظر «كلیة فعالیتها و رفتارهای او جنبهای باطنی در كنار جنبههای ظاهری زندگی مییابد» (نصر، 1389- ج: 96). معماری اسلامی امری درونی و باطنی است كه میتوان چنین ویژگیهایی را برای آن برشمرد: برانگیختن حس عمیق ازلی متعالی معنوی و وحدت كل، انطباق محیطی، الگوی مثالی باغ بهشت، نظامهای فضایی مثبت، مكمل بودن، مقیاس انسانی، مشاركت و نوآوری، متعالی بودن و به سوی كمال رفتن (نصر، 1385- الف: 163).
1-3- اصل وحدت در هنر، معماری و شهرسازی قدسی
تجلی اصل وحدت در معماری و شهر اسلامی به درستی قابل رویت است؛ در معماری و شهر اسلامی، "توحید" متضمن یکپارچگی عناصر و ارکان معماری، پیوستگی متقابل کارکردها و حضور فراگیر امر مقدس در همه اشکال است. کل معماری اسلامی در واقع از دل مسجد نشو و نمو میکند و امتدادی از آن است. درهم تنیدن عناصر مختلف شهری با وحدتی اندام وار در شهرهای اصفهان (تصویر 1)، فاس (تصویر2) و ...، شاهدی بر این مدعاست (نصر، 1987: 389-390). به این ترتیب معماری که خود گذران یک زندگی یکپارچه را تسهیل میکند، انعکاسی از وحدت زندگی اسلامی سنتی نیز هست (پیشین: 391). معماری و طراحی شهری اسلامی مطابق با خصلت ازلی وحی اسلامی و برقراری مجدد هماهنگی میان انسان و طبیعت توسط آن، همواره بر یکپارچگی و انسجام معماری و محیط تاکید کرده است.
دکتر نصر به اهمیت معنوی فضای خالی2 به مثابه یکی از جلوههای ارتباط تنگاتنگ میان اصول معنوی و اصول متافیزیکی در هنر اسلامی اشاره میکند. وی فضای خالی را همچنین به عنوان تجلی اصل وحدت در هنر اسلامی میداند. نصر به اهمیت فضای خالی در برابر فضای پر در هر پدیدهای اشاره کرده و این دو را مکمل یکدیگر میبیند. در شهرهای سنتی، هردو فضای مثبت و منفی (Nasr, 1987: 186) (فضای خالی و فضای پر) به خوبی در تکامل یکدیگر نقش مهمی را در ساختار شهری به عهده داشتند. فضاهای خالی در شهر سنتی عربی، ذهن را از درگیری ماده خارج نموده و جنبه الهی و روحانی به فضاها میبخشید؛ حس وحدت را ایجاد نموده و این وحدت ازلی نشانگر وجود خداوند در فضا بود. دکتر نصر اهمیت فضای خالی در شهر سنتی و وجود ارتباط دوطرفه میان فضاهای پر و خالی را با مثالی از باغ ایرانی به خوبی متصور ساخته و با مثالی از فضاهای خالی در مساجد شهرهای اسلامی سنتی آن را کامل میکند. به تعبیری، فضای خالی، جایی است که نور الهی از درون آن به فضا وارد میشود و آن را مقدس میکند. به عقیده دکتر نصر در شهر سنتی غربی (کلاسیک، قرون وسطایی یا مدرن) فضاها توسط بناها یا مجسمههایی که در آن قرار میگرفته تعین پیدا میکردند اما در شهر سنتی اسلامی، فضا با عدم حضور هرگونه جسمانیت در آن تعریف میشده است. هرکس که فضای بازار اصفهان یا خیابانهای فاس را تجربه کرده باشد متوجه مفهوم فضای خالی در ساختار شهری میشود: زمانی که از فضای کم عرض بازار به گشودگی فضایی صحن مسجد جامع میرسیم؛ علاوه بر ایجاد احساس مثبت در ناظر، اکثرا مسلمانان در شهرهایشان این گشودگی را همراه با احساس مقدس حضور الهی در فضای خالی تجربه میکردهاند (Ibid: 190).
