-
حرية الوصول المقاله
1 - مقایسه میزان گرایش ناسیونالیستی و وطن پرستی میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران
جواد حسن زاده افشین کرمی زهرا پیشگاهی فردمیهن دوستی و وطن پرستی مفاهیم کهنی هستند که ریشه در احساس تعلق به مکان دارند. هر انسانی نسبت به مکانی که در آن زاده شده یا مدت مدیدی در آن مکان زندگی کرده ورشد و نمو داشته است، احساس تعلق می کند. در عین حال ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی سیاسی و نوین است. مفهومی که ب أکثرمیهن دوستی و وطن پرستی مفاهیم کهنی هستند که ریشه در احساس تعلق به مکان دارند. هر انسانی نسبت به مکانی که در آن زاده شده یا مدت مدیدی در آن مکان زندگی کرده ورشد و نمو داشته است، احساس تعلق می کند. در عین حال ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی سیاسی و نوین است. مفهومی که به باور بسیاری از اندیشمندان ریشه آن را از قرن هجدهم به بعد باید جست. شکل گیری ناسیونالیسم وابسته به مفهوم نوین ملت است. این پژوهش در پی آن است که با توجه به رواج احساسات وطن پرستانه و ملی گرایانه در میان اقشار مختلف جامعه و به ویژه جامعه دانشگاهی کشور، میزان این احساسات را در میان دانشجویان دانشگاه تهران سنجیده و میزان این گرایشات را در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران مقایسه کند و به رابطه ای میان این احساسات و جنسیت دانشجویان پی ببرد. بدین منظور از دو روش کتابخانه ای و میدانی جهت جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز استفاده شده است و تحلیل داده های حاصل از کار میدانی (روش پرسشنامه ای)، توسط نرم افزار SPSS صورت پذیرفته است. نتایج نشان دهنده آن است که این احساسات در میان دختران دانشجو رواج بیشتری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - دولت مدرن، ارتش ملی و نظام وظیفه
وحید سینائیارتشهای ملی و نظام وظیفه از جمله نهادهایی هستند که به دنبال ایجاد دولتـ ملت شکل گرفتند. زیرا دعوی سلطه انحصاری دولت بر قوه قهریه و انحصار کاربرد مشروع زور در چارچوب یک قلمرو مشخص مستلزم تشکیل نهادهای نظامی مدرن یعنی ارتش ملی و نظام وظیفه بود. این پیوند از طریق بنیآنها أکثرارتشهای ملی و نظام وظیفه از جمله نهادهایی هستند که به دنبال ایجاد دولتـ ملت شکل گرفتند. زیرا دعوی سلطه انحصاری دولت بر قوه قهریه و انحصار کاربرد مشروع زور در چارچوب یک قلمرو مشخص مستلزم تشکیل نهادهای نظامی مدرن یعنی ارتش ملی و نظام وظیفه بود. این پیوند از طریق بنیآنهای حقوقیـ نظری این دولت؛ حاکمیت ملی و ناسیونالیسم برقرار شد. در این چارچوب ملت به حوزه تأمین منابع انسانی پیرامونی سازمانهای نظامی دولت تبدیل و با برقراری نظام وظیفه عمومی ارتشهای ملی تشکیل شدند. این ارتشها به نوبه خود به تحکیم و تثبیت دولت مدرن کمک کردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - روانشناسی ناسیونالیسم مصر بر اساس تحلیل گفتمان فیلمهای اتوبیوگرافی «یوسف شاهین»
