-
حرية الوصول المقاله
1 - نظام و روشهاي تربيتي درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مكتب اگزيستانسياليسم
محمد فرج زاده محمد رضا سرمدیپژوهش حاضربه " نظام وروش هاي تربيتي درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مكتب اگزيستانسياليسم "می پردازد.هدف این پژوهش نظری ،کاربردی وباروش توصیفی –تحلیلی انجام شده است.در روش شناسي اگزيستانسياليسم، معلم تلاش مي كند كه متعلم را ترغيب كند تا از طريق سئوالاتي درباره ی معني زندگ أکثرپژوهش حاضربه " نظام وروش هاي تربيتي درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مكتب اگزيستانسياليسم "می پردازد.هدف این پژوهش نظری ،کاربردی وباروش توصیفی –تحلیلی انجام شده است.در روش شناسي اگزيستانسياليسم، معلم تلاش مي كند كه متعلم را ترغيب كند تا از طريق سئوالاتي درباره ی معني زندگي به حقيقتي شخصي دست يابد. وظيفه ی معلم آن است كه براي يادگيري موقعيتي فراهم آورد كه طي آن شاگردان بتوانند ذهنيت خويش را ابراز كنند. به عقيده ی اگزيستانسياليست ها نبايد فراگير را با اغفال يا زور به يادگيري وادار كرد بلكه فراگير بايد از روي ميل و رغبت خويش و روبرو شدن با يك موقعيت نامعين، خود به دنبال يادگيري برود.در اين روش معلم نقش تسهيل كننده را دارد و فراگير ازروي ميل و رغبت به دنبال كشف حقيقت مي رود. در مكتب تربيتي اسلام نيز بر آن تاكيد شده است. ليكن طريق دسترسي به اين مهم در اين مكاتب با هم متفاوت است. به طور كلي در بررسي اين كه آيا روش هاي تربيتي اسلام و اگزيستانسياليسم، هم جهت مي باشد، مي توان گفت كه اين روش ها در خصوص پرورش تفكر منطقي در فراگيران تا حدودي همسو بوده ليكن روش هاي تربيتي اسلام نظر به جامع نگري اسلام از نوعي جامعيت كليتري برخوردار است. به گونه اي كه اسلام با ديد همه جانبه اي كه به انسان دارد پرورش تمام ابعاد وجودي انسان را درنظر گرفته است.درحالي كه اگزيستانسياليسم و به طور كلي مكاتب غربي صرفاً به انسان به عنوان موجودي مادي توجه نموده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تأملی بر مفهوم آزادی و اختیار از منظر اگزیستانسیالیسم (با تكیه بر آراء کییرکگور)
حمید رضانیا شیرازی مجتبی اعتمادینیااين نوشتار با اشارهاي گذرا به مباني فكري اگزيستانسياليسم و ضمن مرور پارهاي از مهمترين آراء انسانشناسانه کییرکگور، ميكوشد تا با بررسي نقادانه مفهوم آزادي و اختيار از منظر وي، به برخی تأملات نظري بايسته در مبانی اگزیستانسیالیسم اشاره نمايد. بررسيهاي ما در اين نوشتا أکثراين نوشتار با اشارهاي گذرا به مباني فكري اگزيستانسياليسم و ضمن مرور پارهاي از مهمترين آراء انسانشناسانه کییرکگور، ميكوشد تا با بررسي نقادانه مفهوم آزادي و اختيار از منظر وي، به برخی تأملات نظري بايسته در مبانی اگزیستانسیالیسم اشاره نمايد. بررسيهاي ما در اين نوشتار نشان ميدهد كه به رغم دقتنظرهاي عميق و قابلتأمل كييركگور در باب شرايط انضمامي حيات انسان و التفات به اصل اختيار و انتخاب در مسير تحقق هويت اصيل آدمي، اما رويكرد او به مفهوم آزادي انسان با چالشهايي فلسفي و تعارضاتي با برخي مباني انسانشناسي اسلامي دست به گريبان است. مهمترين اين موارد مناقشهبرانگيز عبارتند از: عدم التفات جدي به رابطه ميان آزاديهاي فردي و اجتماعي، ناسازگاري ميان مفهوم فرديت و ذهني بودن حقيقت، عدم التفات به محدوديتهاي ذاتي آزدي و اختيار بشري و بيتوجهي به ماهيت منفعلانه پارهاي از انتخابها و گزينشهاي انساني. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - احوال و مسائل وجودی انسان در منطق الطّیرعطّار
علیاکبر یوسفی ناصر محسنی نیا رضا سمیع زاده مهدی فیاضاحوال وجودی از برساختههای فیلسوفان اگزیستانسیالیسم است؛ امّا دیگر مکاتب فکری نیز بدون اینکه نامی از احوال وجودی ذکر نمایند بدان پرداختهاند. یکی از این مکاتب عرفان اسلامی است که اندیشه ورزی دربارة انسان و حالات وجودی انسان، یکی از اصلیترین شاخصههای آن محسوب میگردد. أکثراحوال وجودی از برساختههای فیلسوفان اگزیستانسیالیسم است؛ امّا دیگر مکاتب فکری نیز بدون اینکه نامی از احوال وجودی ذکر نمایند بدان پرداختهاند. یکی از این مکاتب عرفان اسلامی است که اندیشه ورزی دربارة انسان و حالات وجودی انسان، یکی از اصلیترین شاخصههای آن محسوب میگردد. حالات و مسائل وجودی انسان نظیرشادی، غم، تنهایی، ایمان، امید ،مرگ و... موضوع بسیاری از متون عرفان اسلامی بوده است. اینگونه مسائل و موضوعات، از مسائل و موضوعات مهم بشری هستندو هر انسانی در هر مکان و زمانی به آنها میاندیشد و با آن ها درگیراست. شناخت انسان و احوال وی ازجمله مهمترین مباحث مطرحشده در آثار عرفای مسلمان است. در آثار ادبیات عرفانی هم به مقام و ویژگیها و احوال انسان بهعنوان اشرف مخلوقات توجّه ویژه شده است. یکی از مهمترین آثار ادبیات عرفانی فارسی، منطق الطّیر عطّار است. در سراسر این منظومه به ویژگیها و احوال وجودی انسان اشارههای دقیقی شده است که استخراج و تبیین آن باعث شناخت هر چه بیشتر اندیشههای عطّار و عرفان اسلامی میگردد. در این جستار با روش توصیفی و تحلیلی بعد از بررسی مسائل وجودی انسان از منظر وجودگرایان و عطّار، به این نتیجه رسیدیم که علیرغم تشابه نظرات عطّار با وجودگرایان دربارة انسان و احوال وجودی او، ازآنجاییکه عطّار با بینش توحیدی و عرفانی به انسان و مسائل انسانی مینگرد بین اندیشههای وی و وجودگرایان تفاوتهایی دیده میشود. در اندیشۀ عطّار نوع احوال وجودی آدمی نتیجۀ ارتباط او باخدای خویش است نه صرف تجربههایی که در طول زندگی خود به دست میآورد. تفاصيل المقالة