کنایههای ترکیبی در غزلیات بیدل
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
1 - علوم انسانی
2 - مازندران
کلید واژه: بیدل غزل کنایههای ترکیبی تصویر سبک,
چکیده مقاله :
یکی از انواع کنایه های ترکیبی صناعتی است که از آمیختن دو صنعت بیانی کنایه و استعارۀ مکنیه با صنعت بدیعی ایهام پدید می آید و با آن که در سبک خراسانی نمونه هایی دارد و در سبک عراقی و شیوۀ آذربایجانی نیز توجّه بسیار بدان شده است، بیشترین فراوانی اش در سبک هندی است؛ به صورتی که شاید بتوان گفت که سبک سازترین صناعت در این شیوه است و از این روست که در منظری عام، تصوّر طرز هندی بدون آن و صناعات خویشاوندش محال می نماید. فراواني اين صنعت در غزليات بيدل (1054-1132ق) نیز بهحدّي است كه به-طور متوسّط تقریباً در هر غزل او هست و آن هم بیش از یک بار. بررسی این صناعت در 300 غزل اتّفاقی از 2900 غزل عبدالقادر بیدل دهلوی، جستار کنونی را پدید آورده است. بیدل به یاری این صنعت چیزهایی گونهگون را (از طبیعت و برساخته های انسان گرفته، تا خُردترین حالات و حتی اسامی معنا) در جایگاه مستعارله به کار می برد و آن گاه کنایه هایی غالباً انسانی را، آمیخته به ایهام، بدانها نسبت می دهد و تصاويري نو می سازد.
Mixed metonymy, as a figures of speech, is the result of combining metonymy with implicit metaphor or Iham. Although there are instances of this kind of metaphor in Khorasani style, and it has attracted so much attention in Iraqi and Azarbaijani styles, it has been most frequent in Hindi style; in a way that it is the most style-related figure of speech in this literary school, and hence, from a general point of view, you can not talk about Hindi literary style without considering this figure of speech and other figures close to it. The frequency of this figure of speech in Bidel’s Ghazals (1054-1132) is so much that it can be found in all his Ghazals even more than once. In this research, this figure of speech is studied in 300 Ghazals which were chosen randomly among 2900 Ghazals of Abdul-Qader Bidel Dehlavi. Using this figure of speech, Bidel related different range of words (From nature to man-made objects; from the most delicate feelings to the finest abstract concepts) to metonymies which are combined with Iham and are mostly related to human, and in this way he created novel images.
بیدل، میرزا عبدالقادر (1378) کلیات (جلد1و2) تصحیح خال محمد خسته، خلیلالله خلیلی، تهران، زوار.
حافظ، شمس¬الدین محمد (1378) دیوان حافظ، به تصحیح قاسم غنی، چاپ پنجم، تهران، یاسین.
حق¬جو، سیاوش (1381) «پیشنهاد بر افزودن دو فن دیگر بر فنون چهارگانه علم بیان»، در مجموعه¬ مقاله¬های نخستین گردهمایی پژوهشهای زبان و ادب فارسی، جلد اول، 419-427، به کوشش دکتر محمد دانشگر، تهران، مرکز بینالمللی تحقیقات زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی دانشگاه تربیت مدرس.
------------ (1389) «طرف وقوع و شگردهای ادبی ناشناخته»، فصلنامه جستارهای ادبی، شماره 8، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
------------ (1390) «سبک هندی و استعاره ایهامی کنایه»، فصلنامه تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب) سال چهارم، شماره¬ اول، بهار.
حقجو، سياوش و اسكندري، مسعود (1392) «كنايهپردازيهاي تركيبي در اشعار وحشي بافقي»، در مجموعه مقالات هشتمين همايش بينالمللي انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران، دانشگاه زنجان.
حقجو، سیاوش و میردار، مصطفی (1393) «گونهای کنایه آمیغی در غزل صائب» در فنون ادبی، سال ششم، شماره 2 (پیاپی 11) پاییز و زمستان 1393، دانشگاه اصفهان.
سرمدی، محسن (1393) دو گونه کنایه ترکیبی در غزلیات بیدل، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران.
کادن، جی، ای (1380) فرهنگ توصیفی نقد، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران، شادگان.
ملایی، محمد (1395) بررسی کنایات ترکیبی در غزلیات کلیم همدانی، پایاننامه¬ کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران.
میردار رضایی، مصطفی (1391) ابعاد کنایه در دیوان غزلیات صائب تبریزی، پایاننامه¬ کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران.