• فهرس المقالات Sistan

      • حرية الوصول المقاله

        1 - پیامدهای بحران مهاجرت ناشی از خشکسالی های کوتاه مدت در استان سیستان و بلوچستان
        محسن جان پرور ریحانه صالح آبادی
        خشکسالي يک پديده پيچيده می باشد که تعريف آن دشوار است. در مناطق مختلف تعاريف متفاوتی از آن ارائه مي شود و هر کدام از آن تعاريف بستگي به ميزان متوسط بارش دارد. خشکسالی می تواند پیامدهای بسیاری داشته باشد. از دیدگاه امنیتی با توجه به قرارگیری استان سیستان و بلوچستان در خش أکثر
        خشکسالي يک پديده پيچيده می باشد که تعريف آن دشوار است. در مناطق مختلف تعاريف متفاوتی از آن ارائه مي شود و هر کدام از آن تعاريف بستگي به ميزان متوسط بارش دارد. خشکسالی می تواند پیامدهای بسیاری داشته باشد. از دیدگاه امنیتی با توجه به قرارگیری استان سیستان و بلوچستان در خشک ترین منطقه کشور، افزایش آسیب‌دیدگی اقلیمی و بیابانی‌ترشدن گذرگاه‌های مرزی و درون‌سرزمینی، ظرفیت بالقوه‌ مبسوطی برای گسترش ناامنی از این منطقه به داخل کشور فراهم نموده است. اکنون نیز به علت شرایط نامناسب اقلیمی، دیده‌بانی و پاسداری در بسیاری نقاط استان غیرممکن یا بسیار پرخطر است و معبر امنی برای گروه‌های تروریستی فراهم کرده است. از سویی دیگر، از مهم ترين آثار خشکسالی ممکن است، مشکلات اقتصادي و اجتماعي مانند مهاجرت اجباري از مناطق خشک به سایر مناطق باشد. این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی خشکسالی و ارتباط آن با مهاجرت ساکنان استان سیستان و بلوچستان می پردازد. برای درك اينكه بارندگي تاثيرهاي مختلفي بر منابع آب دارد، منجر به اين گشت كه از شاخص SPI برای بررسی میزان خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان بهره گرفته شود. داده های بارش ماهیانه (میلی متر)، سال های 2005-1985 برای چهار ایستگاه استان سیستان و بلوچستان (زاهدان، زابل، ایرانشهر، چهاربهار، کنارک) مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده آن است که کمبود آب در مناطقي که درگير خشکسالي مي شوند منجر به افزايش مهاجرت مي شود. وقوع خشکسالی های شدید در منطقه، اثرات نامطلوب اقتصادی و اجتماعی برجای گذاشته است که با توجه به وابستگی شدید اقتصادی مردم سیستان و بلوچستان به کشاورزی این بحران منجر به پدیده مهاجرفرستی شده است و سبب شده است تعادل جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و... نامتوازن شده و به بحران های منطقه ای و عدم توسعه یافتگی منطقه منجر گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - پتروگرافی، زمین¬شیمی و مینرالوگرافی سنگ¬های ولکانیکی منطقة سیستانک (جنوب¬شرق قائن)
        حجت  محولاتی ایرج  رساء آیدا  محبی
        کانسار مس سیستانک از نظر جغرافیایی در شرق ایران و جنوب شرق شهرستان قائن (خراسان جنوبی) واقع شده است. به طور کلی محدودی مس سیستانک واقع در شرق زون ایران مرکزی است که بخشی از آن در زون فلیشی و قسمت دیگر آن در بلوک لوت قرار گرفته است. از لحاظ چینه شناسی، سنگ های قدیمی ت أکثر
        کانسار مس سیستانک از نظر جغرافیایی در شرق ایران و جنوب شرق شهرستان قائن (خراسان جنوبی) واقع شده است. به طور کلی محدودی مس سیستانک واقع در شرق زون ایران مرکزی است که بخشی از آن در زون فلیشی و قسمت دیگر آن در بلوک لوت قرار گرفته است. از لحاظ چینه شناسی، سنگ های قدیمی تر از ژوراسیک در محدوده مورد مطالعه مشاهده نشده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، سنگ های آتشفشانی منطقه به دوگروه گدازه (آندزیتی و آندزیت -بازالت) و آذرآواری (آگلومرا و توف) تقسیم می شوند. این سنگ ها در ردة کالک آلکالن و کالک آلکالن پتاسیم بالا قرار می گیرند. براساس ترکیب شیمیایی، سنگ های آتشفشانی مورد نظر در محدوده آندزیت و آندزیت-بازالت قرار می گیرند. کانه های اصلی مس در گدازه های آندزیتی شامل: مس خالص، کالکوسیت، مالاکیت است. علاوه بر این کانی های اکسیدآهن شامل هماتیت و گوتیت نیز در نمونه ها حضور دارند. عموما زون-کانه زایی در بالاترین تراز گدازه های آتش فشانی قرار می گیرد و ماده معدنی به صورت چینه کران است. چنین ویژگی نشانگر اپی ژنتیک بودن ذخایر است. براساس ویژگی های زمین شناسی و کانی سازی، کانسار مس سیستانک احتمالا یک کانسار تیپ میشیگان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - موقعیت تکتونیکی گرانودیوریت زرگلی در زمیندرز سیستان، جنوب شرق ایران