1-4- رابطه انسان و طبیعت از منظر سنت گرایی
دکتر نصر معتقد است جهان اسلامی مملو از نشانههای خداوند است و هر مسلمانی تمام جنبههای طبیعت را به عنوان نماد و نشانهای از خداوند دریافت میکند (Nasr, 1987: 41-42; Nasr, 2020). دکتر نصر در مقالهای که اخیرا در رابطه با جنبههای زیست محیطی شهرهای اسلامی معاصر نگاشتهاند تنها راه مقابله با بحرانهای زیست محیطی فعلی را بازگشت به آموزههای سنتی اسلام در رابطه با نوع رابطه انسان و طبیعت اظهار کرده و به آیههای قرآن و احادیث در این رابطه اشاره میکنند (Nasr, 2020: 158). از نظر ایشان معماری و طراحی شهری اسلامی مطابق با خصلت ازلی وحی اسلامی و برقراری مجدد هماهنگی میان انسان و طبیعت توسط آن، همواره بر یکپارچگی و انسجام معماری و محیط تاکید کرده است: «در معماری اسلامی، مسجد خود فضای مقدسی نیست که از فضای طبیعی مجزا باشد بلکه امتداد و گسترشی است از فضای طبیعت بکر به درون محیطی که ساخته دست انسان است». همان طبیعت بکری که به این دلیل که مخلوق خداست به خودی خود مقدس است و هنوز هم حالت کمال اولیه بهشتی خودرا منعکس میکند؛ نور و هوا به آسانی به درون مسجد و دیگر ساختمانها راه مییابد و پرندهها حتی در طول برگزاری رسمیترین مراسم دینی در داخل بنا این سو و آن سو میپرند. طبیعت به درون شهر اسلامی و ساختمانهای آن نفوذ و رسوخ میکند و نواحی روستایی همیشه نزدیک و دو رو بر شهرند (نصر، 1987: 396). معماری مقدس اسلامی، به عنوان جلوهای از طبیعت به محیط انسان ساخت رسوخ میکند و در آن تنیده میشود (Nasr, 1987: 37). این معماری هرگز خود را در تقابل با طبیعت قرار نداده است. حتی به بیشتر مواد و مصالح مورد استفاده چنان پرداخته شده که به یک ساختمان امکان در زمانی که ساکنانش آن را ترک گفتند بار دیگر جذب آغوش طبیعت شود (نصر، 1987: 397). معماری اسلامی، چیزی خارج از ذات مصالح را نمایش نمیدهد و سعی نمیکند تصویر مبهمی از ایده آل را به نمایش بگذارد (Nasr, 1987: 54).
جدول شمارة 1: جمعبندی آراء دکتر نصر در رابطه با معماری و شهر سنتی اسلامی در ابعاد مختلف
توضیحات | نظر دکتر نصر در رابطه با ویژگی های معماری اسلامی | ویژگی های معماری اسلامی |
این معماری بر فیض و برکت صدوریافته از کلام وحی متکی است که تناظر و تطابق میان معماری قدسی و طبیعت را ممکن ساخته است (نصر،1389الف) | اسلام به فرمان الهي طبيعت را عبادتگاه مسلمانان قرار داده است، به اين واسطه معمار مسلمان سنتي طبيعت مخلوق پروردگار را در چهارچوب محيط مصنوع تبديل به معماري معنوي مي كند (Nasr, 1987:52) | طبیعت |
فضا ها و شكل ها ي شهر اسلامي به نوعي گسترش و امتداد مساجد محسوب مي شوند. | نقطه ای خاکی بر محور اتصال زمين و آسمان كه فضا را براي انجام عالي ترين فريضة اسلامي يعني نماز متمركز ساخته و قطبيت مي بخشد (نصر، 1373:33) | مسجد |
تأكيد بر كانون و مركزيت فضايي، جفت سازي و تقارن محوربندي، و جاي گزيني فضاهاي اصلي بر محورهاي اصلي از تكنيك هايي است كه معماران، براي تجلي بخشيدن به مفهوم والاي وحدت در قالبي مادي و فيزيكي ، از آن ها بهره جسته اند. | جنبه هايي از كيهان شناسي اسلامي در معماري اسلامي، به ويژه در معماري معنوي مسجد، تجلي يافته است كه سرمنشأيي غيراز وجه باطني دين اسلام ندارد. | هستی |
هدف این معماری: قرار دادن انسان در محضر پروردگار از طریق تقدس بخشیدن به فضایی که می سازد، به آن نظم داده و تحقق می بخشد(نصر، 1389الف). | تقدس بخشي در معماري اسلامي معنوي بيش از هرچيز به مدد قطبي كردن فضا براساس قبله شكل مي گيرد . تكرار کلمه «الله» بر سطوح احجام در جهان جسماني، كه بناها و شهرهاي اسلامي را شكل مي دهد ، تعين بخش تقدس در معماري اسلامي است. | تقدس فضا |
| فضاي تمام شهر با حضور كلمة الله كه مكرر در طول روز با سردادن نداي اذان و تلاوت قرآن كريم از مناره هاي مساجد شهر بهگوش مي رسد، پاكي و تقدس مي يابد. به اين ترتيب «وحدت معماري معنوي به معماري اسلامي سنتي سرايت مي كند» (نصر، 1385ج:101) | رمز و راز |
