-
حرية الوصول المقاله
1 - تحلیلی بر تأثیر حکمروایی خوب در بهبود کیفیت زندگی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان)
حامد قادرمرزی عاطفه احمدی فرهاد جوان حسین احمدیحکمروایی خوب در واقع رهیافتی تطبیقی در برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین برای دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید که از طریق رفتار قاعده مند و نهادینه شدن پاسخگویی، مشارکت مردمی، شفافیت، قانونمندی، مسئولیتپذیری، اجماع و ... دستیافتنی است. در این راستا، مقا أکثرحکمروایی خوب در واقع رهیافتی تطبیقی در برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین برای دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید که از طریق رفتار قاعده مند و نهادینه شدن پاسخگویی، مشارکت مردمی، شفافیت، قانونمندی، مسئولیتپذیری، اجماع و ... دستیافتنی است. در این راستا، مقاله حاضر بر آن است به بررسی تأثیر حکمروایی خوب بر بهبود کیفیت زندگی روستایی در 15 روستای شهرستان دهگلان بپردازد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی است. همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده سعی شده با استفاده از تکنیک توسعهیافتگی موریس و نرمافزار SPSS، تأثیر حکمروایی بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان و رابطه بین این دو متغیر (حکمروایی خوب، کیفیت زندگی روستاییان) مشخص شود. نتایج بررسی ضریب توسعهیافتگی روستا های مورد مطالعه در شاخصهای کیفیت زندگی بر اساس حکمروایی خوب، نشان داد که، از میان روستاهای مورد بررسی، روستای بلدستی در وضعیت مطلوب و روستای عباسجوب در وضعیت نامطلوب قرار دارد. و روستاهای (تیلکو، سعید آباد، سراب، نیاز، گدمیران، ده رشید، مبارکآباد، قشلاق خداکرم، قادرمز، آرزند، آبباریک، کاکه چوب، تروال، سرواله)، در وضعیت نسبتأ مطلوب جای گرفته-اند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل آزمون همبستگی در رابطه با بررسی رابطه بین حکمروایی خوب و کیفیت زندگی روستاییان، دلالت بر معناداری بین شاخص های حکمروایی خوب (مشارکت جویی، مسئولیتپذیری، توافق جمعی، عدالت و برابری، قانونمندی، شفافیت و باز بودن، کارایی و اثربخشی) با مؤلفه کیفیت زندگی با سطح معناداری 000/0 است. و نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان داد که، هشت متغیر مستقل (حکمروایی) با متغیر وابسته (کیفیت زندگی) دارای رابطه معناداری در سطح 05/0=P است. و در نهایت نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تمامی متغیر های حکمروایی اثرات مستقیم بر متغیر وابسته (کیفیت زندگی) دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - حکمروایی آب و توسعه منطقه ای مورد: منطقه آبیاری کرخه(خوزستان)
عباس سعیدی عبدالرضا رحمانی فضلی جواد اطاعت کاوه معصومیچکیده آب و شیوههای کهن مدیریت و بهرهبرداری از آن در سرزمین ایران، که بخش وسیعی از قلمرو آن در اقلیم خشک و نیمهخشک قراردارد، همواره نقش بسیار مهمی در تحولات اجتماعی- اقتصادی و برپایی چشماندازهای فرهنگی برعهده داشته است. آغاز دورة نوگرایی در ایران و رویآوری به تدوین أکثرچکیده آب و شیوههای کهن مدیریت و بهرهبرداری از آن در سرزمین ایران، که بخش وسیعی از قلمرو آن در اقلیم خشک و نیمهخشک قراردارد، همواره نقش بسیار مهمی در تحولات اجتماعی- اقتصادی و برپایی چشماندازهای فرهنگی برعهده داشته است. آغاز دورة نوگرایی در ایران و