        شهریار  کشتگر محمد  بومری علي  كنعانيان محبوبه نظری
        گرانیتوئید زرگلی در شمال غرب زاهدان در پهنه زمین‌درز سیستان برونزد دارند. این گرانیتوئید در زمان الیگوسن در یک واحد فلیشی نفوذ کرده و دارای محتوای سیلیس بین 4/62 تا 66 درصد وزنی، کالک آلکالن، متاآلومین و از نوع I می باشد. گرانودیوریت زرگلی از عناصر LILE غنی‌شدگی و از ع أکثر
        گرانیتوئید زرگلی در شمال غرب زاهدان در پهنه زمین‌درز سیستان برونزد دارند. این گرانیتوئید در زمان الیگوسن در یک واحد فلیشی نفوذ کرده و دارای محتوای سیلیس بین 4/62 تا 66 درصد وزنی، کالک آلکالن، متاآلومین و از نوع I می باشد. گرانودیوریت زرگلی از عناصر LILE غنی‌شدگی و از عناصر HFSE تهی شدگی نشان می دهند. بی‌هنجاری منفی از عناصر Ta، Ti، Nb و Eu و بی‌هنجاری مثبت از عناصرRb، Ce La، Ba، Sr حاکی از این است که ماگمای سازنده از ذوب بخشی سنگ‌های پوسته زیرین منشا گرفته است. این ماگما ضمن جایگیری در پهنه جوش‌خورده سیستان با رسوبات فلیشی دچار آغشتگی و آلایش شده است. نمودارهای تکتونو ماگمایی، جایگاه گرانیتوئیدهای قوس آتشفشانی (VAG) و حاشیه فعال قاره ای را برای این توده نشان می دهند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تکرار و ارزش‌های بلاغی آن در شعر فرخی سیستانی
        عبدالعلی  اویسی کهخا محمود  عباسی حسین  اتحادی
        تکرار در سطح حروف و واژه‌ها که یکی از روش ‌های ایجاد و یا افزایش موسیقی کلام است، از دو منظر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد؛ نخست از لحاظ ارزش‌های موسیقیایی و دیگر از نظر ارزش‌های بلاغی. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، انواع تکرار حروف و شگردهای مختلف تکر أکثر
        تکرار در سطح حروف و واژه‌ها که یکی از روش ‌های ایجاد و یا افزایش موسیقی کلام است، از دو منظر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد؛ نخست از لحاظ ارزش‌های موسیقیایی و دیگر از نظر ارزش‌های بلاغی. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، انواع تکرار حروف و شگردهای مختلف تکرار واژه‌ها، از این دو منظر در شعر فرخی سیستانی بررسی شده است. یافته‌های این تحقیق نشان می دهد که سخنور سیستانی از همة شگردهای تکرار در سطحی گسترده در کلامش بهره برده است. تکرارهای پی درپی حروف، واژه‌ها، هجاها، عبارات و حتی مصراع‌ها، به شیوه‌های مختلف شعر فرخی را سرشار از خوشه‌های موسیقیایی اصوات مختلف کرده است. در پاره‌ای موارد وی شگردهای تازه‌ای از تکرار را خلق کرده که سبب افزایش غنای موسیقایی کلام او شده است. از لحاظ بلاغی نیز این تکرارها، ارزش‌های فراوانی دارد، به‌ گونه‌ای که شواهد متعددی می‌توان در شعر فرخی سراغ گرفت، که تکرار حرف یا واژۀ متناسب با مضمون شعر، در خدمت انتقال معنا و مفهوم شعر و گاه القای احساس مورد نظر شاعر بوده اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی نقش استعاره‌های مفهومی در تحول سبک‌های ادبی (با تکیه بر استعاره‌های حوزة بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
        محمد  طاهری معصومه  ارچندانی
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌ أکثر
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌سیستم‌ها، سبک‌های ادبی‌اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره‌های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک‌های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره‌های مفهومی حوزة بدن را که شامل واژه‌های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می‌کند و با تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، به کمک نظریه های سبک‌شناسی شناختی و سبک‌شناسی درزمانی، نتیجه می‌گیرد که استعاره‌های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی‌دار شده‌اند که همسو با تحولات سبک‌‌های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک‌ها بوده ‌است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - پترولوژی و ژئوشیمی افیولیت سیاه¬جنگل، شمال¬شرق آتشفشان تفتان