معماري اسلامی، انسان را از كثرت جهان بيرون به جهان تفكر و قلمرو روح مي برد. | در شهر اسلاميِ سنتي، وحدت و وابستگي دروني بدون واسطه در معماري متجلي است در مركز شهر مسجد يا بقعه اي است و شهر حول آن شكل مي گيرد. شهر سنتي اسلامي فاقد چشماندازهاي بزرگي است كه بناهاي ساكنان آن، به منزلة دستاوردهاي فرهنگي، سربرافراشته باشند(نصر، 1389الف:13) | غنای شهر |
فضا در معماری اسلامی به گونه ای جنبه کیفی پیدا کرده که امکان تجمع تمام نقاط پیرامونی را در مرکز فراهم آورده و تجربه حضور فراگیر پروردگار را در تمام فضایی که بسوی مرکز اشاره دارد امکان پذیر می سازد (نصر، 1389الف). | وحدت و يكپارچگي معماري اسلامي نه فقط به وحدت عالم هستي مربوط است، بلكه با وحدت زندگي فرد و جامعه، كه شريعت امكان حصول آن را فراهم مي آورد، نيز ارتباط دارد (نصر، 1389الف:13) | وحدت |
شهر اسلامی به آرامی سر از خاک بر می آورد، از منابع طبیعت حداکثر استفاده را می برد و وقتی خالی از سکنه شد معمولا بار دیگر به آرامی به آغوش خاک بازمی گردد (نصر، 1389الف). | اسلام در بطن خود، به تعبيري سنتي، به طور عميق واقع گراست اين جنبة اسلام در هيچ جا بهتر از معماري مجال بروز نمي يابد، چون معماري همواره واقع گرايي خود را حفظ مي كند و حاضر به خلق آرماني موهوم نيست كه در سرشت مواد ، مصالح ، و فض ايي كه با آن سروكار دارد وجود نداشته باشد.( نصر، 1389الف:11). | واقع گرایی |
روح مسلمانان و در حقیقت فطرت موجود در هر فرد، در طلب نور است. (نصر، 1389الف). | نور، رنگ ، و نقش ها ي هندس ي ب ي نهايت گسترش پذ ير در اين معمار ي، و پيچيدگي هاي فضا با رنگ هاي زيبا و عرفاني نماد ي از بعد باط ني اسلام و اين مفهوم صوفيانه است كه كثرت پايان ناپذير خلقت و فيض وجود از احد صادر مي شود، يعني همان كثرت در وحدت | نور و رنگ |
2- اندیشه متجدد و تجددگرایی
دکتر نصر معتقد است که هماهنگ ساختن تصور انسان اسلامی با انسان مدرن، امری ناممکن است. چرا که انسان اسلامی دارای ویژگیها و شاخصههایی است که با انسان مدرن و پایه اندیشه او در تعارض قرار دارد. انسان اسلامی، بنده خداوند (عبد) و جانشین خداوند بر زمین است، از نفس و روحی که مخلوق خداوند است برخوردار است، گل سرسبد عالم خلقت (اشرف مخلوقات) است، نسبت به عالم خلقت در برابر خداوند مسئول است و مجرای لطف الهی برای مخلوقات است، عقل استدلالی را در کنار معرفت باطنی به کار میگیرد (می تواند معرفت به وجود باطنی خویش کسب کند و این کلید معرفت به خداوند است)، آگاهی او منشا الهی دارد و از همه امور تلقی خدامحورانه دارد. در مقابل این تفکر، انسان در تفکر متجدد؛ رهیده از عالم بالا، کاملا مسلط بر سرنوشت خویش، تخته بند زمین و در عین حال مسلط بر آن، غافل از واقعیات اخروی، بی اعتنا و غافل از عالم روح، فاقد احساس امر قدسی، صاحب اختیار مطلق طبیعت و مسلط بر آن و در نهایت، صرفا مسئول در برابر خود و نه هیچ کس دیگر است (نصر، 1987: 179). نصر معتقد است آرمان شهرگرایی (قرن بیستم) و اندیشه پیشرفت، تاثیر ویرانگری بر بخش عظیمی از مسلمانان متجدد داشته است مطرح شدن اندیشه پیشرفت و پس از آن اندیشه «توسعه» در جامعه غرب و از قرن نوزدهم در جهان اسلام: مولود اندیشه آرمان شهرگرایی است. در این رابطه، توسعه مستلزم فعالیت در جهتی خاص و هدفی معین است. از آن جا که در اسلام تمام فعالیتهای انسان باید متناسب با خواست خداوند و آن گونه که در قانون الهی (شریعت) بیان شده و در زمینه ساخت اشیا، مطابق با اصول و معیارهای هنر اسلامی (که خود ریشه در وحی اسلامی دارند انجام گیرد)، روشن است جنبهای از توسعه به مفهوم مدرن آن که با رفاه انسان سروکار دارد را میتوان از منظر دینی به راحتی توجیه کرد؛ اما چنین چیزی در مورد هدف توسعه به عنوان رشد اقتصادی و مادی نامحدود انسان (به عنوان موجودی صرفا زمینی و حیوانی مقتصد) صادق نیست (نصر، 1987: 185-201).