رویآوری به تدوین برنامههای میانمدت عمرانی (از 1327 به بعد)، همراه با اجرای اصلاحات ارضی (1341 بهبعد) و شاید از همه مهمتر، تغییر پایة درآمدی دولت از مالیات و دیون ارضی (بهرة مالکانه) به فروش نفت، در کنار رشد شتابان شهرگرایی و گسترش فعالیتهای صنعتی، زمینهساز تحولات بیسابقهای در عرصة حکمروایی آب در چارچوبی نوین، اما با محوریت دولت و در قالبی کاملا تمرکزگرا گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی (1357)، روند گسترش بهرهبرداری از منابع آب در ابعادی بیسابقه مطرح شد که طی آن برنامههای پیشین عمران و توسعة منطقهای، با محوریت اب، در مناطق نوآباد و حائز مزیت نسبی، جای خود را به اجرای طرحهای توسعه در سرتاسر مناطق کشور داد. بدینسان، نگرش به مدیریت منابع آب و حکمروایی آن خصوصیات نسبتا تازهای یافت. این مقالة میکوشد- بصورت موردی- به بررسی حکمروایی آب و نقش آن در توسعة متوازن و پایدار و همچنین ارزیابی پیامدهای فضایی آن در منطقة آبیاری کرخه (خوزستان) بپردازد. این بررسی با تکیه بر روش ترکیبی (کمی- کیفی) و با استفاده از ابزار پرسشنامههای ساختارمند و مصاحبه، جلسات بحث متمرکز گروهی و مشاهده غیرمشارکتی و گفتگو بهانجام رسیده است. بر این اساس، کوشش شده است تا از نقطهنظرات همة بازیگران در سطوح مختلف ملی، منطقهای و محلی (شامل مدیران و کارشناسان حوزههای مختلف، از جمله استادان دانشگاه و خبرگان بخش آب و کشاورزی، محیط زیست، برنامهریزان توسعه، نمایندگان جوامع محلی و بهرهبرداران مستقیم از طرح، در قالب مصاحبههای فردی و گروهی بهرهگیری شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - درآمدی بر توانسنجی قوهی قضائیه در مشارکتپذیری شهروندان در پرتو احیای حقوق عامه
حسین عبدی ولی رستمیشهر»، بستر تحولات و چالشهای فعلی و آتی کشور است که در رابطه ی دولت با نهادهای بازار و جامعه، وجود داشته، روزبه روز بر ابعاد تعارض منافع و احتمال تضییع حقوق شهروندان در آنها افزوده میشود. تداوم چالشهای فعلی موجب تضعیف زمینه های مشارکت شهروندان شده و جلوگیری از چالشهای آ أکثرشهر»، بستر تحولات و چالشهای فعلی و آتی کشور است که در رابطه ی دولت با نهادهای بازار و جامعه، وجود داشته، روزبه روز بر ابعاد تعارض منافع و احتمال تضییع حقوق شهروندان در آنها افزوده میشود. تداوم چالشهای فعلی موجب تضعیف زمینه های مشارکت شهروندان شده و جلوگیری از چالشهای آتی، نیازمند مشارکت شهروندان است. شرطِ زیست مطلوب در شهر، مشارکت شهروندان در اداره ی شهر بوده و غایت آن، تضمین حقوق شهروندان و تنظیم نقشآفرینی آنها در فضای شهر است. پژوهشها، مولفه ی مشارکت را اولویتی مهم برای اداره ی شهر می دانند. نهاد قضائی با حقوق شهروندان و مشارکت پذیری آنها در اداره ی شهرها مرتبط بوده، جزء الزامات حکمرانی خوب شهری به شمار می آید. این مقاله با یک موضوع فراحقوقی، بهصورت توصیفی- تحلیلی و فراتحلیلی، به واکاوی امکان تحقق ماموریت موضوع بند(2) اصل 156 قانون اساسی(احیای حقوق عامه) جهت تامین حقوق شهروندان به عنوان زمینه ساز اعتمادشان به نهاد قدرت و بسترساز مشارکت آنها در اداره ی شهرها بر پایه شاخص؛ نحوه ی تکوین و تطور قوه ی قضائیه در حقوق عمومی ایران معاصر پرداخته و نتیجه می گیرد تحقق این ماموریت بر پایه ی شاخص فوق و در پارادایم حکمرانی موجود، میل به امتناع داشته، برای ایجاد زمینه های امکان تحقق احیای حقوق عامه، نیاز به تجدیدگفتمان و «تغییر پاردايم» است. تفاصيل المقالة