هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روانشناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکههای اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با ا أکثر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روانشناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکههای اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 345 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه وسواسی- اجباری فوآ و همکاران (2002)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) و مقیاس آشفتگی استنتاج آردما و همکاران (2010) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها نشان داد که آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری ، آشفتگی استنتاج با پریشانی روانشناختی و پریشانی روانشناختی با علائم وسواسی- اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین پریشانی روانشناختی در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری نقش میانجی دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی پریشانی روانشناختی در رابطه آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری، در شرایط بالا بودن پریشانی روانشناختی، رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری قویتر از زمانی است که مؤلفههای افسردگی، اضطراب و تنیدگی کم است. همچنین، برنامهریزی جهت کاهش پریشانی روانشناختی میتواند در کاهش اثر آشفتگی استنتاج بر علائم وسواسی- اجباری مؤثر باشد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.