نصر در کتاب «اسلام سنتی در دنیای متجدد» در رابطه با تنگناها و تعارضات میان اسلام سنتی و متجدد بحثهای مختلفی را مطرح میکند. در این رابطه در بخشی از کتاب، به گرفتاریها و ابتلائات شهر مدرن غربی میپردازد. وی این مشکلات را شامل مواردی از قبیل: از هم گسستگی بیش از حد، عدم تعادل نسبت به محیط طبیعی، سستی و تزلزل بنیان اقتصادی و بوم شناختی شهر مدرن به ویژه در استفاده از منابع انرژی، گسترش پوشش فراگیری از زشتی به نام ضرورت اقتصادی که در نتیجه آن زیبایی، تجملاتی و زائد به نظر میرسد و پیوندش از سودمندی گسسته شده است بر میشمارد و بر این اساس ادعا میکند که شهر مدرن اسلامی نیز هیچ شباهتی با شهرهای اسلامی سنتی ندارد. وی معتقد است توسعهای که در چند دهه اخیر در جهان اسلام رخ داده است، روابط میان انسان و طبیعت، انسان و جامعه و سرانجام انسان و خدا را تحت تاثیر قرار داده و در مسیر خلق فلسفهای انسان وارانگارانه حرکت میکند که برجنبه زمینی انسان و سعادت مادی و دنیوی او متکی است و این موضوع دقیقا نقطه مقابل تصور اسلام از انسان بعنوان موجودی خداگونه است (نصر، 1987: 401).
نصر معتقد است شهر مدرن اسلامی با مسائل متعددی دست و پنجه نرم میکند که تعدادی از این مشکلات شامل بحث آلودگی و ویرانی محیط زیست در شهر مدرن، آشفتگی محیطهای شهری، ویرانی در اثررشد بسیار پرشتاب جمعیت و ازدحام در محیطهای شهری، ورود ناخوانده شیوههای زندگی بیگانه، معماری نا هم ساز، معضلات اجتماعی-اقتصادی که در اثر آشفتگیهای فرهنگی دینی، پیچیده و بغرنج شده اند، و اینکه بخش عمده جمعیت فعلی ساکن شهرهای مدرن، اهل مناطق روستایی هستند و زیستن در یک محیط شهری سنتی اسلامی را تجربه نکردهاند، میشود (نصر، 1987: 400).
مطابق با تاکیدی که بر محوری بودن اصل وحدت در شهر سنتی اسلامی شد، از نظر دکتر نصر از دست رفتن وحدت (لااقل در شکل ظاهری آن) مسبب اصلی وضع اسفناک شهر مدرن است. وی معتقد است که سبکهای بیگانه برای تصاحب متر به متر فضاهای شهری گوناگون مسلمانان، در رقابت تنگاتنگی با معماری سنتی اسلام قرار دارند و این رقابت در اکثر موارد به نفع بیگانگان ختم میشود. ایجاد نابسامانی و هرج و مرج در محیطهای شهری شاهدی بر این پیروزی است که نظم از قبل موجود در شهرهای اسلامی سنتی را به نفع سبکهای بیگانه از دست داده است. این موضوع البته خود بازتاب مستقیمی از تنشهایی است که در اثر رویارویی اسلام و تجددگرایی در اذهان و نفوس بسیاری از مسلمانان بوجود آمده است.
دکتر نصر به شدت به وضعیت شهری که آن را «شهر اسلامی مدرن» میخواند اعتراض میکند و اعتقاد دارد که عمده محیطهای شهری متجدد جهان اسلام گرفتار بحران هستند و این بحران به مستقیمترین وجه ممکن در "زشتی" آنها منعکس میشود. این وضعیت به روشنی با صفا و زیبایی شهر اسلامی سنتی در تقابل قرار دارد. به عقیده وی، معماری اسلامی تحت الشعاع توده درهمی است از سبکهای غالبا زشت و نفرت انگیز یا خشک و بی روح که به بهانه جهان شمولی و کاربردی بودن مدلهای بیگانه در سراسر جهان، این مدلها را الگوی خود قرار داده اند.
برای درک بهتر این روند تغییر و تحول باید دو تاثیر مهمی که فرایند غربی شدن بر مسلمانان داشته است را بررسی کنیم:
الف) اشاعه و گسترش سکولاریزاسیون3
در این فرایند مفهوم اسلامی«علم» که بر طبق آن هرگونه شناختی- ازجمله ریاضیات- مقدس تلقی میشود به مفهوم علم تجربی4 به عنوان نوع کاملا نامقدسی از شناخت، فروکاهش داده میشود. در این حالت دیگر فضا رمزی از حضور حضرت حق و نور نیز رمزی از عقل الهی نیست. این فرایند اتفاقات زیادی را رقم زده است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:معمار یا مهندس تبدیل شده به آرشیتکتی مدرن با دفاتری لوکس و مملو از جدیدترین ابزارها، این یعنی با ریاضیات و فنون مهندسی نامقدس گسسته سروکار داشتن و نه با حکمت و صناعات.این دگرگونی فقط در ذهن معماران به وجود نیامده است بلکه در ذهن مراجعان آنها نیز، آنها که یا از طبقات ثرتمند جامعه هستند یا از مقامات دولتی و بخس عمده معماری نوظهور متجدد در جهان اسلام به سفارش آن هاست.
در مسلمان سنتی قوه خیال را صور و نمادهایی تعین میبخشد که غالبا متخذ از قرآن کریم است در حالی که مسلمان متجدد از این توشه بی بهره است. بنابراین با دگرگونی در قوه خیال مسلمانان نیز مواجه هستیم.
