تبیین الگوی کالبدی مسکن معاصر مبتنی بر معماری زمینه گرا در شهر کاشان؛ مطالعه موردی: خانه های تاریخی منتخب دوره قاجار
محورهای موضوعی : شهرسازی اسلامیحسین کلانتری خلیل آباد 1 , سید امیررضا نظام دوست 2 , علی یاران 3
1 - استاد گروه برنامه ریزی شهری پژوهشگاه علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی
2 - کارشناس ارشد معماری، دانشگاه علم و فرهنگ تهران
3 - استاد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
کلید واژه: زمینه گرایی, مسکن, الگوی کالبدی, کاشان,
چکیده مقاله :
در دوره های گذشته معماری و شهرسازی ایران، همواره از یک روند مشخص پیروی نموده که با دوره قبل و بعد از خود رابطه ای متعادل، منطقی، مستحکم و در عین حال رو به جلو برقرار می کرده اما این روند در دوره معاصر معماری و شهرسازی ما تداوم نیافته و دچار آشفتگی، اغتشاش و نا به سامانی شده است. به گونه ای که خانه های شکل گرفته در این دوران، پاسخگوی بسیاری از نیازهای کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و شیوه زندگی مردم این سرزمین نیست. از این رو نوشتار حاضر، با هدف تعیین مولفه ها و ریزمولفه های بعد کالبدی زمینه گرایی و ارایه پیشنهادات و راهکارهایی در راستای تبیین الگوی کالبدی مسکن در شهر کاشان بر پایه مولفه های مذکور و نتایج ارزیابی نمونه های موردی به نگارش درآمده است. این پژوهش از نوع کیفی و بر اساس روش توصیفی - تحلیلی است. در ابتدا با استناد به منابع مطالعاتی به بسط مفهوم زمینه گرایی پرداخته شده و با اقتباس از منابع پژوهش و تحلیل آرا صاحب نظران، مولفه ها و ریز مولفه های بعد کالبدی زمینه گرایی تدوین شده است. سپس نمونه های موردی منتخب در شهر کاشان، بر اساس مولفه های به دست آمده و با استفاده از ابزار مشاهده، مطالعات کتابخانه ای و عکاسی ارزیابی شد که نتایج آن به تفکیک هر نمونه ارائه گردیده است. نتایج کسب شده از مطالعات در حوزه زمینه گرایی به همراه مقایسه تطبیقی نتایج ارزیابی نمونه ها مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. نهایتا راهکارها و پیشنهادات ذیل شاخصه های کلی موقعیت بنا، مقیاس و اندازه، شکل و فرم، مصالح و جزییات و ساماندهی عناصر و اجزای کالبدی ارائه گردیده است. در پایان توجه به رویکرد زمینه گرایی به ویژه بعد کالبدی آن و به کارگیری عملی راهکار های پیشنهادی ارایه شده می تواند در برقراری این پیوستگی از دست رفته و اعتلای معماری مسکونی کاشان نقشی محوری ایفا کند.
In previous eras, Iranian architecture and urban planning has always followed a specific trend that established a balanced, logical, strong, and in the meantime onward relationship with the before and after eras, but this trend has not continued in the contemporary era of architecture and urban planning and is in chaos, turmoil, and disturbance. The houses formed during this time do not meet many of the physical, cultural, social, and lifestyle requirements of the people of this land. Therefore, this paper aims to determine the components and nanocomponents of the physical dimension of contextualism, and propose suggestions and solutions to explain the physical patterns of housing in Kashan based on the mentioned components and the evaluation results of case studies. This research is qualitative and based on the descriptive-analytical method. At first, the concept of contextualism is developed by referring to study sources, and the components and nanocomponents of the physical dimension of contextualism are compiled by adapting the sources of research and analysis of the opinions of experts. Subsequently, the selected case samples in Kashan are evaluated based on the obtained components and using observation tools, library studies, and photography, the results of which are presented separately for each sample. The results of the study in the field of contextualization along with an adaptive comparison of the evaluation results of the samples are reviewed and analyzed. Finally, the solutions and suggestions are presented under the general characteristics of the building’s location, scale and size, shape and form, materials and details, and the arrangement of physical elements and components indexes. In the end, paying attention to the contextualism approach, especially its physical pattern, and the practical application of the proposed solutions can play a pivotal role in establishing this lost connection and promoting Kashan residential architecture.
احمدی، فردین، (1396)، «تبیین نقش زمینهگرایی کالبدی در طراحی شهری»، مجله نخبگان علوم و مهندسی، شماره 3، تابستان 96.
اکبری، علی اکبر و دیگران، (1396)، «بازشناسی نگرش به زمینه در بناهای ساخته شده میدان مشق تهران در دوره پهلوی اول»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 30، زمستان 96.
بابایی، سعید و دیگران، (1397)، «زمینه گرایی در آثار معماران غیر ایرانی در دوره پهلوی اول»، دوفصلنامه مطالعات معماری ایران، شماره 14، پاییز و زمستان 97.
برولین، برنت (1386)، معماری زمینهگرا، ترجمه راضیه رضازاده، نشر خاک، تهران.
بهمنی، المیرا و دیگران، (1395)، «بررسی شناخت عوامل زمینهگرا در کالبد خانهها و بافت سنندج با نگاهی به ویژگیهای عمارت وکیلالملک»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 26، زمستان 95.
تولایی، نوین، (1380)، «زمینهگرایی در شهرسازی»، نشریه هنرهای زیبا، شماره 10، زمستان 80.
حاجی قاسمی، کامبیز (1394)، گنجنامه. دفتر اول: خانه های کاشان، مرکز اسناد و تحقیقات دانشکده معماری و شهرسازی، تهران.
خستو، مریم و فرح حبیب، (1395)، «رویکرد تحلیلی به تاثیر کالبد شهر بر فرهنگ با تاکید بر بافت شهری مطالعه موردی: شهر قزوین»، فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره 26، زمستان 95.
شاه تیموری، یلدا و حامد مظاهریان، (1391)، «رهنمودهای طراحی برای ساختارهای جدید در زمینه تاریخی»، نشریه هنرهای زیبا، زمستان 91.
.فرخ یار، حسین (1390)، صد خانه-صد پلان (ویژگیهای معماری خانههای قدیمی در اقلیم گرم و خشک)، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان، کاشان.
مهدوی نژاد، محمد جواد و پریناز مهدوی مجومرد، (1394)، «ورود جریان های نوگرا به معماری معاصر ایران»، فصلنامه شهر ایرانی اسلامی، شماره 21، پاییز 94.
میرمقتدایی، مهتا، (1383)، «معیارهای شناخت و ارزیابی هویت کالبدی شهرها»، نشریه هنرهای زیبا، شماره 19، پاییز 83.
نظری، پژمان، (1393)، «تأثیر معیارهای معماری زمینهگرا در کالبد بنا»، کنگره بینالمللی افقهای جدید در معماری و شهرسازی، تهران.
هاشم پور، پریسا، (1397)، «کاربست رویکرد زمینه گرایی در بازآفرینی بافت های تاریخی»، دوفصلنامه معماری و شهر پایدار، شماره 1، بهار و تابستان 97.