تحليل تعاريف نقیضه
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
1 -
کلید واژه: نقیضه نقد گفتگويی باختين ساختارگرايي پساختارگرايي,
چکیده مقاله :
نقضیه و نقیضهگوئی از دیرباز در ادبیات کهن فارسی به دو صورت جدّ و هزل وجود داشته است. نقیضهگویی در ادب فارسی به نظم محدود نبوده و در نثر هم استفاده میشده است. در ادبیات انگلیسی نزدیکترین واژه به نقیضه، پارودی میباشد. پارودی در ادبیات اروپا به شکلهای مختلف استفاده شده ولی تعاریف متفاوت معاصر آن، بیانگر نبود تعریفی مورد قبول همگان از این نوع ادبی است. با تاکید بر نظریه گفتگویی باختین و با توجه به دیدگاههای ژنت و بارت، این مقاله تعریفی دیگر از پارودی در ادبیات انگلیس ارائه میکند که میتواند مثالهای بیشتری از استفاده آن را در بر بگیرد. بر این اساس میتوان پارودی را چنین تعریف کرد: پارودي تقليد يا تغيير شكل عامدانة محصولي فرهنگي-اجتماعي (شامل انواع متون ادبی و غير ادبی و گفتار در معنای بسيار گستردة باختينی آن) است كه با ديدگاهي دست كم سرگرم كننده، نه لزوماً تمسخرآميز، موضوع اصلي خود را باز آفرينی ميکند.
‘Naqizeh’ (parody) in Old Persian literature was both in serious and humorous forms, and it was not confined to poetry, but has been used in prose, as well. The closest term in English to ‘Naqizeh’ is parody. Parody has different forms; however, such diversity is not suggestive of lacking a thorough agreement on the genre. Based on Bakhtin’s theory of Dialogue, and Genette’s and Barthes’s views, the present article provides a definition of parody in English literature covering most cases. Accordingly, parody can be defined as a deliberate imitation or transformation of a socio-cultural product (including literary and non-literary texts, and discourse in its Bakhtinian broad sense) so that it will recreate its original subject in a playful, not necessarily ironic way.