ذوق و قریحه آن دسته از مسلمانانی که از تاثیر تباه کننده فرایند غربی شدن متاثر شده اند، عمیقا دگرگون شده است. درهنراسلامی، زیبایی انعکاسی از جمال الهی است؛ زیبایی وجه لاینفک حقیقت و تجلیات آن است، هنر اسلامی، زیبایی را از سودمندی یا هنر را از ساخت و تولید جدا نمیکند، ذوق و قریحه اسلامی سنتی، به دنیا از وجه گذرا و فانی آن مینگریست و همه چیز را در برابر جلال لایزال الله تا مرتبه نیستی فرومی کاست. به شهر با وقوف کامل نسیت به خصلت گذرا و ناپایدار آن در مقایسه با خداوند و طبیعت بکرمی نگریست و آن را امتدادی از محیط طبیعی میدانست که هم آهنگ با آن است نه ناسازگار با آن، در ساخت و سازها از مواد و مصالح ساختمانی ساده و بی پیرایه استفاده مینمود و نیروهای عناصر اربعه طبیعت مثل باد و نور به عنوان منابع انرژی را در طراحی به کار میبست (نصر، 1987: 376-377).
شهر اسلامی سنتی، اصل وحدت را مستقیما منعکس میکرد. در مرکز شهر اسلامی فضاهایی که برای عبادت طراحی شده بود با فضاهایی که برای تعلیم و تربیت، ساخت اشیا و معاملات تجاری، زندگی خصوصی و فعالیتهای فرهنگی در نظر گرفته شده بود به هم پیوسته و وابسته بودند (پیشین: 379). مسلمان تجدد زده اما، مثل انسان غربی، میخواهد خانه را به گونهای بسازد که انگار تا ابد قرار است در آن زندگی کند و شهرهایی بنا کند که نفس وجودشان بر تمرد از طبیعت و نقض نظمها و ضرباهنگهای آن و اتمام ذخائرش متکی است.
ب) محدود کردن قلمرو سنت (الدین) به گونهای که فقط اصول مربوط به عمل انسان را آن گونه که در قالب شریعت تجسم یافته در برگیرد، نه اصول مربوط به حکمت و قواعد ساخت اشیا را که در اصول و روشهای هنر اسلامی مندرج است. این وضعیت عموما موجب از دست رفتن تواضع و کراماتی که در معمار سنتی وجود داشت و ظهور نوعی احساس خودپرستی و دنیادوستی که معمولا آرشیتکت بین المللی آن را تداعی میکند نیز همراه است. نوعی تضعیف منش اخلاقی و در برخی موارد بریدن از ملاحظات اخلاقی در کار حرفهای اتفاقی است که در اثر این فقدان تواضع به وجود خواهد آمد. این تغییر فکری، واقعیات و مفاهیم بنیادینی مثل فضا، نور، ضرباهنگ و صورت و ماده را از مفاهیم مقدس شان تهی میکند (نصر، 1987: 374). وقتی این نوع دین داری خشک و افراطی با گرایشهای تجدد گرایانه ترکیب میشود جوی به وجود میآورد که در آن تنها چیزی که اهمیت دارد جنبه فقهی دین است نه بعد هنری آن و دربهترین حالت خداوند به منزله حقیقت آن هم در مرتبهای خاص در یادها میماند اما جنبه «حضور» او از یاد میرود. به این ترتیب، زیبایی فرعی و عارضی شده و خصلت اسلامی معماری و طراحی شهری اهمیت خودرا از دست میدهد؛ مهم این میشود که در یکی دونقطه از مناطق شهری مسجد وجود داشته باشد و دیگر مهم نیست بقیه شهر همچون فضاهای شهری غیرانسانی و زدوده از دین شهرهای مدرن غرب و حومههای آن باشد (نصر، 1987: 381).
گرایش دین زدایانه با بیاهمیت جلوه دادن یا حتی به دیده استخفاف نگریستن به حکمت، از هنر و طبیعت قداستزدایی میکند. تخریب بی شرمانه و وحشتناک بسیاری از بناهای معماری اسلامی و اماکن متبرکه و شهرهای مقدس توسط مسلمانان پارسا و به ظاهر مقدس، شاهدی است بر اهمیت زیاد آن حکمت الهی که دربردارنده اصول هنر اسلامی است. (نصر، 1987: 381).
در رابطه با قداست زدایی از طبیعت، دکتر نصر معتقد است داشتن یک نگاه دینی نسبت به محیط زیست از الزامات بازگشت به قلمرو سنت و شکل دادن به شهرها بر مبنای اصول پایدار و اخلاقی است (Nasr, 2012: 8). از نظر ایشان اگر به موضوع محیط زیست به صورت جهانی نگاه کنیم، به این موضوع پی میبریم که «اخلاق زیست محیطی که بر پایه اخلاق دینی نوشته شده باشد بسیار همه شمولتر است از اخلاق زیست محیطی که هیچ ارتباطی با دین ندارد» (Ibid: 10). از نظر ایشان حتی اخلاق زیست محیطی که توسط سکولارها مطرح میشود در بنیان خود به آموزههای دینی متصل میشود حتی اگر طرفداران آن به دینی معتقد نباشند.