نعیم شرافت ولی اله برزگر کلیشمی محمدرضا جلالی سید عبدالامیر نبویاین جستار با پذیرش فرضیۀ آشفتگی روح و ذهن عقل عربی در انقلابهای ناسیونالیستی کشورهای عربی، در پی آن است تا رفتارها و کنشهای انسان ملیگرای عربی در مواجهه با دیگریهای گفتمان انقلابی ناسیونالیسم عربی ناصری در فیلمهای چهارگانه اتوبیوگرافی «یوسف شاهین» -کارگردان مصری- م أکثراین جستار با پذیرش فرضیۀ آشفتگی روح و ذهن عقل عربی در انقلابهای ناسیونالیستی کشورهای عربی، در پی آن است تا رفتارها و کنشهای انسان ملیگرای عربی در مواجهه با دیگریهای گفتمان انقلابی ناسیونالیسم عربی ناصری در فیلمهای چهارگانه اتوبیوگرافی «یوسف شاهین» -کارگردان مصری- مبتنی بر روش تحلیل گفتمان و در چهارچوب نظری روان شناسی سوژۀ «ژاک لکان» مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. جوان روشن فکر انقلابی دهههای پنجاه و شصت میلادی مصر به دلیل خلأهای ایدئولوژیک و هویتی ناشی از قرنها سلطه نظامهای فراملی و نیابتی، جذب دالهای گفتمان ناسیونالیسم ناصری میشود؛ گفتمانی که در ابتدای امر به عنوان یک امر نامتناهی (امر واقع) و تجلی آرمانشهر و محل تحقق امیال سرکوبشده انسان عربی (سوژه) تصور میشد، اما به مرور، تناقضها و تضادهای شعار و عمل این گفتمان برای همگان شناخته شد و به عنوان یک گفتمان و امر تحمیلی (ساحت نمادین) از سوی دیکتاتوری نوظهور ناسیونالیسم عربی مورد پذیرش اجباری قرار گرفت. جوان روشن فکر انقلابی که زمانی شیفته و فدایی این گفتمان بود، پس از مشاهدۀ شکست و تحقیر ناسیونالیسم عربی در جنگ با اسرائیل و رسوایی مالی و اخلاقی فرماندهان آن، دچار دردها و حسرتهای (ژوئیسانس) زیادی میشود که به دلیل شیفتگی به این گفتمان، آنها را مخفی می کند و پس از مدتی همچون پدر خود (گفتمان ناصری)، دچار استبداد مشابهی میشود. پرسش اساسی این پژوهش، چرایی تغییر رفتار روشن فکران انقلابی مصری از آزادیخواهی به استبداد است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تحلیلگفتمانانتقادیمسألۀصلحدرتعلیموتربیتافغانستانمبتنیبرسندقانوناساسیدورۀجمهوریاسلامی
علی شاه فایق رمضان برخورداری علیرضا محمودنیادر این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیموتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانوناساسی این کشور در دورۀ جمهوریاسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگیهای مختلف است و پیوندی با عرصههای بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمانانتقادی ب أکثردر این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیموتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانوناساسی این کشور در دورۀ جمهوریاسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگیهای مختلف است و پیوندی با عرصههای بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمانانتقادی با رویکرد فرکلاف را به کمک رویکرد لاکلا و موف است. منبع اصلی این تحلیل، چنانکه در عنوان ذکر شده است، سند قانوناساسی افغانستان در دورۀ جمهوریاسلامی است. در عینحال از اسناد و متون معتبر دیگر نیز برای توسعه و تعمیق تحلیل استفاده شده است. نتیجۀ بهدست آمده از این تحلیل نشان میدهد که سند قانوناساسی، دارای گفتمان یگانه نیست؛ بلکه گفتمانهای مختلفی را بدون داشتن محوریت و دال مرکزی مشخصی، در قالب یک نظم گفتمانی در درون خود جای داده است. مهمترین گفتمانهای شناسایی شده در این سند، گفتمان «اسلامگرایی»، «دموکراسی»، «نژادگرایی» و «ملیگرایی» است که حول دالهای اصلی «اسلام»، «مردم»، «قوم» و «ملت» شکل گرفتهاند. این تعدد گفتمانی، سبب میشود که برساخت هویتی صلح در این سند، مرکب از دالهای متنوع و مفاهیم متعدد و غیرمنسجم باشد که بهدلیل تخاصم گفتمانی دالها و سازههای یاد شده، برساخت صلح و در نتیجه آموزش صلح محقق نشود. تفاصيل المقالة