        سعیده نیک بخت حبیب بیابانگرد ساسان  باقری
        افیولیت سیاه‌جنگل در شمال و شمال شرق کوه آتشفشانی تفتان در کمربند زمین‌درز سیستان واقع می‌شود. این افیولیت(کرتاسه فوقانی) در داخل مجموعه‌ فلیشی(ائوسن) برونزد دارد. سنگ های اصلی تشکیل‌دهنده این افیولیت شامل هارزبورژیت، لرزولیت، سرپانتینیت، اسپیلیت و گابرو می باشند. کانی أکثر
        افیولیت سیاه‌جنگل در شمال و شمال شرق کوه آتشفشانی تفتان در کمربند زمین‌درز سیستان واقع می‌شود. این افیولیت(کرتاسه فوقانی) در داخل مجموعه‌ فلیشی(ائوسن) برونزد دارد. سنگ های اصلی تشکیل‌دهنده این افیولیت شامل هارزبورژیت، لرزولیت، سرپانتینیت، اسپیلیت و گابرو می باشند. کانی های سازنده واحدهای اولترامافیک اُلیوین، ارتوپیروکسن وکلینوپیروکسن وکانی‌های سازنده واحدهای مافیک کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز هستند. بافت غالب سنگ‌های اولترامافیک‌ها، گرانولار و گابروها بافت افتیک، ساب افتیک و گرانولار دارند. تغییرات ژئوشیمیایی عناصر اصلی، فرعی و کمیاب در این سنگ‌ها، مشخص کرد که سنگ‌های بازیک و اولترابازیک مجموعه افیولیت سیاه‌جنگل حاصل ذوب بخشی و نه تبلور تفریقی هستند. نمودارهای عناصرخاکی به هنجار شده نسبت به کندریت و مورب و مقایسه آنها با مورب‌های عادی و غنی‌شده از یک‌سو و نمودارهای تفکیک شیمیایی، نسبت‌های عناصر کمیاب و تغییرات عناصرNb ,Y ,U ,Ti و Zr در مقابل Zr/Nb از سوی دیگر نشان از مشابهت نمونه‌ها با N-MORBمی باشد. همچنین نمودارهای عناصر انتقالی (V,Co,Cr,Ni) در برابر La/Ce و نمودارهای تغییرات نسبت های (La/Yb)N,La/Yb,La/Ce در مقابل (La/Sm)N نشان می‌دهد که این نسبت ها در مقایسه باN-MORB و E-MORB غنی شدگی دارند و مشابهت ژئوشیمیایی نمونه‌ها بیشتر با نوع مورب عادی است. نمودارهای تمایز محیط‌های تکتونوماگمایی نشان از وابستگی افیولیت سیاه‌جنگل به محیط‌های سوپراسابداکشن دارد.   تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بررسی و تحلیل انواع پیکرگردانی در داستان ها و افسانه های حوزه فرهنگی سیستان
        محمد  فاطمی منش
        داستانها و افسانه های بومی و محلّی از جمله رازناکترین پدیده های مردم شناختی هستند که سرشار از بنمایه های اساطیری و کهن الگوهای باستانی می باشند. این داستانها و افسانه ها که نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم و سنن و زیست بوم هر قومیّتی است، در بطن خویش حاوی یکی از محوری أکثر
        داستانها و افسانه های بومی و محلّی از جمله رازناکترین پدیده های مردم شناختی هستند که سرشار از بنمایه های اساطیری و کهن الگوهای باستانی می باشند. این داستانها و افسانه ها که نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم و سنن و زیست بوم هر قومیّتی است، در بطن خویش حاوی یکی از محوری ترین و مهمترین عناصر اسطوره ای؛ یعنی پیکرگردانی یا همان استحاله است؛ بن مایه ای که در داستان ها و افسانه های ملل و اقوام مختلف، با اشکال و صور گوناگون، بروز و ظهور دارد و در این بین یکی از اصلی ترین مایه های اساطیری داستان ها و افسانه های سرزمین سیستان نیز محسوب می شود که در بسیاری از داستان ها و افسانه های این سرزمین بازتاب و نمود یافته است. بر همین اساس در این جستار تلاش شده است تا با استفاده از روش نقد اساطیری، به بررسی انواع پیکرگردانی در افسانه ها و داستان های حوزه ی فرهنگی سیستان پرداخته شود و میزان و چگونگی بازنمود آنها در این داستان ها و افسانه-ها، مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در افسانه ها و داستان های سیستانی، دو نوع پیکرگردانی عمده دیده می شود که شامل پیکرگردانیّ انسانی و پیکرگردانی مربوط به موجودات فراطبیعی همانند دیو یا بزلنگی است که از میان این دو نوع پیکرگردانی، بیشترین بسامد در ارتباط با پیکرگردانی انسانی است که توانسته بالاترین بازنمود را در افسانه ها و داستان های سیستانی به خود اختصاص دهد. تفاصيل المقالة