با در نظر آوردن مباحث مختلف مطرح شده توسط دکتر نصر در آثار متعددی که ذکر شد، انتقاداتی در رابطه با رویکرد ایشان به موضوعات سنت و مدرنیته وجود دارد که در ادامه مورد بحث قرار میگیرد.
3- انتقادات
با بررسی و تحلیل آراء دکتر سیدحسین نصر در رابطه با معماری و شهر اسلامی، بحثهایی مطرح میشود که میتوان انتقاداتی به آن وارد کرد. اولین نقد، نگاه آرمانی نویسنده است. به نظر میرسد دکتر نصر واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی پیچیده ی جهان مدرن که شهر اسلامی در دل آن زیست میکند را تا حدی نادیده انگاشته و با دیدی هجران زده نسبت به گذشتهای که از دست رفته نگاه کرده و آن را طلب میکند. تفاوت شهرهای اسلامی و غربی در وجوه اجتماعی و سیاسی متأثر از شرایط دینی، اجتماعی و جغرافیایی متفاوت جوامع اسلامی و شرقی با جوامع مسیحی غربی است (پوراحمد و وفایی، 1393) که به نظر میرسد در تحلیلها کمتر در نظر گرفته شده است.
نصر پیوسته مدرنیته را در كلیت آن نقد میكند، بدون آنكه آن را تجزیه و تحلیل كند. اغلب حتی به مبانی فلسفی هستی شناختی، معرفت شناختی، و روش شناختی مدرنیته كاری ندارد، بلكه برای او مدرنیته همواره كلیتی یك پارچه است. در دیدگاه دكتر نصر جهان سنتی، با همة ابعاد، منظومهای قابل دفاع بود و مدرنیته بزرگترین مصیبتی است كه بر جامعه و افراد آن وارد شد. در انگارة سنت گرایان اغلب مفهوم مدرنیته به روشنی تبیین نمیشود. گاهی تصریح میكنند كه با دستاوردهای مدرنیته و علم مدرن به كلی مخالفت ندارند و گاهی كل مدرنیته و اصول آن را كاذب تلقی میكنند و هدف نهایی خود را ریشه كنی تجدد اعلام میكنند. برای مثال دکتر نصر معتقد است «نخستین وظیفة تمام متفكران سنتهای معنوی و دینی مانند اسلام نقد مدرنیسم است» (نصر، 1385- ب: 300). برخی معتقدند دیدگاه دكتر نصر برای جوامعی كه مدرنیته را گذراندهاند و مشكلات آن را نیز لمس كردهاند و به دوران پست مدرن نزدیك شدهاند قابل درك است، اما برای جامعة حال حاضر، كه هم اكنون با حداقلهای جامعة مدرن فاصله دارد و از ابتداییترین نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رنج میبرد، راهكارهای تاحدی آرمان گرایانة ایشان با واقعیت کنونی فاصله زیادی دارد (فرشچیان و شجاری، 1396).
همچنین، به نظر میرسد دکتر نصر شهر مدرن «غربی» و انسان مدرن را به گونهای نقد کرده است که فرایندهای گذشته بر شهر غربی که نهایتا شهر مدرن را رقم زده است در نظر گرفته نشده است (شاید این نقدها به شهر مدرن ایرانی که چنین فرایندهایی را پشت سر نگذاشته است وارد باشد اما شهر غربی سیری منطقی را در تاریخ تحولات شهری خود سپری کرده است). همانطور که میدانیم شهر مدرن غربی فرایندی منطقی و تسلسل وار را طی چندین قرن متوالی پشت سر گذاشته است و در هر دورهای آنچه مبانی اندیشهای آن دوران دیکته میکرده، به عمل و نهایتا کالبد تبدیل میشده است. بنابراین شکل کالبدی شهر مدرن غربی حاصل فرایندهای منطقی و بطئی است که در زمان مقتضی خود بر آن گذشته است و شکل امروز آن نیز ماحاصل و تجلی اندیشة امروز انسان غربی است. شاید این چنین نقدهایی به شهرهای جهان اسلام که به یکباره مدرن شدهاند اما چنین فرآیندهایی را پشت سر نگذاشتهاند بیشتر وارد باشد (شهرهای ایرانی یا عربی نمونههای بارزی از این موضوع هستند).
در هر دورهای شهر اسلامی، فراوردهای نسبتاً ناهمگن و برایند ورود جهانبینی اسلامی و برهمکنش آن با سطح تمدنی، سازمانهای سیاسی و اجتماعی و تکنولوژیکی گوناگون در کشورهای مختلف بوده است. بر این اساس، اگرچه به هنگام مطالعه شهر اسلامی در پارهای از موارد و به ویژه در عرصه کالبدی به شباهتهایی در بین کشورهای اسامی برخورد میشود، ولیکن تحلیل ژرفتر آنها نشان از افتراق مکانی و شکلگیری چشم اندازهای نسبتاً منحصر به فرد دارد (توکلینیا و همکاران، 1395) اما آنچه نهایتا از تحلیل آراء دکتر صر به نظر میرسد این است که واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی پیچیدة جهان مدرن که شهر اسلامی در دل آن زیست میکند کمتر مورد تحلیل قرار گرفته و گویی با دیدی هجران زده نسبت به گذشتهای که از دست رفته نگاه کرده و آن را طلب میکند. تطابق کمتر نظریات ایشان با واقعیتهای روز جامعه اسلامی از نکات اساسی در نقد نظریات دکتر نصر است.
جمعبندی و نتیجه گیری
بحران تقابل سنت و مدرنیته از سالهای دور همواره مورد بحث در مجامع مختلف سراسر دنیا –خصوصا در شهرهای اسلامی-بوده است که وجه شهری آن از دوران مدرنیسم و با تسلط سرمایه داری بر رشد و توسعه شهرها تبدیل به موضوع تحلیل بسیاری از پژوهشها بصورت بین المللی شده است. سنتی ماندن یا مدرن شدن ممکن است در وجه فرمی (ظاهری) و یا در وجه محتوایی (اندیشه ای) رخ دهد که در هر حال پس از مدتی آثار و نتایج خود را بر اصول توسعه پیکره شهرها نقش میزند. باید اذعان داشت که نگاه حکمی افرادی همچون دکتر نصر میتواند موجبات بازتولید اصول معماری و شهرسازی اسلامی را فراهم آورد و شهر اسلامی را از درون (و نه آمرانه و از بیرون) دگرگون نماید. شهرهای امروز مسلمان، همانطور که هرروز آنها را تجربه میکنیم و در اندیشههای دکتر نصر و سایر فیلسوفان اسلامی نیز به خوبی قابل پیگیری است، تا حد زیادی چه از لحاظ فرمی و چه از لحاظ محتوایی فاقد معنویت هستند. بحران تقابل میان سنت و مدرنیته و تجلی هر یک در زندگی روزمره مسلمانان (جدول 2) تناقضات آشکاری را ایجاد مینماید که گاهی تصمیمگیری درباره سنتی ماندن یا مدرن شدن در زمینه اندیشهای سوالی است که ذهن بسیاری از مسلمانان معاصر را به خود مشغول نموده است. اصول مادی بر تمام ابعاد شهر سایه گسترانده و به درون فکر و جان مسلمانان رسوخ کرده است؛ بنابراین شاید میبایست نگرش به شهر و معماری معاصر را از بنیان تغییر داد و از ره نگرشی نو به آن نگاه کرد. شاید به این طریق بتوان شهر را به صورت درون زا متحول نمود؛ البته همان طور که در آراء دکتر نصر نیز آمده است، چنین تحولی میبایست از درون فکر و جان مسلمانان آغاز شود تا برون داد کالبدی آن را در معماری و شهر شاهد باشیم.
جدول شمارة 2: تحلیل تطبیقی مفاهیم سنت و تجدد در دیدگاه دکتر نصر
تجدد: امری منقطع | سنت: امری جاودان |
|
بشری، غیر الهی | معنوی، وحیانی، الهی | خاستگاه |
محدود به زمان و مکان | نامحدود در زمان و مکان | وجه زمانی و مکانی |
انسان موجودی رهیده از عالم بالا | انسان موجودی متعالی و خدامحور | نگاه به انسان |
دخالت انسان در هارمونی محیط زیست | هارمونی انسان و محیط زیست | نگاه به محیط زیست |
هنر بستر بیان خواست انسانی | هنر بستر گسترش معنویت | نگاه به هنر |
فردی خاص و متفاوت | فرد عام | نگاه به هنرمند |
زیبایی برابر باکارایی | زیبایی وجه لاینفک حقیقت | زیبایی شناسی |
بی ثبات و گذرا | با ثبات | اصول توسعه |
مبتنی بر مصرف مازاد و غیر اخلاقی | دوری از اسراف و مبتنی بر مصرف اخلاقی | نگاه به مصرف گرایی |
تسلط بر طبیعت | انسجام با طبیعت | ارتباط شهر با طبیعت |
پاسخگو به نیاز معاصر | الگوی مثالی باغ بهشت | نگاه به معماری |
خودپرست و دنیادوست | متواضع و دارای کرامت | نگاه به معمار |
رشد اقتصادی و مادی نامحدود | متناسب با شریعت و خواست خداوند | نگاه به توسعه |
عنصری از هم گسسته | عنصری وحدتمند و یکپارچه | نگاه به شهر |
با مطالعه جدول تطبیقی شماره 2 (مستخرج از آراء دکتر نصر) بنظر میرسد در تصور ایشان، ویژگیهای «سنت» سراسر مطلوبیت و ویژگیهای «تجدد» سراسر عدم مطلوبیت را به دنبال دارد. برای مثال به لحاظ نوع نگاه به انسان، هنر، معماری، شهر و یا نوع ارتباط با محیط زیست همواره «تجدد» مورد نقد قرار گرفته و سنت تحسین شده است. به نظر میرسد این امر عمدتا ناشی از تعلق دکتر نصر به نحله سنتگرایی بوده و میبایست تا حدی شرایط شهرهای معاصر -که تجدد پاسخی (هرچند ناکامل) به آن است- را نیز مورد نظر قرار داد و این تفاوتها را از نو نگاشت.
نکته حائز اهمیت آن است که منابع این مطالعه به یک اندیشمند-دکتر نصر- محدود بوده و نیاز است در آینده پژوهشهای بیشتری در رابطه با واکاوی مفاهیم مورد بررسی از دیدگاه سایر اندیشمندان و اسلام شناسان نیز انجام شود چرا که با اکتفا به نظریات یک اندیشمند از نحله فکری خاص (در اینجا سنت گرایی) نمیتوان با قطعیت در مورد قبول یا رد تفکر مدرن یا سنتی اظهار نظر نمود. برای مثال ممکن است افکار سایر سنت گرایان و در برابر آن تنی چند از متجددین را نیز پیرامون این مفاهیم مورد بررسی قرار داد و مجددا از تحلیل تطبیقی آراء ایشان در برابر هم به نتایج جامع تری دست یافت؛ نتایجی که بجای سیاه و سفید نگاه کردن و رد یا قبول سنت یا مدرنیته، نگاهی بینابینی را متصور بوده و راه حلی میانی برای بحران دیرین سنت در مقابل تجدد پیشنهاد دهد.
منابع
پوراحمد، احمد و ابوذر وفایی (1393)، «مقایسة تطبیقی ساختار شهر اسلامی با شهر غربی )با تأکید بر نظریة شهر ماکس وبر(». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 18، 5-12.##
توکلی نیا، جمیله، حسن محمدیان مصمم، سعید ضرغامی و قهرمان رستمی (1395)، «تقابل شهر ایرانی اسلامی با چالشهای شهری هزاره سوم». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 25، 57-75.##
حجت، عیسی (1394)، سنتِ سنت گرایان و سنت گرایی معماران، نشریه هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره ۲۰، شماره ۱.##
دیوتش، الیوت و امیر مازیار (1381)، فلسفة هنر سیدحسین نصر، سروش اندیشه، سال اول، شماره 2.##
غفاری، غلامرضا (1388)، منطق پژوهش تطبیقی، مطالعات اجتماعی ایران، سال سوم، شماره 4 (پیاپی 8).##
فرشچیان، امیرحسین و مرتضی شجاری (1396)، «بررسی و نقد دیدگاه دكتر نصر درباب معماری اسلامی و ویژگیهای آن»، حكمت معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دوفصل نامة علمی پژوهشی، سال 8، شمارة 3، ص 91-110.##
صارمی، حمیدرضا و جواد مهدیان (1395)، «بررسی اندیشه شهرسازی شیخ شهاب الدین سهروردی»، فصلنامه علمی پژوهشی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان، سال 6، شماره 2، 253-276.##
مسعود، محمد و احسان بابایی سالانقوچ (1394)، «تحلیلی بر مطالعه شکل شهر اسلامی». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 19، 5-13.##
نصر، سیدحسین (1373)، سنت اسلامی در معماری ایرانی، ترجمة سیدمحمد آوینی، تهران: برگ.##
نصر، سیدحسین (1378)، « معنویت و علم؛ همگرایى یا واگرایى؟»، مجلة نقد و نظر، دوره 5، ش 19-20، ص 74-87.##
نصر، سید حسین (1385-الف). در جست وجوی امر قدسی، تدوین سیدمصطفی شهر آئینی، تهران: نشر نی.##
نصر، سید حسین (1385-ب) قلب اسلام. تهران: نشر نی.##
نصر، سید حسین (1389- الف). اصل وحدت و معماری قدسی اسلام، تهران: نشر حکمت.##
نصر، سید حسین (1389- ب). اهمیت فضای خالی در هنر اسلامی، تدوین رحیم قاسمیان، تهران: حکمت.##
نصر، سیدحسین ( 1389- ج)، پیام معنوی خوشنویسی در اسلام، هنر و معنویت اسلامی، تدوین رحیم قاسمیان، تهران: حكمت.##
نصر، سید حسین (1987)، اسلام سنتی در دنیای متجدد. مترجم: محمدصالحی، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، تهران.##
Ardalan, Nader and Laleh Bakhtiar (1973), The sense of unity: the Sufi tradition in Persian architecture, Chicago: University of Chicago Press.##
Nasr, S. Hossein (1987). Islamic Art and Spirituality. Golgonooza Press. ##
Nasr, S. Hossein (2002). The Heart of Islam: Enduring Values for Humanity, HarperCollins. ##
Nasr, S. Hossein (2012). Answers to Some Questions Posed about Religion and the Environment, Transcendent Philosophy Journal, 13:7-20. ##
Nasr, S. Hossein (2020). "Chapter 8: The Environmental Crisis in the Islamic World – Pertinence of the Teachings of Traditional Islam". Handbook of Ethics of Islamic Economics and Finance, edited by Abbas Mirakhor, Zamir Iqbal and Seyed Kazem Sadr, Berlin, Boston: De Gruyter Oldenbourg, pp. 156-165. ##
https://doi.org/10.1515/9783110593419-008##
[1] Anthropomorphic
[2] Void
[3] Secularization
[4] science